Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
کریستوا اکنون سرپرست آموزشگاه دکترای زبان، ادبیات و تمدن در شعبه هفتم دانشگاه پاریس است. روانکاوی هم می کند. کریستوا از اواسط دههی 1960 در فرانسه زندگی میکند. او اکنون در دانشگاه پاریس دیدرو استاد است. | کریستوا اکنون سرپرست آموزشگاه دکترای زبان، ادبیات و تمدن در شعبه هفتم دانشگاه پاریس است. روانکاوی هم می کند. کریستوا از اواسط دههی 1960 در فرانسه زندگی میکند. او اکنون در دانشگاه پاریس دیدرو استاد است. | ||
برخي نويسندگان با تفكيك فمينيسم روانكاوانه از فمينيسم پسامدرن، ژوليا كريستوا را | برخي نويسندگان با تفكيك فمينيسم روانكاوانه از فمينيسم پسامدرن، ژوليا كريستوا را [[فمينيست پسامدرن]] معرفي ميكنند؛<ref>Tong, Feminist Thought Rosemarie.</ref> درحاليكه نويسندة ديگر با پذيرش همين تفكيك، كریستوا را [[فمينيست روانكاو]] با گرايش [[لاكان]]ي ذكر ميكند.<ref>کريس بیسلي؛ چيستي فمينيسم: درآمدی بر نظریه فمینیستی؛ ترجمة محمدرضا زمردي؛ ص 109.</ref> | ||
=== اتهام همکاری با حکومت کمونیستی در بلغارستان === | === اتهام همکاری با حکومت کمونیستی در بلغارستان === | ||
به گزارش گاردین، کمیتهای ملّی در بلغارستان در سال ۲۰۱۸ اعلام کردهاست که کریستوا در ۱۹۷۱ با پلیس مخفی بلغارستان همکاری میکردهاست و با نامِ سازمانیِ «[[سابینا]]» شناخته میشدهاست.<ref>https://www.theguardian.com/world/2018/mar/28/julia-kristeva-communist-secret-agent-bulgaria-claims</ref> کریستوا این ادعا را تکذیب کردهاست.<ref>https://bibliobs.nouvelobs.com/actualites/20180328.OBS4336/quelqu-un-veut-me-nuire-julia-kristeva-dement-avoir-fait-partie-des-services-secrets-bulgares.html</ref> | به گزارش گاردین، کمیتهای ملّی در بلغارستان در سال ۲۰۱۸ اعلام کردهاست که کریستوا در ۱۹۷۱ با پلیس مخفی بلغارستان همکاری میکردهاست و با نامِ سازمانیِ «[[سابینا]]» شناخته میشدهاست.<ref>https://www.theguardian.com/world/2018/mar/28/julia-kristeva-communist-secret-agent-bulgaria-claims</ref> کریستوا این ادعا را تکذیب کردهاست.<ref>https://bibliobs.nouvelobs.com/actualites/20180328.OBS4336/quelqu-un-veut-me-nuire-julia-kristeva-dement-avoir-fait-partie-des-services-secrets-bulgares.html</ref> | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
سه چیز اندیشه کریستوا بخصوص برای نظریه فمینیست در محیط انگلیسی–امریکایی مهم بوده است: | سه چیز اندیشه کریستوا بخصوص برای نظریه فمینیست در محیط انگلیسی–امریکایی مهم بوده است: | ||
1. تلاش او برای بازگرداندن تن body به گفتمان های موجود در علوم انسانی؛ | 1. تلاش او برای بازگرداندن تن body به گفتمان های موجود در علوم انسانی؛ [[نظریههای تن]] بخصوص برای فمینیست ها مهماند چون به طور تاریخی (در علوم انسانی) تن با زنانه، مؤنث، یا زن، ملازم دانسته شدهاست، و به عنوان ضیعف، غیر اخلاقی، ناپاک، یا رو به زوال بودن تحقیر می شود. کریستوا در سراسر نوشتههای خود در سه دهه گذشته به نظریه پردازی رابطه بین ذهن و تن، فرهنگ و طبیعت، روح و جسم، ماده و بازنمود مشغول بود | ||
