بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
|خدمات = | |خدمات = | ||
}} | }} | ||
آلیسون جاگر<ref>Alison M. Jaggar.</ref> (23سپتامبر 1942) [[فمنیسم سوسیال]] و | آلیسون جاگر<ref>Alison M. Jaggar.</ref> (23سپتامبر 1942) [[فمنیسم سوسیال]]، طرفدار همجنسگرایی | ||
آلیسون جاگر مانند [[آیریس ماریون یانگ]] [[نظریهی سیستمهای وحدت یافته]] را دنبال میکند و همچون او به جای طبقه، مقولهی محوریِ تازهای به نام (([[زخودبیگانگی]])) را برای تحلیل فمنیست مارکسیست،رادیکال، روانکاو و حتی لیبرال پیش میکشد.جاگر معتقد است (([[زخودبیگانگی]]))میتواند چارچوب نظریای برای ما فراهم کند به گونهای که دیدگاههای اصلی اندیشههای [[فمینیستی مارکسیست]] و [[رادیکال]] و [[روانکاو]] و حتی [[لیبرال]]، در آن گرد آیند. | |||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
آلیسونجاگر در شفیلد، انگلستان متولد شد. وی مدرک لیسانس فلسفه را در کالج بدفورد، دانشگاه لندن در سال 1964 دریافت کرد و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته فلسفه از دانشگاه ادینبورگ در سال 1967 دریافت کرد. دانشگاه ایالتی نیویورک (SUNY)، بوفالو در سال 1970.<ref> "Curriculum Vitae" (PDF). Archived from the original (PDF) on 2014-02-25.</ref> | آلیسونجاگر در شفیلد، انگلستان متولد شد. وی مدرک لیسانس فلسفه را در کالج بدفورد، دانشگاه لندن در سال 1964 دریافت کرد و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته فلسفه از دانشگاه ادینبورگ در سال 1967 دریافت کرد. دانشگاه ایالتی نیویورک (SUNY)، بوفالو در سال 1970.<ref> "Curriculum Vitae" (PDF). Archived from the original (PDF) on 2014-02-25.</ref> | ||
خط ۳۶: | خط ۳۸: | ||
جاگر مانند [[آیریس ماریون یانگ]] [[نظریهی سیستمهای وحدت یافته]] را دنبال میکند و همچون او به جای طبقه، مقولهی محوریِ تازهای برای تحلیل مارکسیستی پیش میکشد. جاگر در کتاب '''سیاست فمینیستی و طبیعت انسان''' «[[ازخودبیگانگی]]» را مفهومی معرفی کرد که میتواند چارچوب نظریای برای ما فراهم کند به گونهای که دیدگاههای اصلی اندیشههای [[فمینیستی مارکسیست]] و [[رادیکال]] و [[روانکاو]] و حتی [[لیبرال]]، در آن گرد آیند. جاگر بحث خود درباره «[[ازخودبیگانگی]]» زن و چندپارگی و تقسیمشدگی او را در سه بخش با عنوانهای '''میل جنسی'''، '''مادریت''' و '''قابلیت فکری''' سازمان داد. به همانگونه که کارگران مزدی با محصول کار خویش بیگانه یا از آن جدا میشوند، زن نیز با محصول کار خویش یعنی با '''بدن خویش''' بیگانه میشود. هر زنی ممکن است بگوید برای خاطر خود رژیم میگیرد یا ورزش میکند یا لباس میپوشد اما در واقع جسم خویش را برای مردان آرایش و پیرایش میکند. | جاگر مانند [[آیریس ماریون یانگ]] [[نظریهی سیستمهای وحدت یافته]] را دنبال میکند و همچون او به جای طبقه، مقولهی محوریِ تازهای برای تحلیل مارکسیستی پیش میکشد. جاگر در کتاب '''سیاست فمینیستی و طبیعت انسان''' «[[ازخودبیگانگی]]» را مفهومی معرفی کرد که میتواند چارچوب نظریای برای ما فراهم کند به گونهای که دیدگاههای اصلی اندیشههای [[فمینیستی مارکسیست]] و [[رادیکال]] و [[روانکاو]] و حتی [[لیبرال]]، در آن گرد آیند. جاگر بحث خود درباره «[[ازخودبیگانگی]]» زن و چندپارگی و تقسیمشدگی او را در سه بخش با عنوانهای '''میل جنسی'''، '''مادریت''' و '''قابلیت فکری''' سازمان داد. به همانگونه که کارگران مزدی با محصول کار خویش بیگانه یا از آن جدا میشوند، زن نیز با محصول کار خویش یعنی با '''بدن خویش''' بیگانه میشود. هر زنی ممکن است بگوید برای خاطر خود رژیم میگیرد یا ورزش میکند یا لباس میپوشد اما در واقع جسم خویش را برای مردان آرایش و پیرایش میکند. | ||
این زن در اینکه بدن او را کجا چگونه، چه وقت با چه کسی مورد بهرهبرداری قرار میدهد تقریباً هیچ اختیاری ندارد زیرا این بدن میتواند از راههای گوناگون از او ربوده شود، از یک سو با [[تجاوزجنسی]] و از سوی دیگر با ایستادن به کنجی در تماشای همه دخترانی که در گذرند. به همین ترتیب، درست مشابه کارگر مزدبر که رفته رفته با خود بیگانه میشود یعنی بدن خود را شیء یا ماشینی محض احساس میکند که نیروی کار را از آن بیرون میکشند، زن نیز رفته رفته با خود بیگانه میشود. همچنان که او به سختی روی بدن خود کار میکند - با باریک کردن ابرو و اصلاح موی زیر بغل، کوچک کرد باسن و بزرگ کردن سینه، لاک زدن به ناخن و پوشیدن کرست - پیکر او برای مردان و برای خودش به شیء بدل می شود، و سرانجام، همان طور که هر کارگر مزدبر برای دریافت بالاترین مزد با کارگران دیگر رقابت می کند زن نیز بر سر جلب نظر مرد یعنی جلب تایید و پسند مردان با زنان دیگر در رقابت است. به نظر جاگر میان زنان [[همجنسخواه]] دوستیهای عمیق یافته میشود به این دلیل است که این زنان در جلب توجه مردان با هم رقابت ندارند. | این [[زن]] در اینکه بدن او را کجا چگونه، چه وقت با چه کسی مورد بهرهبرداری قرار میدهد تقریباً هیچ اختیاری ندارد زیرا این بدن میتواند از راههای گوناگون از او ربوده شود، از یک سو با [[تجاوزجنسی]] و از سوی دیگر با ایستادن به کنجی در تماشای همه دخترانی که در گذرند. به همین ترتیب، درست مشابه کارگر مزدبر که رفته رفته با خود بیگانه میشود یعنی بدن خود را شیء یا ماشینی محض احساس میکند که نیروی کار را از آن بیرون میکشند، زن نیز رفته رفته با خود بیگانه میشود. همچنان که او به سختی روی بدن خود کار میکند - با باریک کردن ابرو و اصلاح موی زیر بغل، کوچک کرد باسن و بزرگ کردن سینه، لاک زدن به ناخن و پوشیدن کرست - پیکر او برای مردان و برای خودش به شیء بدل می شود، و سرانجام، همان طور که هر کارگر مزدبر برای دریافت بالاترین مزد با کارگران دیگر رقابت می کند زن نیز بر سر جلب نظر مرد یعنی جلب تایید و پسند مردان با زنان دیگر در رقابت است. به نظر جاگر میان زنان [[همجنسخواه]] دوستیهای عمیق یافته میشود به این دلیل است که این زنان در جلب توجه مردان با هم رقابت ندارند. | ||
