کلیشه های جنسیتی

از ویکی‌جنسیت

کلیشه‌های جنسیتی؛ قالب‌های رفتاری تعریف شده برای زنان و مردان.

کلیشه‌های جنسیتی به‌عنوان قالب‌های رفتاری متفاوت برای زنان و مردان شناخته می‌شود. این کلیشه‌ها به سنتی و مدرن تقسیم می‌شوند. در چارچوب کلیشه‌های جنسیتی، جامعه یا خرده‌فرهنگ‌ها برای زنان و مردان ویژگی‌ها، الگوهای رفتار و خصوصیات روانی ویژه‌ای را ترسیم می‌کنند که زنان و مردان با پذیرش آن کلیشه‌ها، به نهادینه‌سازی و تقویت آنها یاری می‌رسانند. امروزه تلاش‌هایی برای حذف یا کاهش کلیشه‌های جنسیتی سنتی، صورت می‌گیرد، اما کلیشه‌های جنسیتی مدرن، همچون تقلیل زنان به ابزار جلب توجه در رسانه‌ها و تبلیغات، کمتر نقد شده‌اند.

مفهوم‌شناسی

کلیشه‌های جنسیتی[۱] تصاویری ثابت و قالبی از رفتارها و ویژگی‌های خاص زنان و مردان را شکل می‌دهند. بر اساس این کلیشه‌ها، جامعه برای زنان و مردان ویژگی‌ها، رفتارها و خصوصیات روانی خاصی را در نظر می‌گیرد و قابلیت‌های متفاوتی برای هر جنس قائل می‌شود. این کلیشه‌ها، از یک سو، خصوصیاتی را به زنان نسبت می‌دهند که در مردان یافت نمی‌شود و از سوی دیگر، توانایی‌ها و ویژگی‌هایی را به مردان اختصاص می‌دهند که زنان فاقد آنها هستند.[۲]

ابعاد کلیشه‌های جنسیتی

کلیشه‌های جنسیتی از واقعیت‌های اجتماعی به شمار می‌آیند و می‌توانند قضاوت افراد دربارۀ اعضای گروه‌های مختلف را تحت تأثیر قرار دهند و شناخت واقعی و تعامل مستقیم را به حاشیه برانند.[۳] کلیشه‌های جنسیتی شامل ابعاد مختلفی همچون ویژگی‌های ظاهری، نگرش‌ها، علایق، صفات روانی، روابط اجتماعی و نوع شغل می‌شود. این ابعاد به‌طور متقابل با یکدیگر ارتباط دارند.[۴]

ریشه‌های کلیشه‌های جنسیتی

سه دیدگاه مختلف برای توضیح علل شکل‌گیری کلیشه‌های جنسیتی وجود دارد:

الف) کلیشه‌های جنسیتی ریشه در فرهنگ، تربیت و تأثیرات اجتماعی دارند. والدین و خانواده، مدرسه (از جمله همسالان و معلمان) و رسانه‌ها از مهم‌ترین عواملی هستند که بر شکل‌گیری کلیشه‌های جنسیتی تأثیر دارند. در این دیدگاه، ویژگی‌های ارتباطی به زنان و ویژگی‌های عاملیت به مردان نسبت داده می‌شود؛ زیرا افراد شاهد حضور زنان در نقش‌های مراقبتی و حضور مردان در نقش‌های صنعتی و مدیریتی هستند.[۵]

ب) کلیشه‌های جنسیتی ریشه در ویژگی‌های زیست‌شناختی متفاوت زنان و مردان دارند. ویژگی‌های زیست‌شناختی شامل بُعد ژنتیکی، فیزیولوژیکی، هورمونی و تکاملی است. از این منظر، عوامل محیطی و شرایط اقتصادی‌اجتماعی تأثیری بر رفتارهای جنسیتی زنان و مردان ندارد.[۶]

