امواج فمینیسم
مشخصات | |
---|---|
نام استاد | راضیه زارعی |
نام جزوه | جنبشهای اجتماعی زنان، نقد و بررسی فمینیسم |
مرکز آموزشی | دانشگاه باقرالعلوم |
مقطع تحصیلی | کارشناسی ارشد |
گرایش | مطالعات زنان |
امواج فمینیست
موج اول
موج اول فمینیسم از اواسط قرن نوزدهم آغاز و تا دهه 1930 ادامه مییابد. از زنان مشهور موج آغازین فمینیسم، از «مری آستل» (1731 - 1666) یاد شده است. این نویسنده انگلیسی، زنان را اندرز میداد که از ازدواج بپرهیزند، ذهنشان را پرورش دهند و از زندگی عاری از وابستگی به مردان لذّت ببرند.
مهمترین و نظام یافتهترین تلاش زنان برای نقد وضع موجود و طرح حقوق مورد در خواستشان را باید در کتاب دفاع از حقوق زنان اثر مری ولستون کرافت انگلیسی دانست که «نخستین بیانیه بزرگ فمینیستی به زبان انگلیسی» تلقی میشود و معمولاً در نگارش تاریخ فمینیسم آن را نقطه آغاز این اندیشه میدانند یا حتی از آن به عنوان «انجیل فمینیسم» یاد میکنند. او عقیده داشت که نابرابریهای میان زنان و مردان، نه نتیجه تفاوت طبیعی (زیستی) بلکه ناشی از تأثیر محیط و به ویژه این واقعیت است که زنان از آموزش محروماند. او نشان داد که هم زنان و هم جامعه، در کل از محدود کردن زنان به موقعیت پایینتر، زیان میبینند.
«شارلوت گیلمن» یعنی بزرگ ترین جامعه شناس و اقتصاددان موج اول فمینیسم از منتقدان «خانه» بود. او مینویسد: «خانه، قدیمیترین نهاد ما لزوماً دونترین آنها نیز هست. خوردن، خوابیدن، تنفس، لباس پوشیدن، استراحت، و سرگرم شدن - اینها فعالیتهای خوبی هستند؛ اما آیا از سایر فعالیتها مقدسترند؟
گیلمن در کتاب «جهان ساخته مردان» نشان میدهد که مردان بودهاند که در سراسر تاریخ مشکلات بشری همچون جنگ را به وجود آوردهاند: «ما از جنگهای مردان، جروبحثهای مردان، رقابتهای مردان، جنایات و بدیهای مردان و مشکلات و درد و رنجهایی که بر ما تحمیل میکنند، خسته شدهایم.» او میگفت، «همه مشکلات سیاسی تنها وقتی حل میشود که ارزشهای زنان به جامعه شکل دهد.» به عقیده او: «کار فرایند اصلی حیات بشری است و تا زمانی که زنان به شکلی برابر با مردان وارد آن فرایند نشوند از نظر ذهنی و بینش محدود میمانند.» مشخصات موج اول فمینیسم این است که زنانی که در این نهضت شرکت داشتند دارای توقعات حقوقی و سیاسی بودند؛ یعنی خواستار حق مالکیت، حق اشتغال و حق رأی گرفتن و رأی دادن در نظام سیاسی کشورشان بودند، و در مورد حق حضانت، اصلاحاتی را میخواستند. پیشگامان این نهضت، زنان فرانسوی، و تقریباً همزمان با آنها انگلیسیها و آمریکاییها بودند.
این انقلاب صنعتی بود که برای زنان انگیزه برابریطلبی در فرصتها را ایجاد کرد؛ انقلاب صنعتی بود که نخستین مرحله در تغییر منزلت زنان را به وجود آورد - یعنی حذف موانع حقوقی و عرفی در راه مشارکت کامل زنان در فعالیتهای جهان.
در بحث موج اول فمینیسم توجه به یک نکته بسیار مهم است. از یک طرف، زنان خواهان حق برابر در پارهای از زمینهها بودند؛ و از طرفی، نظام سرمایهداری جدید هم طرفدار حق مالکیت و اشتغال زنان بود؛ چون با انقلاب صنعتی و تحولاتی که به وجود آمد، جامعه اروپایی از دوران فئودالیسم خارج شد و به سمت سرمایهداری رفت، به وجود آمدن کارخانههای بزرگ با تولید فراوان؛ نیازمند کارگران بیدردسر و کمتوقع با دستمزد کم، بودند.
