زبان زنان
سردبیر | صدیقه دولت آبادی |
---|---|
دستهبندی | مجله بانوان |
بسامد | هفتگی |
نخستین شماره | 1299 ش |
کشور | ایران |
زبان | فارسی |
روزنامه «زبان زنان »به مدیریت صدیقه دولت آبادی در سال 1299 ش، 1919م، در اصفهان و تهران منتشر شد. اولین شماره این نشریه در روز 20 شوال سال 1337ه.ق فعالیت خود را در اصفهان آغاز کرد و آخرین شماره آن ( شماره 57) در 21 ربیع الثانی 1339ه.ق منتشر شد.
«زبان زنان» در ابتدا به مباحث مربوط به خانه داری بچه داری، شوهر داری و بهداشت میپرداخت.اما به تدریج مباحثی همچون سوسیالیسم و سوسیال دمکراسی را مطرح کرد که اقشار مذهبی جامعه را به عکس العمل وا میداشت.در برخی از مقالهها از سیاست اتحاد شوروی دفاع کرد و در بعضی دیگر شعار «زنده باد آزادی دنیا، زنده باد آزادی ایران، زنده باد سوسیالیزم» را سر داد.
اگرچه همواره تاکید میشود که روزنامه ی زبان زنان نخستین روزنامه در ایران است که «زن» در عنوان آن قرار گرفته است و مزیتی برای آن به شمار میرود با این حال شاید مهمتر از «زن»آن بود که دولت آبادی مجله ی خود را «زبان» زن نامید.این نامیدن به قول ،افسانه نجمآبادی : «آشکارا سنتشکنی و وارونهسازی مـفاهیم غـالب بود؛چرا که در طرح غالب، «زبـان زن» بـاید کـوتاه بـاشد و زبـان درازی برای زنان بـار مـنفی دارد.اما صدیقه دولت آبادی با نامیدن عنوان روزنامه به نام زبان زنان،طرح غالب را نه تنها به بازی گـرفت،بـلکه بـه آن باری مثبت داد». [۱]
بنیانگذاران
روزنامه «زبان زنان »به مدیریت صدیقه دولت آبادی در سال 1299 ش، 1919م، در اصفهان و تهران منتشر شد. اولین شماره این نشریه در روز 20 شوال سال 1337ه.ق فعالیت خود را در اصفهان آغاز کرد و آخرین شماره آن ( شماره 57) در 21 ربیع الثانی 1339ه.ق منتشر شد.
اهداف
ازاهداف این روزنامه،مبارزه عـلیه خـرافات و جهل،پرداختن به حقوق زنان و مبارزه بااستبداد علیه زنان، تاسیس دبستانهای رایگان از طرف دولت بود. [۲] بحث اصلی مـقالات،مـربوط به زنان است. یکی از اهداف جدی روزنامهی زبان زنان،تأسیس دبستانهای رایگان از طرف دولت برای دوشیزگان،سوادآموزی،آمـوزش و پرورش زنـان و ترویج معارف بود. دولت آبادی ضمن مخالفت با آموزش سنتی زنان ایران، در روزنامه زبان زنان از دولت و وزارت معارف خواست تا امکانات لازم را برای گسترش تحصیل زنان به سبک اروپایی فراهم آورند: «باید از دولت بخواهیم که در ولایات مدارس دختران تأسیس کند.... لازم است که وزارت معارف یک عده معلم مخصوص صاحب فنون از اروپا بخواهند.» [۳] «بـدبختی از بیعلمی است.از بیدانشی است بـزرگترین درمـانی کـه میتواندهمه دردهای بدبختی ما را علاج کـند،هـمانا مـعارف است...باید از دولت بخواهیم...در مرکز اقلا،یک دبستان فـنی بـرای دختران تشکیل نماید.» [۴]
محتوا
این روزنـامه ابـتدابه بـحث در امور مربوط بـه زنـان و دوشیزگان مانند شرایط انـتخاب هـمسر،روابط زن وشوهر،اصول خانهداری و...میپرداخت،ولی سپس به موضوعات دیگری همچون مناقشه قلمی با مردان تـوجه کـرد که در نتیجه روزنامه،جنبه جنجالی یـافت ومـوضوع آزادی و استبداد را پیـش از مـسائل مـرد و زن و مسائل مختص به زن،هـدف بحث قرار داد. [۵] [۶] مندرجات آن در چـند شـماره اول از قبیل:«زنان و علوم»و«زن بیچاره نیست»و مقالاتی مربوط به زنان بود،سپس مقالات مختلف و اخبار داخلی،خارجی و سیاسی به آن اضافه شد. از همان شمارههای اول،داستانی به نام «داستان رقتانگیز» در پاورقی روزنامه چاپ شد.[۷]
گفتنی است که بیشتر مقالات زبان زنان را دولتآبادی مینوشت و انتشار دوره نخست زبان زنان نیز به دوران پس از ازدواج او تعلق دارد.پس از نشر چند شماره،مندرجات آن از مطالب مربوط به زنان خـارج شـد و مقالات مختلف و اخبار داخله وخارجه نیز در آن دیده میشود.