ج) عوامل طبیعی و عوامل تربیتی، هر دو در شکل‌گیری جنسیت نقش دارند. از این دیدگاه، هنگامی که یک فرد به‌طور بیولوژیکی مؤنث یا مذکر متولد می‌شود، برچسب‌زنی‌های اجتماعی و واکنش‌های متفاوت آغاز می‌شود که مسیر رشد و تحول جنسیتی آنان را هدایت می‌کند. دو زمان حساس قبل و بعد از تولد و اتفاقاتی که در این دو مرحله رخ می‌دهد، نقش کلیدی در شکل‌گیری ادراک جنسیتی فرد ایفا می‌کنند. قبل از تولد و از زمان باروری، جنسیت بیولوژیکی جنین مشخص می‌شود. پس از تولد، واکنش والدین و دیگران به جنسیت زیستی کودک، فرآیند شکل‌گیری کلیشه‌ها در او را آغاز می‌کند. برچسب‌زنی اجتماعی به کودک به‌عنوان دختر یا پسر موجب تغییر رفتارها و شکل‌گیری هویت جنسیتی او می‌شود.[۷]

جامعه‌پذیری کلیشه‌های جنسیتی

نقش‌هایی که زنان و مردان در جامعه بر عهده دارند، همیشه از طبیعت آنها ناشی نمی‌شود. هرچند تفاوت‌های بیولوژیکی میان زنان و مردان غیرقابل‌انکار است؛ اما آنچه اهمیت دارد، روش تربیت دختران و پسران و رفتارهایی است که جامعه برای هر جنس القا می‌کند. به‌طور کلی، جامعه نقشی اساسی در شکل‌گیری کلیشه‌های جنسیتی ایفا می‌کند. وقتی افراد با واقعیت‌های علمی مرتبط با شرایط فیزیولوژیکی دو جنس آشنا شوند، درمی‌یابند که بسیاری از تفاوت‌هایی که به زنان و مردان نسبت داده می‌شود، به‌جای آنکه واقعیت جسمی باشد، بیشتر نوعی باور شناختی است که از نسل‌های قبل از طریق رفتارها، گفت‌وگوها و الگوهای تربیتی منتقل شده است.[۸]

نقش رسانه‌ها در بازتولید کلیشه‌های جنسیتی

رسانه‌ها با بازنمایی الگوهای هنجاری و ساختارهای حاکم بر زندگی اجتماعی، عملاً نقش مهمی در ایجاد و بازتولید کلیشه‌های جنسیتی ایفا می‌کنند. رسانه‌ها با ارائه تصاویری خاص از روابط و مناسبات زنان و مردان، چارچوب معنایی خاصی را در ذهن مخاطبان نهادینه می‌کنند و به تقویت یا تغییر نگرش‌های جنسیتی در جامعه می‌پردازند.[۹] رسانه‌ها غالباً تمایل دارند برداشت مورد نظر خود از واقعیات اجتماعی را در راستای کلیشه‌ها و پیش‌فرض‌های فرهنگی ارائه دهند. به‌عنوان نمونه، برگزاری مسابقات ملکۀ زیبایی مُبلغ کلیشۀ جنسیتی سنتی زنان بود و پخش گستردۀ آن از طریق رسانه‌ها، نقطۀ آغاز اعتراض زنان آمریکایی به این کلیشه‌ها شد. این زنان که خواستار جایگاهی متناسب با ارزش‌های انسانی خود در جامعه بودند، نمادی را برای مبارزات خود انتخاب کردند که تأکیدی بر هویت انسانی آنان به‌عنوان زن و نقد شیءوارگی بود.[۱۰] با وجود این، عوامل اقتصادی و صنایع تبلیغاتی، مانع حذف کلیشه‌های مربوط به زنان در رسانه‌ها می‌شوند. صاحبان شرکت‌های تبلیغاتی می‌دانند که استفاده از تصویر زنان بر روی محصولات می‌تواند تأثیر زیادی در ترغیب مردان به خرید داشته باشد و به‌همین دلیل، از جذابیت‌های جنسی زنان بهره‌برداری می‌کنند.[۱۱]

