Mjamshidi (بحث | مشارکت‌ها)
Mjamshidi (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۷۶: خط ۷۶:


==سازمان زنان درنگاه افخمی==
==سازمان زنان درنگاه افخمی==
مهناز افخمی در مقاله ای تحت عنوان «انقلاب مسالمت آمیز» به تشریح جنبش زنان ایران در دو دهه قبل از انقلاب اسلامی با تكیه بر اهداف و برنامه ها و فعالیتهای [[سازمان زنان]] ایران و چگونگی روابط و رویارویی آن با مراكز تصمیم گیری دولتی از سویی و با عوامل محافظه كار سنتی جامعه از سوی دیگر پرداخته است.<ref>جامعه، دولت و جنبش زنان ایران، ص ۳۸۹</ref>
مهناز افخمی در مقاله‌ای تحت عنوان «انقلاب مسالمت‌آمیز» به تشریح جنبش زنان ایران در دو دهه قبل از انقلاب اسلامی با تكیه بر اهداف و برنامه‌ها و فعالیت‌های [[سازمان زنان]] ایران و چگونگی روابط و رویارویی آن با مراكز تصمیم‌گیری دولتی از سویی و با عوامل محافظه‌كار سنتی جامعه از سوی دیگر پرداخته است.<ref>جامعه، دولت و جنبش زنان ایران، ص ۳۸۹</ref>


در این نوشته ضمن مرور تاریخچه جنبش زنان در دوره معاصر به فرایند تشكیل سازمان و اهداف نخستین آن، سپس تشریح امكانات و محدودیتهای موجود این سازمان می پردازد. در بخشی از این مقاله به توصیف ساختار و نحوه كار و انواع فعالیتهای این سازمان در ایران و عرصه بین المللی پرداخته است. او می نویسد: «آغاز بیداری زنان ایران را می توان با جنبش تنباكو مقارن دانست. نشانه های این بیداری نخست در این جنبش و سپس در انقلاب مشروطیت كه زنان در آن حضوری محدود ولی قابل توجه داشتند پدیدار شد.» نویسنده در این مقاله اشاره‌ای به ماهیت اسلامی جنبش تنباكو و مشروطیت نكرده و از كنكاش در آن دوران پرهیز می كند.او ضمن ناچیز دانستن سهم زنان در نهادهای نوپای انقلاب مشروطه در عرصه سیاسی كشور اضافه می نماید كه در موضع اجتماعی و مدنی آنان هم تغییر محسوسی حاصل نشد و فعالیتهای سازمان یافته آنها عمدتاً به اتكای زنان طبقه مرفه شكل گرفت و عملا به زمینه های آموزشی و انتشاراتی محدود بود. به اعتقاد وی دگرگونیهای اساسی از آغاز دوران پهلوی اول در وضع زنان پدیدار می گردد.امكان تحصیلات عالی و دانشگاهی برای زنان فراهم شد و با كشف حجاب، راه مشاركت روزافزون زنان در زندگی اجتماعی و اقتصادی كشور تا حدودی گشوده شدو با اصلاح قانون مدنی، زنان پاره ای از حقوق از دست رفته خود را بازیافتند. وی در بخش مروری بر تاریخ جنبش زنان آورده است: در سال ۱۳۲۲ جمعیتی به نام «شورای زنان ایران» به كوشش «صفیه فیروز» تأسیس شد و با هدف نیل به برابری زنان با مردان و بالا بردن سطح فكری و فرهنگی بانوان به فعالیت پرداخت. در این سالها بخش زنان حزب توده نیز به فعالیتهای گسترده ای دست زد و از آن جمله طوماری به پشتیبانی از حق رأی برای زنان تهیه و به نخست وزیر وقت دكتر محمد مصدق ارائه كرد اما او به سبب مخالفت شدید رهبران روحانی تصمیم گرفت در این باره اقدامی نكند. افخمی در این مقاله هیچ اشاره ای به دلایل مخالفت روحانیون با این امر نكرده است. وی تنها عامل تأخیر دست یابی زنان به اهدافشان را ایفای نقش معتقدین مذهبی و روحانیون می داند. اگرچه همچنان مخالفتهای گروهها و لایه های گوناگون اجتماع را موجب به نتیجه نرسیدن تلاشهای بانوان برای كسب حقوق مساوی با مردان قلمداد می كند.پس از گذشت مرحله حساس سالهای نخستین دهه ۱۳۴۰ ،نهضت زنان با ورود زنان به مجلس،شور تازه‌ای یافت و دامن [دامنه] فعالیتهایش گسترده تر شد، تا آنجا كه نیاز به تشكیلات وسیع تری كه باضرورتهای زمان و شتاب و حركت منسجم تر زنان سازگار باشد، [احساس شد].
