بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
نگاه برساختمحور<ref>. Constructed-oriented</ref> به مفهوم جنسیت که رویکرد تربیتمحور یا فرهنگی<ref>. Nurture-oriented/ Cultural</ref> نیز نامیده میشود، اساس شکلگیری جنسیت را «تحول»<ref>Transformative.</ref> میداند و بر زمانمندی و موقعیتمندی تمرکز دارد. در این نگرش ارتباط وثیق و قطعی میان ذخیرۀ ژنتیکی زن و نقشهای همیشگی او وجود ندارد.<ref>. Goffman, 1977, The arrangement between the sexes, 301</ref> | نگاه برساختمحور<ref>. Constructed-oriented</ref> به مفهوم جنسیت که رویکرد تربیتمحور یا فرهنگی<ref>. Nurture-oriented/ Cultural</ref> نیز نامیده میشود، اساس شکلگیری جنسیت را «تحول»<ref>Transformative.</ref> میداند و بر زمانمندی و موقعیتمندی تمرکز دارد. در این نگرش ارتباط وثیق و قطعی میان ذخیرۀ ژنتیکی زن و نقشهای همیشگی او وجود ندارد.<ref>. Goffman, 1977, The arrangement between the sexes, 301</ref> | ||
مطالعات تاریخی و انسانشناختی، صورتهای متنوعی از زنانگی را در فرهنگهای متعدد آشکار کرده است و بیانگر تاثیر | مطالعات تاریخی و انسانشناختی، صورتهای متنوعی از زنانگی را در فرهنگهای متعدد آشکار کرده است و بیانگر تاثیر ضرورتهای اجتماعیفرهنگی است که بر حسب آنها زنانگی تعریف شده است. در چنین نگرشی طبیعت و ذات، کمترین تاثیر را در تعریف زنانگی و نقشهای منتسب به آن دارد. علاوه بر آن دسترسی به تحصیلات، پیشرفتهای تکنولوژیکی و اقتصادی، زنانگی وابسته به مردان را تغییر داده است.<ref>. هام و گمبل، فرهنگ نظریههای فمنیستی، 1389ش، ص290.</ref> | ||
بر اساس رویکرد برساختمحور، در | بر اساس رویکرد برساختمحور، در دورههای زمانی و متناسب با تحولات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، بازنگری در نقشهای انتسابی به زنان ضروری است. از مهمترین این موارد تولیدمثل و مادری در خانوادۀ هستهای است. در نگرش برساختمحور، بهدنیا آوردن نوزاد ضرورتاً زن را به مادر تبدیل نمیکند، بلکه فرایند جامعهپذیری، چینش نهادهای حاکم و سیاستهای حمایتی یا بازدارنده است که اولویت زن را مادری، فرزندپروری و چشمپوشی از حضور در هر موقعیتی ازجمله عرصۀ عمومی، تعیین کرده است. از این جهت است که این تکلیف طبیعینما امروزه دچار چالش جدی است.<ref>. بوذرینژاد و اقبالی، «مناقشات نظری ابنسینا و گیدنز پیرامون الگوی خانواده»، 1398ش، ص219.</ref> | ||
از منظر این رویکرد تحولمحور، آنچه به زن منتسب است قابلیت بازنگری و تغییر متناسب با اقتضائات را دارد. در وضعیتی که فرایند مدرنیته برخی مظاهر سنت را به حاشیه رانده است، لازم است خصوصیات جنسیتی زنانه نیز متناسب با آن تغییر کند. تحصیل، اشتغال، تشویق به استقلال اقتصادی، جدایی مادری تماموقت از فرزندآوری، تلاش جهت فراهمآوردن تسهیلات اجتماعی اشتغال چون مرخصی زایمان و مهدهای کودک در پی این نگرش، پیشنهاد شده است و نقش و مظاهر زن و زنانگی را متحول ساخته است.<ref>. رودگر، فمنیسم، تاریخچه، نظریات، 1394ش، ص70.