دیدگاه‌ها دربارۀ صحت کلیشه‌های جنسیتی

در مورد صحت کلیشه‌های جنسیتی، نظرات مختلفی وجود دارد. فمینیست‌ها و طرفداران برابری حقوق زن و مرد از دیدگاه اجتماعی به این کلیشه‌ها نگاه می‌کنند و معتقدند این تفاوت‌ها ناشی از ذات جنسیت نیستند؛ بلکه باورهایی هستند که جامعه به افراد تحمیل کرده است؛ بنابراین باید حذف یا اصلاح شوند.[۱۲] در مقابل با جمع‌آوری داده‌ها در مورد رفتار و شخصیت واقعی مردان و زنان، مشخص شده است که کلیشه‌های جنسیتی در برخی موارد صحت دارند و این تفاوت‌ها واقعاً وجود دارند؛ اما در مواردی نیز نادرست هستند. به‌عنوان مثال، کلیشه‌ای وجود دارد که مردان پرخاشگرتر از زنان هستند که یک تفاوت واقعی است. در مقابل، کلیشه‌ای دیگر مبنی بر این‌که زنان کم‌هوش‌تر از مردان هستند وجود دارد که پژوهش‌ها نادرستی آن را نشان داده‌اند.[۱۳]

کلیشه‌های جنسیتی درست و نادرست

کلیشه‌های جنسیتی به دو دستۀ درست و نادرست تقسیم می‌شود. این تقسیم‌بندی نشان می‌دهد که برخی کلیشه‌ها ممکن است به‌طور ذاتی نادرست باشند و برخی دیگر در چارچوبی خاص درست به نظر می‌رسند. واکنش به این کلیشه‌ها بسته به ماهیت و نقش آنها در جامعه متفاوت است. برخی کلیشه‌ها صرفاً به‌دلیل قدمت‌شان ممکن است از دیدگاه اندیشمندان نادرست به نظر برسند؛ چرا که در بافت اجتماعی و فرهنگی کنونی نامناسب یا ناکارآمد شده‌اند. در مقابل، کلیشه‌هایی نیز وجود دارند که هرچند جنسیتی هستند؛ اما به‌دلیل تجربۀ گذشته همچنان مفید تلقی می‌شوند و می‌توانند نقشی مثبت در ساختارهای اجتماعی یا خانوادگی ایفا کنند. زمانی که زن و مرد به‌عنوان دو موجود مستقل در نظر گرفته شوند و سعادت فردی هر یک مدنظر باشد، در این صورت تمام کلیشه‌های جنسیتی ناعادلانه و غیرقابل قبول به نظر خواهند رسید. در این دیدگاه، زن باید همانند مرد امکان حضور در عرصه‌های اجتماعی را داشته باشد و به همان اندازه که مردان در مشاغل گوناگون فعالیت می‌کنند، زنان نیز مشارکت یابند؛ اما وقتی نگاه از سطح فردی به سطح خانواده تغییر می‌کند، موضوع تغییر می‌کند. خانواده به‌عنوان نهادی شامل زن، مرد، فرزندان و گاه دیگر اعضا، می‌تواند زمینه‌ای برای پذیرش برخی کلیشه‌های جنسیتی فراهم آورد. به‌عنوان مثال، تفاوت در برنامه‌های آموزشی دختران و پسران ممکن است در این چارچوب عادلانه به نظر برسد؛ زیرا هدف از این تفاوت‌ها آماده‌سازی هر جنسیت برای ایفای نقش‌های خاص در خانواده است. در این حالت، هدف سعادت خانواده به‌عنوان یک واحد جمعی، فراتر از سعادت زن یا مرد به‌صورت جداگانه است. برخی کلیشه‌ها که در نگاه فردگرایانه نادرست تلقی می‌شوند، در سطح خانواده ممکن است درست باشند. با این حال، برخی کلیشه‌ها در همه شرایط نادرست هستند، ازجمله: باور به فرودستی ذاتی زنان نسبت به مردان، کم‌ارزش دانستن نقش‌های مرتبط با زنان و این تصور که خانه‌داری نسبت به اشتغال بیرون از خانه ارزش کمتری دارد.[۱۴]