روزنامه زبان زنان،دیدگاه تازهای درباره تربیت کودکان به زنان ایـرانی ارائه کرد وبه نقش معنوی و تربیتی مادر در تربیت سالم کودکان با روحیه وطندوستی تـوجه جدی نـمود.او مـینویسد: «اگر اطفال شیرینی محبت مادر را نچشیدهاند،محبت مادروطن به گوش آنهاصدایی است...محبت مـادر،نـمونه محبت مادروطن است.»از لحاظ ویـژگی مـحتوایی،مـیتوان به سادهنویسی و استفاده از کلمات اصیل فارسی در این روزنـامه اشـاره کرد.روزنامه موضع خود را دراینباره چنین بیان میکند: «کوشش ما این است همیشه فـارسی را سـاده نوشته و از لغات غیر فارسی کـمتر بـه کار آورده،کمکم واژههای فـارسی را در نـگارش افزوده و تا خرد خرد به آنـجابرسیم کـه هم نوشتن فارسی خالص برای ما عادت و آسان شده و هم برای خوانندگان دشـوار نـیاید.»
شاید بتوان دلیل تاکید خانم دولت آبادی بر کاربرد واژگان اصیل فارسی را در مخالفت ایشان با زبان عربی و کاربرد واژهها و اصطلاحات عربی در مـحتوای روزنامه دید.از شـماره شـشم سال اول،به جای بعضی کـلمات و لغـات،فارسی سره گذاشته شده بدین قسم میباشد: «پرهـونگاه(مـحل اداره)شمسآباد اسپهان،پرهوند و سردبیر(مـدیر و صـاحباداره)صـدیقه دولتآبادی،نخستین سـال پایـست(تأسیس)،آشکارنامه(اعلان).»[۸]
این روزنامه برای نخستین بـار در تـاریخ مـطبوعات ایران برای انتشار مقالهها و مطالب، محدودیت جنسی قایل شد و همچنین صفحههای نشریه را تنها بـه نوشتههای زنان و دختران اختصاص داد،به طوری که در سرلوحه تمام شمارههای زبان زنان تصریح شده بـود:«تنها نوشتههای دختران و زنـان پذیـرفته میشود».هرگاه مقالهای از مردان به این روزنامه میرسید،دولتآبادی ضمن اعلام دریافت آن تذکر میداد: «نگارش شما را چاپ نخواهیم کرد.البته در سرنوشت[سرلوحه]روزنامه زبان زنان خواندهاید که مطلق نوشتههای زنان و دختران پذیرفته میشودنه مـردان.» [۹] گرچه عملا نتوانستند به آن پایبند باشند؛زیرادر شماره اول آن(اول مرداد 1299 ش1920/ م.)شـعر«کـفن سیاه»از میرزاده عشقی به چاپ رسید.
