بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
===عـفاف در كردار (عـفت رفتار)=== | ===عـفاف در كردار (عـفت رفتار)=== | ||
* عفاف در نگاه | * عفاف در نگاه | ||
يکی از تمايلاتی که بهطور فطری در انسان وجود دارد، گرايش به [[جنس]] مخالف است، از اينرو در اسـلام تاكيد فراوانی در مورد كنترل نگاه شدهاست. از امام علی (ع) روايت است که چشم راهبر(پيام رسـان) دل اسـت<ref>تـميمی آمدی، غـرر الحكم و درر الكلم، ص60</ref> و نیزامـيرالمؤمنين علی (ع) در حديثی كوری چشم را از چشم چـرانی بـهتر دانستهاند.<ref>تـميمی آمدی، غـرر الحكم و درر الكلم، ص60</ref> همچنین امام صادق (ع) میفرمايد که نگاه بعد از نگاه (به حرام) شهوت را در دل میروياند و همين برای هلاك صاحب آن كافی اسـت.<ref>صدوق، من لايحضره الفقيه، ج4، ص18</ref> | يکی از تمايلاتی که بهطور فطری در انسان وجود دارد، گرايش به [[جنس]] مخالف است، از اينرو در اسـلام تاكيد فراوانی در مورد كنترل نگاه شدهاست. از امام علی (ع) روايت است که چشم راهبر(پيام رسـان) دل اسـت<ref>تـميمی آمدی، غـرر الحكم و درر الكلم، 1366ش، ص60</ref> و نیزامـيرالمؤمنين علی (ع) در حديثی كوری چشم را از چشم چـرانی بـهتر دانستهاند.<ref>تـميمی آمدی، غـرر الحكم و درر الكلم، 1366ش، ص60</ref> همچنین امام صادق (ع) میفرمايد که نگاه بعد از نگاه (به حرام) شهوت را در دل میروياند و همين برای هلاك صاحب آن كافی اسـت.<ref>صدوق، من لايحضره الفقيه، 1413ق، ج4، ص18</ref> | ||
حاصل بحث آنكه از آنجا كه عامل اصلی و اوليه بسياری از انحرافات، نگاه حرام است، لذا خداوند در سوره نور<ref>آيات 30 و 31</ref> اولين دستوری كه در زمينه عفاف میدهد، حفظ نـگاه و پرهـيز از چـشمچرانی است. به خاطر اهميت فوقالعاده اين موضوع، در روايات مـعصومان (ع) احاديث مختلفی هم در مدح و تشويق كسانی كه در نگاه خود عفت را دارند و هم ذم افراد چشمچران بيان شده است. | حاصل بحث آنكه از آنجا كه عامل اصلی و اوليه بسياری از انحرافات، نگاه حرام است، لذا خداوند در سوره نور<ref>آيات 30 و 31</ref> اولين دستوری كه در زمينه عفاف میدهد، حفظ نـگاه و پرهـيز از چـشمچرانی است. به خاطر اهميت فوقالعاده اين موضوع، در روايات مـعصومان (ع) احاديث مختلفی هم در مدح و تشويق كسانی كه در نگاه خود عفت را دارند و هم ذم افراد چشمچران بيان شده است. | ||
* عـفاف در پوشـش | * عـفاف در پوشـش | ||
يكی از مهمترين مصاديق عفاف، مسأله [[حجاب]] و پوشش است. نفس انسان بـه او امر میكند كه زيبايیهای جسمی خود را نمايان كند تا بيشتر مورد توجه ديگران باشد. اين مسأله در مورد [[زنان]] كه مـظهر زيبـایی و جـمال هستند و از طرفی ذاتاً دوست دارند كه زيبايیهاشان را نمايان كنند، بيشتر مطرح اسـت. عـفاف در پوشش در حقيقت كنترل نفس در اين بعد است. يعنی عفاف باعث میشود كه انسان در نمايان كردن زيبايیهای خود پا را از حـد فـراتر نـنهد. در اسلام، پوشش يكی از نشانههای برجسته عفاف است. عفت در پوشش مقتضی آن است كه انسان از پوشـيدن لبـاسهای تـنگ و چسبان و يا نازك و بدننما كه موجب جلب انظار ديگران و خودنمایی میشود، اجتناب كند و در كيفيت پوشـش خـود جـانب وقار و سنگينی را برگزيند. امام علي (ع) میفرمايد که شما را به پوشش لباس ضخيم توصيه میكنم، چـرا كه هـر كس لباسش نازك باشد، دينش نازك است.