کلیشه‌های جنسیتی سنتی و مدرن

کلیشه‌های جنسیتی در یک دست‌بندی دیگر به دو گروه سنتی و مدرن تقسیم می‌شوند. کلیشه‌های جنسیتی سنتی به تفاوت‌های نقش‌های اجتماعی و فرهنگی زن و مرد اشاره دارد و شامل مواردی است که زنان و مردان را در جایگاه‌های متفاوت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و حقوقی قرار می‌دهد. امروزه بسیاری از کلیشه‌های سنتی مورد انتقاد قرار گرفته و برای حذف آنها تلاش می‌شود؛ اما کلیشه‌های جنسیتی مدرن مانند نحوۀ حضور زنان در رسانه‌ها، تبلیغات کالاها و حتی هنر، کمتر مورد نقد قرار می‌گیرند. امروزه از ویژگی‌های جنسی یا زیبایی ظاهری زنان در تبلیغات، به‌عنوان ابزاری برای جلب توجه استفاده می‌شود. برای نمونه، استفاده از زنان در تبلیغ لوازم خانگی به‌عنوان نمادی از خانه‌داری، کلیشه‌ای جنسیتی است؛ در حالی که خانه‌داری منحصر به زنان نیست. تبلیغ محصولات تکنولوژی، مانند گوشی تلفن همراه نیز بیشتر با استفاده از مردان انجام می‌شود؛ گویی تکنولوژی مختص مردان است. همچنین از زن به‌مثابه یک ابزار جنسی برای زیباسازی فضاهای عمومی و تبلیغاتی استفاده می‌شود. این موضوع حتی در ذهن بسیاری از زنان نیز جا افتاده است که آرایش و پوشیدن لباس‌های خاص برای زیباسازی آنها ضروری است و باید به هر قیمتی زیبا به نظر برسند. این رویکرد، نوعی کلیشۀ جنسی است که پیامد آن به‌شکل کلیشۀ جنسیتی نیز نمود پیدا می‌کند. البته نمی‌توان به‌طور مطلق با تمام کلیشه‌های جنسیتی مخالفت کرد؛ زیرا تفاوت‌های طبیعی میان جنسیت‌ها، گاه به تفاوت در نقش‌ها منجر می‌شود؛ اما این تفاوت‌ها نباید موجب تبعیض و نابرابری شود. از این منظر، آزادی زنان از کلیشه‌های جنسیتی سنتی نباید باعث گرفتار شدن آنان در کلیشه‌های مدرن شود.[۱۵]

پیامدهای کلیشه‌های جنسیتی

مردان و زنان از نظر زیستی تفاوت‌های مشخصی دارند. برای نمونه، برخی ویژگی‌ها به‌عنوان مشخصۀ مغز زنانه یا مردانه شناخته می‌شوند. زنان و مردان با وجود تفاوت‌های جنسیتی، هر دو انسان بوده و توانایی لازم برای پیشرفت و دستیابی به معرفت را دارند.[۱۶] مطالعات نشان می‌دهند که برخی کلیشه‌های جنسیتی درست، می‌توانند احساس پذیرش اجتماعی را در افراد تقویت کنند. تعلق به یک گروه باعث افزایش عزت‌نفس شده و حس ارتباط اجتماعی را تقویت می‌کند. به‌طور کلی، افرادی که قادرند خود را با کلیشه‌های جنسیتی مطلوب و رایج در جامعه تطبیق دهند، معمولاً شادتر بوده و از زندگی رضایت بیشتری دارند.[۱۷] باور به تفاوت زن و مرد در توانایی‌ها، منجر به تقسیم کار اجتماعی می‌شود. کلیشه‌هایی که استعداد بیشتر پسران را در یادگیری ریاضی و توانایی بالای دختران را در مهارت‌های زبانی مانند خواندن و نوشتن تأیید می‌کنند، به‌عنوان فیلتری مؤثر در انتخاب مسیرهای شغلی آینده عمل می‌کنند. تفاوت‌های جنسیتی و کلیشه‌های جنسیتیِ برآمده از آن، در عرصۀ خصوصی مانند خانه و خانواده و در عرصۀ عمومی مانند اجتماع و بازار کار تأثیرگذار هستند.[۱۸]