به عبارت دقیق تر آنچه در زبان زنان آموزش داده میشد،نوعی نوگرایی و تجددخواهی به سبک زنان اروپایی بود. دولت آبادی که بـنیان انـدیشه سیاسی و اجتماعیاش،بر ناسیونالیسم و احقاق حقوق زنان مبتنی بود.مشی سیاسی روزنامه زبان زنـان را بـه نـحوی تعیین کرد که در خدمت این وظیفه باشد. دولتآبادی،در نشریه زبان زنان درباره«سوسیال دموکراسی»و«سوسیالیزم»هم بحث میکرد و سـعی مـینمود زنان ایرانی را نسبت به مـباحث جـدید روزگارنو،آگـاه سـازد.وی بـا نگاهی متکثر و دموکراتیک،از طـرح افکار تـجددخواهانه و مسائل نظری مدرن جهان در میان زنان کشورش استقبال مینمود نمونهای از مـکتوباتش،مطلبی است که در مـجله زبـان زنان در 26 تیر ماه 1299شمسی(1920 م.)بـا عـنوان«سوسیالیزم»به چاپ رسید.او مینویسد: «سوسیالیستها که اجتماعیون بـاشند،تـغییر نظامات و عادات کنونی دنیا را ازراه مـسائل اقـتصادی حـتمی خواسته و استواری قـوانین را از ایـن بابتمیخواهند که خوشی زنـدگانی بـرای همه آدمها متساوی المیزان باشد.سوسیالیستها چند قسمت میباشند و هردستهای از راهی به سوی انـجاممقصود مـیروند.یک قسمت مهم از اجتماعیون،سوسیالیست-دمـوکراتنامیده مـیشوند...کلا مـراد سـوسیالیست-دمـوکراتها تمام امور و امتیازات را بـهدست عامه اهالی میسپارد و هیچ چیز و هیچ کاری در کشورهای سوسیال-دموکراسی نمیتواند بدون رضایت عامه بـه مـوقع اجرا گذاشته شود و تمام خطحرکت سـوسیال-دمـوکراتها در آزادی عـامه و سـعادت زنـدگانی اولاد آدم است.در اصـول سـوسیال-دموکراتها مدیریت مملکت به طور انتخابی،به یکانجمن بزرگ محول میگردد که ادارهکننده کشور است.درخـشندگی ایـنحزب در آلمـان شده و مارکس از استواریدهندگان پیشرو این جمعیت شـناختهمیشود و تـوسعه و قـدرت حـرکت مـذکور،در اروپای غـربی عملی گردیده است.البته سوسیالیزم پس از جنگ بین المللی،مقام بسیار بلندی را در اروپا و پارهایاز قطعات آسیا احراز کرده است.»
پس از مدتی نگرش دولتآبادی که از فعالان سیاسی و تندروی تساوی حقوق زنان بود،روزنامه را به تدریج به حوزه سیاست و مسائل روز از جمله استقلال ملی،مبارزه با نفوذ بیگانگان،تـحریم کالاهای وارداتی،انتخابات،مبارزه با استبداد،فقر و...کشانید و بار سیاسی نشریه پررنگتر شد.
این تلقی و نگرش نسبت به زن و اندیشه و هدفهایی که او باید، امکان بیان بیابد موجب شد نا روزنامه زبان زنان علاوه بر مباحث متداول نشریات زنان آن دوره به حوزه هایی مانند سیاست که ورود آن برای زنان ممنوع بود گام نهد.روزنامه زبان زنان نه تنها رخدادها و تحولات سیاسی کشور را پیگیرانه دنبال میکرد بلکه بانقد و بررسی عملکرد دولتها وقت، میکوشید مواضع سیاسی زنان تجددطلب و آزاداندیش را بیان کند و راه را برای مشارکت سیاسی زنان هموار نماید.این تلاش گاهی به مناقشه با مردان می انجامید. در جریان قرارداد 1919 روزنـامه زبـان زنان به افشاگری علیه نمایندگان سیاسی دولت انگلیس در ایران و طرفداران آنها پرداخت و با درج مقالهای در شماره 55 باعنوان «مجلس عالی بادگیر» ،جلسه دوازده آذر ماه 1299 شمسی(1920 م.)مجلس(شورای مـلی) را نـقد و ارزیابی کرد.در این مقاله بر انتخاب آزاد نمایندگان توسط مردم تأکید شده و در ضمن از نقش مداخلهگرانه انگلستان و فعالیتهای مأموران آن درایران،برای تسلط بر نیروهای قـزاق ابـراز نگرانی میکند.به دنبال انـتشار ایـن مقاله،رئیس الوزرای وقت،دستور توقیف روزنامه را صادر کرد و در تلگراف پانزده دی ماه1299 شمسی(1920 م.)به حاکم اصفهان نوشت: «روزنامه زبان زنان بدون اجازه وزارت داخله و معارف،جـدیدا در اصـفهان عرض اندام کرده است و بـرخلاف سـیاست دولت درفشانی میکند.البته توقیف کرده اطلاع دهید. نامه صدیقه دولتآبادی به وزارت معارف،26 مرداد 1300،به نقل از:اسناد مـطبوعات ایـران،ج 1،ص 584. سرانجام همین حوادث،دولتآبادی را به ترک اصفهان مجبور کرد.زبان زنان ازسال 1339 قمری(1921 م.)بـه بعد در تهران به صورت مجله ماهانه منتشر میشد بااین شرط،که از پرداختن به مسائل سیاسی خودداری کند.به دلیل مخالفت با قرارداد 1919 م.وثوق الدوله،زیر فشار قرار گرفته بود و تهدیداتی حتی عـلیه مـدیر روزنامهانجام گرفت.با کودتای 1299 شمسی(1920 م.)انتشار آن در اصفهان پایان یافت3ودوره بعدی انتشار آن در تهران پی گرفته شد.»