2. تمرکز او روی اهمیتی که «[[مادرانه]]» و «[[پیشا ادیپی]]<ref>preoedipal.</ref>» در ساخت ذهنیت دارد؛ بر کار مادرانه و اهمیت آن در شکل گرفتن ذهنیت (سوژگی) و دسترسی یافتن به فرهنگ و زبان تاکید دارد. در حالی که [[فروید]] و [[لاکان]] معتقدند که کودک به یمن کار پدرانه، بخصوص تهدیدات پدرانه در مورد [[اختگی]]، وارد اجتماع می شود، کریستوا می پرسد که چرا، اگر تنها انگیزه ما برای ورود به اجتماع ترس است، بیشترمان روانی نیستیم؟ او خواهان یک [[گفتمان مادری نو]] است و اهمیت کار مادری را در شکل گیری ذهنیت و فرهنگ مطرح می کند. ما گفتمانهای مادری مناسب نداریم. دین، بخصوص مذهب کاتولیک (که مادر را مقدس می کند)، و علم (که مقام مادر را تا حد طبیعت پایین می آورد) تنها گفتمانهای مادری موجود در فرهنگ غرب هستند. | 2. تمرکز او روی اهمیتی که «[[مادرانه]]» و «[[پیشا ادیپی]]<ref>preoedipal.</ref>» در ساخت ذهنیت دارد؛ بر کار مادرانه و اهمیت آن در شکل گرفتن ذهنیت (سوژگی) و دسترسی یافتن به فرهنگ و زبان تاکید دارد. در حالی که [[فروید]] و [[لاکان]] معتقدند که کودک به یمن کار پدرانه، بخصوص تهدیدات پدرانه در مورد [[اختگی]]، وارد اجتماع می شود، کریستوا می پرسد که چرا، اگر تنها انگیزه ما برای ورود به اجتماع ترس است، بیشترمان روانی نیستیم؟ او خواهان یک [[گفتمان مادری نو]] است و اهمیت کار مادری را در شکل گیری ذهنیت و فرهنگ مطرح می کند. ما گفتمانهای مادری مناسب نداریم. دین، بخصوص مذهب کاتولیک (که مادر را مقدس می کند)، و علم (که مقام مادر را تا حد طبیعت پایین می آورد) تنها گفتمانهای مادری موجود در فرهنگ غرب هستند. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
== نقد دیدگاههای کریستوا == | == نقد دیدگاههای کریستوا == | ||
یکی از مهمترین انتقاداتی که علیه دیدگاه [[پساساختارگرایی]] کریستوا وجود دارد و خودش به آن اذعان دارد، به هرج و مرج کشیده شدن جامعه میباشد. وی در کتاب Women's time می گوید: | |||
« تحقق جهانی که معانی آن مشروط و گذرا باشد، و در آن اندیشیدن به شیوه ی منطقی بیارزش شمرده شود، همهی تفاسیر معتبر باشند و ارزشها زیر و رو شده اما چیزی جای آنها را نگرفته باشد، ناممکن به نظر میرسد. یادآوری به ما که جهانی که در آن به سر میبریم و قواعدی که با آنها زندگی می کنیم طبیعی و بیگناه نیستند شاید حرف درستی باشد... اما بعید است بتواند به ما جهان تازهای بدهد که از بطن جهان کنونی بتوان به آن دست یافت... قالبهای تازهی مفاهیم چگونه پدید میآیند، ارزشها و اولویتها بر چه مبنایی انتخاب میشوند و مرزها چگونه شکل میگیرند: زیرا در آن جهان نیز همه ی این چیزها باید وجود داشته باشد، گیریم به شکلی دیگر.»<ref>Kristeva, Julia. Women's time. sing: journal of women in culture and society 7(1), 1981, pp. 13-35.</ref> | |||
لذا معلوم نیست در هنگامه ی پراکندگی و چندگونگی و فراوانی مطلق بتوان شکلی از اجتماع، از جمله اجتماعی فمینیستی را حفظ کرد. | |||