اثرپذیری تفاوت‌های مردان و زنان از عوامل محیطی و فرهنگی نیز نقش بسزایی در شکل‌گیری و جهت‌دهی به تفکرات و رفتارهای جنسیتی افراد دارد.[۱۹] کلیشه‌های جنسیتی از این منظر، می‌توانند به عاملی برای ایجاد تبعیض میان جنسیت‌ها تبدیل ‌شوند که تأثیر منفی بر هر دو جنس دارد. زنان در این کلیشه‌ها به‌عنوان جنس ضعیف و فرودست شناخته می‌شوند و مشارکت آنها در پیشرفت جامعه و تحقق ظرفیت‌های انسانی، محدود می‌شود. مردان نیز از پرورش همه‌جانبه احساسات و جنبه‌های انسانی خود محروم می‌شوند و به‌سوی خشونت، رقابت، پرخاشگری، بی‌تفاوتی و بی‌احساسی سوق پیدا می‌کنند. فشارهای اجتماعی و خانوادگی ناشی از کلیشه‌های جنسیتی، اثرات مخربی بر سلامت جسمی، روانی و اجتماعی زنان و مردان می‌گذارد و موجب تضعیف ارتباط افراد با جامعه، کاهش مشارکت‌های اجتماعی و افت کارایی آنان در فعالیت‌های مختلف می‌شود.[۲۰] کلیشه‌های جنسیتی نامطلوب به پیش‌داوری‌های ناعادلانه دامن می‌زند و توانایی‌های واقعی افراد را نادیده می‌گیرد.[۲۱]

رویکرد اسلام به برخی کلیشه‌های جنسیتی زنانه و مردانه

اسلام با توجه به تفاوت‌های طبیعی زن و مرد، حقوق و تکالیف آنها را متناسب با توانمندی‌های خدادادی و نیازهای خانوادگی و اجتماعی تنظیم کرده است. این تفاوت‌ها به‌معنای نابرابری ارزشی نیست؛ بلکه با هدف تقویت خانواده، تأمین آرامش، تربیت نسل شایسته، حمایت از زنان در موقعیت‌های آسیب‌پذیر و حفظ سلامت اخلاقی جامعه تعیین شده است.[۲۲]

خانه‌داری؛ در زمینۀ خانه‌داری و فعالیت‌های مربوط به امور منزل، دین اسلام هیچ تکلیف اجباری بر عهدۀ زنان قرار نداده است؛ حتی زن می‌تواند در قبال انجام کارهای منزل، دستمزد دریافت کند. با این حال، سنت و سیرۀ پیشوایان دین برای فعالیت‌های خانه‌داری، ارزش خاصی قائل شده است. این اعمال در آموزه‌های دینی به‌عنوان عبادتی ارزشمند معرفی شده‌اند که می‌توانند سبب رشد معنوی فرد و تقرب به درگاه الهی شوند. خانه‌داری زنان در آموزه‌های دینی از چنان ارزش و منزلتی برخوردار است که هم‌تراز با نقش‌های مهم مردانه، مانند جهاد در راه خدا، قرار گرفته است.[۲۳]

نقش مادری؛ مادری نقشی است که به‌طور طبیعی بر اساس ویژگی‌های زیستی و جسمانی زنان از یک‌سو و خصوصیات روانی و عاطفی آنها از سوی دیگر، بر عهدۀ زنان قرار گرفته است. این نقش شامل مراقبت از کودک در ابعاد رشد جسمی، روانی، عاطفی و تربیتی او است؛ چرا که کودک بیشتر زمان خود را در کنار مادر سپری می‌کند. البته نقش مادری به‌هیچ‌وجه وظایف تربیتی پدر را نفی نمی‌کند. مطابق تعالیم قرآن و سنت، پدر نیز مسئولیت تربیت و آموزش احکام شریعت و مناسک دینی را در خانواده بر عهده دارد. پدر به‌عنوان سرپرست خانواده، علاوه بر مسئولیت اقتصادی و تأمین نیازهای مادی و معنوی همسر و فرزندان، در قبال سرنوشت اخروی خانواده نیز پاسخگو خواهد بود.[۲۴]

