خانواده بدسرپرست

از ویکی‌جنسیت

خانواده بد‏سرپرست، خانواده دارای سرپرست بی‌مسئولیت.

بدسرپرستی خانواده از جمله معضلات اجتماعی است که گروه‌‏های آسیب‏‌پذیر، یعنی زنان، کودکان و سالمندان را تهدید می‏‌کند. سنت‏‌ها و سبک‏‌های تربیتی غلط، اعتیاد و تشدید فقر و نابرابری، از جمله عوامل شیوع بدسرپرستی است. خانواده‌‏های بدسرپرست علاوه ‏بر مشکلات فراوان اقتصادی با چالش‌‏های اجتماعی همچون عدم حمایت و پذیرش از سوی جامعه و نهادهای مربوطه، آزارهای جسمی و روحی توسط سرپرست و مشکلاتی چون فرار فرزندان، اعتیاد، مشکلات روانی، فزونی کودکان کار و خیابانی مواجه‏ هستند.

مفهوم‌‏شناسی

اگر سرپرست خانواده، دچار آسیب‏‌ها و مشکلات رفتاری، اخلاقی و اجتماعی بوده یا به‏‌دلایلی، مسئولیت سرپرستی خانواده را به‏‌طور مناسب انجام ندهد، آن خانواده، «خانواده بدسرپرست» نام می‏‌گیرد.[۱] کودک بدسرپرست، کودکی است که به تشخیص مراجع قضایی به‏‌طور دائم یا موقت از سرپرستی مؤثر و با صلاحیت محروم شده است.[۲] کودکان و نوجوانان بدسرپرست، ممکن است با والدین یا سرپرستان قانونی خود زندگی کنند که شرایط لازم را برای نگهداری آنان ندارند.[۳] ابتلای سرپرست خانواده به اعتیاد یا فسادهای اخلاقی، مجبورکردن کودکان به مشاغل ضداخلاقی یا سوءاستفاده از آنان، از جمله عوامل و مصادیق بدسرپرستی است.[۴]

تاریخچه

مردان به‏‌عنوان سرپرست خانواده، در بسیاری از جوامع، حق تنبیه بدنی و بهره‌کشی از زن یا کودک خود را داشته‏‌اند. در روم قدیم، کشتن فرزندان، حق طبیعی والدین بوده و گاهی آنان را قربانی می‏‌کردند. میان اعراب جاهلی نیز رسم دخترکشی معروف بود؛ تا آنکه دین اسلام با آن مقابله کرد. در قرون وسطی در بیشتر کشورهای مسیحی، کودکان مورد ستم قرار گرفته و قشری زیردست و آسیب‌‏پذیر بودند. با آغاز انقلاب صنعتی و ناگزیری خانواده‌‏ها برای کار شبانه‌‏روزی نیز سبب به‏‌کارگیری زنان و کودکان در کارخانه‌‏ها و شرایطی هولناک شد تا در نهایت، قوانینی از جمله، قانون کار کودکان وضع شد. در آمریکا، این دیدگاه که تنبیه برای رام‏‌کردن طبیعت شرورانه کودک ضروری است، رایج بود. در سال 1866م، بنیان‌گذار انجمن جلوگیری از بی‏‌رحمی با حیوانات، کودکان را به‏‌عنوان بخشی از حیوانات مورد حمایت قرار داد و در دادگاهی با موافقت قاضی، انجمن جلوگیری از بی‏‌رحمی با کودکان تاسیس شد.[۵]

