Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۴: خط ۳۴:
سارا رادیک، در کتاب "انديشيدن مادرانه" اين نظريه را مطرح مي‌کند که ارزش‌ها، تجربيات و دانش ناشي از توانايي مادري زنان مي‌تواند بديلي اخلاقي در برابر پرخاش‌گري و تهاجم مردان بيافريند. انديشه مادري که بر پايه ارزش‌هايي چون سازگاري، صلح‌طلبي، سهل‌گيري، هم‌دلي، احترام، توجه، مراقبت، توجه هم‌زمان به‌ وسيله و هدف و امتناع از جدا دانستن اين دو و... استوار است، تنها مختص مادران نيست، بلکه مي‌تواند به‌عنوان يک الگو براي دستيابي به دنيايي بهتر مورد استفاده قرار گيرد. راديک از همگان دعوت مي‌کند که مادرانه به پديده جنگ بنگرند. نه چون مادر هستند و نه چون حتي يک زن‌اند، بلکه به‌عنوان يک انسان از دريچه چشم يک مادر به انسان و حيات او بنگرند.<ref>[https://akharinkhabar.ir/girly/1597534 مادری در نظریات فمینیستی]</ref>
سارا رادیک، در کتاب "انديشيدن مادرانه" اين نظريه را مطرح مي‌کند که ارزش‌ها، تجربيات و دانش ناشي از توانايي مادري زنان مي‌تواند بديلي اخلاقي در برابر پرخاش‌گري و تهاجم مردان بيافريند. انديشه مادري که بر پايه ارزش‌هايي چون سازگاري، صلح‌طلبي، سهل‌گيري، هم‌دلي، احترام، توجه، مراقبت، توجه هم‌زمان به‌ وسيله و هدف و امتناع از جدا دانستن اين دو و... استوار است، تنها مختص مادران نيست، بلکه مي‌تواند به‌عنوان يک الگو براي دستيابي به دنيايي بهتر مورد استفاده قرار گيرد. راديک از همگان دعوت مي‌کند که مادرانه به پديده جنگ بنگرند. نه چون مادر هستند و نه چون حتي يک زن‌اند، بلکه به‌عنوان يک انسان از دريچه چشم يک مادر به انسان و حيات او بنگرند.<ref>[https://akharinkhabar.ir/girly/1597534 مادری در نظریات فمینیستی]</ref>


رادیک  با مقايسه‌ي ماركسيسم و فمينيسم مي‌گويد:
رادیک  با مقايسه‌ي ماركسيسم و فمينيسم مي‌گويد:«همان طور كه موضع پرولتاريايي بينشي برتر است كه تجربه و شرايط ظالمانه‌ي كار آن را پديد آورده است، موضع فمينيستي نيز بينشي برتر است كه شرايط سياسي و كار متمايز زنان آن را ايجاد كرده است. متفكرانِ موضع نگر حاضرند اعلام كنند كه ارزش هاي حاكم ويرانگر و انحراف آميزند و موضع فمينيستي نمودار نظم « واقعي » و به طرزي شايسته، انسانيِ زندگي است. مي‌توان گفت كه نظريه‌پردازان موضع‌نگر، از جمله متفكراني كه به مادري نظر دارند، چشمشان به ديدار حقيقت باز شده است - و، به راستي، به نظر مي‌رسد كه بسياري از نظريه‌پردازان موضع‌نگر كه من كارِ نيروبخش آن‌ها را حياتي يافته‌ام دقيقاً همين را مي‌گويند.»<ref>Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 129.</ref>


همان طور كه موضع پرولتاريايي بينشي برتر است كه تجربه و شرايط ظالمانه‌ي كار آن را پديد آورده است، موضع فمينيستي نيز بينشي برتر است كه شرايط سياسي و كار متمايز زنان آن را ايجاد كرده است...<ref>Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 129.</ref> متفكرانِ موضع نگر حاضرند ... اعلام كنند كه ارزش هاي حاكم ويرانگر و انحراف آميزند و موضع فمينيستي نمودار نظم « واقعي » و، به طرزي شايسته، انسانيِ زندگي است. مي‌توان گفت كه نظريه‌پردازان موضع‌نگر، از جمله متفكراني كه به مادري نظر دارند، چشمشان به ديدار حقيقت باز شده است - و، به راستي، به نظر مي‌رسد كه بسياري از نظريه‌پردازان موضع‌نگر كه من كارِ نيروبخش آن‌ها را حياتي يافته‌ام دقيقاً همين را مي‌گويند.