سرپرستی خانواده؛ در تعالیم اسلامی، سرپرستی و قوامیت مردان در خانواده، به دلیل مسئولیت اقتصادی و تأمین نفقۀ همسر و فرزندان، از وظایف طبیعی آنان است که بر اساس توانایی‌های خدادادی به مردان واگذار شده است.[۲۵]

اشتغال؛ اسلام اشتغال زنان در مشاغل متناسب با روحیه و توانایی‌های آنها، مانند پرستاری یا بافندگی را نه‌تنها مجاز دانسته، بلکه در مواردی تشویق کرده است؛ به‌ویژه، در شرایطی که زنان سرپرست خانواده یا نیازمند تأمین معاش خود باشند، اشتغال آنها بلااشکال دانسته شده است. با این حال، اسلام تأکید دارد که وظیفۀ تأمین مالی خانواده به‌عنوان نقش طبیعی مردان نباید دچار تغییر یا جابه‌جایی شود؛ چرا که چنین امری می‌تواند به بحران هویت‌ جنسیتی و اخلال در تعادل نقش‌های خانوادگی منجر شود.[۲۶]

پانویس

  1. Gender Sterotypes
  2. ریاحی، «عوامل اجتماعی مؤثر بر میزان پذیرش کلیشه‌های جنسیتی (مطالعۀ موردی جوانان کارآموز در مراکز آموزش فنی و حرفه‌ای استان مازندران»، 1386ش، ص111.
  3. مقدم، «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر شکل‌گیری کلیشه‌های جنسیتی»، 1397ش، ص93.
  4. سفیری و منصوریان راوندی، «کلیشه‌های جنسیتی و سلامت اجتماعی»، 1394ش، ص38.
  5. «کلیشه‌های جنسیتی»، وب‌سایت دهکدۀ اندیشه‌ها.
  6. «کلیشه‌های جنسیتی»، وب‌سایت دهکدۀ اندیشه‌ها.
  7. «کلیشه‌های جنسیتی»، وب‌سایت دهکدۀ اندیشه‌ها.
  8. مقدم، «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر شکل‌گیری کلیشه‌های جنسیتی»، 1397ش، ص102.
  9. حسینی و دشتی، «بازنمایی کلیشه‌های جنسیتی در رسانه: مطالعۀ ادبیات داستانی آل‌احمد»، 1391ش، ص30.
  10. خسروشاهی و اسماعیلی فلاح، «واکاوی قوانین و مقررات ناظر به بازنمایی زنان در پیام‌های بازرگانی رسانۀ ملی»، 1398ش، ص133.
  11. معینی‌فر، «بازنمایی کلیشه‌های جنسیتی در رسانه‌ها»، وب‌سایت مرکز آموزش و پژوهش همشهری.
  12. «کلیشه‌های جنسیتی»، وب‌سایت دهکدۀ اندیشه‌ها.
  13. قندهاری، «کلیشه‌های جنسیتی چیست؟»، وب‌سایت ستاره.
  14. «نگاهی به کلیشه‌های سنتی و مدرن: زن باشم یا نباشم؟»، رجانیوز.
  15. «نگاهی به کلیشه‌های سنتی و مدرن: زن باشم یا نباشم؟»، رجانیوز.
  16. بهرامی، «تعیین اثربخشی کارگاه آموزشی کلیشه‌های جنسیتی بر تغییر کلیشه‌های جنسیتی زنان و مردان شهر اصفهان»، 1386ش، ص104.
  17. «کلیشه‌های جنسیتی»، وب‌سایت دهکدۀ اندیشه‌ها.
  18. مقدم، «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر شکل‌گیری کلیشه‌های جنسیتی»، 1397ش، ص92-93.
  19. سفیری و منصوریان راوندی، «کلیشه‌های جنسیتی و سلامت اجتماعی»، 1394ش، ص38.
  20. سفیری و منصوریان راوندی، «کلیشه‌های جنسیتی و سلامت اجتماعی»، 1394ش، ص39.
  21. مقدم، «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر شکل‌گیری کلیشه‌های جنسیتی»، 1397ش، ص102.
  22. قاسم‌پور، «مقایسۀ تطبیقی نقش‌های جنسیتی در رویکرد اسلامی و جامعه‌شناختی»، 1397ش، ص74.
  23. قاسم‌پور، «مقایسۀ تطبیقی نقش‌های جنسیتی در رویکرد اسلامی و جامعه‌شناختی»، 1397ش، ص78.
  24. قاسم‌پور، «مقایسۀ تطبیقی نقش‌های جنسیتی در رویکرد اسلامی و جامعه‌شناختی»، 1397ش، ص77.
  25. قاسم‌پور، «مقایسۀ تطبیقی نقش‌های جنسیتی در رویکرد اسلامی و جامعه‌شناختی»، 1397ش، ص75.
  26. قاسم‌پور، «مقایسۀ تطبیقی نقش‌های جنسیتی در رویکرد اسلامی و جامعه‌شناختی»، 1397ش، ص75-76.