بدسرپرستی در جهان معاصر

در آمریکا خانواده و به‌‎ویژه مادر، عامل بیشترین بدرفتاری و غفلت از کودک است. 40. 3% تمام خشونت‌‏ها علیه کودکان در سال 2002م توسط مادران انجام شده و والدین با هم مرتکب 18% خشونت‌ها شده‌‏اند. طبق گزارش جهانی، سرپرستان بدرفتار با کودک، بیشتر جوان، تنها، فقیر و بیکار هستند و در آمریکا، مادران مجرد سه برابر بیشتر از مادران متاهل احتمال دارد کودک‏شان را تنبیه کنند.[۶] در سال 2002م تعداد 239 پسر و 210 دختر زیر 18 سال در آمریکا به‏ دست والدین‏شان به قتل رسیده‌اند. البته این آمار فقط شامل بخشی از این رویدادها بوده و آمار واقعی بسیار بیشتر از این است.[۷] در اروپای غربی نیز بدرفتاری با کودک و آزار خانگی، از دلایل اصلی از دست‏‌دادن مراقبت والدین است که اغلب با مشکلات مالی، اختلالات روانی، مصرف الکل و مواد مخدر مرتبط است. در فرانسه به‌‏طور متوسط ​​هر هفته، سه کودک و در آلمان و بریتانیا دو کودک در اثر آزار و بی‏‌توجهی جسمی، جان خود را از دست می‏‌دهند. قانون منع تنبیه بدنی کودکان فقط در اتریش، دانمارک، فنلاند، آلمان، ایسلند، نروژ و سوئد وجود دارد. در اتریش، سالانه حدود 21000 کودک که به‏‌طور موقت از خانواده خود حذف شده‌‏اند، توسط اقدامات دولتی مراقبت می‏‌شوند و به والدین آنها مشاوره و راهنمایی تربیت کودک ارائه می‌شود.[۸]

بدسرپرستی در ایران

خانواده‌‏های بد سرپرست در ایران به دلیل تنوع خرده‌فرهنگ‌ها، گونه‌های متفاوتی دارند. آمارهای غیررسمی، از افزایش تعداد خانواده‌‏های بدسرپرست حکایت دارد. طبق یک گزارش، نزدیک به 87% از کودکان مراکز شبانه‌‏روزی، بدسرپرست هستند،[۹] اما فقط بخشی از آنها تحت‏‌سرپرستی مراکز حمایتی رسمی، مانند بهزیستی و کمیته امداد قرار می‌گیرند. بر اساس آمار اعلام شده توسط کمیته امداد، تعداد خانواری که در سال 1395ش به‏‌علت بدسرپرستی مورد حمایت این کمیته قرار گرفته است، 2220 خانوار بوده که در سال 1398ش به 5659 خانوار افزایش یافته است.[۱۰]

قوانین در ایران

طبق ماده 1173 قانون مدنی، حاکم شرع می‌تواند در صورت بی‌کفایتی والدین به دلایل زیر در مورد حضانت طفل، تصمیم بگیرد؛

  1. اعتیاد زیان‌آور به الکل، مواد مخدر و قمار؛
  2. اشتهار به فساد اخلاق و فحشاء؛
  3. ابتلا به بیماری‌های روانی با تشخیص پزشکی قانونی؛
  4. سوءاستفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضداخلاقی مانند فساد و فحشاء، تکدی‌گری و قاچاق؛
  5. تکرار ضرب‌‏وجرح خارج از حد متعارف.

طبق ماده 1196 قانون مدنی، عدم پرداخت نفقه به فرزندان نیز از مصادیق بدسرپرستی محسوب می‌‏شود. همچنین طبق ماده 4 قانون تامین وسایل و امکانات تحصیل اطفال و نوجوانان ایرانی، اگر والدین یا سرپرستان قانونی کودکان و نوجوانان کمتر از 18 سال از فراهم‏‌کردن امکانات تحصیلی امتناع کنند، یا به‏‌نحوی از انحاء از تحصیل او جلوگیری کنند، توسط حکم مرجع قضایی به مجازات مقرر در این قانون محکوم می‏‌شوند.[۱۱]

با تصویب قانون حمایت از کودکان بی‏‌سرپرست و بدسرپرست سال 1392ش، بسیاری از خلاهای پیشین برطرف شده و بر اساس آن، اگر دادگاه تشخیص دهد که سرپرستان طفل، از صلاحیت لازم برخوردار نیستند، به‏‌جهت جلوگیری از ورود آسیب به سلامت جسمی و روحی، طفل مذکور را از والدینش جدا و به‌صورت موقت در مراکز بهزیستی نگهداری می‏‌کند تا اقدامات لازم جهت سلب حضانت از والدین طفل بدسرپرست (با توجه به مادۀ 1173 قانون مدنی) انجام شود. در صورتی‏‌که صلاحیت خانواده برای سرپرستی طفل بدسرپرست احراز شود، سرپرستی آنها را به متقاضیان واجد شرایط، واگذار می‏‌کند. البته، والدین حقیقی طفل بدسرپرست، در اولویت قرار دارند؛ یعنی پس از رفع موانع بدسرپرستی، طفل مذکور می‌‏تواند به خانواده حقیقی خود بازگردد.[۱۲]

