فهیمه شمسینی (بحث | مشارکت‌ها)
Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
|خدمات            =
|خدمات            =
}}
}}
هایده مغیثی استاد بازنشسته دانشکده مطالعات زنان دانشگاه یورک کانادا.  
'''هایده مغیثی'''؛ استاد بازنشسته دانشکده مطالعات زنان دانشگاه یورک کانادا.  


مغیثی در دوران انقلاب ۱۳۵۷ از پایه‌گذارانِ سازمان «اتحاد ملی زنان»، از بزرگ‌ترین تشکل‌های [[زنان]] در آن دوران، و عضو هیئت تحریریه‌ی نشریات، برابری و زنان در مبارزه بود. این سازمان با تأیید و حمایت سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران کمی کم‌تر از یک ماه بعد از خیزش زنان، با وعده‌ی برخورداری از استقلال سازمانی، اعلام موجودیت کرد. هدف و امید پایه‌گذاران نخستین که بسیاری از آنها زنان هوادار فدایی بودند، ایجاد تشکیلات دمکراتیک فراطبقاتی با تنوع بینشی برای دفاع از [[حقوق زنان]] بود. هایده مغیثی خود را طرفدار فمنیست سکولار می‌داند.<ref>مغیثی، هایده، زنان و تجربه‌ی تجدد در ایران قرن چهاردهم، روییدن از گور مفاهیم کهنه، 2021/01/06</ref>
هایده مغیثی در دوران انقلاب ۱۳۵۷ش از پایه‌گذارانِ سازمان «اتحاد ملی زنان»، از بزرگ‌ترین تشکل‌های [[زنان]] در آن دوران، و عضو هیئت تحریریه‌ی نشریات، برابری و زنان در مبارزه بود. این سازمان با تأیید و حمایت سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران کمی کم‌تر از یک ماه بعد از خیزش زنان، با وعده‌ی برخورداری از استقلال سازمانی، اعلام موجودیت کرد. هدف و امید پایه‌گذاران نخستین که بسیاری از آنها زنان هوادار فدایی بودند، ایجاد تشکیلات دمکراتیک فراطبقاتی با تنوع بینشی برای دفاع از [[حقوق زنان]] بود. هایده مغیثی خود را طرفدار فمنیست سکولار می‌داند.
==دیدگاه==
==دیدگاه==
خانم مغیثی در گفت وگو با سایت تغییر برای برابری تأکید می‌کند که برابری در تلفیق به فمنیست و پیش‌ شرط‌هایی چون دموکراسی و آزادی‌های سیاسی و مدنی وابسته است: «برابری‌خواهی» ـ که خود ابعاد گوناگونی از برابری جنسیتی، قومی و ملی، مذهبی و عقیدتی، و طبقاتی دارد، و من در اینجا بحث خود را به برابری جنسیتی محدود می‌کنم_ رابطه تنگاتنگی با آزادی‌های فردی و سیاسی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق بشر دارد. برابری جنسیتی بدون وجود یک جنبش قوی فمینیستی حاصل نمی‌شود، و جنبش فمینیستی به وجود دموکراسی و آزادی‌های سیاسی و مدنی وابسته است.<ref>زرهی، حسن، شهروند، به احترام هایده مغیثی، آوریل 11, 2013</ref>
هایده مغیثی در گفت وگو با سایت تغییر برای برابری تأکید می‌کند که برابری در تلفیق به فمنیست و پیش‌ شرط‌هایی چون دموکراسی و آزادی‌های سیاسی و مدنی وابسته است: «برابری‌خواهی» ـ که خود ابعاد گوناگونی از برابری جنسیتی، قومی و ملی، مذهبی و عقیدتی، و طبقاتی دارد، و من در اینجا بحث خود را به برابری جنسیتی محدود می‌کنم_ رابطه تنگاتنگی با آزادی‌های فردی و سیاسی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق بشر دارد. برابری جنسیتی بدون وجود یک جنبش قوی فمینیستی حاصل نمی‌شود، و جنبش فمینیستی به وجود دموکراسی و آزادی‌های سیاسی و مدنی وابسته است.<ref>زرهی، حسن، شهروند، به احترام هایده مغیثی، آوریل 11, 2013</ref>


