مردانگی
مردانگی، انتظارات و انتسابات هویتی و نقشی از انسان مذکر.
مردانگی از رویکردهای طبیعی، فرهنگی و تعاملی، معنا و شاخصهای متفاوتی یافته است. برخی مردانگی را ذاتی، اصیل و معطوف به جنس مذکر شمرده و برخی دیگر مردانگی را برساخته، عَرَضی و اکتسابی دانستهاند.
مردانگی در رویکردهای مختلف
رویکرد طبیعی
در رویکرد طبیعی و ذاتی، مردانگی جزء ذاتی مذکر بودن شمرده میشود و مذکر بودن بهمعنای مرد بودن و مردانگی است.[۱]
رویکرد فرهنگی
در رویکرد فرهنگی و تربیتی میان مذکر بودن و مردانگی تطابق حداکثری وجود ندارد. چنین نگرشی بهمعنای آن است که مردانگی هویت ذاتی و طبیعی فرد مذکر و ضرورتاً منطبق با ذخیره بیولوژیکی او نیست.[۲]
افراد مذکر برای مرد شدن و نمایش مردانگی تربیت میشوند. مردانگی در ساختار جنسیت موقعیتی است که فرد مذکر برای بهدست آوردن آن لازم است فرایندی را طی کرده و برای آن تلاش کند.[۳]
دستورالعملهای اجرای مردانگی طی فرایند جامعهپذیری و بر اساس اصول اساسی هر جامعه و فرهنگ به پسران خردسال و نوجوان آموزش داده میشود تا زمانی که تبدیل به مردان بزرگسال شده و مسئولیت انتقال ارزشهای مردانگی را به نسل بعد در نقش شوهر/پدر بر عهده گیرند.[۴]
رویکرد تعاملی
در رویکرد سومی که با عنوان رویکرد تعاملی ارائه شده است،[۵] مردانگی پیامد تعامل میان ظرفیتهای زیستی و غیر زیستی (روحی- روانی) و رویههای فرهنگی شمرده میشود؛ اگرچه این تعامل بهنحو متعادلی بین ظرفیتهای زیستی و رویههای فرهنگی شکل نگرفته است و اغلب رویههای فرهنگی قدرت بیشتری در شکل دادن به مردانگی داشته و آن را با استناد به مذکر بودن توجیه کردهاند.[۶]
سلسلهمراتبی بودن مردانگی
مردانگی در هر سه رویکرد طبیعی، فرهنگی و تعاملی، دارای تنوع[۷] و سلسله مراتب است؛ زیرا برخی مردان با توجه به خصوصیات مردانگی به موقعیتهای برتری در هرم مردانگی دست پیدا کرده و مردان دیگر در درجات بعدی قرار خواهند گرفت.[۸]
بر اساس مدل هرمی سلسله مراتبها، مردان کمتری به موقعیتهای بالای هرم دست یافته و اغلب مردان در ردههای بعدی مناسبات مردانگی قرار خواهند گرفت. علاوه بر تعیینکنندههای خاص مردانگی، مطلوبترین موقعیتهای اجتماعی نیاز به دسترسی بالایی به قدرت، ثروت و منزلت دارد که مردان کمی به آنها دسترسی دارند. بر این اساس شکل هرمی مراتب مردانگی، بالاترین مرتبه به قدرتمندترین، ثروتمندترین و با منزلتترین مردان تعلق میگیرد؛ موقعیتی که مردانگی هژمونیک نامیده میشود.[۹]
فرایند اکتساب مردانگی در روانشناسی
در میان روانشناسان زیگموند فروید مرتبطترین فرد در تعریف مردانگی است. مردانگی مورد نظر فروید بر اساس تعیینکنندگی کالبد و تسلط زیست بر سرنوشت به آشکارترین تفاوت میان زن و مرد یعنی اندام جنسی بازمیگردد. فروید معتقد است بهدنیا آمدن با آلت تناسلی آشکار، شخص را مرد و فردی بدون ایناندام آشکار را زن قرار میدهد.