به اعتقاد جاگر [[مادریت]] نیز مانند میل جنسی برای زنان تجربهای بیگانهساز است. چون کسی دیگری جز خود او تصمیم میگیرد که او باید چند بچه بزاید.همینطور [[زایمان]] و بچهداری، هنگامی که مهار آن از دست [[زنان]] بیرون رود و در اختیار اصحاب تخصص (اغلب مردان) قرار گیرد تجربهای بیگانهساز میشود. او میگوید راه و رسم بچهداری امروزی در نهایت به بیگانگی یا کینهورزی [[مادر]] نسبت به فرزندان خود منتهی میشود.<ref>تانگ، | به اعتقاد جاگر [[مادریت]] نیز مانند میل جنسی برای زنان تجربهای بیگانهساز است. چون کسی دیگری جز خود او تصمیم میگیرد که او باید چند بچه بزاید.همینطور [[زایمان]] و بچهداری، هنگامی که مهار آن از دست [[زنان]] بیرون رود و در اختیار اصحاب تخصص (اغلب مردان) قرار گیرد تجربهای بیگانهساز میشود. او میگوید راه و رسم بچهداری امروزی در نهایت به بیگانگی یا کینهورزی [[مادر]] نسبت به فرزندان خود منتهی میشود.<ref>تانگ، رزماری، نقد و نظر: نظریههای فمینیستی، ترجمه منیژه نجم عراقی، 1387، ص 300-303.</ref> | ||
به گفته جاگر بسیاری از [[زنان]] نه تنها از میل جنسی خود محصول و فرایند مادريت جدا میافتند بلکه با قابلیتهای فکری خویش نیز بیگانه میشوند. [[زن]] چنان نامطمئن از خود بار میآید که در حضور دیگران از بیان نظرات خویش طفره میرود، چون میترسد افکار او ارزش بیان نداشته باشند؛ و در راهروهای مقدس محیطهای دانشگاهی که به شتاب بالا و پایین میرود مدام در این هراس است که مبادا تصور شود متظاهر به دانشوری است که دانشور واقعی. به گمان جاگر از آن جا که مردان قواعد اندیشه و گفتمان را بنا نهادهاند [[زنان]] هرگز خود را راحت احساس نمیکنند. | به گفته جاگر بسیاری از [[زنان]] نه تنها از میل جنسی خود محصول و فرایند مادريت جدا میافتند بلکه با قابلیتهای فکری خویش نیز بیگانه میشوند. [[زن]] چنان نامطمئن از خود بار میآید که در حضور دیگران از بیان نظرات خویش طفره میرود، چون میترسد افکار او ارزش بیان نداشته باشند؛ و در راهروهای مقدس محیطهای دانشگاهی که به شتاب بالا و پایین میرود مدام در این هراس است که مبادا تصور شود متظاهر به دانشوری است که دانشور واقعی. به گمان جاگر از آن جا که مردان قواعد اندیشه و گفتمان را بنا نهادهاند [[زنان]] هرگز خود را راحت احساس نمیکنند. | ||
به همان اندازه که [[یانگ]] تقسیم کار جنسی را برای حیات سرمایهداری ضروری میدانست، جاگر نیز معتقد بود «بهرهگیری از چارچوب نظري از خودبیگانگی مشخص میکند که ستم کنونی بر [[زنان]] پدیدهای منحصر به شکل سلطه مردانه در سرمایهداری است.» در سایه نظام سرمایهداری سرکوب زنان به شکل بیگانگی او با همه چیز و همه کس رخ مینماید به ویژه بیگانگی با «خود» او که میتوانست سرچشمه یکپارچگی او باشد. <ref> | به همان اندازه که [[یانگ]] تقسیم کار جنسی را برای حیات سرمایهداری ضروری میدانست، جاگر نیز معتقد بود «بهرهگیری از چارچوب نظري از خودبیگانگی مشخص میکند که ستم کنونی بر [[زنان]] پدیدهای منحصر به شکل سلطه مردانه در سرمایهداری است.» در سایه نظام سرمایهداری سرکوب زنان به شکل بیگانگی او با همه چیز و همه کس رخ مینماید به ویژه بیگانگی با «خود» او که میتوانست سرچشمه یکپارچگی او باشد. <ref>همان</ref> | ||