<ref>حرعاملی، وسائل الشيعه، ج4، ص389</ref> اينگونه افراد در حقيقت | يكی از مهمترين مصاديق عفاف، مسأله [[حجاب]] و پوشش است. نفس انسان بـه او امر میكند كه زيبايیهای جسمی خود را نمايان كند تا بيشتر مورد توجه ديگران باشد. اين مسأله در مورد [[زنان]] كه مـظهر زيبـایی و جـمال هستند و از طرفی ذاتاً دوست دارند كه زيبايیهاشان را نمايان كنند، بيشتر مطرح اسـت. عـفاف در پوشش در حقيقت كنترل نفس در اين بعد است. يعنی عفاف باعث میشود كه انسان در نمايان كردن زيبايیهای خود پا را از حـد فـراتر نـنهد. در اسلام، پوشش يكی از نشانههای برجسته عفاف است. عفت در پوشش مقتضی آن است كه انسان از پوشـيدن لبـاسهای تـنگ و چسبان و يا نازك و بدننما كه موجب جلب انظار ديگران و خودنمایی میشود، اجتناب كند و در كيفيت پوشـش خـود جـانب وقار و سنگينی را برگزيند. امام علي (ع) میفرمايد که شما را به پوشش لباس ضخيم توصيه میكنم، چـرا كه هـر كس لباسش نازك باشد، دينش نازك است.<ref>حرعاملی، وسائل الشيعه، 1409ق، ج4، ص389</ref> اينگونه افراد در حقيقت | ||
پوشيدگان برهنه هـستند؛ يعـنی كسـانی كه پوشش آنها با برهنگی چندان تفاوتی ندارد. به همين دليل است كه خداوند در قرآن دستور مـیدهد كه [[زنان]] طوری روسری خود را بر روی سينههايشان بيندازند كه گردن و سينههايشان پوشيده شود. | پوشيدگان برهنه هـستند؛ يعـنی كسـانی كه پوشش آنها با برهنگی چندان تفاوتی ندارد. به همين دليل است كه خداوند در قرآن دستور مـیدهد كه [[زنان]] طوری روسری خود را بر روی سينههايشان بيندازند كه گردن و سينههايشان پوشيده شود. | ||
* عفاف در زينت و آرايش | * عفاف در زينت و آرايش | ||
آيين مقدس اسلام كه بـرنامه جـامع سـعادت و كاميابی بشر است به موضوع زيبایی و زيبا دوستی و آرايش و پيرايش توجه مخصوص دارد و پيروان خود را به زيبایی و آرايش و اسـتفاده از نـعمتها تـوصيه میكند، تا يكی از خواهشهای طبيعی بشر يعنی جمال دوستی وی ارضاء شود. امام باقر (ع) مـیفرمايد که شايسته نيست [[زن]] خود را به زيور آرايش ندهد، لااقل بايد گردنبندی به گردن بياويزد.<ref>کليني، کافی، ج5، ص509</ref> امام صادق (ع) نـيز تـأكيد كردهاند كه وقتی خداوند به بندهاش نعمتی عطا میكند، دوست دارد آن را ببيند، چـرا كه خـداوند زيباست و زيبایی را دوست دارد.<ref>کليني، کافی، ج6، ص439</ref> | آيين مقدس اسلام كه بـرنامه جـامع سـعادت و كاميابی بشر است به موضوع زيبایی و زيبا دوستی و آرايش و پيرايش توجه مخصوص دارد و پيروان خود را به زيبایی و آرايش و اسـتفاده از نـعمتها تـوصيه میكند، تا يكی از خواهشهای طبيعی بشر يعنی جمال دوستی وی ارضاء شود. امام باقر (ع) مـیفرمايد که شايسته نيست [[زن]] خود را به زيور آرايش ندهد، لااقل بايد گردنبندی به گردن بياويزد.<ref>کليني، کافی، 1365ش، ج5، ص509</ref> امام صادق (ع) نـيز تـأكيد كردهاند كه وقتی خداوند به بندهاش نعمتی عطا میكند، دوست دارد آن را ببيند، چـرا كه خـداوند زيباست و زيبایی را دوست دارد.<ref>کليني، کافی، 1365ش، ج6، ص439</ref> | ||
