Wiki-fazel (بحث | مشارکتها) |
|||
(۴۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''ازدواج'''؛ ایجاد پیوند زناشویی بین زن و مرد به وسیله صیغه عقد نکاح. | |||
ازدواج [[زن]] و [[مرد]]، منشأ تشکیل خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی است. ازدواج و تشکیل [[خانواده]] از ضروریات زندگی انسان و سنتی بسیار مقدس است. ازدواج از فطرت انسان سرچشمه میگیرد.از نظر قرآن [[ازدواج]] فقط وسیله ارضای غریزه جنسی نیست بلکه مقدمهای برای رسیدن به مودت و آرامش روحی و جسمی است و در پرتو ازدواج انسان صاحب فرزند میشود. | |||
[[ | زندگی مشترک بین زن و مرد برابر موازین قانونی و شرعی بسته میشود و پس از آن حقوق و تکالیفی را برعهده زن و مرد گذاشته میشود. | ||
== | ==مفهومشناسی== | ||
در اسلام | ازدواج در زبان عربی معادل «[[نکاح]]» به معنای «پیوستن» است.<ref>فیومی، المصباح المنیر في غریب الشرح الکبیر للرافعی، 1413ق، ج2، ص624</ref> نکاح در اصطلاح عرب، به معنای متفاوتی بکار رفته است. این واژه هم به معنای [[عقد]] هم به معنای جماع است ولی معنای اصلی نکاح همان عقد میباشد و از جهت کنایی از جماع استفاده شده است و عربها تصریح به آن را قبیح میشمرند و در زبان عرب این غیر ممکن است که با لفظ قبیح از غیر قبیح تعبیر کنند. لازم به ذکر است تمام موارد نکاح در قرآن به معنای ازدواج است.<ref>قرشی، قاموس قرآن، 1371ش، ج7، ص108</ref> | ||
[[ازدواج | واژه ازدواج در اصطلاح [[همسر]] گرفتن [[مرد]] يا [[زن]] است كه به سبب [[عقد ازدواج]] همراه با شرايط آن، تحقّق مىيابد و از آن در باب [[نكاح]] و نيز به مناسبت در باب جهاد سخن رفته است. <ref>هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهمالسلام، 1426ق، ج1، ص364</ref> در این رابطه اسباب تحریم و بطلان ازدواج در فقه قابل توجه میباشد. | ||
==انواع ازدواج== | |||
== | در اسلام ازدواج بر دو نوع است: | ||
[[عقد دائم]] آن است که | [[ازدواج موقّت]] و ازدواج دائم | ||
===1. ازدواج دائم=== | |||
==اركان | ازدواج یا [[عقد دائم|عقد دائم،]] آن است که در آن، زناشویی دائمی و تا پایانی عمر مد نظر است و در خطبه عقد محدودیت زمانی مطرح نمیشود.<ref>حسینی، رساله دانشجويی، 1384ش، ص۲۴۸</ref> | ||
====اركان ازدواج دائم==== | |||
*[[صيغه]]: [[عقد ازدواج]] تنها با ايجاب و قبول لفظى تحقّق | *[[صيغه]]: [[عقد ازدواج]] تنها با ايجاب و قبول لفظى تحقّق مىيابد. رضايت باطنى و نيز معاطات در آن جارى نمىشود. «زوّجتك» و «انكحتك» الفاظ ايجاب است و در جواز [[عقد]] با «متّعتك»، بلكه با هر لفظى كه بر مقصود دلالت كند، اختلاف است. <ref>نجفی، العروة الوثقى، 1323ق، ج2، ص851</ref> | ||
«قبلت التّزويج» يا «قبلت النّكاح» و مانند آن | «قبلت التّزويج» يا «قبلت النّكاح» و مانند آن همچون «رضيت» الفاظ قبول است. بنا بر قول به مخصوص نبودن الفاظ ايجاب و قبول، هر لفظى بر ايجاب و قبول [[نكاح]] دلالت كند، براى صحّت [[عقد]] كافى است.<ref>نجفی، جواهر الكلام، بیتا، ج29، ص134</ref> | ||