=== نقد جاگر به [[فمینیسم لیبرال]] === | === نقد جاگر به [[فمینیسم لیبرال]] === | ||
خط ۵۲: | خط ۵۴: | ||
== نقد دیدگاه == | == نقد دیدگاه == | ||
ازآنجاكه [[فمينيسم سوسيال]]، تركيبی از دو گرايش [[فمينيسم راديكال]] و [[فمينيسم ماركسيستی]] محسوب میشود، از انتقادات وارد بر هر كدام از گرايشهای ياد شده برخوردار است؛ بهويژه از جهت فروكاستن مسئله زنان به مسئله كارگران و پذيرش چارچوب تحليلی [[ماركسيسم]].<ref> | ازآنجاكه [[فمينيسم سوسيال]]، تركيبی از دو گرايش [[فمينيسم راديكال]] و [[فمينيسم ماركسيستی]] محسوب میشود، از انتقادات وارد بر هر كدام از گرايشهای ياد شده برخوردار است؛ بهويژه از جهت فروكاستن مسئله زنان به مسئله كارگران و پذيرش چارچوب تحليلی [[ماركسيسم]].<ref>بستان نجفی،حسين، نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم،1382، ص 59</ref> | ||
[[کاترین مکینان]] بر دو اساس به کوششهایی که برای ایجاد فمینیسم تلفیقی سوسیالیستی صورت میگیرد ایراد وارد کرده است. نخست آنکه اینگونه بر هم نهادهها فقط مسائل اصلی فمینیستی مانند [[تولید مثل]] و میل جنسی و [[تربیت]] کودک را در دل «تحلیلی مارکسیستی که در اساس تحولی نیافته است» جای میدهند. | [[کاترین مکینان]] بر دو اساس به کوششهایی که برای ایجاد فمینیسم تلفیقی سوسیالیستی صورت میگیرد ایراد وارد کرده است. نخست آنکه اینگونه بر هم نهادهها فقط مسائل اصلی فمینیستی مانند [[تولید مثل]] و میل جنسی و [[تربیت]] کودک را در دل «تحلیلی مارکسیستی که در اساس تحولی نیافته است» جای میدهند. | ||
دوم آنکه اینگونه برهم نهادهها همگی «مسئله زن» را به «مسئله کارگر» فرو میکاهند.<ref>MacKinnon, Catharine. 1982. Feminism, Marxism, Method and the State : An Agenda for Theory; Signs: Journal of Women in Culture and Society 7, No 3.</ref> اما هیچ یک از این ایرادها به یانگ و جاگر وارد نیست. یانگ نه تنها با بهرهگیری از تحلیل تقسیم کار به جای تحلیل طبقاتی تحلیل مارکسیستی را متحول ساخت بلکه پافشاری داشت که به حاشیه راندن [[زنان]] در سرمایهداری مهمترین پدیدهای است که [[فمینیسم سوسیالیستی]] باید به بررسی آن بپردازد. این حرف در مورد جاگر نیز صادق است؛ تأکید او بر مفهوم [[ازخودبیگانگی]] بود و میگفت ستم بر [[زنان]] را باید به جای طبقه بر حسب [[ازخودبیگانگی]] تحلیل کرد. بنابراین اگر ایرادی به نظریه [[سیستمهای وحدتیافته]] یانگ و جاگر وارد باشد شاید به این علت است که هر روشی که بخواهد [[مارکسیستی]] تلقی شود باید تحلیل طبقاتی را در اولویت بداند، یا شاید به این علت است که این نظریهها به [[زنان]] اجازهی پرسش و پاسخ دربارهی مسائل پیش پا افتادهی [[تولیدمثل]] و میل جنسی و [[تربیت]] فرزند را نمیدهند.