در اسلام پوشيدن لبـاس زيبـا، مـسواك زدن، شانه و روغن زدن به مو، معطر بودن، انگشتر بـه دست كردن و آراستن خود به هنگام عبادت و معاشرت با مردم در مسجد يا محيط [[خانواده]] و اجـتماع از مستحبات مؤكد است. بنابراين مـنظور از عـفاف در زينـت اين نيست كه انـسان از زينـت بهره نبرد و آراستگی را كنار نهد؛ بلكه بايد توجه شود كه اين امر به زيادهروی و افراط نـگرايد و از حـد شـايسته و اعتدال خود كه اسلام مشخص كرده، تجاوز نـكند. اگـر اين غـريزه از حـد و مـرز شـرعی خود تجاوز كند، آتش شهوت را شعلهور ساخته و دام شيطان را برای انسان میگستراند. علامه طباطبایی در اينباره بیان میفرمایند که كمتر فسادی در عالم ظاهر میشود و كمتر جنگ خونينی است كه نسلها را قـطع و آبادیها را ويران سازد که نتيجه اسراف و افراط در استفاده از زينتها و زرق نبوده باشد، زيرا انسان طبعاً اينطور است كه وقتی از جاده اعتدال بيرون شد و پا از مرز خود بيرون گذاشت، مشكل میتواند خود را كنترل كند.<ref>طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج8، ص102</ref> | در اسلام پوشيدن لبـاس زيبـا، مـسواك زدن، شانه و روغن زدن به مو، معطر بودن، انگشتر بـه دست كردن و آراستن خود به هنگام عبادت و معاشرت با مردم در مسجد يا محيط [[خانواده]] و اجـتماع از مستحبات مؤكد است. بنابراين مـنظور از عـفاف در زينـت اين نيست كه انـسان از زينـت بهره نبرد و آراستگی را كنار نهد؛ بلكه بايد توجه شود كه اين امر به زيادهروی و افراط نـگرايد و از حـد شـايسته و اعتدال خود كه اسلام مشخص كرده، تجاوز نـكند. اگـر اين غـريزه از حـد و مـرز شـرعی خود تجاوز كند، آتش شهوت را شعلهور ساخته و دام شيطان را برای انسان میگستراند. علامه طباطبایی در اينباره بیان میفرمایند که كمتر فسادی در عالم ظاهر میشود و كمتر جنگ خونينی است كه نسلها را قـطع و آبادیها را ويران سازد که نتيجه اسراف و افراط در استفاده از زينتها و زرق نبوده باشد، زيرا انسان طبعاً اينطور است كه وقتی از جاده اعتدال بيرون شد و پا از مرز خود بيرون گذاشت، مشكل میتواند خود را كنترل كند.<ref>طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، 1374ش، ج8، ص102</ref> | ||
* عـفاف در خـوردن | * عـفاف در خـوردن | ||
يكی از اقسام عفاف، عفت در خوراك است؛ بهاين معنی كه در خوردن علاوه بر اينكه بايد به حلال و حرام بودن مقيد بود، جانب اعتدال نيز بايد رعايت شود و مراد از عفت در خوراك آن اسـت كه انسان از خوردنیها به قدر نيازش اكتفا كند. در روايات اسلامی همواره به اين امر در كنار پاکدامنی و حتی قبل از آن توصيه شده است. از پيامبر اكرم (ص) نقل شده که دو چـيز بـيشتر از هر چيزی اُمت مرا بـه آتـش میافكند، شكم و عورت<ref>کليني، کافی، ج2، ص79</ref> | يكی