</ref> | از منظر این رویکرد تحولمحور، آنچه به زن منتسب است قابلیت بازنگری و تغییر متناسب با اقتضائات را دارد. در وضعیتی که فرایند مدرنیته برخی مظاهر سنت را به حاشیه رانده است، لازم است خصوصیات جنسیتی زنانه نیز متناسب با آن تغییر کند. تحصیل، اشتغال، تشویق به استقلال اقتصادی، جدایی مادری تماموقت از فرزندآوری، تلاش جهت فراهمآوردن تسهیلات اجتماعی اشتغال چون مرخصی زایمان و مهدهای کودک در پی این نگرش، پیشنهاد شده است و نقش و مظاهر زن و زنانگی را متحول ساخته است.<ref>. رودگر، فمنیسم، تاریخچه، نظریات، 1394ش، ص70.</ref> | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
====گسترش قلمرو جنسیت به مردانگی==== | ====گسترش قلمرو جنسیت به مردانگی==== | ||
نگرش برساختی به جنسیت، آن را از انصراف | نگرش برساختی به جنسیت، آن را از انصراف زنانهاش خارج کرده و دایرۀ شمول و اثرگذاری (ساختار جنسیت) را شامل مرد نیز ساخته است. از منظر این نگرش، [[مردانگی]] نیز همچون زنانگی حامل و واجد انتسابات فرهنگی، زمانمند و موقعیتی است. همچنین مردانگی نیاز به بازنگری و پیرایش از خصوصیاتی دارد که از منظر این رویکرد حاصل تحمیل گفتمانهای حاکم است؛ در حالیکه لازم است امکان متناسبسازی آن با تحولات دوران جدید مدنظر باشد. از این منظر لازم است مردانگیها در پاسخ یا به تناسب تحولات وابسته به زمان، برساخت و بازتعریف شود.<ref>.<sup>Connell, Masculinities, 2005:37</sup></ref> | ||
تحتتأثیر مفهوم | تحتتأثیر مفهوم جنسیت، جنس مرد و مردانگی، که تا پیش از این معیار انسان بودن محسوب میشد، بازنگری و تحول در مردانگی و خصوصیات منتسب به آن نیز آغاز شده است.<ref>. <sup>Gardiner, Men, masculinities and feminist theory, 2005, 40</sup></ref> | ||
====گسترش قلمرو جنسیت به دگرباشان جنسی==== | ====گسترش قلمرو جنسیت به دگرباشان جنسی==== | ||
نگرش برساختی'''،''' جنسیت و خصوصیات انتسابی به جنس افراد را گستردهتر کرده و آن را به | نگرش برساختی'''،''' جنسیت و خصوصیات انتسابی به جنس افراد را گستردهتر کرده و آن را به گرایشهای جنسی نیز مرتبط کرده است. پیامد چنین نگرشی ایجاد گروه دگرباشان جنسی و طیف LGBTQAI+ است. هر فرد اعم از زن و مرد میتواند در هر نقطه از این طیف قرار گرفته و آنها را از محدودیت تعلق به مذکر یا مونث بودن و گرایش به جنس مخالف رها کند. این نگرش زنانگی و مردانگی را نیز از وضعیت بیولوژیک خارج کرده و آن را به ترجیح و انتخاب کنشگران وابسته کرده است.<ref>. تانگ، نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریههای فمینیستی، 1385ش، ص349.</ref> | ||
====ناسازگاری با سنت==== | ====ناسازگاری با سنت==== | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
===رویکرد طبیعی=== | ===رویکرد طبیعی=== | ||
رویکرد طبیعی<ref><sup>Nature- Oriented</sup>'''.'''</ref> با باور عمیق به ارتباط وثیق و محکم میان جنس و انتظارات جنسیتی، از واژۀ جنسیت به معنای انتظارات وابسته به جنس استفاده میکند. این رویکرد را ذاتمحور<ref>.<sup>Essence-oriented</sup></ref> یا نظممحور<ref>. <sup>Order-oriented</sup></ref> نیز میگویند. جنسیت در این رویکرد از معنای اصلی خود دور شده و در اشاره به صفات ریشهدار در جنس زیستی استفاده | رویکرد طبیعی<ref><sup>Nature- Oriented</sup>'''.'''