سارا رادیک می‌گوید گرچه من خودم را در زمره‌ي نظريه پردازانِ موضع نگر جاي مي‌دهم، آن گام واپسيني را بر نمي‌دارم كه به نظر مي‌رسد برخي بر مي‌دارند به اين صورت كه مدعي مي‌شوند يك موضع، واجد حقيقتي تمام عيار و مطلق است. از حيث معرفت شناسانه من همچنان اعتقاد دارم كه جميع دلايل با محك اعمالي كه اين دلايل از آن ها سر بر مي‌آورند آزمون مي‌شوند؛ بر اين اساس، توجيهات در تعهداتي كه با آن‌ها آغاز مي‌شوند پايان مي‌پذيرند. با اين كه من فكر جهاني را در سر دارم كه با ارزش هاي كارِ مراقبت آميز سامان و سازمان يافته است، نمي توانم بنيادها، دليل يا خدايي را بشناسم كه بر قامت اين پنداشت جامه‌ي توجيه بپوشاند.به نظر مي رسد كه راديك در اين جا نه تنها قائل به اين است كه موضع معرفت شناسانه‌ي فمينيستي برتر از مواضع حاكم است، بلكه به اين نيز عقيده‌مند است كه اين موضع درست است، گو اين كه اين درستي احتمالاً مطلق نيست.به هر حال رويكرد سارا راديك متضمن تعريفي دوباره است.<ref>Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 134-135.</ref>


سارا رادیک می‌گوید گرچه من خودم را در زمره‌ي نظريه پردازانِ موضع نگر جاي مي‌دهم، آن گام واپسيني را بر نمي‌دارم كه به نظر مي‌رسد برخي بر مي‌دارند به اين صورت كه مدعي مي‌شوند يك موضع واجد حقيقتي است كه تمام عيار و مطلق است. از حيث معرفت شناسانه من همچنان اعتقاد دارم كه جميع دلايل با محك اعمالي كه اين دلايل از آن ها سر بر مي‌آورند آزمون مي‌شوند؛ بر اين اساس، توجيهات در تعهداتي كه با آن‌ها آغاز مي‌شوند پايان مي‌پذيرند. با اين كه من فكر جهاني را در سر دارم كه با ارزش هاي كارِ مراقبت آميز سامان و سازمان يافته است، نمي توانم بنيادها، دليل يا خدايي را بشناسم كه بر قامت اين پنداشت جامه‌ي توجيه بپوشاند.<ref>Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 134-135.</ref>به نظر مي رسد كه راديك در اين جا نه تنها قائل به اين است كه موضع معرفت شناسانه‌ي فمينيستي برتر از مواضع حاكم است، بلكه به اين نيز عقيده‌مند است كه اين موضع درست است، گو اين كه اين درستي احتمالاً مطلق نيست.