اگرچه فروید معتقد به تعیینکنندگی کالبد بر سرنوشت اجتماعی فرد است، اما در فرایند حل اضطراب اختگی، آن را فرایندی روانی- اجتماعی تصویر میکند که طی آن پسر خردسال در مییابد خود را در دوری از مادر (بهعنوان اولین زن) و نزدیکی و همانندسازی با مرد-پدر به موقعیت و جایگاه مردانگی متصل کند. در طی این فرایند است که رویه مشترکی میان افراد مذکر در دستیابی به مردانگی شکل میگیرد و صفات مردانه مشترکی را میان آنان رقم میزند.[۱۰]
فرایند اکتساب مردانگی در جامعهشناسی
جامعهشناسان مردانگی را در ارتباطات پیچیده فردی، نهادی و ساختاری با شاخصههای ذیل تعریف میکنند: تمایل به کسب بیپایان قدرت، تمایل به نمایش خشونت، تمایل مهار خشونت در موقعیت، دوریگزینی عاطفی، میهنپرستی، رقابتجویی و تا حدودی دوری گزیدن از خانواده. همچنین مردانگی با آنچه گاهی آسیبهای اجتماعی پسران و مردان جوان شناخته میشود نیز قابل تعریف است:[۱۱] مستی، استفاده از مواد، زندانی شدن، فعالیت جنسی، تعدد شریکان جنسی ناهمجنس و اجبار دیگری به سکس و اعتقاد به ایدئولوژی ناهمجنسگرایی.[۱۲]
مردانگی و مذکر بودن
مردانگی در مجموعه موارد ذکر شده، به یک موجود مذکر تعلق میگیرد. مذکر بودن بهمعنای داشتناندام تناسلی مردانه است. مذکر بودن مجوز ورود به فرایند اکتساب مردانگی در هر سه فرایند فعال شدن خصوصیات طبیعی، تربیتی- فرهنگی و تعاملی میان زیست و فرهنگ است.
اهمیت این نکته آنجا مشخص میشود که صرف نظر از میزان یا درجه موفقیت زن در اکتساب خصوصیاتی که مردانه تلقی میشود، او به دلایل زیر در جرگۀ مردان قرار نمیگیرد:
- اهمیت آلت تناسلی در نظریه فروید و تلاش برای غلبه بر اضطراب اختگی (Castration anxiety) که یک فرد مونث اصولا آن را احساس نکرده و بنابراین برای حل آن نیز اقدام نخواهد کرد؛[۱۳] موقعیتی که از نظر فروید برای مرد شدن و اکتساب مردانگی موقعیتی حیاتی، تعیین کننده و غیرقابل جایگزین است.
- اهمیت رشک رحم (Womb envy) که مسالهای مردانه است و زن بهجهت آنکه در کالبد زیستیاش آن را دارد، دغدغهای برای حل آن ندارد.[۱۴]
- تلاش برای تبدیلشدن به موضوع اصلی در زیستجهان عمومی انسان که در آن مرد، زن را دیگری خود قرار میدهد، اما برای زن این موضوع اساساً مساله تلقی نمیشود. این دلیل البته بهجهت غلبه گفتمان مردمحور و موقعیت دیگر بودگی زن است که قابل رفع است؛ اما در مجموع مردانگی امری مختص موجود مذکر است و تلاش زن برای شبیهشدن به مرد، او را قادر به اکتساب مردانگی نخواهد کرد. گفتمان مردمحور نیز با توجه به دیگریسازی از زن، مرزهای مشخصی میان زنانگی و مردانگی ترسیم کرده است که خروج یا عبور از آنها برای هر دو جنس با تنبیه مواجه خواهد شد؛ مرد زنصفت یا زن مردصفت هر دو مطرود هستند.[۱۵]
مردانگی و زنانگی
از منظر کسانی که در ذاتی و طبیعیبودن مردانگی تردید دارند، مردانگی بهعنوان تعاملی اجتماعی- فرهنگی با زنانگی فهم میشود. مردانگی در تعاریف اجتماعی و اشارات روانشناسانه، به نوعی زننبودن (بیولوژیکی) و دوری حداکثری از زنانگی است. مردانگی در تقابل با زنانگی، شامل هر چیزی است که زنانگی محسوب نشود. مردانگی بهمعنای صفات و خصوصیاتی است که به زن و زنانگی منتسب است و یک مرد برای مرد بودن و احراز مردانگی باید از آنها احتراز کند.[۱۶]