<ref>تانگ، رزماری؛ نقد و نظر: نظریه های | دوم آنکه اینگونه برهم نهادهها همگی «مسئله زن» را به «مسئله کارگر» فرو میکاهند.<ref>MacKinnon, Catharine. 1982. Feminism, Marxism, Method and the State : An Agenda for Theory; Signs: Journal of Women in Culture and Society 7, No 3.</ref> اما هیچ یک از این ایرادها به یانگ و جاگر وارد نیست. یانگ نه تنها با بهرهگیری از تحلیل تقسیم کار به جای تحلیل طبقاتی تحلیل مارکسیستی را متحول ساخت بلکه پافشاری داشت که به حاشیه راندن [[زنان]] در سرمایهداری مهمترین پدیدهای است که [[فمینیسم سوسیالیستی]] باید به بررسی آن بپردازد. این حرف در مورد جاگر نیز صادق است؛ تأکید او بر مفهوم [[ازخودبیگانگی]] بود و میگفت ستم بر [[زنان]] را باید به جای طبقه بر حسب [[ازخودبیگانگی]] تحلیل کرد. بنابراین اگر ایرادی به نظریه [[سیستمهای وحدتیافته]] یانگ و جاگر وارد باشد شاید به این علت است که هر روشی که بخواهد [[مارکسیستی]] تلقی شود باید تحلیل طبقاتی را در اولویت بداند، یا شاید به این علت است که این نظریهها به [[زنان]] اجازهی پرسش و پاسخ دربارهی مسائل پیش پا افتادهی [[تولیدمثل]] و میل جنسی و [[تربیت]] فرزند را نمیدهند.<ref>تانگ، رزماری؛ نقد و نظر: نظریه های فمینیستی، ترجمه منیژه نجم عراقی، 1387، ص305 </ref> | ||
=== نقد نظام مردسالاری === | === نقد نظام مردسالاری === | ||
[[مردسالاري]]، نظامی از ستم و تبعيض عليه [[زنان]] است كه در تمامی حوزههای زندگی، اعم از روابط شخصی، رفتارهای جنسی (تجاوز، فحشا، مزاحمت جنسی) و عرصههای ديگر اجتماع، فرهنگ، اعمال و تقويت میشود؛ در واقع از منظر فمينيستهای راديكال، [[مردسالاری]] يك نظام اعم يا فرانظام است؛ به اين معنا كه تمام ستمها و تبعيضها در نظامهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی توسط [[نظام مردسالار]] طراحی و تقويت میشود و هماهنگی ميان نظامهای متفاوت برای استمرار سلطه [[جنس]] يا طبقه مذكر بر [[جنس]] يا طبقهی مؤنث، توسط اين نظام صورت میگيرد.<ref> | [[مردسالاري]]، نظامی از ستم و تبعيض عليه [[زنان]] است كه در تمامی حوزههای زندگی، اعم از روابط شخصی، رفتارهای جنسی (تجاوز، فحشا، مزاحمت جنسی) و عرصههای ديگر اجتماع، فرهنگ، اعمال و تقويت میشود؛ در واقع از منظر فمينيستهای راديكال، [[مردسالاری]] يك نظام اعم يا فرانظام است؛ به اين معنا كه تمام ستمها و تبعيضها در نظامهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی توسط [[نظام مردسالار]] طراحی و تقويت میشود و هماهنگی ميان نظامهای متفاوت برای استمرار سلطه [[جنس]] يا طبقه مذكر بر [[جنس]] يا طبقهی مؤنث، توسط اين نظام صورت میگيرد.<ref>بستان نجفی،حسين، نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم،1382، ص 80. </ref> از نظر آنها [[مردسالاری]] امری فراتاريخی<ref>شيلا روباتم میگويد: «چيزی نيست كه ساخته دست مرد نباشد؛ نه تفكر، نه زبان و نه كلمات؛ حتي اكنون چيزي وجود ندارد كه به دست مردان ساخته نشده باشد؛ حتی خود من؛ بهويژه خود من».روباتم،شيلا ؛ زنان در تكاپو: فمينيسم و كنش اجتماعی، ترجمه حشمتالله صباغی، 1390، ص 435.</ref> است و اختصاص به يك دوره تاريخی و يا يك فرهنگ ندارد. | ||