در ماده 230 قانون برنامه پنجم توسعه نیز دولت موظف به ساماندهی امور اقتصادی- معیشتی با اولویت ساماندهی مشاغل خانگی برای زنان سرپرست‌‏خانوار و زنان بدسرپرست شده و در ماده 38 و 39 نیز موظف به تامین اجتماعی اقشار آسیب‌‏پذیر شده است که خانواده‌‏های بدسرپرست نیز در زمره آن قرار دارند.[۱۳] ماده 97 منشور حقوق و مسئولیت‌های زنان نیز به حق برخورداری زنان و دختران از حمایت‏‌های لازم در صورت فقر، طلاق، معلولیت، بی‏‌سرپرستی، بدسرپرستی و ایجاد امکانات جهت توان‌بخشی و خودکفایی تصریح می‏‌کند.[۱۴]

عوامل موثر بر بدسرپرستی

امروزه گسترش شهرنشینی و تنش‌‏‏های خانوادگیِ ناشی از آن، مانند فقر، بیکاری، مهاجرت و فضای آپارتمان‌‏نشینی، زمینه‏‌های فراوانی برای افزایش خانواده‌‏های بدسرپرست ایجاد کرده است.[۱۵] بر اساس برخی از پژوهش‌های استانی، 6. 2% زنان سرپرست‏‌خانوار، به‌دلیل زندانی‏‌شدن و 5. 5% آنها به‌دلیل متواری‏‌شدن شوهر مجبور به پذیرش سرپرستی خانواده شده‌اند.[۱۶] در پژوهشی دیگر، اعتیاد پدر 16 درصد و اعتیاد پدر و مادر 12 درصد در فرار دختران موثر بوده است؛ 15 درصد از این دختران نیز سابقه زندانی‏‌شدن یکی از والدین را داشته‌‏اند و 18. 7 درصد از آنها علت اولین فرار خود را از هم‏پاشیدگی خانواده عنوان کرده‌‏اند. در کل 26. 7 درصد از دختران تهرانی تجربه آزار جسمی توسط والدین را داشته‌‏اند.[۱۷]

مهم‌ترین مشکلات خانواده‌‏های بدسرپرست، مشکلات اقتصادی است که بیشتر، زنان را درگیر می‌‏کند. زنان بدسرپرست، نقش دوگانه مادر و پدر را برعهده دارند و مشکلات آنان در کنار شوهر معتاد یا مشکل‌‏دار، دوچندان است. همچنین یارانه این خانواده‏‌ها به‌حساب سرپرست واریز می‏‌شود که فاقد صلاحیت بوده و آن را صرف اعتیاد یا دیگر کجروی‏‌های خود می‏‌کند.[۱۸] همچنین محدودیت حمایت دولتی و اجتماعی از این خانواده‌‏ها و نبود سیستم جبران‏‌کننده کسری درآمد از سوی نهادهای دولتی یا ناچیز بودن آثار آن، این دسته از زنان را به خطر فقر کشانده است.[۱۹]

