خط ۲: | خط ۲: | ||
'''«از ﺟﻤﻠﻪي ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻬﻢ اﺳﺖ، ﺑﺎﻳﺪ دﻧﺒﺎل ﺑﺸﻮد. ﻣﺴﺄﻟﻪي اﺷﺘﻐﺎل زﻧﺎن، ﺣﺪود اﺷﺘﻐﺎل، ﭼﻪ اﺷﺘﻐﺎﻟﻰ، ﭼﻪ ﺟﻮر ﻛﺎري، ﺑﻪ ﭼﻪ ﻧﺤﻮي - ﻫﻤﺎن اﻧﻌﻄﺎﻓﻰ ﻛﻪ ﻣﺎ ﮔﻔﺘﻴﻢ در زﻣﻴﻨﻪي ﻣﺴﺎﺋﻞ اﺷﺘﻐﺎل - اﻳﻨﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﻛﺎرﻫﺎﻳﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ اﻧﺠﺎم ﺑﮕﻴﺮد.»'''<ref>زنان ﻓﺮﻫﻴﺨﺘﻪ و ﺣﻮزوي٢١/٢/٩٢</ref> | '''«از ﺟﻤﻠﻪي ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻬﻢ اﺳﺖ، ﺑﺎﻳﺪ دﻧﺒﺎل ﺑﺸﻮد. ﻣﺴﺄﻟﻪي اﺷﺘﻐﺎل زﻧﺎن، ﺣﺪود اﺷﺘﻐﺎل، ﭼﻪ اﺷﺘﻐﺎﻟﻰ، ﭼﻪ ﺟﻮر ﻛﺎري، ﺑﻪ ﭼﻪ ﻧﺤﻮي - ﻫﻤﺎن اﻧﻌﻄﺎﻓﻰ ﻛﻪ ﻣﺎ ﮔﻔﺘﻴﻢ در زﻣﻴﻨﻪي ﻣﺴﺎﺋﻞ اﺷﺘﻐﺎل - اﻳﻨﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﻛﺎرﻫﺎﻳﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ اﻧﺠﺎم ﺑﮕﻴﺮد.»'''<ref>زنان ﻓﺮﻫﻴﺨﺘﻪ و ﺣﻮزوي٢١/٢/٩٢</ref> | ||
== حضور در میدان اشتغال== | == حضور در میدان اشتغال== | ||
ارائهی تعریف دقیق از مشارکت اجتماعی و نسبت آن با اشتغال این امکان را فراهم میآورد تا بر اساس دیدگاه منطقی و مبتنی بر تناسب بین مسئولیت و تکوین؛ برای اشتغال زنان برنامهریزی نمود. غیریت مسئولیت اجتماعی با مسئولیت نانآوری، بایستهها و شایستهها را معین مینماید. مسئولیت اجتماعی حدود و ثغور نقشهای جنسیتی زن را تحتالشعاع قرار میدهد. این درحالی است که اشتغال زن متأثر از نقشهای جنسیتی او باید باشد چراکه اولی مسئولیت زن است و دومی خارج از آن: '''«ﻳﻜﻰ از ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ در دﻧﻴﺎ در ﺑﺎور ﻓﺮﻫﻨﮕﻬﺎي ﻏﺮﺑﻰ یکچیز مسلمی شده ﻛﻪ در دوران ﻃﺎﻏﻮت ﺑﻪ فرهنگهای ﻧﻮع فساد انگیز آنها ﻫﻢ ﻛﺸﺎﻧﺪه ﺑﻮد، اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ زن اﮔﺮ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺷﻐﻠﻰ در ﺧﺎرج ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ از زﻧﻴﺘﺶ ﻛﻢاﺳﺖ، اﻳﻦ ﻏﻴﺮ از فعالیت اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ اﺳﺖ. مسئلهی ﺷﻐﻞ داﺷﺘﻦ اﺳﺖ. ﻳﻌﻨﻰ ﺑﻪ ﻳﻚ ماشیننویسی ﻗﺎﻧﻊ ﺑﻮد، ﺑﻪ ﻳﻚ ﻛﺎرﻣﻨﺪي یکگوشهای از ادارات ﻗﺎﻧﻊ ﺑﻮد، ﺑﺤﺚ اﻳﻦ ﻧﺒﻮد ﻛﻪ میخواست در ﻳﻚ فعالیت اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﻣﺸﺎرﻛﺖ ﻛﻨﺪ. ﺑﺤﺚ اﻳﻦ ﺑﻮد ﻛﻪ میخواست آنهم ﻣﺜﻞ ﻣﺮدﻫﺎ ﻳﻚ ﺷﻐﻞ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. اﮔﺮ ﻓﺮوﺷﻨﺪﮔﻰ ﻳﻚ ﻣﻐﺎزه را، ﻳﻚ ﺳﻮﭘﺮﻣﺎرﻛﺖ را ﺑﻪ او میدادند ﻫﻢ خوشحال بود؛ در ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﻣﺎ اﻳﻦ را ﻳﻚ فعالیت اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ نمیدانیم. آﻧﻰ ﻛﻪ ﻣﺎ میگویم اﺳﻼم میگوید ﻛﻪ ﻛﺎر اﺻﻠﻰ زن ﺗﻮي ﺧﺎﻧﻪ اﺳﺖ، آن ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ اﺳﺖ ﻛﻪﻛﺎر اﺻﻠﻰ زن ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ اﻣﺮش داﺋﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻴﻦ ﺷﻮﻫﺮداري وب چه داری و خانه را جاروپارو ﻛﺮدن ﻳﺎ ادارهى ﻳﻚ ﺳﻮﭘﺮﻣﺎرﻛﺖ ﺑﺮاي اﻳﻨﻜﻪ ﻓﻼن قدر پول دربیاورد، آن اولی ﻣﻘﺪّم اﺳﺖ، آن اولی شغل زن اﺳﺖ؛ سوپرمارکتها ﺑﮕﺬارد ﻣﺮد ﺑﺮود اداره ﻛﻨﺪ، ﻛﺎرﻣﻨﺪي ﻓﻼن اداره را ﺑﮕﺬار ﻣﺮد ﺑﺮود ﺑﻜﻨﺪ، ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﻧﺎن درآوردن ﻣﻄﺮح اﺳﺖ. اﻟﺘﻔﺎت ﻣﻴﻜﻨﻴﺪ؟ ﻧﺎن درآوردن از ﻳﻚ ﻛﺎر ﺗﻮي ﺑﺎزار و ﺗﻮي اداره و ﺗﻮي ﺧﻴﺎﺑﺎن و ﺗﻮي نمیدانم ﻓﺮض ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ گوشهی دﻳﮕﺮ غیرازاین اﺳﺖ ﻛﻪ اﻧﺴﺎن ﻳﻚ ﻛﺎري را بهعنوان ﺣﺮﻛﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ، ﻳﻚ ﻛﺎر ﻻزم، ﻳﻚ ﻓﺮﻳﻀﻪ اﻧﺠﺎم میدهد. اﻳﻦ دومی اﺳﺖﻛﻪ ﻣﺤﺘﺮم اﺳﺖ، اﻳﻦ دومی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ زن و ﻣﺮد ﻣﺸﺘﺮك اﺳﺖ. آن اولی- ﻳﻌﻨﻰ ﻧﺎن درآوردن زن - ﺟﺰو وﻇﺎﻳﻒ زن ﻣﻄﻠﻘﺎّ ﻧﻴﺴﺖ. آﻧﺠﺎﻳﻰ ﻛﻪ زن میخواهد ﺑﺮود ﺑﻴﺮون ﺑﺮاي اﻳﻨﻜﻪ ﻧﺎن دربیاورد ﻧﻪ، ﻫﻤﺎن ﺗﻮي ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻤﺎﻧﺪ. ﻧﺎن درآوردن ﺟﺰو وﻇﺎﻳﻒ زن ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﺮ او ﻻزم ﻫﻢ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻴﺨﻮد زحمتش را ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﻮدش ﻧﺪﻫﺪ، ﻛﺎرﻫﺎﻳﻰ دارد ﻛﻪ ﻣﻌﺎدل آن ﻛﺎر ﻫﺴﺖ داﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ، ﺟﻬﺎد درراه ﺧﺪاﺳﺖ، ﺻﺤﺒﺖ ﻛﺎر ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ اﺳﺖ، ﺻﺤﺒﺖ ﻋﺮض ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺣﻔﻆ ﭘﺸﺖ ﺟﺒﻬﻪ اﺳﺖ، ﺻﺤﺒﺖ ﻛﺎرﻫﺎي ﺳﻴﺎﺳﻰ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن اﺳﺖ، آﻧﺠﺎ ﺑﻠﻪ زن ﺑﺮود، آﻧﺠﺎ ﺗﻜﻠﻴﻒ اوﺳﺖ، وظیفهی اوﺳﺖ، ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﻫﺮ ﭼﻰ ﻫﻢ میتواند اﮔﺮ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ آن ﻛﺎر، ﻛﺎر واﺟﺒﻰ ﻫﺴﺖ از ﻛﺎر داﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﻢ ﺑﺰﻧﺪ، آن را ﻣﺤﺪود ﻛﻨﺪ ﺗﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﺑﻪ آن ﻛﺎر اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ و سیاسیاش ﺑﺮﺳﺪ.»'''