در | در اينكه بايد [[صيغه]] ايجاب از جانب [[زن]] و صيغه قبول از جانب [[مرد]] باشد يا عكس آن نيز صحيح است، اختلاف میباشد.<ref> نجفی، العروة الوثقى، 1323ق، ج2، صص851-852</ref> [[عقد ازدواج]] با الفاظ بيع، هبه، تمليك و اجاره منعقد نمیشود.<ref> نجفی، جواهر الكلام، بیتا، ج29، ص139 </ref> شرايط معتبر در صيغه عقد همچون ماضى بودن و عربى بودن به قول مشهور و شرايط متعاقدين همچون بالغ و عاقل بودن، در عقد [[نكاح]] نيز از آن جهت كه عقد است، معتبر میباشد. <ref>بحرانی، الحدائق الناضره، 1405ق، ج23، صص 159 و 167.</ref> مطابقت لفظى ميان ايجاب و قبول شرط نيست.از اين رو، ايجاب با لفظ «زوّجتك» و قبول با لفظ «قبلت النّكاح»، صحيح است.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص367</ref> در صورت ناتوانى از عربى خواندن، میتوان [[صيغه]] را به زبانهاى ديگر نيز خواند؛ هر چند- در صورت امكان- برخى احتياط را در وكيل گرفتن دانسته اند. در صورت ناتوانى از سخن گفتن، اشاره فهماننده مقصود، كافى است.<ref> نجفی، العروة الوثقى، 1323ق، ج2، صص851-852</ref> حضور دو شاهد در [[عقد ازدواج]] شرط نيست.<ref>نجفی، جواهر الكلام، بیتا، ج29، ص146.</ref> همچنين مهر، شرط صحّت ازدواج دائم نيست. از اين رو، عقد بدون ذكر مهر صحيح است. | ||
[[عقد ازدواج]] با الفاظ بيع، هبه، تمليك و اجاره منعقد | |||
شرايط معتبر در | |||
در صورت ناتوانى از عربى خواندن، | |||
حضور دو شاهد در [[عقد ازدواج]] شرط نيست. <ref>جواهر | |||
*عاقد: بلوغ و عقل در اجرا كننده صيغه عقد شرط است. بنابراين، عقد غير بالغ خواهد براى خود يا ديگرى، و نيز عقد ديوانه صحيح نيست. | *عاقد: بلوغ و عقل در اجرا كننده صيغه عقد شرط است. بنابراين، عقد غير بالغ خواهد براى خود يا ديگرى، و نيز عقد ديوانه صحيح نيست. | ||
* | *زوجين: زوجين در [[عقد ازدواج]] بايد با اشاره يا بردن نام يا صفت، معلوم و معيّن باشند. | ||
همتايى، كفو: زوجين در [[عقد ازدواج]] بايد به لحاظ دينى همتاى يكديگر باشند؛ به اين معنا كه اگر [[زن]] مسلمان است، شوهر نيز مسلمان باشد. | |||
در اين كه توانايى پرداخت [[نفقه]] نيز در | در اين كه توانايى پرداخت [[نفقه]] نيز در همتا بودن [[مرد]] شرط است يا نه، اختلاف است. بيشتر فقيهان آن را شرط نمیدانند. همچنين در اين كه بر ولىّ دختر پذيرفتن خواستگار مؤمنى كه بر پرداخت [[نفقه]] توانا است، واجب است يا خير اختلاف میباشد.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص368</ref> | ||
شرط كردن در عقد [[نكاح]]: اگر چيز خلاف شرع در [[عقد ازدواج]] شرط شود و با مقتضاى عقد منافات نداشته باشد، براى مثال [[زن]] شرط كند كه [[مرد]] ازدواج مجدد نكند شرط باطل، امّا عقد و مهر صحيح است. نيز اگر شرط شود كه مهر در مدّت معيّنى پرداخت شود و گرنه [[عقد]] باطل باشد، تنها، شرط باطل است. | |||
اگر ازاله نكردن | اگر ازاله نكردن بكارت شرط شود، در لزوم و صحّت اين شرط اختلاف است.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص368</ref> | ||
اگر خيار فسخ [[عقد]] در [[عقد ازدواج]] شرط شود به اين معنا كه شرط كننده اختيار فسخ اصل | اگر خيار فسخ [[عقد]] در [[عقد ازدواج]] شرط شود به اين معنا كه شرط كننده اختيار فسخ اصل ازدواج را داشته باشد شرط و به قول مشهور، عقد باطل است، امّا اگر خيار فسخ در مهر شرط شود به اين معنا كه زوج يا زوجه و يا شخص ثالث، اختيار فسخ مهر المسمّى را داشته باشد كه در اين صورت به مهر المثل رجوع میشود، [[عقد]]، مهر و شرط، هر سه صحيح است. اگر بيرون نرفتن [[زن]] از شهر خودش شرط شود، در لزوم وفا به اين شرط يا بطلان آن، اختلاف است.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص368</ref> | ||