</ref> با باور عمیق به ارتباط وثیق و محکم میان جنس و انتظارات جنسیتی، از واژۀ جنسیت به معنای انتظارات وابسته به جنس استفاده میکند. این رویکرد را ذاتمحور<ref>.<sup>Essence-oriented</sup></ref> یا نظممحور<ref>. <sup>Order-oriented</sup></ref> نیز میگویند. جنسیت در این رویکرد از معنای اصلی خود دور شده و در اشاره به صفات ریشهدار در جنس زیستی استفاده میشود. در این رویکرد از دلایل زیستی (ثابت) به جای شواهد فرهنگی و اجتماعی (متحول، زمانمند و مکانمند) برای اثبات ارتباط مستحکم میان جنس و جنسیت استفاده میشود. این رویه در ادامه موجب شد که در برگهها و فرمها از اصطلاح جنسیت بهجای جنس استفاده شود.<ref>. <sup>Pilcher & Whelehan, 50 key concepts in gender studies,2004, 57</sup></ref> | ||
در نگرش طبیعتمحور (ذاتمحور)، جنسیت مجموعه رفتارها و انتظارات اجتماعی گرهخورده به زن معنا | در نگرش طبیعتمحور (ذاتمحور)، جنسیت مجموعه رفتارها و انتظارات اجتماعی گرهخورده به زن معنا میشود که در جنس بیولوژیک او ریشه دارد. جنسیت در این نگرش، ارتباطی ذاتی میان ذخیرۀ ژنتیکی فرد، رفتارها و نقشهای اجتماعیفرهنگی او است. آنچه زنانگی را رقم میزند طبیعت زن است و خروج از این حوزه مخالفت با طبیعت است. بر این اساس جایگاه و موقعیت زن در جامعه معلول طبیعتی است که با آن به دنیا آمده است.<ref>.<sup>Biology is destiny</sup></ref> | ||
پیروی از رفتارهای طبیعی زنانه، استقرار نظم اجتماعی در امور جامعه و منویات دین (در جوامع قائل به ادیان و غیرسکولار) را در پی دارد. در پی وجود این نظم است که جامعه ثبات مییابد و زنان (و مردان) در مسیر مورد انتظار طبیعت از آنان گام بر میدارند. نگرش ذاتمحور نوعی فرایند خطی و منظم از تبیین پدیدههای اجتماعی را مد نظر دارد: طبیعی، ذاتی، ثابت، سختتغییر، تکرارشونده و بیتاریخی، پایههای این رویکرد به جنسیت است.<ref>. سفيري و ايمانيان، جامعهشناسي جنسيت، 1388ش، ص18؛ گرت، جامعهشناسی جنسیت، 1380ش، ص15- 17.</ref> | پیروی از رفتارهای طبیعی زنانه، استقرار نظم اجتماعی در امور جامعه و منویات دین (در جوامع قائل به ادیان و غیرسکولار) را در پی دارد. در پی وجود این نظم است که جامعه ثبات مییابد و زنان (و مردان) در مسیر مورد انتظار طبیعت از آنان گام بر میدارند. نگرش ذاتمحور نوعی فرایند خطی و منظم از تبیین پدیدههای اجتماعی را مد نظر دارد: طبیعی، ذاتی، ثابت، سختتغییر، تکرارشونده و بیتاریخی، پایههای این رویکرد به جنسیت است.<ref>. سفيري و ايمانيان، جامعهشناسي جنسيت، 1388ش، ص18؛ گرت، جامعهشناسی جنسیت، 1380ش، ص15- 17.</ref> | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
====رویکرد دینی به جنسیت==== | ====رویکرد دینی به جنسیت==== | ||