ما به طور معمول مادران را مؤنث مي‌دانيم و پدران را مذكر. اما راديك مادر را هر آن كسي مي‌داند كه كار مادري را بر عهده مي‌گيرد. بخش اعظم چنين كاري را هم مردان و هم زنان مي‌توانند انجام دهند، اما نه همه‌ي آن را. مردان نمي‌توانند باردار شوند، كودكي به دنيا آورند يا از پستان شير دهند. بدين قرار اغلبِ مادران در واقع [[زن]] هستند. وانگهي، در حالي كه مادر بودن عهده‌دار شدنِ كاري است كه «نيازهاي فرزندان» آن را «رقم مي زند»، پدر بودن را اقتضائات فرهنگي - نياز به نان آور بودن و حافظ و حامي بودن - تعيّن مي‌بخشد. راديك مي‌گويد كه اقتدار پدران «از رهگذر مراقبت حاصل نمي‌شود و در واقع اقتدار مادرانه را كه از اين طريق به دست مي‌آيد متزلزل مي‌كند». مردان مي‌توانند بدين قرار بر كار مادران فرزندانشان سيطره يابند و از آن بهره كشي كنند. گذر از اين جنسيتي كردنِ نقش ها - به طوري كه مردان و زنان بتوانند به يكسان مادري كنند و، بنابراين، (تقريباً ) به يكسان مادر به شمار آيند - يك هدف اصليِ آن اخلاقي است كه در تفكر مادرانه ريشه دارد.<ref>Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 42.</ref>


به هر حال رويكرد سارا راديك متضمن تعريفي دوباره است. ما به طور معمول مادران را مؤنث مي‌دانيم و پدران را مذكر. اما راديك مادر را هر آن كسي مي‌داند كه كار مادري را بر عهده مي‌گيرد. بخش اعظم چنين كاري را هم مردان و هم زنان مي‌توانند انجام دهند، اما نه همه‌ي آن را. مردان نمي‌توانند باردار شوند، كودكي به دنيا آورند يا از پستان شير دهند. بدين قرار اغلبِ مادران در واقع زن هستند. وانگهي، در حالي كه مادر بودن عهده‌دار شدنِ كاري است كه « نيازهاي فرزندان » آن را « رقم مي زند »، پدر بودن را اقتضائات فرهنگي - نياز به نان آور بودن و حافظ و حامي بودن - تعيّن مي‌بخشد. راديك مي‌گويد كه اقتدار پدران « از رهگذر مراقبت حاصل نمي‌شود و در واقع اقتدار مادرانه را كه از اين طريق به دست مي‌آيد متزلزل مي‌كند ».<ref>Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 42.</ref> مردان مي‌توانند بدين قرار بر كار مادران فرزندانشان سيطره يابند و از آن بهره كشي كنند. گذر از اين جنسيتي كردنِ نقش ها - به طوري كه مردان و زنان بتوانند به يكسان مادري كنند و، بنابراين، (تقريباً ) به يكسان مادر به شمار آيند - يك هدف اصليِ آن اخلاقي است كه در تفكر مادرانه ريشه دارد. كارِ مادري، به زعم راديك، نمودار آرمان هاي عاري از خشونتِ چشم پوشي و كناره‌گيري ( از خشونت )، مقاومت، آشتي دادن و برقراري صلح است . چنين نيست كه همه‌ي مادران اين صفات را در خود جلوه‌گر سازند يا در همه حال چنين كنند، ولي در مادري كردن گرايشي به تلاش براي نزديك شدن به اين غايات، « پيكاري در راه عدم خشونت »،<ref>Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 57.</ref> است.
كارِ مادري، به زعم راديك، نمودار آرمان‌هاي عاري از خشونتِ چشم پوشي و كناره‌گيري (از خشونت)، مقاومت، آشتي دادن و برقراري صلح است . چنين نيست كه همه‌ي مادران اين صفات را در خود جلوه‌گر سازند يا در همه حال چنين كنند، ولي در مادري كردن گرايشي به تلاش براي نزديك شدن به اين غايات، «پيكاري در راه عدم خشونت » است.<ref>Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 57.</ref>
   
   