تنازع در عقد [[نكاح]]: اگر [[مرد]] و [[زنى]] در همسرى يكديگر اختلاف داشته باشند، بر حسب ظاهر، احكام زوجيّت بر كسى جارى | تنازع در عقد [[نكاح]]: اگر [[مرد]] و [[زنى]] در همسرى يكديگر اختلاف داشته باشند، بر حسب ظاهر، احكام زوجيّت بر كسى جارى میشود كه به آن اعتراف كند. براى مثال، اگر معترف [[مرد]] باشد، نمیتواند با مادر و دختر [[زن]] ازدواج كند. اگر مردى، زنى را [[عقد]] كند، آنگاه ديگرى ادّعاى [[همسری]] آن [[زن]] را بكند، به ادّعاى او اعتنا نمیشود، مگر اينكه بينّه اقامه كند.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص368</ref> | ||
===[[ازدواج موقّت|2. ازدواج موقّت]]=== | |||
== | [[مُتعِه]] یا [[نکاح مُنقَطِع]] یا ازدواج موقت که به صیغه نیز معروف است، نوعی از ازدواج در مذهب شیعه است که در آن [[عقد ازدواج]] برای مدت معین و محدودی با [[مهریه]]ای معلوم، بین [[زن]] و [[مرد]] بسته میشود و با پایان آن رابطه [[زوجیت]] خودبهخود منقضی میشود. برخی در تعریف [[متعه]] را ازدواج نمیدانند و معتقدند در شریعت اسلام ازدواج دو نوع تعریف نشدهاست. [[متعه]] یعنی تمتع، درحالیکه هدف از ازدواج، تشکیل [[خانواده]] است. [[متعه]] در قوانین ایران به پیروی از فقه امامیه به رسمیت شناخته شدهاست.<ref>[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B9_%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC «انواع ازدواج»، ویکی پدیا]</ref> ازدواج موقت، [[عقد زناشويى]] در مدّتى معيّن است. از [[ازدواج موقّت]] به [[نكاح متعه]] و [[نكاح منقطع]] نيز تعبير شده است. | ||
====حكم [[ازدواج موقّت]]==== | |||
[[ازدواج موقّت]] از اختصاصات مذهب شيعه، و عملى مجاز یا مستحب است.<ref>نجفی، جواهر الكلام، بیتا، ج30، صص139 و 151.</ref> | |||
====اركان ازدواج موقت==== | |||
نكاح منقطع چهار ركن دارد: | |||
#[[صيغه]]: [[عقد متعه]] همچون ساير عقود از ايجاب و قبول تشكيل مىشود. ايجاب كه توسط [[زن]] خوانده مىشود، به قول مشهور، بايد با يكى از الفاظ «زوّجتك»، «متّعتك» يا «أنكحتك» باشد و عقد با الفاظ ديگر مانند «تمليك»، «هبه» و «اجاره» منعقد نمىشود. قبول توسط [[مرد]] با لفظى كه بر انشاء رضايت او دلالت كند- مانند «قبلت النّكاح»، «قبلت المتعة»، «قبلت التّزويج» يا «قبلت» به تنهايى- محقّق مى گردد.شرايط [[صيغه]] [[عقد منقطع]]، همان شرايط [[صيغه]] [[عقد دائم]] است. <ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص372</ref> | |||
#زوجين: [[ازدواج موقّت]] ميان [[مرد]] و [[زن]] مسلمان و نيز به قول مشهور بين متأخّران، ميان مرد مسلمان و زن كتابى صحيح است، ليكن ميان [[زن]] مسلمان و [[مرد]] كتابى جايز نيست. <ref>بحرانی، الحدائق الناضره، 1405ق، ج24، ص5.</ref> پدر يا جدّ پدرى مىتوانند [[زنى]] را براى محرم شدن با وى، به [[عقد موقّت]] پسر نابالغ خود يا دختر نابالغى را براى محرمشدن [[مادر]] وى با فردى، به [[عقد]] آن فرد درآورند، ليكن در اين كه شرط است مدّت عقد به اندازهاى باشد كه براى پسر يا دختر، امكان تمتّع [[جنسی]] در آن مدّت وجود داشته باشد يا كمتر از آن نيز كفايت مىكند و نيز در اين كه مصلحت داشتن چنين عقدى براى پسر يا دختر، شرط صحّت آن است يا صرف نداشتن مفسده كفايت مىكند، اختلاف است. <ref> بنی هاشمی خمینی،توضيح المسائل مراجع، 1396ش، مسأله 2429.