پیامدهای بدسرپرستی

پیامدهای روانشناختی

خانواده‏‌های بدسرپرست هم به‌‏دلیل مسائل اقتصادی و هم تحت‏‌تاثیر آزار و اذیت سرپرست در محیط خانه، مشکلات روحی و روانی را نیز تجربه می‏‌کنند. همچنین نگرش منفی جامعه به این افراد، موجب مخدوش‏‌شدن روابط اجتماعی آنان با دیگران و عدم امنیت اجتماعی و آسایش روانی می‌شود. حضانت و سرپرستی فرزندان، مناسب ‎نبودن و مسئولیت‌‎پذیر نبودن سرپرست نیز بار اضافی بر دوش این خانواده‌‏ها می‏‌گذارد. زنان بدسرپرست گاهی نیز تحت خشونت‌های خانگی، همانند کتک‌‏زدن، تحقیر، توهین و آزار‌های جسمی و اجبار به فعالیت‌های نامشروع یا خطرناک توسط همسر یا پدر خود قرار می‌گیرند.[۲۰] اعتیاد نیز به‏عنوان یکی از عوامل اصلی بدسرپرستی، سبب غفلت از فرزندان، افت تحصیلی و فرار آنان، افت سطح اجتماعی خانواده، طلاق و خشونت در خانواده و حتی انتقال اعتیاد به فرزندان می‌شود.[۲۱]

ضعف کارکردی خانواده

خانواده‌‏های بدسرپرست چون یک خانواده گرم و حمایت‏‌گر نیستند، کارکرد ضعیفی داشته و این ناکارآمدی در بروز اختلالات رفتاری در کودکان، عدم ارائه راهکارهای مؤثر برای رشد و سلامت روانی آنان و بروز خشونت و غفلت‌‏ورزی نسبت به آنان مشاهده می‌‏شود که در نتیجه، کودکان به‌‏دلیل ترس، از تعامل خانوادگی اجتناب کرده و خود دچار خشونت می‏‌شوند. فرار از منزل، مدرسه و ولگردی نیز از نتایج این مسئله است.[۲۲]

پیامدهای اجتماعی

وجود تعارضات زناشویی پیوسته میان والدین، سبب الگوگیری کودکان از آن و آشفتگی‏‌های روانی آنان شده؛ در نتیجه، افراد این خانواده، مهارت‏‌های تنظیم هیجان کمتری داشته و توان مدیریت هیجانات منفی را پیدا نمی‏‌کنند. پیامد آن، ناسازگاری اجتماعی و خانوادگی این افراد و ضعف در مهارت‏‌های اجتماعی و مواجهه با فشارهای مختلف زندگی است. در خانواده‏ای که پدر و مادر فرزند را ترک کنند یا به نیازهای او توجه نکنند، کودک دچار عدم تعادل روانی و ناسازگاری فراوانی خواهد شد.[۲۳] تعارضات زوجین، علاوه ‏بر کودکان، زوجین را نیز به انواع بزهکاری‏‌ها مثل ضرب‏‌وجرح، فساد جنسی و سرقت می‏‌کشاند. در واقع، علت اساسی رفتارهای ضداجتماعی، بزهکاری نوجوانان و بزرگسالان و بسیاری از نابسامانی‏‌های اجتماعی، تنش‌های خانوادگی است.[۲۴]

پیامدهای تربیتی

خانواده بدسرپرست، به‏‌ویژه معتاد، بیشتر از سبک تربیتیِ مستبدانه یا سهل‏‌گیرانه استفاده می‌‏کنند؛ در نتیجه، فرزندان آنان، رشد ذهنی پائین‌‏تری دارند؛ یعنی یا به‌‏دلیل حاکمیت قوانین سخت، باورهای ماکیاولیستی، یعنی خودخواهی و رسیدن به اهداف خود به هر وسیله ممکن، پیدا می‏‌کنند و یا به‏‌جهت فضای عاطفی شدید و فاقد هر نوع قانون و قاعده، کودکانی بی‌‏بندوبار می‏‌شوند. در هر دو حال، این کودکان قانون‏‌گریز و ناتوان از احترام به حقوق دیگران و دچار نقص در اجتماعی‏‌شدن و رشد ذهنی هستند.[۲۵]

فقدان الگوی تربیتی

فرزندان خانواده‌‏های بدسرپرست، زندگی معمول و آرامی نداشته و به‌همین دلیل، معیارهای ثابتی برای زندگی ندارند. بسیاری از آنان به‏‌دلیل تنش در خانواده یا در محیط پرورشگاه‏‌های عمومی، با سیستمی مواجه هستند که مکان و کادر شبانه‌‏روزی آن پیوسته درحال تغییر است. در چنین محیط بی‌‏ثبات، تغییرپذیر و بدون تمرکز، آنان کسی را به‌‏عنوان الگوی ثابت تربیتی و اخلاقی نیافته و انواع مشکلات شخصیتی و رفتاری می‌‏یابند.[۲۶]