در این نوشته ضمن مرور تاریخچه جنبش زنان در دوره معاصر به فرایند تشكیل سازمان و اهداف نخستین آن، سپس تشریح امكانات و محدودیت‌های موجود این سازمان می‌پردازد. در بخشی از این مقاله به توصیف ساختار و نحوه كار و انواع فعالیت‌های این سازمان در ایران و عرصه بین‌المللی پرداخته است. او می‌نویسد: «آغاز بیداری زنان ایران را می‌توان با جنبش تنباكو مقارن دانست. نشانه‌های این بیداری نخست در این جنبش و سپس در انقلاب مشروطیت كه زنان در آن حضوری محدود ولی قابل توجه داشتند پدیدار شد.» نویسنده در این مقاله اشاره‌ای به ماهیت اسلامی جنبش تنباكو و مشروطیت نكرده و از كنكاش در آن دوران پرهیز می‌كند.او ضمن ناچیز دانستن سهم زنان در نهادهای نوپای انقلاب مشروطه در عرصه سیاسی كشور اضافه می‌نماید كه در موضع اجتماعی و مدنی آنان هم تغییر محسوسی حاصل نشد و فعالیت‌های سازمان‌یافته آنها عمدتاً به اتكای زنان طبقه مرفه شكل گرفت و عملا به زمینه‌های آموزشی و انتشاراتی محدود بود. به اعتقاد وی دگرگونی‌های اساسی از آغاز دوران پهلوی اول در وضع زنان پدیدار می‌گردد. امكان تحصیلات عالی و دانشگاهی برای زنان فراهم شد و با كشف حجاب، راه مشاركت روزافزون زنان در زندگی اجتماعی و اقتصادی كشور تا حدودی گشوده شد و با اصلاح قانون مدنی، زنان پاره‌ای از حقوق از دست رفته خود را بازیافتند. وی در بخش مروری بر تاریخ جنبش زنان آورده است: در سال ۱۳۲۲ جمعیتی به نام «شورای زنان ایران» به كوشش «صفیه فیروز» تأسیس شد و با هدف نیل به برابری زنان با مردان و بالا بردن سطح فكری و فرهنگی بانوان به فعالیت پرداخت. در این سال‌ها بخش زنان حزب توده نیز به فعالیت‌های گسترده‌ای دست زد و از آن جمله طوماری به پشتیبانی از حق رأی برای زنان تهیه و به نخست وزیر وقت دكتر محمد مصدق ارائه كرد اما او به سبب مخالفت شدید رهبران روحانی تصمیم گرفت در این باره اقدامی نكند. افخمی در این مقاله هیچ اشاره‌ای به دلایل مخالفت روحانیون با این امر نكرده است. وی تنها عامل تأخیر دست‌یابی زنان به اهدافشان را ایفای نقش معتقدین مذهبی و روحانیون می‌داند. اگرچه همچنان مخالفت‌های گروه‌ها و لایه‌های گوناگون اجتماع را موجب به نتیجه نرسیدن تلاش‌های بانوان برای كسب حقوق مساوی با مردان قلمداد می‌كند. پس از گذشت مرحله حساس سال‌های نخستین دهه ۱۳۴۰، نهضت زنان با ورود زنان به مجلس، شور تازه‌ای یافت و دامن [دامنه] فعالیت‌هایش گسترده‌تر شد، تا آنجا كه نیاز به تشكیلات وسیع‌تری كه با ضرورت‌های زمان و شتاب و حركت منسجم‌تر زنان سازگار باشد، [احساس شد].
افخمی به كشف حجاب و سیاست امریكاییها بعد از كودتای ۲۸ مرداد و سیاستهای دهه ۱۳۴۰نمی پردازد و گویی او مسایل را منقطع و موردی می بیند.
افخمی به كشف حجاب و سیاست امریكایی‌ها بعد از كودتای ۲۸ مرداد و سیاست‌های دهه ۱۳۴۰ نمی‌پردازد و گویی او مسایل را منقطع و موردی می‌بیند.