مغیثی راز ستم و ظلم به زنان جوامع اسلامی را در بنیادگرایی اسلام می‌داند: «زنان بیشتر از مردان از بنیادگرایی در تمام مذاهب_ که نظرش به گذشته است و تصور یک دوران طلایی که جوامع باید به آن برگردد_ رنج می‌برند. و برای همین تجدید سازمان می‌دهد و در قلب تمام این بنیادگرایی مساله [[جنسیت]] زن و مساله تجدید سامان روابط جنسیتی و روابط زن و مرد نکته کلیدی این هدف است. لذا سیاست‌هایی اتخاذ می‌شود که بیش از همه به زیان زنان است.  
مغیثی راز ستم و ظلم به زنان جوامع اسلامی را در بنیادگرایی اسلام می‌داند: «زنان بیشتر از مردان از بنیادگرایی در تمام مذاهب_ که نظرش به گذشته است و تصور یک دوران طلایی که جوامع باید به آن برگردد_ رنج می‌برند. و برای همین تجدید سازمان می‌دهد و در قلب تمام این بنیادگرایی مساله [[جنسیت]] زن و مساله تجدید سامان روابط جنسیتی و روابط زن و مرد نکته کلیدی این هدف است. لذا سیاست‌هایی اتخاذ می‌شود که بیش از همه به زیان زنان است.  
خط ۴۹: خط ۴۹:
و در پایان خانم مغیثی به زنان ایرانی توصیه می‌کند: «به قدرت رسیدن جریان اسلامی در ایران کار زنان نبود، اما امروز زنان ایران این مسئولیت سنگین را بر دوش دارند که به زیر و رو کردن این رژیم بپردازند. چنین مسئولیتی بدون آگاهی درباره شرایط ایران و جهان و ماهیت نظام مردسالاری و مبارزه‌ای که بر سر مقدرات زنان در جریان است به نتیجه نمی‌رسد.» جناح محافظه‌کار بیشتر از جناح دیگر و بیشتر از همه مخالفان رژیم متوجه اهمیت زنان برای حفظ رژیم شده است. این جناح می‌داند که زنان پتانسیل این را دارند که در سرنگونی رژیم نقش فعال داشته باشند و برای حفظ نظام، رژیم برنامه‌های مفصلی برای تربیت کادر زن در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها دارد. تبلیغات ضدفمینیستی با استفاده از “آنتی فمینیسم” غرب بسیار وسیع است و کادرهای زن را برای پروژه “اسلامی ـ بومی‌سازی” فمینیسم آموزش تئوریک می‌دهند<ref>شهروند، مجاب، شهرزاد، رونمائی “فمینیسم و بنیادگرایی اسلامی” نوشته هایده مغیثی، مه 8, 2014 </ref>
و در پایان خانم مغیثی به زنان ایرانی توصیه می‌کند: «به قدرت رسیدن جریان اسلامی در ایران کار زنان نبود، اما امروز زنان ایران این مسئولیت سنگین را بر دوش دارند که به زیر و رو کردن این رژیم بپردازند. چنین مسئولیتی بدون آگاهی درباره شرایط ایران و جهان و ماهیت نظام مردسالاری و مبارزه‌ای که بر سر مقدرات زنان در جریان است به نتیجه نمی‌رسد.» جناح محافظه‌کار بیشتر از جناح دیگر و بیشتر از همه مخالفان رژیم متوجه اهمیت زنان برای حفظ رژیم شده است. این جناح می‌داند که زنان پتانسیل این را دارند که در سرنگونی رژیم نقش فعال داشته باشند و برای حفظ نظام، رژیم برنامه‌های مفصلی برای تربیت کادر زن در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها دارد. تبلیغات ضدفمینیستی با استفاده از “آنتی فمینیسم” غرب بسیار وسیع است و کادرهای زن را برای پروژه “اسلامی ـ بومی‌سازی” فمینیسم آموزش تئوریک می‌دهند<ref>شهروند، مجاب، شهرزاد، رونمائی “فمینیسم و بنیادگرایی اسلامی” نوشته هایده مغیثی، مه 8, 2014 </ref>


==نقد==
==مفیثی در نگاه منتقدان==
بنیادگرایی، توجه به مذهب و قوانین مذهبی در حوزه زن و [[خانواده]] هموراه مورد توجه فمنیست‌ها در تمام نحله‌های گرایشی بوده است. تناقض در دیدگاه شخصیت‌هایی که طرفدار و یا له فمنیست اسلامی هستند نکته بارز تمام دیدگاه‌ها است. خانم مغیثی پایه و مبنا قرارگرفتن مذهب اسلام در قانون و حکومت ایران را مخل آزادی زنان دانسته و تلاش فمنیست‌های اسلامی ار نوعی همکاری در پیش‌برد بنیادگرایی می‌داند. این در حالی است که نظام لیبرال سرمایه‌داری حاکم بر جهان از حدود 150 سال پیش با طرد مذهب و شعارهایی چون آزادی، برابری، اومانیست و فردگرایی تلاش مضاعف خود را برای پیش‌برد اهداف نظام سرمایه‌داری در سایه کنش اجتماعی زنان پی گرفت. پس آنچه ایشان به عنوان بیس و مبنای آزادی زن مطرح می‌کند استفاده ابزاری از زن در جهت اهداف از پیش تعیین شده است.
بنیادگرایی، توجه به مذهب و قوانین مذهبی در حوزه زن و [[خانواده]] هموراه مورد توجه فمنیست‌ها در تمام نحله‌های گرایشی بوده است. تناقض در دیدگاه شخصیت‌هایی که طرفدار و یا له فمنیست اسلامی هستند نکته بارز تمام دیدگاه‌ها است. خانم مغیثی پایه و مبنا قرارگرفتن مذهب اسلام در قانون و حکومت ایران را مخل آزادی زنان دانسته و تلاش فمنیست‌های اسلامی ار نوعی همکاری در پیش‌برد بنیادگرایی می‌داند. این در حالی است که نظام لیبرال سرمایه‌داری حاکم بر جهان از حدود 150 سال پیش با طرد مذهب و شعارهایی چون آزادی، برابری، اومانیست و فردگرایی تلاش مضاعف خود را برای پیش‌برد اهداف نظام سرمایه‌داری در سایه کنش اجتماعی زنان پی گرفت. پس آنچه ایشان به عنوان بیس و مبنای آزادی زن مطرح می‌کند استفاده ابزاری از زن در جهت اهداف از پیش تعیین شده است.