از اقسام عفاف، عفت در خوراك است؛ بهاين معنی كه در خوردن علاوه بر اينكه بايد به حلال و حرام بودن مقيد بود، جانب اعتدال نيز بايد رعايت شود و مراد از عفت در خوراك آن اسـت كه انسان از خوردنیها به قدر نيازش اكتفا كند. در روايات اسلامی همواره به اين امر در كنار پاکدامنی و حتی قبل از آن توصيه شده است. از پيامبر اكرم (ص) نقل شده که دو چـيز بـيشتر از هر چيزی اُمت مرا بـه آتـش میافكند، شكم و عورت<ref>کليني، کافی، 1365ش، ج2، ص79</ref> | ||
* عفاف در بعد مادي | * عفاف در بعد مادي | ||
# عفاف در حالت فقر: عفاف در فقر آن است كه انسان بر فقر خود صبر كند، خويشتنداری نمايد و آن را پنهان دارد و نـزد ديگران گدایی نكند، در رسـيدن بـه حاجت خود تلاش نمايد و به خداوند اعتماد و توکل داشته باشد، بيشتر از نياز و حاجت نخواهد و قانع و شكرگزار خداوند باشد. به سبب فقر در عبادت خداوند كوتاهی نكند، بد اخلاقی نكند و نزد ثروتمندان چـربزبانی و چاپلوسی نكند، عزت و كرامت خود را حفظ كند و حق را زير پا نگذارد. اگر چيزی بدون سؤال و تقاضا به او عطا كردند، پس از اطمينان از حلال بودن آن به قدر نياز و حاجتش آن را بپذيرد و بيشتر از آن را نپذيرد. البته حفظ عفاف بـه هـنگام فقر كار آسانی نيست و هر كسی از عهده آن بر نمیآيد و به خاطر دشوار بودن آن در قرآن اصطلاح تعفّف بهكار رفته كه به نوعی دشواری آن را میرساند. چرا كه تعفف يعنی با سختی و تكلف عفت ورزيد.<ref>ابنمنظور، لسان | # عفاف در حالت فقر: عفاف در فقر آن است كه انسان بر فقر خود صبر كند، خويشتنداری نمايد و آن را پنهان دارد و نـزد ديگران گدایی نكند، در رسـيدن بـه حاجت خود تلاش نمايد و به خداوند اعتماد و توکل داشته باشد، بيشتر از نياز و حاجت نخواهد و قانع و شكرگزار خداوند باشد. به سبب فقر در عبادت خداوند كوتاهی نكند، بد اخلاقی نكند و نزد ثروتمندان چـربزبانی و چاپلوسی نكند، عزت و كرامت خود را حفظ كند و حق را زير پا نگذارد. اگر چيزی بدون سؤال و تقاضا به او عطا كردند، پس از اطمينان از حلال بودن آن به قدر نياز و حاجتش آن را بپذيرد و بيشتر از آن را نپذيرد. البته حفظ عفاف بـه هـنگام فقر كار آسانی نيست و هر كسی از عهده آن بر نمیآيد و به خاطر دشوار بودن آن در قرآن اصطلاح تعفّف بهكار رفته كه به نوعی دشواری آن را میرساند. چرا كه تعفف يعنی با سختی و تكلف عفت ورزيد.<ref>ابنمنظور، لسان العرب، 1414ق، ج9، ص253</ref> | ||
# عفاف در حالت غنا: عـفت در هـنگام بـینيازی و توانمندی از صفات مؤمن شمرده است.<ref>المومن عفيف في الغني؛ صـحيفه سجاديه، ص235</ref> پس تنها فقير نيست كه بايد عفاف داشته باشد، بلكه توانگر و ثروتمند نيز بايد قرين عفاف باشد تـا ثـروتش در دنـيا و آخرت مفيد و سودمند باشد. اگر انسان ثروتمند يا بهتر است بگوييم بـینياز، بـه معنای واقعی كلمه عفت پيشه كند، يعنی در كسب مال، نگهداری آن و هزينه كردن آن دچار فعل حـرام و قـبيح نـشود، بدون شك مال و ثروت او مشروع است و اين ثروت میتواند در تقوا و پرهيزگاری شخص نـيز تـأثير مـثبت داشته باشد، چنانکه پيامبر اکرم (ص) میفرمايد که بهترين ياور و كمك برای تقوای خدا ثروت است.