قبل از ورود به نقد مفهوم [[مردسالاری]]، لازم است پيشفرض جنبشهای فمينيستی مبنی بر تعميم ستم و تبعيض يك [[جنس]] بر [[جنس]] ديگر مورد سؤال قرار گيرد. ادعای اصلی اين پيشفرض آن است كه [[زنان]] در طول تاريخ و بهواسطه جنسیتشان، هميشه و در همه حال از موقعيت فروتری نسبت به [[مردان]] برخوردار بودهاند و برخی از اشكال اين فرودستی در قالب ستم و تبعيض قابل شناسايی است. | قبل از ورود به نقد مفهوم [[مردسالاری]]، لازم است پيشفرض جنبشهای فمينيستی مبنی بر تعميم ستم و تبعيض يك [[جنس]] بر [[جنس]] ديگر مورد سؤال قرار گيرد. ادعای اصلی اين پيشفرض آن است كه [[زنان]] در طول تاريخ و بهواسطه جنسیتشان، هميشه و در همه حال از موقعيت فروتری نسبت به [[مردان]] برخوردار بودهاند و برخی از اشكال اين فرودستی در قالب ستم و [[تبعيض]] قابل شناسايی است. | ||
در مورد اين ادعا بايد گفت: | در مورد اين ادعا بايد گفت: | ||
خط ۶۸: | خط ۷۰: | ||
#ميان ايده [[مردسالاری تاريخی]] و تصوير ادعايی مبنی بر [[مادرسالاری اوليه]] نيز تعارضی وجود دارد. | #ميان ايده [[مردسالاری تاريخی]] و تصوير ادعايی مبنی بر [[مادرسالاری اوليه]] نيز تعارضی وجود دارد. | ||
#فرایند موفقيت [[نظام مردسالاری]] در گفتمان فمينيستی بههيچوجه تبيين نمیشود. چرا با وجود نظامهای متفاوت سياسی، اجتماعی و اقتصادی، [[نظام مردسالاری]] در همهجا ـ به زعم فمينيستها ـ به نحو يكسان موفق بوده است؟ چرا طبقه فرودست [[زنان]] در برابر اين سلطه مقاومت نكرده است؟ و چگونه در دورانهای قبل و با نبود تكنولوژی ارتباطات، هماهنگی در نحوه عمل نظام [[مردسالاری]] صورت میگرفته است؟ | #فرایند موفقيت [[نظام مردسالاری]] در گفتمان فمينيستی بههيچوجه تبيين نمیشود. چرا با وجود نظامهای متفاوت سياسی، اجتماعی و اقتصادی، [[نظام مردسالاری]] در همهجا ـ به زعم فمينيستها ـ به نحو يكسان موفق بوده است؟ چرا طبقه فرودست [[زنان]] در برابر اين سلطه مقاومت نكرده است؟ و چگونه در دورانهای قبل و با نبود تكنولوژی ارتباطات، هماهنگی در نحوه عمل نظام [[مردسالاری]] صورت میگرفته است؟ | ||
#اگر بپذيريم استيلای نظام مردسالار تا اين حد فراگير است كه تمامی ابعاد فرهنگی، سياسی، اجتماعی و حتي مقوله دانش را فراگرفته است، بايد بپذيريم كه ايده يا [[جنبش فمينيستی]]، معلول سلطه همين نظام [[مردسالار]] است و بروز و ظهور اين جنبش، خود معلولِ بازی جديد [[نظام مردسالاری]] است؛ بهعلاوه در صورت استيلای فراگير [[نظام مردسالار]]، برونرفت از اين سلطه عملاً غيرممكن است<ref>اين اشكال شبيه اشكالی است كه برخی بر هايدگر و فوكو وارد میدانند. بنابر آموزههای اين دو فيلسوف، سلطه مدرنيته عامترين سلطههاست؛ در نتيجه برونرفت از آن عملاً ناممكن است.