پانویس

  1. . «قانون مدنی»، پایگاه اطلاع‏رسانی قوانین و مقررات کشور، ماده 1173.
  2. . «گزارش وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایران»، مرکز آمار ایران ب، ١٤٠٠ش، ص97.
  3. . لامع و جان‌نثاری، «مبانی حضانت و سرپرستی کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست در فقه و حقوق موضوعه ایران»، 1400ش، ص34.
  4. . «قانون مدنی»، پایگاه اطلاع‏رسانی قوانین و مقررات کشور، ماده 1173.
  5. . طوقانی‏پور و عظیم‏زاده اردبیلی، جرایم والدین و سرپرستان قانونی علیه کودکان در نظام حقوقی ایران، 1392ش، ص30-33. کیتلسون و همکاران، حقایقی درباره سوءرفتار، 1391ش، ص28-30.
  6. . کیتلسون و همکاران، حقایقی درباره سوءرفتار، 1391ش، ص23.
  7. . کیتلسون، و همکاران، حقایقی درباره سوءرفتار، 1391ش، ص138.
  8. . Brandvoll، Ingunn & Doris Kirchebner،» Abuse and Neglect of Children in Western Europe - International Day of Families «، 2004، p1.
  9. . موسوی چلک، «87 درصد کودکان مراکز شبانه‏روزی بهزیستی، بدسرپرست هستند»، وب‏سایت رکنا.
  10. . مرکز آمار ایران، «شاخص‏های عدالت اجتماعی»، 1399ش، ص46.
  11. . لامع و جان‌نثاری، «مبانی حضانت و سرپرستی کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست در فقه و حقوق موضوعه ایران»، 1400ش، ص41-42.
  12. . لامع و جان‌نثاری، «مبانی حضانت و سرپرستی کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست در فقه و حقوق موضوعه ایران»، 1400ش، ص40-41.
  13. . «قانون برنامه‏ پنج‏ساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران (1394ـ1390)»، وب‏سایت مرکز پژوهش‏های مجلس شورای اسلامی.
  14. . «منشور حقوق و مسؤلیت‏های زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران»، وب‏سایت مرکز پژوهش‏های مجلس شورای اسلامی.
  15. . طوقانی‏پور و عظیم‏زاده اردبیلی، جرایم والدین و سرپرستان قانونی علیه کودکان در نظام حقوقی ایران، 1392ش، ص34-35.
  16. . دغاقله و کلهر، آسیب‏های شهری در تهران (وندالیسم، دختران فراری، زنان سرپرست خانوار و تکدی‏گری)، 1389ش، ص238.
  17. . دغاقله و کلهر، آسیب‏های شهری در تهران (وندالیسم، دختران فراری، زنان سرپرست خانوار و تکدی‏گری)، 1389ش، ص194-201.
  18. . «زنان بدسرپرست بدون پشتوانه/ حکایت همچنان باقی است!»، خبرگزاری تسنیم.
  19. . علی‏نژاد، «نقطه ایده‌ال حمایت از زنان بدسرپرست و بی‌سرپرست»، خبرگزاری ایلنا.
  20. . علی‏نژاد، «نقطه ایده‌ال حمایت از زنان بدسرپرست و بی‌سرپرست»، خبرگزاری ایلنا.
  21. . یعقوبی‏دوست، جامعه‏شناسی مسائل اجتماعی معاصر در ایران، 1397ش، ص86.
  22. . صدرالسادات و همکاران، «مقایسه شیوه‏های فرزندپروری و کارکرد خانواده در خانواده‏های بدسرپرست، دارای اختلالات رفتاری و عادی»، 1384ش، ص49.
  23. . شیرخانی و همکاران، «مقایسه مهارت‏های تنظیم هیجان و سازگاری در بین کودکان بدسرپرست، بی‏سرپرست و عادی»، 2017م، ص12.
  24. . معظمی، فرار دختران. چرا؟، 1382ش، ص108-109.
  25. . کاکوجویباری و همکاران، «مقایسه نظریه ذهن در کودکان بد سرپرست و عادی»، 1394ش، ص174.
  26. . شیرخانی و همکاران، «مقایسه مهارت‏های تنظیم هیجان و سازگاری در بین کودکان بدسرپرست، بی‏سرپرست و عادی»، 2017م، ص13