مردان نباید زنانه رفتار کنند؛ با موفقیتها و در رقابت احترام کسب کنند؛ هرگز ضعف نشان ندهند؛ در پی هیجان و ریسک باشند؛ حتی اگر خطرناک باشد. مردانگی مطابق مقیاس (Male Role Norms Inventory) نیاز به انکار خصوصیات زنانه، محدود کردن زندگی عاطفی، تاکید بر خشونت، تاکید بر خودبسندگی (Self-reliant)، تلاش برای دستیابی به جایگاه برتر از همه، تمایلات غیر رابطهای، شیانگاری نسبت به جنسیت و مسائل جنسی دارد.[۱۷]
با وجودی که بخش مهمی از مردانگی فرایندی اکتسابی است، اما این خصوصیات اکتسابی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخمند خود را تا حد ویژگیهای طبیعی ارتقا داده و حائز وضعیت طبیعت ثانوی شدهاند؛[۱۸] به آن معنا که گویی همراه با مردانگی بهدنیا میآیند. در این میان زنانگی بهمعنای خصوصیات اکتسابی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخمند نیز به ویژگیهای طبیعی و ذاتی زنان بدل شده است. مردانگی تبدیل به اصل و معیار و زنانگی به صفاتی که مرد برای مرد بودن باید از آنها رها شود، اطلاق شده است. در این تعریف مرد همواره نیاز به دیگری دارد که بر اساس دوری یا نزدیکی از صفات منتسب به او، درجه مردانگی خود را تعریف کند.[۱۹]
در ادامه این رویه است که تقابلهای دوتایی ثابتی میان مردانگی و زنانگی شکل گرفته است. مردانگی مثبت، معقول، قابل اعتماد و اتکا و زنانگی منفی، احساساتی، غیرقابل اعتماد و اتکا فهم میشود و البته فهرست این صفات ادامهدار است. بر این اساس مردانگی نه بهعنوان صفات اصیل و ذاتی مرتبط با مرد بودن بلکه به نوعی در تقابل با زنانگی شکل میگیرد.[۲۰]
مردانگی، اصیل یا برساختی؟
بررسی مردانگی، ناظر به اصالت و طبیعیبودن مردانگی یا برساختی بودن آن است. همچنین در این مسئله به ارتباط میان ظرفیتهای زیستی-روانی کالبد مذکر و مردانگی پرداخته میشود؛ اما پیش از همه به مطالعه ساختار جنسیت و مناسبات موثر آن در شکلدادن به هویتها، تکالیف و تقسیمات جنسیتی علاقمند است.
از منظر برخی پژوهشگران، ساختار جنسیت امکان مطالعه در خصوص ارتباط میان زیست و تکالیف اجتماعی را بهنحوی از خود پر کرده است که تا زمان شناخت کامل آن امکان خروج از این ساختار و بررسی رابطه حقیقی میان این دو وجود ندارد. بر این اساس تمرکز فعلی متخصصان حوزههای مردانگی و زنانگی بر ایجاد چالش میان باورهای رایج است تا روشنبودن این ساختار و آموزههای ناشی از آن به پرسش کشیده شود.[۲۱]
پانویس
- ↑ . عرب خراسانی، «چالش مردانگی فرهنگی و خانواده اسلامی»، 1402ش، ص102.
- ↑ . Gilmore، Manhood in the Making: Cultural Concepts of Masculinity،1990.
- ↑ ↨. Connell، Masculinity ،2005: 19.
- ↑ . عرب خراسانی، «چالش مردانگی فرهنگی و خانواده اسلامی»، 1402ش، ص102.
- ↑ . عرب خراسانی، «چالش مردانگی فرهنگی و خانواده اسلامی»، 1402ش، ص102.
- ↑ . کانل، مردانگیها، 1400ش، ص22.
- ↑ . Connell، Masculinity، 2005: 37.
