خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
=== مترادف انگاشتن دولت رئالیستی با دولت مردان === | === مترادف انگاشتن دولت رئالیستی با دولت مردان === | ||
در نگاه فمینیستهای رادیکال، دولتهای رئالیست کشور را به زن بدل میکنند و پس از مظلوم نمایی میهن و | در نگاه فمینیستهای رادیکال، دولتهای رئالیست کشور را به [[زن]] بدل میکنند و پس از مظلوم نمایی میهن و [[زن]]، [[مردان]] را به عنوان شهروندانی مسئول یا سربازان سلحشور به دفاع از میهن و ناموس مردان تحریک میکنند. این گزاره انتقادی فمینیستهای رادیکال، محل اشکال جدی است. این نگرش باید پاسخ این پرسش را بدهد که آیا در پناه حکومت رئالیستی فقط [[زنان]] آسیب میبینند؟ اگر پاسخ آن مثبت باشد، آنگاه [[زنان]] باید در حکومتهای لیبرال از آسایش و منزلت مناسبی برخوردار باشند، در حالیکه بنابه اقرار خود فمینیستها چنین نیست و [[زنان]] در رژیمهای مدرن و لیبرال، پذیرای شکل پیچیده و متفاوتی از سلطه هستند. | ||
=== توجه یک بعدی به مفهوم قدرت === | === توجه یک بعدی به مفهوم قدرت === | ||
در تحلیل فمینیستی، میتوان به جای انقلابهای خونین، تحولاتی نرم و آرام داشت و تغییرات را بدون خونریزی به انجام رساند.<ref>Mieke Verloo, 2001, p.5.</ref> وقوع برخی تحولات آرام و بدون خونریزی در سالهای اخیر، دفاع از چنین فرضیهای را میسر کرده، ولی پرسش این است که تأکید فمینیستها بر بعد اقناعی قدرت، خود نوعی تک بعدی نگریستن به معنای قدرت نیست؟ اگر مردان فقط به وجه تنبیهی قدرت توجه داشتند، گویا الشتاین نیز قصد دارد پاسخ افراط مردان را با تفریط داده و فقط به وجه نرم قدرت تأکید بورزند. واقعیت این است که بسیاری از نگرشهای تجدیدنظر طلبانه الشتاین، پسینی است، یعنی تحلیل و تجزیهای است که بر تجربیات پیشین استوار است. مدافعین و فعالان حقوق زنان، به جای آسیبشناسی رفتارهای اشتباه گذشته، رویکارگزار یا تصمیمگیرندگان- که مردان بودهاند- انگشت تأکید مینهند و ساده انگارانه تصریح میدارند که اگر به جای مردان، زنان تصمیم میگرفتند ناامنی از مناسبات انسانها و کشورها رخت برمیبست و دنیا به سیاق بهتر و عادلانهتری اداره میشد. | در تحلیل فمینیستی، میتوان به جای انقلابهای خونین، تحولاتی نرم و آرام داشت و تغییرات را بدون خونریزی به انجام رساند.<ref>Mieke Verloo, 2001, p.5.</ref> وقوع برخی تحولات آرام و بدون خونریزی در سالهای اخیر، دفاع از چنین فرضیهای را میسر کرده، ولی پرسش این است که تأکید فمینیستها بر بعد اقناعی قدرت، خود نوعی تک بعدی نگریستن به معنای قدرت نیست؟ اگر مردان فقط به وجه تنبیهی قدرت توجه داشتند، گویا الشتاین نیز قصد دارد پاسخ افراط مردان را با تفریط داده و فقط به وجه نرم قدرت تأکید بورزند. واقعیت این است که بسیاری از نگرشهای تجدیدنظر طلبانه الشتاین، پسینی است، یعنی تحلیل و تجزیهای است که بر تجربیات پیشین استوار است. مدافعین و فعالان حقوق زنان، به جای آسیبشناسی رفتارهای اشتباه گذشته، رویکارگزار یا تصمیمگیرندگان- که مردان بودهاند- انگشت تأکید مینهند و ساده انگارانه تصریح میدارند که اگر به جای مردان، زنان تصمیم میگرفتند ناامنی از مناسبات انسانها و کشورها رخت برمیبست و دنیا به سیاق بهتر و عادلانهتری اداره میشد. |