مهمترین نقش سرمایهداری در آن زمان، ایجاد تغییر در وضعیت زنان و قرار دادن آنها در موقعیتهای متعارض بود. سرمایهداران علاوه بر بازارهای داخلی نیمنگاهی هم بر بازارهای خارجی داشتند و برای بالا بردن تولید کارخانهها باید قیمت تمامشده کالاها را پایین میآوردند و این نیازمند پایین آوردن هزینههای جاری کارخانه میشد و یکی از مهمترین گزینهها، استخدام زنان در کارخانهها بود چون زنان کارگرانی کمهزینه بودند.
در قرن نوزدهم و بیستم در شرایط جنگی هم نیاز به نیروی کار زنان افزایش مییافت و لازم بود در بسیاری از صنایع نیروی کار زنان جایگزین مردانی شود که به جبهه اعزام میشدند. پس از پایان جنگ نیز با شروع نوسازی و افزایش ظرفیت صنعتی نیاز به کارگران غیرماهی و با دستمزد پایین بیش از پیش افزایش پیدا کرد.
ویلدورانت میگوید: وضعیت به قدری بغرنج بود که زنها گاهی وقتها تا پانزده ساعت و گاهی تا بیست ساعت با حداقل دستمزد در کارخانههای ریسندگی و بافندگی، کار میکردند، در حالیکه شوهران آنان بیکار بودند. تقریباً در دو دههی آخر قرن نوزدهم، جنبش فمینیسم بینالمللی میشود، نهضت فمینیسم تا اواخر قرن نوزدهم توفیق چندانی نیافت. به طوری که تا اوایل قرن بیستم رژیمهای مختلف غربی دارای یک ویژگی مشترک بودند و آن بیاعتنایی به حقوق زنان بود. در اواخر سده نوزدهم و اوایل قرن بیستم، اولین سازمانهای بینالمللی زنان شکل میگیرد.
اوایل قرن بیستم جنبش طرفداری از حقوق زن در انگلستان به رهبری دوشیزه «پانک هورست» آغاز گردید و توانست در سال 1919 تأثیرات نه چنان عمیق بر قوانین انگلستان بگذارد. در این دوره، زنان برای رسیدن به حق رأی، حق آموزش و کار به مبارزه سازمان یافتهای دست زدند.
این موج با دستیابی به حق رأی برای زنان انگلیس در سال 1918 به پیروزی دست یافت و پس از آن فروکش کرد. برخی، دو دهه قرن بیستم را سال های خیزش موج اول فمینیسم مینامند. از سال 1920 تا 1960 شاهد یک دوران فترت در مبارزات فمینیستی هستیم.
جنگ جهانی اول نفرت از خشونت و میل به انعطاف و نرمی را در افکار عمومی ملل جنگزده تشدید کرد و چون روحیات مردانه را در بروز خشونت مؤثر میدانستند، زمینه طرح حضور زنان در عرصه سیاست و برخورداری آنان از برابری قانونی شدت یافت. پس از جنگ جهانی دوم و در سال 1945، نظریه برابری زن و مرد طرفداران بسیاری یافت و سرانجام برای اولین بار در اعلامیه جهانی حقوق بشر که از طرف سازمان ملل متحد در سال 1948 میلادی منتشر شد، تساوی حقوق زن و مرد به صراحت و در سطح جامعه ملل مطرح گردید. از آن پس در معاهدات بینالمللی به مسائل زنان توجه بیشتری شد. از جمله این معاهدهها میتوان به کنوانسیون حقوق سیاسی زنان 1952، کنوانسیون رضایت برای ازدواج 1962، و کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان 1979 اشاره کرد.
منابع مرتبط
- از جنبش تا نظریه اجتماعی تاریخ دو قرن فمنیسم تالیف: حمیرا مشیر زاده تهران، نشر شیرازه
- فمینیسم و دانشهای فمینیستی، ترجمه و نقد ادبی از مقالات دائره المعارف فلسفی روتلیج، 1382، قم: مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان
- مبانی فلسفی فمینیسم، خسرو باقری، تهران: وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری: دفتر برنامهریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی
- بستان، حسین، نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه
- ماخذشناسی فمنیسم، مجید دهقان، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان
- دانشهای فمنیستی، مترجمان عباس یزدانی و بهروز جندقی، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان
- فمینیسم، جین فریدمن، ترجمه فیروزه مهاجر، چاپ اول، انتشارات آشیان، 1381
- جنس دوم، سیمون دوبوار، ترجمه قاسم صنعوی، چاپ دوم، نشر توس، 1380
- جریانشناسی دفاع از حقوق زنان، چاپ اول، قم، انتشارات موسسه فرهنگی، ابراهیم شفیعی
- المرأة والعمل السیاسی، هبه رئوف، چاپ اول، آمریکا
- فمینیسم، نرگس رودگر، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چاپ دوم، 1394
مدرس:دکتر راضیه زارعی 1400- 1401 ( نیمسال دوم )