</ref> مستحب است [[زنى]] كه براى [[عقد منقطع]] اختيار مىشود، با ايمان (شيعه) و عفيف باشد و در صورت متهمبودن، از حال وى سؤال شود. به قول مشهور، [[ازدواج موقّت]] با [[زن]] زناكار مكروه و به قول برخى، حرام است. [[ازدواج موقّت]] با دختر بكر (دوشيزه) مكروه است و در صورت ازدواج، ازاله بكارت وى كراهت دارد. در جواز [[عقد منقطع]] دختر بكر رشيده، بدون اذن ولىّ او، اختلاف و قول اشهر، جواز آن است. | |||
#مهر: ذكر مهر، شرط صحّت [[عقد منقطع]] است و اگر ذكر نشود، عقد باطل است. زن به صرف [[عقد]]، مالك مهر مىشود، ليكن استقرار ملكيّت وى نسبت به همه آن، بر دخول و تمكين [[زن]] از [[مرد]] در مدّت تعيينشده متوقّف است. در صورتى كه [[مرد]] مدّت را پيش از دخول ببخشد، نصف مهر بر عهدهاش ثابت است. | |||
#مدّت: ذكر مدّت، شرط صحّت [[عقد منقطع]] است و به قول مشهور، در صورت عدم ذكر آن، [[عقد دائم]] واقع مىشود. مدّت، بايد معيّن و غيرقابل افزايش و كاهش باشد، نه مبهم و كلّى مانند چند روز، چند ماه يا تا بازگشت حاجيان از مكّه. <ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهمالسلام، 1426ق، ج1، ص373</ref> [[مرد]] مىتواند همه مدّت يا مقدارى از آن را به [[زن]] ببخشد، بدون اينكه نيازى به قبول او باشد. در [[ازدواج موقّت]]، [[طلاق]] نيست و [[زن]] و شوهر با تمام شدن مدّت يا بخشيدن آن توسط [[مرد]]، از يكديگر جدا میشوند. به قول مشهور، تجديد [[عقد موقّت]] با [[زن]] يا تبديل آن به [[عقد دائم]] پيش از تمام شدن يا بخشيدن مدّت [[متعه]] پيشين، صحيح نيست. | |||
[[ | ====ساير احكام [[ازدواج موقّت]]==== | ||
*در [[ازدواج موقّت]] هر يك از [[زن]] و [[مرد]] مىتوانند نسبت به چگونگى تمتّع از يكديگر، زمان و مكان آن و ساير جهات، هرگونه شرطى را كه با مقتضاى [[عقد]] تنافى نداشته باشد، قرار دهند. | |||
[[ | *در اين كه [[مرد]] مىتواند آميزش با [[همسر]] موقّت خود را بيش از چهار ماه ترك كند يا خير، اختلاف است. | ||
*به قول مشهور، ايلاء و [[لعان]] در [[عقد منقطع]] واقع نمىشود و در وقوع ظهار اختلاف است. | |||
*به قول مشهور، [[زن]] و شوهر بدون شرط توارث، از يكديگر [[ارث]] نمىبرند. در ثبوت توارث در صورت شرط آن در [[عقد]]، اختلاف است. | |||
*نفقه زن در طول مدّت عقد، بر عهده شوهر نيست، مگر آن كه شرط شود. | |||
*[[زن]] پس از تمام شدن مدّت [[متعه]] يا بخشيدن مدّت از جانب [[مرد]]، در صورت دخول و عدم حاملگى و حيض نشدن در سنّ حيض، بايد چهل و پنج روز عدّه نگه دارد، و در صورت حيض شدن، در اين كه عدّه او دو حيض است يا يك حيض يا يك حيض و نصف آن و يا دو طهر (پاكى از حيض)، اختلاف است. قول نخست، مشهور است. | |||
*عدّه زن حامله، وضع حمل او است. به قول مشهور، [[زن]] غير حاملهاى كه شوهرش فوت كرده است، بايد چهار ماه و ده روز عدّه نگه دارد و برخى قائل به نصف آن شدهاند. عدّه [[زن]] در صورت حامله بودن، بيشترين مدّت از زمان وضع حمل و زمان عدّه وفات است. <ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص374</ref> | |||
====[[صیغه محرمیت]]==== | |||