<ref>کـلينی، کافی، ج5، ص71</ref> امـا اگـر انسان ثروتمند جانب عفاف را رعايت نکند، ثروتش موجب فساد و تباهی دين و ايمان وی خواهد شد. از اينرو خـداوند در قـرآن مال و ثروت را فتنه ناميده، چون مايه امتحان انسان است و میتواند عامل سعادت يا شـقاوت وی بـاشد. | # عفاف در حالت غنا: عـفت در هـنگام بـینيازی و توانمندی از صفات مؤمن شمرده است.<ref>المومن عفيف في الغني؛ صـحيفه سجاديه، ص235</ref> پس تنها فقير نيست كه بايد عفاف داشته باشد، بلكه توانگر و ثروتمند نيز بايد قرين عفاف باشد تـا ثـروتش در دنـيا و آخرت مفيد و سودمند باشد. اگر انسان ثروتمند يا بهتر است بگوييم بـینياز، بـه معنای واقعی كلمه عفت پيشه كند، يعنی در كسب مال، نگهداری آن و هزينه كردن آن دچار فعل حـرام و قـبيح نـشود، بدون شك مال و ثروت او مشروع است و اين ثروت میتواند در تقوا و پرهيزگاری شخص نـيز تـأثير مـثبت داشته باشد، چنانکه پيامبر اکرم (ص) میفرمايد که بهترين ياور و كمك برای تقوای خدا ثروت است.<ref>کـلينی، کافی، 1365ش، ج5، ص71</ref> امـا اگـر انسان ثروتمند جانب عفاف را رعايت نکند، ثروتش موجب فساد و تباهی دين و ايمان وی خواهد شد. از اينرو خـداوند در قـرآن مال و ثروت را فتنه ناميده، چون مايه امتحان انسان است و میتواند عامل سعادت يا شـقاوت وی بـاشد. | ||
===عـفاف در گفتار (عفت كلام)=== | ===عـفاف در گفتار (عفت كلام)=== | ||
کلام عفيف کلامی است که هم از نظر محتوا و هم از نظر شيوه بيان قرين عفت بـاشد. آوا و آهـنگ صـدا به هنگام سخن گفتن بايد به گونهای باشد كه ادب و عفت رعايت شود. يكی از نـمادهای بـیعفتی در گفتار، سخن گفتن با ناز و عشوه با نامحرمان است. از ديدگاه قرآن هرگونه كلامی كه همراه با ناز و غمزه و تغيير صدا باشد و زمـينه گـناه را فراهم كند، ممنوع و از حوزه عفت خـارج است. | کلام عفيف کلامی است که هم از نظر محتوا و هم از نظر شيوه بيان قرين عفت بـاشد. آوا و آهـنگ صـدا به هنگام سخن گفتن بايد به گونهای باشد كه ادب و عفت رعايت شود. يكی از نـمادهای بـیعفتی در گفتار، سخن گفتن با ناز و عشوه با نامحرمان است. از ديدگاه قرآن هرگونه كلامی كه همراه با ناز و غمزه و تغيير صدا باشد و زمـينه گـناه را فراهم كند، ممنوع و از حوزه عفت خـارج است. | ||
توصيه ديگر اسـلام در سـخن گفتن اين است كه صـدای خـود را به هنگام صحبت كردن بالا نبريم. يكی از توصيههای لقمان حكيم به پسرش اين است كه صدای خـود را كوتـاه كند. علاوه بر آهنگ كلام، مـحتوا و درون مـايه سخن نيز بايد قـرين عفت باشد. يك نوع از بـیعفتی گرفتار، سخن ركيك و زشت است كه در منابع اسلامی و روايات بسيار مذمت شده است. پيامبر اكرم (ص) در اينباره میفرمايد که خداوند بهشت را بر انسان بد زبان فحاشی كه برايش مهم نيست چه میگويد و چه میشنود، حرام كرد.