ادیان، نگرشی طبیعی و نظممحور به مفهوم جنسیت دارند. جنسیت در مفهوم دینی اصالتاً وجود ندارد بلکه تطبیق حداکثری جنس و نقش و انتظارات مرتبط با آن را مد نظر دارد. تفاوت مفهوم جنسیت در این رویکرد با رویکرد برساختی، ارتباط وثیق و ثابت میان وضعیت بیولوژیک فرد با تکالیف مورد انتظار از او است که بر اساس حکمت دینی توجیه | ادیان، نگرشی طبیعی و نظممحور به مفهوم جنسیت دارند. جنسیت در مفهوم دینی اصالتاً وجود ندارد بلکه تطبیق حداکثری جنس و نقش و انتظارات مرتبط با آن را مد نظر دارد. تفاوت مفهوم جنسیت در این رویکرد با رویکرد برساختی، ارتباط وثیق و ثابت میان وضعیت بیولوژیک فرد با تکالیف مورد انتظار از او است که بر اساس حکمت دینی توجیه میشود. اگر جنسیت بر برساختی، فرهنگی، زمانمندی و موقعیتی بودن تکالیف زنان و مردان اصرار دارد، نگرش دینی به همیشگی و ثبات آنها تاکید دارد. در این نگرش نیز نظم و مرز مشخصی میان زن-مرد و زنانگی-مردانگی وجود دارد و از پیروان ادیان انتظار میرود این تکالیف را انجام داده و از تخطی یا انحراف از آن اجتناب کنند.<ref>. زیبایینژاد، هویت و نقشهای جنسیتی، 1388ش، ص84.</ref> | ||
در نگرش دینی نظممحور دو رویکرد قابل تشخیص است؛ رویکرد اول که ریشه در پایگاه دینی دارد و از یافتههای علوم زیستی استفاده میکند، بخش قابل توجهی از آنچه جنسیت خوانده میشود را امری طبیعی و وابسته به صفات خاصی میداند که در جنس افراد تعبیه شده است. در این نگاه زن و مرد بهجهت صفات وابسته به جنس، هویت ثابت و متفاوت با یکدیگر داشته و جایگاه اجتماعی متمایزی نیز به آنها تعلق خواهد گرفت. در چنین رویکردی زن و مرد علاوه بر خصوصیات زیستی، با کیفیات | در نگرش دینی نظممحور دو رویکرد قابل تشخیص است؛ رویکرد اول که ریشه در پایگاه دینی دارد و از یافتههای علوم زیستی استفاده میکند، بخش قابل توجهی از آنچه جنسیت خوانده میشود را امری طبیعی و وابسته به صفات خاصی میداند که در جنس افراد تعبیه شده است. در این نگاه زن و مرد بهجهت صفات وابسته به جنس، هویت ثابت و متفاوت با یکدیگر داشته و جایگاه اجتماعی متمایزی نیز به آنها تعلق خواهد گرفت. در چنین رویکردی زن و مرد علاوه بر خصوصیات زیستی، با کیفیات غیر زیستی (روحی) متفاوتی از یکدیگر آفریده شدهاند که وظایف و حدود فعالیت اجتماعی ویژهای را برای آنان رقم میزند.<ref>. زیبایینژاد، هویت و نقشهای جنسیتی، 1388ش، ص84.</ref> | ||
در این نگاه میتوان از هستها، بایدها را استخراج کرد<ref>.مصباح یزدی، نگاهی گذرا به حقوق بشر در اسلام، 1388ش،ص203. <span class="mark"></ref> و از خلقت زیست هدفمند مونث و مذکر، قوانین، حقوق و تکالیف متفاوتی را استخراج و فهم کرد.<ref>. زیبایینژاد، هویت و نقشهای جنسیتی، 1388ش، ص108.</ref> | در این نگاه میتوان از هستها، بایدها را استخراج کرد<ref>.مصباح یزدی، نگاهی گذرا به حقوق بشر در اسلام، 1388ش،ص203. <span class="mark"></ref> و از خلقت زیست هدفمند مونث و مذکر، قوانین، حقوق و تکالیف متفاوتی را استخراج و فهم کرد.<ref>. زیبایینژاد، هویت و نقشهای جنسیتی، 1388ش، ص108.</ref> | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
====جنسیت در رویکرد روشنفکران دینی==== | ====جنسیت در رویکرد روشنفکران دینی==== | ||