[[صيغه محرميّت]] به معنای [[ازدواج موقّت]] با هدف حصول محرميت است. تزويج دختر يا پسر نابالغ توسط ولىّ به قصد حصول محرميت است. از آن در باب [[نكاح]] سخن گفتهاند.گاهى هدف از اجراى [[عقد]] [[نكاحِ موقت]]، بهره [[جنسی]] نيست؛ بلكه صرف ايجاد محرميّت است. به عنوان مثال، مردى جهت محرمشدن با زنى، با دختر او- كه به طور معمول در اينگونه موارد دختر بچه انتخاب مىشود- با اذن ولىّ دختر، براى مدتى كوتاه- مثلا يك ساعت- [[صيغه]] ازدواج موقت مىخواند تا مادر اين دختر مادر زن او به شمار رود و براى هميشه به او محرم گردد، يا بين پسر بچهاى توسط ولىّ يا با اذن او و [[زنى]] براى مدتى كوتاه صيغه خوانده مىشود تا آن [[زن]]، عروس پدر بچه به شمار رود و براى هميشه به او محرم گردد.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهمالسلام، 1426ق، ج5، ص125</ref> | |||
[ | از آنجا كه محرميت مادر زن و عروس به صرف [[عقد ازدواج]]؛ اعم از [[دايم]] و [[موقت]] حاصل مىشود و پس از انحلالِ [[نكاح]] نيز به قوت خود باقى است، در دو مورد ياد شده، ازدواج موقت تنها با هدف ايجاد محرميت صورت مىگيرد و مقصود اصلى در اينگونه ازدواج خود ازدواج نيست؛ بلكه محرميتى است كه به تبع ازدواج حاصل مىشود؛ از اينرو، به آن [[صيغه محرميّت]] اطلاق مىشود. البته در عرف بر [[ازدواج موقتى]] كه ميان دختر و پسر، پيش از ازدواج دائم به منظور آشنايى بيشتر صورت مىگيرد نيز صیغه محرمیت اطلاق مىشود كه در واقع همان ازدواج موقّت است. <ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهمالسلام، 1426ق، ج5، ص125</ref> | ||
*[[ | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
*بحرانى، | *«انواع ازدواج»، ویکی پدیا، تاریخ بازدید: 15 بهمن 1401ش. | ||
*توضيح المسائل | *بحرانى، يوسف، الحدائق الناضره، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1405ق | ||
*بنی هاشمی خمینی، سید محمد حسن، توضيح المسائل مراجع، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، 1396ش. | |||
*حسینی، مجتبی، رساله دانشجویی، قم، نشر معارف، 1384ش. | *حسینی، مجتبی، رساله دانشجویی، قم، نشر معارف، 1384ش. | ||
* نجفى، كاشف الغطاء، العروة الوثقى، | *حکیم، سید محسن، مستمسک العروه الوثقی، قم، منشورات مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق. | ||
* نجفی، محمدحسن، جواهر الكلام، بیروت، دار احیاء التراث العربی، | *فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر في غریب الشرح الکبیر للرافعی، موسسه دارالهجره، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق. | ||
*قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج7، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم، 1371ش. | |||
*هاشمى شاهرودى، محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهمالسلام، موسسه دائره المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهمالسلام، مركز پژوهشهاى فارسى | *نجفى، كاشف الغطاء، العروة الوثقى، بیجا، مؤسسه كاشف الغطاء، 1323ق. | ||
[[ رده: | *نجفی، محمدحسن، جواهر الكلام، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا. | ||
*هاشمى شاهرودى، محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهمالسلام، موسسه دائره المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهمالسلام، قم، مركز پژوهشهاى فارسى الغدير، 1426ق. | |||
[[رده: ویکیجنسیت]] |