سارا رادیک مدعي است كه جامعه بايد به فضيلت‌هايي كه به «عملِ مادرانـه» مـي‌نامـد، ارج نهـد. همانند هر عمل انساني‌اي، عمل مادر شكلي از انديشيدن با غايات و منطق خـاص اسـت كـه بـا نگهداري فرزندان سازگار است.او سه بعد براي عمل مـادري برمـي‌شـمرد:
سارا رادیک مدعي است كه جامعه بايد به فضيلت‌هايي كه به «عملِ مادرانـه» مـي‌نامـد، ارج نهـد. همانند هر عمل انساني‌اي، عمل مادر شكلي از انديشيدن با غايات و منطق خـاص اسـت كـه بـا نگهداري فرزندان سازگار است.او سه بعد براي عمل مـادري برمـي‌شـمرد:
#«حفـظ زنـدگي كودك»: كودك بدون تغذيه و لوازم حيات زنده نمي‌ماند. مادران بـراي ايجـاد تعامـل خـوب بـا فرزندان، نيازمند پروراندن فضايلي چون توان بررسي دقيق امـور، تواضـع و خـوشرويـي‌انـد؛  
#«حفـظ زنـدگي كودك»: كودك بدون تغذيه و لوازم حيات زنده نمي‌ماند. مادران بـراي ايجـاد تعامـل خـوب بـا فرزندان، نيازمند پروراندن فضايلي چون توان بررسي دقيق امـور، تواضـع و خـوشرويـي‌انـد؛  
#«پرورش كودكان»: اين به معناي تحميل نسخه زندگي مادر بر كودك نيست، بلكه بايـد به كودكش كمك كند تا به اين درك برسد تلاشش براي تبديل شـدن بـه انسـاني كامـل مهـم است؛  
#«پرورش كودكان»: اين به معناي تحميل نسخه زندگي مادر بر كودك نيست، بلكه بايـد به كودكش كمك كند تا به اين درك برسد تلاشش براي تبديل شـدن بـه انسـاني كامـل مهـم است؛  
# «آموزش»: مادران تلاش مي‌كننـد فرزندانشـان را شـهرونداني اجتمـاعي و قـانون‌منـد كنند. اما گاه مادران دلسوز انتظارات جامعه را نمي‌پذيرند. شايد مـادري از مهيـاشـدن پسـرش براي مبارزه با عوامل غيرعادلانه امتناع كند. آن مـادران، از يـك سـو خـود را ميـان ارزش‌هـاي جامعة فردگرا و رقابتي و از سوي ديگر ميان اعتقاد دروني به اينكه ارزش‌هاي جامعه، معيـوب و ناقص‌اند، گرفتار مي‌يابند. به اعتقاد راديك، مادرِ متعهد باييد تصمیم بگيـرد كـه آيـا ارزش‌هـاي اوست كه فعالیت‌هاي فرزندش را جهت مي‌دهد یا جامعه‌ی بزرگتر . تا چه اندازه مهـم اسـت كـه فرزند او پايبند به هنجارهاي اجتماعي باشد يا آنها را نقادي كند؟ خواستة اصلي راديك نفوذ عمل بر مبناي فضيلت مادري در عرصة عمومي است. كساني كه مانند مـادران فكـر مـي‌كننـد، براي فهم معناي جنگ در واقعيت، تا معناي آن در فضاي انتزاعـي مسـتعدترند. نـزد انديشـمند مادريتي، جنگ واقع است كه بـا مـرگ همـراه اسـت و مهـمتـرين دسـتاورد عمـل مـادري و عزيزترين چیزهاي آدمي را، يعني زندگي بچه‌هايي كه وقت زيادي براي مراقبت و آموزش آنها صرف شده، از او مي‌ستاند. <ref>Robinson,Fiona(1997). Globalizing Care,Ethics, Feminist Theory,and  International Relations, in:Alternatives:Global, Local,  Political,Vol.22, No.1, published by: Sage Publications, Inc. p360. تانگ، رزمري؛ اخلاق فمنيسيت فمنيسم و دانش هـاي فمنيسـ يت ، ترجمـة عبـاس يزداني، قم : دفتر مطالعات زنان؛ 1382؛ ص 174.