برخی افراد با نگاه دینی و طبیعی به جنسیت، بر این نظرند که برجسته شدن برخی صفات زیستی در زن و مرد تنها میتواند نتیجه فرایندی تاریخی باشد. بهعنوان مثال مشهور شدن مرد به فردی عاقل و زن به فردی احساساتی میتواند تنها نتیجۀ فرایندی باشد که زن را از تصمیمگیریهای جدی و نیازمند تعقل دور نگه داشته و مرد را در این فرایند ماهر و ورزیده کرده است. | برخی افراد با نگاه دینی و طبیعی به جنسیت، بر این نظرند که برجسته شدن برخی صفات زیستی در زن و مرد تنها میتواند نتیجه فرایندی تاریخی باشد. بهعنوان مثال مشهور شدن مرد به فردی [[جنسیت و عقل|عاقل]] و زن به فردی احساساتی میتواند تنها نتیجۀ فرایندی باشد که زن را از تصمیمگیریهای جدی و نیازمند تعقل دور نگه داشته و مرد را در این فرایند ماهر و ورزیده کرده است. | ||
بر این اساس تصور ذاتی بودن قدرت تعقل بیشتر مردان و احساسات بیشتر زنان، نادرست و تمامی مناسبات وابسته به آن نیز محل تردید خواهد بود. لذا لازم است در خصوص دامنۀ اختیارات، امتیازات و محدودیتهای وابسته به این صفات، در شرایط تاریخی و اجتماعی جدید بازبینی و بازنگری صورت گیرد.<ref>. ملکیان، «زن، مرد، کدام تصویر»، 1379ش، ص34؛ سروش، «قبض و بسط حقوق زنان»، 1378ش، ص32؛ مجتهد شبستری، «زنان، کتاب و سنت»، 1378ش، ص19-22؛ باقی، «مساله زنان: کدام مساله»، 1378ش، ص23-24؛ محمدی، «جنسیت خط قرمز روشنفکران دینی»، 1378ش، ص41.</ref> در این رویکرد از | بر این اساس تصور ذاتی بودن قدرت تعقل بیشتر مردان و احساسات بیشتر زنان، نادرست و تمامی مناسبات وابسته به آن نیز محل تردید خواهد بود. لذا لازم است در خصوص دامنۀ اختیارات، امتیازات و محدودیتهای وابسته به این صفات، در شرایط تاریخی و اجتماعی جدید بازبینی و بازنگری صورت گیرد.<ref>. ملکیان، «زن، مرد، کدام تصویر»، 1379ش، ص34؛ سروش، «قبض و بسط حقوق زنان»، 1378ش، ص32؛ مجتهد شبستری، «زنان، کتاب و سنت»، 1378ش، ص19-22؛ باقی، «مساله زنان: کدام مساله»، 1378ش، ص23-24؛ محمدی، «جنسیت خط قرمز روشنفکران دینی»، 1378ش، ص41.</ref> در این رویکرد از هستها (صفات طبیعی)، بایدها استنباط و استخراج نخواهد شد.<ref>. سروش, «قبض و بسط حقوق زنان»، 1378ش، ص35-37.</ref> | ||
===رویکرد تعاملی=== | ===رویکرد تعاملی=== | ||
در طیف رویکردهای نظری به جنسیت که نگرش طبیعی و نگرش برساختی، دو سر آن را تشکیل دادهاند، نگرش جدیدی، در پی تلفیق جنبههای اساسی رویکرد طبیعی و برساختی است. بر اساس این نگرش خصوصیات انتسابی به زن و مرد ریشه در خصوصیات طبیعی (بیولوژیک) دارد، اما مواجهۀ فرهنگ، اجتماع و تاریخ با آنها، صورتهای متنوع از زنانگی و مردانگی را ایجاد کرده است. | در طیف رویکردهای نظری به جنسیت که نگرش طبیعی و نگرش برساختی، دو سر آن را تشکیل دادهاند، نگرش جدیدی، در پی تلفیق جنبههای اساسی رویکرد طبیعی و برساختی است. بر اساس این نگرش خصوصیات انتسابی به زن و مرد ریشه در خصوصیات طبیعی (بیولوژیک) دارد، اما مواجهۀ فرهنگ، اجتماع و تاریخ با آنها، صورتهای متنوع از زنانگی و [[مردانگی]] را ایجاد کرده است. | ||
بر اساس این دیدگاه آنچه اصالت دارد برخی خصوصیات زیستی مشخص، متفاوت و آشکار چون میزان متفاوت هورمونها یا توان فرزندآوری میان زن و مرد است و آنچه محل تأمل و بازنگری است، نحوۀ مواجهه و تعامل فرهنگهای مختلف با این خصوصیات است. | بر اساس این دیدگاه آنچه اصالت دارد برخی خصوصیات زیستی مشخص، متفاوت و آشکار چون میزان متفاوت هورمونها یا توان فرزندآوری میان زن و مرد است و آنچه محل تأمل و بازنگری است، نحوۀ مواجهه و تعامل فرهنگهای مختلف با این خصوصیات است. |