<ref>ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﭘﻴﺮاﻣﻮن ﺟﺎﻳﮕﺎه زن در ﺟﻤﻬﻮرى اﺳﻼﻣﻰ٤/١٢/٦٣</ref> | ارائهی تعریف دقیق از [[مشارکت اجتماعی]] و نسبت آن با [[اشتغال]] این امکان را فراهم میآورد تا بر اساس دیدگاه منطقی و مبتنی بر تناسب بین مسئولیت و تکوین؛ برای [[اشتغال زنان]] برنامهریزی نمود. غیریت مسئولیت اجتماعی با مسئولیت نانآوری، بایستهها و شایستهها را معین مینماید. مسئولیت اجتماعی حدود و ثغور نقشهای جنسیتی زن را تحتالشعاع قرار میدهد. این درحالی است که [[اشتغال زن]] متأثر از نقشهای جنسیتی او باید باشد چراکه اولی مسئولیت زن است و دومی خارج از آن: '''«ﻳﻜﻰ از ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ در دﻧﻴﺎ در ﺑﺎور ﻓﺮﻫﻨﮕﻬﺎي ﻏﺮﺑﻰ یکچیز مسلمی شده ﻛﻪ در دوران ﻃﺎﻏﻮت ﺑﻪ فرهنگهای ﻧﻮع فساد انگیز آنها ﻫﻢ ﻛﺸﺎﻧﺪه ﺑﻮد، اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ زن اﮔﺮ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺷﻐﻠﻰ در ﺧﺎرج ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ از زﻧﻴﺘﺶ ﻛﻢاﺳﺖ، اﻳﻦ ﻏﻴﺮ از فعالیت اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ اﺳﺖ. مسئلهی ﺷﻐﻞ داﺷﺘﻦ اﺳﺖ. ﻳﻌﻨﻰ ﺑﻪ ﻳﻚ ماشیننویسی ﻗﺎﻧﻊ ﺑﻮد، ﺑﻪ ﻳﻚ ﻛﺎرﻣﻨﺪي یکگوشهای از ادارات ﻗﺎﻧﻊ ﺑﻮد، ﺑﺤﺚ اﻳﻦ ﻧﺒﻮد ﻛﻪ میخواست در ﻳﻚ فعالیت اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﻣﺸﺎرﻛﺖ ﻛﻨﺪ. ﺑﺤﺚ اﻳﻦ ﺑﻮد ﻛﻪ میخواست آنهم ﻣﺜﻞ ﻣﺮدﻫﺎ ﻳﻚ ﺷﻐﻞ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. اﮔﺮ ﻓﺮوﺷﻨﺪﮔﻰ ﻳﻚ ﻣﻐﺎزه را، ﻳﻚ ﺳﻮﭘﺮﻣﺎرﻛﺖ را ﺑﻪ او میدادند ﻫﻢ خوشحال بود؛ در ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﻣﺎ اﻳﻦ را ﻳﻚ فعالیت اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ نمیدانیم. آﻧﻰ ﻛﻪ ﻣﺎ میگویم اﺳﻼم میگوید ﻛﻪ ﻛﺎر اﺻﻠﻰ زن ﺗﻮي ﺧﺎﻧﻪ اﺳﺖ، آن ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ اﺳﺖ ﻛﻪﻛﺎر اﺻﻠﻰ زن ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ اﻣﺮش داﺋﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻴﻦ ﺷﻮﻫﺮداري وب چه داری و خانه را جاروپارو ﻛﺮدن ﻳﺎ ادارهى ﻳﻚ ﺳﻮﭘﺮﻣﺎرﻛﺖ ﺑﺮاي اﻳﻨﻜﻪ ﻓﻼن قدر پول دربیاورد، آن اولی ﻣﻘﺪّم اﺳﺖ، آن اولی شغل زن اﺳﺖ؛ سوپرمارکتها ﺑﮕﺬارد ﻣﺮد ﺑﺮود اداره ﻛﻨﺪ، ﻛﺎرﻣﻨﺪي ﻓﻼن اداره را ﺑﮕﺬار ﻣﺮد ﺑﺮود ﺑﻜﻨﺪ، ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﻧﺎن درآوردن ﻣﻄﺮح اﺳﺖ. اﻟﺘﻔﺎت ﻣﻴﻜﻨﻴﺪ؟ ﻧﺎن درآوردن از ﻳﻚ ﻛﺎر ﺗﻮي ﺑﺎزار و ﺗﻮي اداره و ﺗﻮي ﺧﻴﺎﺑﺎن و ﺗﻮي نمیدانم ﻓﺮض ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ گوشهی دﻳﮕﺮ غیرازاین اﺳﺖ ﻛﻪ اﻧﺴﺎن ﻳﻚ ﻛﺎري را بهعنوان ﺣﺮﻛﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ، ﻳﻚ ﻛﺎر ﻻزم، ﻳﻚ ﻓﺮﻳﻀﻪ اﻧﺠﺎم میدهد. اﻳﻦ دومی اﺳﺖﻛﻪ ﻣﺤﺘﺮم اﺳﺖ، اﻳﻦ دومی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ زن و ﻣﺮد ﻣﺸﺘﺮك اﺳﺖ. آن اولی- ﻳﻌﻨﻰ ﻧﺎن درآوردن زن - ﺟﺰو وﻇﺎﻳﻒ زن ﻣﻄﻠﻘﺎّ ﻧﻴﺴﺖ. آﻧﺠﺎﻳﻰ ﻛﻪ زن میخواهد ﺑﺮود ﺑﻴﺮون ﺑﺮاي اﻳﻨﻜﻪ ﻧﺎن دربیاورد ﻧﻪ، ﻫﻤﺎن ﺗﻮي ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻤﺎﻧﺪ. ﻧﺎن درآوردن ﺟﺰو وﻇﺎﻳﻒ زن ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﺮ او ﻻزم ﻫﻢ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻴﺨﻮد زحمتش را ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﻮدش ﻧﺪﻫﺪ، ﻛﺎرﻫﺎﻳﻰ دارد ﻛﻪ ﻣﻌﺎدل آن ﻛﺎر ﻫﺴﺖ داﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ، ﺟﻬﺎد درراه ﺧﺪاﺳﺖ، ﺻﺤﺒﺖ ﻛﺎر ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ اﺳﺖ، ﺻﺤﺒﺖ ﻋﺮض ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺣﻔﻆ ﭘﺸﺖ ﺟﺒﻬﻪ اﺳﺖ، ﺻﺤﺒﺖ ﻛﺎرﻫﺎي ﺳﻴﺎﺳﻰ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن اﺳﺖ، آﻧﺠﺎ ﺑﻠﻪ زن ﺑﺮود، آﻧﺠﺎ ﺗﻜﻠﻴﻒ اوﺳﺖ، وظیفهی اوﺳﺖ، ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﻫﺮ ﭼﻰ ﻫﻢ میتواند اﮔﺮ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ آن ﻛﺎر، ﻛﺎر واﺟﺒﻰ ﻫﺴﺖ از ﻛﺎر داﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﻢ ﺑﺰﻧﺪ، آن را ﻣﺤﺪود ﻛﻨﺪ ﺗﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﺑﻪ آن ﻛﺎر اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ و سیاسیاش ﺑﺮﺳﺪ.»'''<ref>ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﭘﻴﺮاﻣﻮن ﺟﺎﻳﮕﺎه زن در ﺟﻤﻬﻮرى اﺳﻼﻣﻰ٤/١٢/٦٣</ref> | ||
==دیدگاه اسلام== | ==دیدگاه اسلام== |