منابع

بهرامی، فاطمه، «تعیین اثربخشی کارگاه آموزشی کلیشه‌های جنسیتی بر تغییر کلیشه‌های جنسیتی زنان و مردان شهر اصفهان»، نشریۀ مطالعات اجتماعی-روانشناختی زنان، دورۀ 5، شمارۀ 1، بهار و تابستان 1386ش.

حسینی، سیدحسن و دشتی، منصوره، «بازنمایی کلیشه‌های جنسیتی در رسانه: مطالعۀ ادبیات داستانی آل‌احمد»، نشریۀ جهانی رسانه، دوره 7، شمارۀ 1، 1391ش.

خسروشاهی، قدرت‌الله و اسماعیلی فلاح، مرضیه، «واکاوی قوانین و مقررات ناظر به بازنمایی زنان در پیام‌های بازرگانی رسانۀ ملی»، مطالعات راهبردی زنان، دورۀ 22، شمارۀ 86، زمستان 1398ش.

ریاحی، محمداسماعیل، «عوامل اجتماعی مؤثر بر میزان پذیرش کلیشه‌های جنسیتی (مطالعۀ موردی جوانان کارآموز در مراکز آموزش فنی و حرفه‌ای استان مازندران)»، دوفصلنامۀ زن در توسعه و سیاست، شمارۀ 17، بهار و تابستان 1386ش.

سفیری، خدیجه و منصوریان راوندی، فاطمه، «کلیشه‌های جنسیتی و سلامت اجتماعی»، مطالعات اجتماعی روانشناسی زنان، سال 13، شمارۀ 2، 1394ش.

قاسم‌پور، فاطمه، «مقایسۀ تطبیقی نقش‌های جنسیتی در رویکرد اسلامی و جامعه‌شناختی»، پژوهش‌های اجتماعی اسلامی، سال 24، شمارۀ 3، پاییز و زمستان 1397ش.

قندهاری، سمیه، «کلیشه‌های جنسیتی چیست؟»، وب‌سایت ستاره، تاریخ بازدید: 7 آذر 1403ش.

«کلیشه‌های جنسیتی»، وب‌سایت دهکدۀ اندیشه‌ها، تاریخ بازدید: 7 آذر 1403ش.

معینی‌فر، حشمت‎‌السادات، « بازنمایی کلیشه‌های جنسیتی در رسانه‌ها»، وب‌سایت مرکز آموزش و پژوهش همشهری، تاریخ درج مطلب: 2 تیر 1389ش.

مقدم، مریم، «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر شکل‌گیری کلیشه‌های جنسیتی»، پژوهش در هنر و علوم انسانی، سال سوم، شمارۀ 5، دی 1397ش.

«نگاهی به کلیشه‌های سنتی و مدرن: زن باشم یا نباشم؟»، رجانیوز، تاریخ درج مطلب: 13 اردیبهشت 1391ش.