منابع

  • دغاقله، عقیل و کلهر، سمیرا، آسیب‏‌های شهری در تهران، تهران، جامعه‌‏شناسان، 1389ش.
  • «زنان بدسرپرست بدون پشتوانه، حکایت همچنان باقی است»، خبرگزاری تسنیم، تاریخ درج مطلب: 15 تیر 1392ش.
  • شیرخانی، کوروش و همکاران، «مقایسه مهارت‏‌های تنظیم هیجان و سازگاری در بین کودکان بدسرپرست، بی‏‌سرپرست و عادی»، اولین کنفرانس علوم اجتماعی، تربیتی، علوم انسانی و روانشناسی، 2017م.
  • صدرالسادات، سیدجلال و همکاران، «مقایسه شیوه‏‌های فرزندپروری و کارکرد خانواده در خانواده‏‌های بدسرپرست، دارای اختلالات رفتاری و عادی»، مجله علوم ‏پزشکی شهرکرد، ش2، 1384ش.
  • طوقانی‌‏پور، فائزه و عظیم‌‏زاده اردبیلی، فائزه، جرایم والدین و سرپرستان قانونی علیه کودکان در نظام حقوقی ایران، تهران؛ دانشگاه امام‏ صادق، 1392ش.
  • علی‏نژاد، غزل، «نقطه ایده‌ال حمایت از زنان بدسرپرست و بی‌سرپرست»، خبرگزاری ایلنا، تاریخ انتشار: 28 اردیبهشت 1400ش.
  • «قانون برنامه‏ پنج‏ساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران (1394ـ1390)»، وب‏‌سایت مرکز پژوهش‏‌های مجلس شورای اسلامی، تاریخ درج مطلب: 30 دی 1389ش.
  • «قانون مدنی»، پایگاه اطلاع‏رسانی قوانین و مقررات کشور، معاونت حقوقی ریاست جمهوری، تاریخ بازدید: 25 تیر 1403ش
  • کاکوجویباری، علی‌اصغر و همکاران، «مقایسه نظریه ذهن در کودکان بدسرپرست و عادی»، نشریه شناخت اجتماعی، ش7، 1394ش.
  • کیتلسون، مارک ج. و همکاران، حقایقی درباره سوءرفتار، ترجمه کیومرث فرحبخش و سیدمحسن عامری‌‏زاد، تهران؛ آوای‏‌نور، 1391ش.
  • «گزارش وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایران»، مرکز آمار ایران (ب)، بهار١٤٠٠ش.
  • لامع، زهرا و جان‌‏نثاری، ژاله، «مبانی حضانت و سرپرستی کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست در فقه و حقوق موضوعه ایران»، دوفصلنامه پژوهش‏‌های انتظامی-اجتماعی زنان و خانواده، ش9، 1400ش.
  • مرکز آمار ایران، «شاخص‏های عدالت اجتماعی»، مرکز آمار ایران، زمستان 1399ش.
  • معظمی، شهلا، فرار دختران؛ چرا؟، تهران؛ دانشگاه تهران، 1382ش.
  • «منشور حقوق و مسؤلیت‏های زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران»، وب‏سایت مرکز پژوهش‌‏های مجلس شورای اسلامی، تاریخ تصویب: 31 شهریور 1383ش.
  • موسوی‎ چلک، سیدحسن، «87 درصد کودکان مراکز شبانه‏روزی بهزیستی، بدسرپرست هستند»، وب‌سایت رکنا، تاریخ درج مطلب: 3 اسفند 1398ش.
  • یعقوبی‌‏دوست، محمود، جامعه‌‏شناسی مسائل اجتماعی معاصر در ایران، تهران، جامعه‌‏شناسان، 1397ش.
  • Brandvoll، Ingunn & Doris Kirchebner، Abuse and Neglect of Children in Western Europe - International Day of Families، SOS Children’s Villages، 2004.