- ↑ Connell، Masculinity، 2005،198.
- ↑ . کانل، مردانگیها، 1400ش، ص292.
- ↑ . تانگ، درآمدی جامع بر نظریههای فمینیستی، 1400ش، ص22.
- ↑ . Adams & Coltrane، Boys and men in families؛ the domestic production of gender، power and privilege، 2005: 239.
- ↑ . Christopher & Sprecher، 2000؛ Hearn، 1990؛ Pleck، 1990؛ Sonenstein & Ku، 1994؛ Schwartz & Rutter، 1998، As cited in Adams & Coltrane، 2005: 237.
- ↑ . تانگ، درآمدی جامع بر نظریههای فمینیستی، 1400ش، ص233.
- ↑ . هورنای، روانشناسی زن، 1403ش.
- ↑ . Chaftez، Handbook of the sociology of gender، 2006: 15
- ↑ . گیدنز، تجدد و تشخص؛ جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، 1385ش، ص203؛ بوردیو، سلطه مردانه، 2010م، ص34؛ باتلر، آشفتگی جنسیت، 1385ش، ص61-68؛ Levant& Williams, The psychology of men and masculinity, 2009: 588؛ Miller, Masculinity .In A companion to gender studied , 2009: 115.
- ↑ . Bray& Stanton، Family psychology، 2009: 591.
- ↑ . برگر و لوکمان، ساخت اجتماعی واقعیت، 1387ش، ص176.
- ↑ . Connell، Masculinity ،2005: 18.
- ↑ . لوید، عقل مذکر: زنانگی و مردانگی در فلسفه غرب، 1402ش.
- ↑ . عرب خراسانی، «چالش مردانگی فرهنگی و خانواده اسلامی»، 1402ش، ص123
منابع
- باتلر، جودیت، آشفتگی جنسیت، ترجمه امین قضایی، بیتا، مجله شعر، 1385ش.
- برگر، پیتر و لوکمان، توماس، ساخت اجتماعی واقعیت؛ رسالهای در جامعهشناسی شناخت، ترجمه فریبرز مجیدی، تهران، علمی فرهنگی، 1378ش.
- بوردیو، پیر، سلطه مردانه، ترجمه رحیمهاشمی، سایت اینترنتی کتابناک، استراسبورگ، 2010م.
- تانگ، رزمری، نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریههای فمینیستی، ترجمه منیژه نجمعراقی، تهران، نی، 1358ش.
- عرب خراسانی، سمیه، «چالش مردانگی فرهنگی و خانواده اسلامی»، فصلنامه اسلام و علوم اجتماعی، دوره 15، شماره 29، 1402ش.
- کانل، ریوین، مردانگیها، ترجمه سیدجواد حسینی رشتآبادی، کابل افغانستان، سعید، 1400ش.
- گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص، جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ترجمه ناصر موفقیان، تهران، نی، 1378ش.
- لوید، ژنو، عقل مذکر، زنانگی و مردانگی در فلسفه غرب، ترجمه محبوبه مهاجر، تهران، نی، 1387ش.
- هورنای، کارن، روانشناسی زن، ترجمه محمدحسین سروری، تهران، دانژه، 1389ش.
- Adams، Michele & Coltrane، Scott. Boys and men in families؛ the domestic production of gender، power and privilege. In Kimmel، Michael؛ Hean، Jeff & Connell، R. W، 2005. Handbook of studies on men & masculinities، Sage Publications،2005.
- Bray، James H & Stanton، Mark. Family psychology. The Wiley Blackwell of family psychological، 2009.
- Chaftez، Janet Saltzman. Handbook of the sociology of gender. Springer. United States of America، 2006.
- Connell، R. W. Masculinity. University California Press، 2005.
- Gilmore، David D. Manhood in the Making: Cultural Concepts of Masculinity. Published by: Yale University Press،1990.
- Levant، Ronald F، & Williams، Christine M. (2009)، The psychology of men and masculinity، in Family psychology، 2009.
- Miller، Toby. Masculinity. In A companion to gender studied. Blackwell. In United Kingdom، 2009.