فهیمه شمسینی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
فهیمه شمسینی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
طبق گفتهٔ هلن سیکسو، برای یافتن ادبیات زنانه باید از معیارهای تقابل دو [[جنس]] در متن فاصله گرفت و نوعی از زنانگی را خلق کنند که بتواند خلق اثر را توجیه کند، بدین معنی که زنانگی باید جدا بررسی شده و در عین حال خواستار آن نباشد تا بر مردانگی سلطه ورزد. | طبق گفتهٔ هلن سیکسو، برای یافتن ادبیات زنانه باید از معیارهای تقابل دو [[جنس]] در متن فاصله گرفت و نوعی از زنانگی را خلق کنند که بتواند خلق اثر را توجیه کند، بدین معنی که زنانگی باید جدا بررسی شده و در عین حال خواستار آن نباشد تا بر مردانگی سلطه ورزد. | ||
=== خنده مدوسا<ref group="پانویس">مدوسا در اسطورهشناسی کلاسیک یونان یکی از سه خواهر گورگون است که موهایش با مار بافته شده است و هر [[مرد]]ی که به او نگاه کند تبدیل به سنگ میشود در حالیکه پیش از آن دختر بسیار زیبایی بود که [[مردان]] زیادی خواستگار او بودند. پوسیدون، خدای دریاها بعد از شنیدن جواب منفی از مدوسا او را نفرین و تبدیل به هیولایی ترسناک میکند. این اسطوره نمایانگر سرکوبی | === خنده مدوسا<ref group="پانویس">مدوسا در اسطورهشناسی کلاسیک یونان یکی از سه خواهر گورگون است که موهایش با مار بافته شده است و هر [[مرد]]ی که به او نگاه کند تبدیل به سنگ میشود در حالیکه پیش از آن دختر بسیار زیبایی بود که [[مردان]] زیادی خواستگار او بودند. پوسیدون، خدای دریاها بعد از شنیدن جواب منفی از مدوسا او را نفرین و تبدیل به هیولایی ترسناک میکند. این اسطوره نمایانگر سرکوبی غریزه جنسی و زیبایی [[زنانه]] است. سیکسو بر این باور است که مدوسا تصویریست که [[مردان]] در ناخودآگاه ذهنشان از [[زنان]] دارند، او با احیای این بخشهای سرکوب شده سعی در تخریب تصویر ساختهگی [[مردان]] از [[زنان]] دارد. مدوسا به این تاریخ ساختهگی میخندد و خود روایتاش را از نو مینویسد.</ref> === | ||
وی در این اثر مفهوم اضطراب اختگی فروید را به چالش میکشد. فروید اظهار داشته که این اضطراب در ترس از آلت زنانه ریشه دارد، که در ناخوداگاه جنس مذکر آن را [[[آلت جنسی]] زنانه را] به عنوان نتیجه اختگی مشاهده میکند و بدن زن ناآخودآگاه، "فقدان" فالوس را در خود کشف میکند. فروید پیشنهاد میکند که داستان اسطورهای مدوسا، که در آن انسانها در نتیجه نگاه به سر گورگن که مارها در آن بهم میپیچند به سنگ بدل میشوند را میتوان به عنوان نشانهای از این ترس روانکاوانه در نظر گرفت. | وی در این اثر مفهوم اضطراب اختگی فروید را به چالش میکشد. فروید اظهار داشته که این اضطراب در ترس از آلت زنانه ریشه دارد، که در ناخوداگاه جنس مذکر آن را [[[آلت جنسی]] زنانه را] به عنوان نتیجه اختگی مشاهده میکند و بدن زن ناآخودآگاه، "فقدان" فالوس را در خود کشف میکند. فروید پیشنهاد میکند که داستان اسطورهای مدوسا، که در آن انسانها در نتیجه نگاه به سر گورگن که مارها در آن بهم میپیچند به سنگ بدل میشوند را میتوان به عنوان نشانهای از این ترس روانکاوانه در نظر گرفت. | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
[[رده: ویکیجنسیت]] | [[رده: ویکیجنسیت]] | ||
[[رده: کنشگران]] | [[رده: کنشگران]] | ||
[[رده:فمنیسم پساساختارگرا]] | [[رده:فمنیسم پساساختارگرا]] | ||
[[رده: جهان غرب]] | [[رده: جهان غرب]] |