در سال ۱۳۴۵ پیش نویس نظام نامه [[سازمان زنان]] ایران برای تصویب به مجمع نمایندگان زنان سراســر كشــور تقدیم شد. این نظام نامه، هدف ســازمان را كمك به زنان در اجرای مسئولیتهای اجتماعی آنان و نیز در ایفای نقش مهم مادری و همسری در واحد متحول خانواده اعلام كرد.افخمی در این مقاله، این سازمان را نهادی غیرانتفاعی و غیردولتی می داند كه نمایندگان آن ازمیان اعضای شعباتی برگزیده می شدند كه كوچك ترین واحدهای محلی سازمان بودند. وی پس از تشریح ساختار این سازمان به نحوه انتخاب اعضا پرداخته، می افزاید: «در همین اوان پنجاه و پنج
در سال ۱۳۴۵ پیش‌نویس نظام‌نامه [[سازمان زنان]] ایران برای تصویب به مجمع نمایندگان زنان سراســر كشــور تقدیم شد. این نظام‌نامه، هدف ســازمان را كمك به زنان در اجرای مسئولیت‌های اجتماعی آنان و نیز در ایفای نقش مهم مادری و همسری در واحد متحول خانواده اعلام كرد. افخمی در این مقاله، این سازمان را نهادی غیرانتفاعی و غیردولتی می‌داند كه نمایندگان آن از میان اعضای شعباتی برگزیده می‌شدند كه كوچك‌ترین واحدهای محلی سازمان بودند. وی پس از تشریح ساختار این سازمان به نحوه انتخاب اعضا پرداخته، می‌افزاید: «در همین اوان پنجاه و پنج جمعیت كه در زمینه‌های مختلف فعالیت می كردند وابستگی خود را به سازمان زنان ایران اعلام كردند. جمعیت‌های دیگر از جمله جمعیت زنان حقوق دان، جمعیت زنان روزنامه‌نگار، جمعیت زنان دانشگاهی كه برخی از اعضای آن فعالانه در برنامه‌های سازمان زنان ایران شركت می‌كردند به این سازمان ملحق نشدند و مستقلا به كار خود ادامه دادند.»<ref group="پانویس">البته این‌ها همه حركت‌هایی در داخل حكومت بود و نه برآمده از متن جامعه كه حتی در بسیاری از موارد تنها با نام چند چهره درباری مواجه بودیم و نه با تشكیلات منسجم و گسترده.</ref>
جمعیت كه در زمینه های مختلف فعالیت می كردند وابستگی خود را به سازمان زنان ایران اعلام كردند.جمعیتهای دیگر از جمله جمعیت زنان حقوق دان، جمعیت زنان روزنامه نگار، جمعیت زنان دانشگاهی كه برخی از اعضای آن فعالانه در برنامه های سازمان زنان ایران شركت می كردند به این سازمان ملحق نشدند و مستقلا به كار خود ادامه دادند.»<ref group="پانویس">البته اینها همه حركتهایی در داخل حكومت بود و نه برآمده از متن جامعه كه حتی در بسیاری از موارد تنها بانام چند چهره درباری مواجه بودیم و نه با تشكیلات منسجم و گسترده.</ref>


افخمی در اینجا به دلایل و علل عدم الحاق این جمعیتها به سازمان نپرداخته است.وی برشمردن اصولی كه كوششهای اصلی زنان بر آن استوار بود را یادآور می شود: «تغییروضع زنان تنها از طریق دست یابی به قدرت عملی است و دست یابی به قدرت از طریق تجهیزگروههای وسیع زنان از قشرهای مختلف جامعه به منظور گسترش نفوذ طرفداران حقوق زن درنهادها و مؤسسات و تشكیلات مختلف فرهنگی، سیاسی، و اقتصادی جامعه میسر می شود.»افخمی فاصله میان مردم و حكومت را از یاد می برد؛ بویژه پس از خرداد ۱۳۴۲ كه مشروعیت و مقبولیت نظام نیز زیر سئوال رفته بود.او در این مقاله، نگرش اعضای سازمان را چنین بیان می كند: «سازماندهی نهضت زنان گرچه دراصل یك پدیده غربی است باید در ایران نیز مورد توجه و تأكید قرار می گرفت تا انگیزه آزادیخواهی در بین زنان كه كمابیش در طول تاریخ ایران وجود داشته به ثمر بنشیند.»