مجله زبان زنان
صدیقه دولت آبادی مجله زبان زنان را از فروردین ماه سال 1301شمسی(1922 م.)در تـهران مـنتشر کرد و انتشار آن تا پایان همان سال دوام داشت ودر آخر سال 1301 شمسی(1922 م.)زبان زنان به علت غیبت مدیر-که برای تکمیل تحصیل به اروپا رهسپار بود-تعطیل شد.او در سال 1306 شمسی(1927 م.)از اروپامراجعت کرد و قـصد داشـت تا انتشار مجله را دوباره از سر گیرد که به دلایلی پانزده سال این نشریه منتشر نشد.پس از 23 سال از زمان انتشار،نخستین شماره آن دوباره شروع به کار کرد.
زبان زنان برای آشنا کردن زنان با حقوقی هـمچون:آمـوزش استقلال اقتصادی و حقوق خانوادگی انتشار مـییافت و در 32 صـفحه در تـهران وتوسط چاپ رنگین نوشته و چاپ میشد.محمد صـدرهاشمی،تـاریخ جـراید و مجلات ایران،ج 3،ص 10-6؛محمد مـحیط طباطبایی،تاریختحلیلی مطبوعات ایران،ص 174-173؛محمد حسین خسروپناه،هدفها و مبارزه زن ایرانی از انقلابمشروطه تا سلطنت پهلوی،ص 239، مجله علاوه بردفتر تهران،نمایندگیهایی در شـهرستآنهای اصـفهان، شیراز، دماوند،اهواز و تبریز داشت.این مجله دو دوره انتشار یافته است:دوره اول در دهه 1310 شمسی(1931 م.)که ارگان کانون بانوان بـوده و دوره دوم پس از شـهریور 1320(1941 م.)که سردبیر آن بانو اخترمعدلی بوده است.
پانویس
- ↑ دولت آبادی، «نامه ها،نوشته ها و یادها (جلد اول)» ص66
- ↑ شیخ الاسلامی، «زنان روزنامهنگار و اندیشمند ایران»، ص76، 1216ق
- ↑ «روزنامه زبان زنان»، سال1، ش11، شنبه، 19ربیع الاول، 1338ش
- ↑ «روزنامه زبان زنان»، سال1، ش23، ص2، 19ربیع الاول، 1339ش
- ↑ ببران، «نشریات ویژه زنان: سیر تاریخی نشریات زنان در ایران معاصر»، ص49، 1382ش
- ↑ محیط طباطبایی، «تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران»، ص173، 1375ش
- ↑ ساناساریان، «جنبش حقوق زنان در ایران، طغیان، افول و سرکوب از 1280 تا انقلاب 57»، ص58، 1384ش
- ↑ صدرهاشمی، «تاریخ جراید و مجلات ایران »، ج4، ص6، 1364ش
- ↑ «روزنامه زبان زنان»، سال1، ش9، ص1-3، 2رمضان ، 1338ش
منابع
- کثیری مسعود؛ باقری الهه، «نشریه ای متفاوت در عرصه روزنامه نگاری زنان عصر مشروطه»، «سخن تاریخ » شماره 13 ،تابستان 1390ش
- خسروپناه، محمدحسین،«هدفها و مبارزهی زن ایرانی از مشروطه تا سلطنت پهلوی»، پیام امروز،تهران1382ش
- صدرهاشمی، محمد، «تاریخ جراید و مجلات ایران »، کمال، ج4، 1364ش