</ref> و اين امر با ماهيت رهايیبخش اين جنبش ناسازگار است. به دلیل وجود اين دسته از اشكالات است كه برخی از فمينيستهای متأخر با اين توصيفات جهانشمول از [[مردسالاری]] مخالفاند؛ برای مثال [[شيلا روباتم]] با قرائتهای غيرتاريخی از [[مردسالاری]] مخالف است؛ ضمنآنکه برخی فمينيستهای انسانشناس تلاش دارند [[مردسالاری]] را به جامعهپذيری و عمل اجتماعی نسبت دهند.<ref> | #اگر بپذيريم استيلای نظام مردسالار تا اين حد فراگير است كه تمامی ابعاد فرهنگی، سياسی، اجتماعی و حتي مقوله دانش را فراگرفته است، بايد بپذيريم كه ايده يا [[جنبش فمينيستی]]، معلول سلطه همين نظام [[مردسالار]] است و بروز و ظهور اين جنبش، خود معلولِ بازی جديد [[نظام مردسالاری]] است؛ بهعلاوه در صورت استيلای فراگير [[نظام مردسالار]]، برونرفت از اين سلطه عملاً غيرممكن است<ref>اين اشكال شبيه اشكالی است كه برخی بر هايدگر و فوكو وارد میدانند. بنابر آموزههای اين دو فيلسوف، سلطه مدرنيته عامترين سلطههاست؛ در نتيجه برونرفت از آن عملاً ناممكن است.</ref> و اين امر با ماهيت رهايیبخش اين جنبش ناسازگار است. به دلیل وجود اين دسته از اشكالات است كه برخی از فمينيستهای متأخر با اين توصيفات جهانشمول از [[مردسالاری]] مخالفاند؛ برای مثال [[شيلا روباتم]] با قرائتهای غيرتاريخی از [[مردسالاری]] مخالف است؛ ضمنآنکه برخی فمينيستهای انسانشناس تلاش دارند [[مردسالاری]] را به جامعهپذيری و عمل اجتماعی نسبت دهند.<ref>هام،مگی، گمبل، سارا، فرهنگ نظريههای فمينيستی، ترجمه فیروزه مهاجر و دیگران، 1382، ص 325. در اينجا تلاش بر نفی کلی مردسالاری نیست، بلكه بر، جلوگیری از تعميم آن است؛ چهاینکه وجود برخی شيوههای مردسالارانه در بسياری از فرهنگها قابل انكار نيست؛ اما در تحليل آن، ارجاع مردسالاری به فرهنگ و در نتيجه توصيه به اصلاحات فرهنگی راهگشاست.</ref> | ||
== آثار == | == آثار == | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۲: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
*تانگ، | *تانگ، رزماری، نقد و نظر: نظریههای فمینیستی، مترجم منیژه نجم عراقی، تهران، نشر نی، چاپ سوم، 1387 | ||
* | * بستان نجفی، حسین، نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم، قم، نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، سال 1382 | ||
*جاگر، | *جاگر، آليسون،(( چهار تلقی از فمينيسم))، مترجم س ،اميری، مجله زنان، مرجـع فمينيـسم،ش30، 1378 | ||
* روباتم، شیلا، زنان در تکاپو: فمنیسم و کنش اجتماعی، تهران، نشر شیرازه، 1390 | |||
*هام،مگی، گمبل، سارا، فرهنگ نظريههای فمينيستی، ترجمه فیروزه مهاجر و دیگران،تهران، نشر توسعه، 1382 | |||
[[رده: ویکیجنسیت]] | [[رده: ویکیجنسیت]] | ||
[[رده: کنشگران]] | [[رده: کنشگران]] |