در این گونه مواضع به اصطلاح روشنفكرانه، روند آزادی زنان و آزادیخواهی صرفا آزادی ازمذهب، نفی هویت ملی، و آزادی از اصول اخلاقی بود. در آن دوران مگر مردان از چه حقوق وآزادی ویژه ای برخوردار بودند، كه زنان از آن بی بهره بودند.وی می افزاید: «آشــكار بود كه الگوهای جوامع غربی و مفاهیم و مقررات ســنتی ایران درباره نقش زن، هیچ یك به تنهایی نمی توانست قالب مطلوب ایدئولوژیك برای جنبش زنان باشد. در نتیجه چاره ای جز آن نبود كه بین آرمانهای پذیرفته شــده جهانی و شرایط خاص حقوقی و سیاسی ناشی از سنتهای محلی به هر ترتیب كه شده پیوندی زده شود.»در بیان استراتژیها و برنامه های سازمان، وی به تشریح اولویتها و تعیین اهداف پرداخته، براستقلال كاركردهای مراكز خانواده و وظایف اصلی آنها در بخشهایی از این مقاله تأكید می كند.تصور می شود به دلیل ویژگیهای اجتماعی و متفاوت بافت سنتی جامعه ایران از غرب، بناچاردر كلاسهای آموزشی برنامه هایی چون قرائت قرآن هم لحاظ شده بود.<ref> افخمی، مهناز، «انقلاب مسالمت آمیز: مروری بر فعالیتها و دستاوردهای سازمان زنان ایران (۱۳۵۷ ـ ۱۳۴۲ ،«( ایران نامه، تابستان ۱۳۷۶ ،س پانزدهم، ص ۳۹۵. </ref> تا درواقع محملی باپوششی موجه باشد.
افخمی در اینجا به دلایل و علل عدم الحاق این جمعیت‌ها به سازمان نپرداخته است. وی برشمردن اصولی كه كوشش‌های اصلی زنان بر آن استوار بود را یادآور می‌شود: «تغییر وضع زنان تنها از طریق دست‌یابی به قدرت عملی است و دست‌یابی به قدرت از طریق تجهیز گروه‌های وسیع زنان از قشرهای مختلف جامعه به منظور گسترش نفوذ طرفداران حقوق زن در نهادها و مؤسسات و تشكیلات مختلف فرهنگی، سیاسی، و اقتصادی جامعه میسر می‌شود.»افخمی فاصله میان مردم و حكومت را از یاد می‌برد؛ بویژه پس از خرداد ۱۳۴۲ كه مشروعیت و مقبولیت نظام نیز زیر سئوال رفته بود.او در این مقاله، نگرش اعضای سازمان را چنین بیان می‌كند: «سازماندهی نهضت زنان گرچه دراصل یك پدیده غربی است باید در ایران نیز مورد توجه و تأكید قرار می‌گرفت تا انگیزه آزادی‌خواهی در بین زنان كه كمابیش در طول تاریخ ایران وجود داشته به ثمر بنشیند.» در این‌گونه مواضع به اصطلاح روشنفكرانه، روند آزادی زنان و آزادی‌خواهی صرفا آزادی از مذهب، نفی هویت ملی، و آزادی از اصول اخلاقی بود. در آن دوران مگر مردان از چه حقوق وآزادی ویژه‌ای برخوردار بودند، كه زنان از آن بی‌بهره بودند. وی می‌افزاید: «آشــكار بود كه الگوهای جوامع غربی و مفاهیم و مقررات ســنتی ایران درباره نقش زن، هیچ‌یك به تنهایی نمی‌توانست قالب مطلوب ایدئولوژیك برای جنبش زنان باشد. در نتیجه چاره‌ای جز آن نبود كه بین آرمان‌های پذیرفته‌شــده جهانی و شرایط خاص حقوقی و سیاسی ناشی از سنت‌های محلی به هر ترتیب كه شده پیوندی زده شود.» در بیان استراتژی‌ها و برنامه‌های سازمان، وی به تشریح اولویت‌ها و تعیین اهداف پرداخته، بر استقلال كاركردهای مراكز خانواده و وظایف اصلی آنها در بخش‌هایی از این مقاله تأكید می‌كند. تصور می‌شود به دلیل ویژگی‌های اجتماعی و متفاوت بافت سنتی جامعه ایران از غرب، بناچار در كلاس‌های آموزشی برنامه‌هایی چون قرائت قرآن هم لحاظ شده بود.<ref> افخمی، مهناز، «انقلاب مسالمت‌آمیز: مروری بر فعالیت‌ها و دستاوردهای سازمان زنان ایران (۱۳۵۷ ـ ۱۳۴۲ ،«( ایران‌نامه، تابستان ۱۳۷۶ ،س پانزدهم، ص ۳۹۵. </ref> تا درواقع محملی باپوششی موجه باشد.