<ref>مجلسي، بحارالانوار، ج74، ص46</ref> | توصيه ديگر اسـلام در سـخن گفتن اين است كه صـدای خـود را به هنگام صحبت كردن بالا نبريم. يكی از توصيههای لقمان حكيم به پسرش اين است كه صدای خـود را كوتـاه كند. علاوه بر آهنگ كلام، مـحتوا و درون مـايه سخن نيز بايد قـرين عفت باشد. يك نوع از بـیعفتی گرفتار، سخن ركيك و زشت است كه در منابع اسلامی و روايات بسيار مذمت شده است. پيامبر اكرم (ص) در اينباره میفرمايد که خداوند بهشت را بر انسان بد زبان فحاشی كه برايش مهم نيست چه میگويد و چه میشنود، حرام كرد.<ref>مجلسي، بحارالانوار، 1404ق، ج74، ص46</ref> | ||
===عفاف در انديشه (عفت فكر)=== | ===عفاف در انديشه (عفت فكر)=== | ||
اعمال انسان نتيجه فكر و انديشه اوست؛ انسان ابتدا به يك موضوع فكر میكند، سپس عمل میكند. بنابراين انسانها آنگونه كه میانديشند، زندگی میكنند و رفتار آنها انعكاس افكار و انديشههایی است كه در سـر مـیپرورانند. عفاف در انديشه و فكر به معنی كنترل و مديريت افكار است تا وارد عرصههای آلوده و خلاف عفت نشود. تخيلهای شهوانی و تحريككننده و خيال غيرعفيفانه هرچند عمل مشهود خـلاف عـفت نيست، اما نوعی زيادهخواهی اسـت كه تـأثير روانی عميقی دارد. گرچه فكر به گناه تا زمانی كه به عمل ننشيند، گناه محسوب نمیشود، اما افكار ناپاك كه نتيجه افسار گسيختگی انديشه و عدم كنترل انـسان بـر نحوه فكر كردن است، رفـته رفـته آينه دل را سياه كرده و زمينه فساد را فراهم میسازد. اگر انسان دائماً به مسائل خلاف عفت فكر كند، حتی اگر به افكارش جامه عمل نيز نپوشاند، در دراز مدت به اينگونه افكار عادت كرده، عفت و حـياء درونـی خود را از دست میدهد و گناه را سبك شمرده و در نتيجه به طرف آن كشيده میشود. امام علی (ع) در اینباره میفرمايد كسی كه زياد به گناه فكر كند بالاخره افكارش او را به گناه وا میدارد.<ref>تميمی آمدی، غـرر الحكم و درر الكلم، ص185</ref> | اعمال انسان نتيجه فكر و انديشه اوست؛ انسان ابتدا به يك موضوع فكر میكند، سپس عمل میكند. بنابراين انسانها آنگونه كه میانديشند، زندگی میكنند و رفتار آنها انعكاس افكار و انديشههایی است كه در سـر مـیپرورانند. عفاف در انديشه و فكر به معنی كنترل و مديريت افكار است تا وارد عرصههای آلوده و خلاف عفت نشود. تخيلهای شهوانی و تحريككننده و خيال غيرعفيفانه هرچند عمل مشهود خـلاف عـفت نيست، اما نوعی زيادهخواهی اسـت كه تـأثير روانی عميقی دارد. گرچه فكر به گناه تا زمانی كه به عمل ننشيند، گناه محسوب نمیشود، اما افكار ناپاك كه نتيجه افسار گسيختگی انديشه و عدم كنترل انـسان بـر نحوه فكر كردن است، رفـته رفـته آينه دل را سياه كرده و زمينه فساد را فراهم میسازد. اگر انسان دائماً به مسائل خلاف عفت فكر كند، حتی اگر به افكارش جامه عمل نيز نپوشاند، در دراز مدت به اينگونه افكار عادت كرده، عفت و حـياء درونـی خود را از دست میدهد و گناه را سبك شمرده و در نتيجه به طرف آن كشيده میشود. امام علی (ع) در اینباره میفرمايد كسی كه زياد به گناه فكر كند بالاخره افكارش او را به گناه وا میدارد.<ref>تميمی آمدی، غـرر الحكم و درر الكلم، 1366ش، ص185</ref> | ||
==عفاف در قرآن== | ==عفاف در قرآن== |