</ref>  
# «آموزش»: مادران تلاش مي‌كننـد فرزندانشـان را شـهرونداني اجتمـاعي و قـانون‌منـد كنند. اما گاه مادران دلسوز انتظارات جامعه را نمي‌پذيرند. شايد مـادري از مهيـاشـدن پسـرش براي مبارزه با عوامل غيرعادلانه امتناع كند. آن مـادران، از يـك سـو خـود را ميـان ارزش‌هـاي جامعة فردگرا و رقابتي و از سوي ديگر ميان اعتقاد دروني به اينكه ارزش‌هاي جامعه، معيـوب و ناقص‌اند، گرفتار مي‌يابند. به اعتقاد راديك، مادرِ متعهد باييد تصمیم بگيـرد كـه آيـا ارزش‌هـاي اوست كه فعالیت‌هاي فرزندش را جهت مي‌دهد یا جامعه‌ی بزرگتر . تا چه اندازه مهـم اسـت كـه فرزند او پايبند به هنجارهاي اجتماعي باشد يا آنها را نقادي كند؟ خواستة اصلي راديك نفوذ عمل بر مبناي فضيلت مادري در عرصة عمومي است. كساني كه مانند مـادران فكـر مـي‌كننـد، براي فهم معناي جنگ در واقعيت، تا معناي آن در فضاي انتزاعـي مسـتعدترند. نـزد انديشـمند مادريتي، جنگ واقع است كه بـا مـرگ همـراه اسـت و مهـمتـرين دسـتاورد عمـل مـادري و عزيزترين چیزهاي آدمي را، يعني زندگي بچه‌هايي كه وقت زيادي براي مراقبت و آموزش آنها صرف شده، از او مي‌ستاند.<ref>تانگ، رزمري، اخلاق فمنيسيت فمنيسم و دانش هـاي فمنيسـيت، ترجمـة عبـاس يزداني،1382ش، ص 174</ref> <ref>Robinson,Fiona(1997). Globalizing Care,Ethics, Feminist Theory,and  International Relations, in:Alternatives:Global, Local,  Political,Vol.22, No.1, published by: Sage Publications, Inc. p360. .</ref>  


به تعبير سارا رادیك، نقش‌های  بارز  مراقبتي زنـان را بايـد در اموري همچون محافظت و پرستاري از سـوي ايشـان و تـلاش بـراي ايجـاد و توسـعة صـلح درپيامدها و عرصه‌هاي بين‌المللي مورد توجه قرار داد؛ اين ويژگي‌ها بنياني بـراي اتخـاذ رهيـافتي غيرخشونت آميز در حل وفصل مسائل ارائه مي‌كند و مي‌تواند افزون بر سطوح شخصي و ملـي در قلمرو جهاني نيز الهام‌بخش باشد.<ref>] Friedman, Marilyn and Bolte, Angela (2007). Ethics and Feminism, in: The  Blackwell Guide to Feminist Philosophy, Edi. By Linda Martin Alcoff and  Eva Feder Kittay, Malden, Blackwell Publishing LTd. </ref> پس بـا چنـين اوصـافي، اخـلاق مراقبـت مـي‌توانـد در قلمروي فراتر از عرصة خصوصي و حتي ملي كاربرد داشته باشد؛ هرچند مبناي مهم نگرش‌هاي مختلف فمنيستي آن است كه تفاوتي بين عرصة خصوصي و عمومي وجود ندارد و هر امر حتـي شخصي و خصوصي هم امري سياسي به شمار مي‌آيد.
به تعبير سارا رادیك، نقش‌های  بارز  مراقبتي زنـان را بايـد در اموري همچون محافظت و پرستاري از سـوي ايشـان و تـلاش بـراي ايجـاد و توسـعة صـلح درپيامدها و عرصه‌هاي بين‌المللي مورد توجه قرار داد؛ اين ويژگي‌ها بنياني بـراي اتخـاذ رهيـافتي غيرخشونت آميز در حل وفصل مسائل ارائه مي‌كند و مي‌تواند افزون بر سطوح شخصي و ملـي در قلمرو جهاني نيز الهام‌بخش باشد. پس بـا چنـين اوصـافي، اخـلاق مراقبـت مـي‌توانـد در قلمروي فراتر از عرصة خصوصي و حتي ملي كاربرد داشته باشد؛ هرچند مبناي مهم نگرش‌هاي مختلف فمنيستي آن است كه تفاوتي بين عرصة خصوصي و عمومي وجود ندارد و هر امر حتـي شخصي و خصوصي هم امري سياسي به شمار مي‌آيد.<ref>] Friedman, Marilyn and Bolte, Angela (2007). Ethics and Feminism, in: The  Blackwell Guide to Feminist Philosophy, Edi. By Linda Martin Alcoff and  Eva Feder Kittay, Malden, Blackwell Publishing LTd. </ref>


== نقد دیدگاه‌ ==
== نقد دیدگاه‌ ==