افخمی در بخشی از این مقاله می نویسد: «گرچه این گونه كلاسها نسبتاً آسان بودند و چشم اندازهای حقوق و مزایای آینده برای كسانی كه آنها را می گذراندند قابل توجه [نبود، اما] بسیاری از زنان نسبت به شركت در آنها از بیم آنكه به بخت ازدواجشان لطمه زند، تردید می كردند.» در چاره اندیشی برای ادامه این فعالیت تصمیم گرفته شد: «به تدریج میزان آگاهی جامعه افزایش می یافت تا این گونه كلاسهای غیرمتعارف مورد توجه و پذیرش قرار گیرد.»افخمی با اشاره به اصلاحات قانونی برای بهبود وضع زنان و دگرگونیهای اساسی آن اظهارمی دارد: «پیشنهادهای حقوقی سازمان با برخی علما و پیشوایان روحانی تجددطلب در میان گذاشته می شد اما مواردی بود كه سازمان زنان ناگزیر بود بدون جلب توجه گسترده عمومی مقدمات دگرگونیهای حقوقی را در زمینه های خاصی فراهم آورد.»البته بعید نیست این علما و پیشوایان دینی و مذهبی موردنظر افخمی كسانی چون «سیدحسن امامی» امام جمعه شاه و رئیس لژ فراماسونری، «عباس مهاجرانی»، «غلامحسین دانشی» و چند تن دیگر از وعاظ السلاطین بوده باشند.مراجع، علما و اندیشمندان اسلامی با روند غربی سازی و امریكایی كردن یا تقلید از امریكابه شدت مخالف بوده، در مقابله با این گونه افكار و اندیشه ها حتی جان خود را زیر شكنجه ها ازدست دادند.
افخمی در بخشی از این مقاله می‌نویسد: «گرچه این‌گونه كلاس‌ها نسبتاً آسان بودند و چشم‌اندازهای حقوق و مزایای آینده برای كسانی كه آنها را می‌گذراندند قابل توجه [نبود، اما] بسیاری از زنان نسبت به شركت در آنها از بیم آن‎‌كه به بخت ازدواجشان لطمه زند، تردید می‌كردند.» در چاره‌اندیشی برای ادامه این فعالیت تصمیم گرفته شد: «به تدریج میزان آگاهی جامعه افزایش می‌یافت تا این گونه كلاس‌های غیرمتعارف مورد توجه و پذیرش قرار گیرد.»افخمی با اشاره به اصلاحات قانونی برای بهبود وضع زنان و دگرگونی‌های اساسی آن اظهار می‌دارد: «پیشنهادهای حقوقی سازمان با برخی علما و پیشوایان روحانی تجددطلب در میان گذاشته می‌شد اما مواردی بود كه سازمان زنان ناگزیر بود بدون جلب توجه گسترده عمومی مقدمات دگرگونی‌های حقوقی را در زمینه‌های خاصی فراهم آورد.» البته بعید نیست این علما و پیشوایان دینی و مذهبی موردنظر افخمی كسانی چون «سیدحسن امامی» امام جمعه شاه و رئیس لژ فراماسونری، «عباس مهاجرانی»، «غلامحسین دانشی» و چند تن دیگر از وعاظ السلاطین بوده باشند. مراجع، علما و اندیشمندان اسلامی با روند غربی سازی و امریكایی‌كردن یا تقلید از امریكا به شدت مخالف بوده، در مقابله با این‌گونه افكار و اندیشه‌ها حتی جان خود را زیر شكنجه‌ها از دست دادند.


==فعالیتهای پس از انقلاب==  
==فعالیتهای پس از انقلاب==