فمینیسم لیبرال
فمینیسم لیبرال؛ خواستار اصلاحات در وضعیت زنان در درون ساختار جامعه، آموزش و پرورش و ارزشهای لیبرال.
فمینیسم لیبرال معتقد است زنان در وضعیتی نابرابر نسبت به مردان به سر میبرند. از بسیاری فرصتها و امکاناتی که مردان دارند محرومند و از منزلت پایینی برخوردارند. راهکار فمینیسم لیبرال برای بهبود وضعیت زنان عبارت است از؛ ایجاد برابری؛ از طریق وضع قوانین برابر و رشد هر دو صفت مردانه و زنانه به طور یکسان در هر فرد در نظام تربیتی و آموزشی.
ارزشهای فمینیسم لیبرال
فمینیسم لیبرال در پی تعمیم اصول لیبرالیسم به زنان به عنوان شهروند است.
فردگرایی
فردگرایی در خانواده یعنی زنان باید منافع خود را به خانواده ترجیح دهند. لیبرالیسم پافشاری زیادی بر عنصر فرد در جامعه داشت. فمینیسم لیبرال هم متاثر از فردگرایی است. سارا گریمکه ادامهدهنده فمینیسم لیبرال آغاز سده نوزدهم، با تأکید بر فردیت میگوید: عقاید موروثی برای من بی اعتبار است. من برای خودم فکر میکنم و هر عقیده و رفتاری را خودم شخصا بررسی میکنم.[۱]
فمینیسم لیبرال به منظور افزایش فردگرایی و اعطای آزادیهای بیشتر به زنان، اهمیت خانواده را کمرنگتر کرد. قانونی شدن سقط جنین، رواج زندگی بدون ازدواج و تعهد قانونی و اخلاقی، آزادی روابط جنسی، رواج همجنس گرایی، عدم حساسیت به رواج خانوادههای تک والد، تابوشکنی از فرزند نامشروع، رواج مهد کودک و رواج پانسیونهای مختلف برای آزادی زنان از نقش مادری نتیجه این فردگرایی است.[۲]
برابری
برابری یکی از بنیادیترین انگارههای ذهنی فمینیسم لیبرال است. فمینیسم لیبرال معتقد به برابری کامل زن و مرد با استدلال به ماهیت مشترک انسانی زن و مرد است. زنان در همه زمینههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، تربیتی دارای حقوق مساوی با مردان هستند.[۳]
دیدگاه برابری در نظریه فمینیسم لیبرال، بر مبنای نظریه حقوق طبیعی جان لاک است که اساس اعلامیه آمریکایی استقلال و اعلامیه فرانسوی حقوق بشر است. مارگارت فولر با تأکید بر برابری انسانی زنان و مردان، مینویسد: همه راهها را همان طور که به روی مردان باز است به روی زنان باز خواهیم کرد.[۴]
برابری، به معنای یکی شدن با مردان که از طرف فمینیسم لیبرال مطرح میشود، اصلی است حامل یک پیام تحقیر کننده؛ زن حیثیتی فرعی دارد و مرد حیثیتی اصلی؛ زنان تحت عنوان برابری، باید مانند مردان شوند.
هیچ ارادهای و هیچ نیرویی نباید اصل «برابری» را محدود کند، خواه خصایص زنانه یا عاطفه مادرانه باشد یا هر نوع باید و نباید اخلاقی و قرارداد اجتماعی. خانم سیمون دوبوار در مصاحبه با بتی فریدن در این زمینه میگوید: به هیچ زنی نباید اجازه داد تا در خانه بماند و فقط به پرورش کودکانش مشغول شود. اگر به زنان حق انتخاب در خانه ماندن و پرورش کودکان خود و اشتغال بیرون از منزل را بدهند، اغلب زنان ترجیح میدهند تا در خانه بمانند.[۵]
آزادی
فمینیستها متاثر از ارزشهای لیبرالیسم، معتقدند ؛ آزادی؛ همانگونه که در جامعه است در خانواده هم باید باشد. موافقت با آزادی و مخالفت با دیکتاتوری، باید در خانواده هم اجرا شود و مرد نباید در خانواده دیکتاتور باشد.
پس به دنبال تسری دادن ارزشهای جامعه مدرن و لیبرال به خانواده است. آزادی طلبی فمینیستها نشأت گرفته از نگاه اومانیستی آنان است. در این دیدگاه، انسان موجودی است «آزادِ آزاد»، نه «آزادِ مسئول». مبتنی بر این دیدگاه، آزادی یعنی مجاز بودن هر نوع اراده و هر نوع انتخاب.
جان استوارت میل تمایل زنان به آزادی را با تمایل مردم یک کشور به آزادی مقایسه کرد و آزادیخواهی زنان را الگوگیری از آزادی خواهی لیبرالیسم سیاسی دانست.[۶]
دیدگاههای فمینیسم لیبرال
تساوی حقوق زنان و مردان
انگاره بنیادین فمینیسم لیبرال، تساوی کامل زنان و مردان در برخورداری از حقوق سیاسی و اجتماعی است. کوشش فمینیسم لیبرال، برای نقد وضع موجود در کتاب «مری ولستون کرافت» با نام «دفاع از حقوق زنان» منعکس شده است که این اثر به عنوان یک نقطه عطف در تاریخ فمینیسم تلقی شده است.
ولستون کرافت، برجسته ترین مسئله فرودستی زنان را نگاه تحقیرآمیز مردان به زنان میداند و سعی زنان برای مطلوب بودن نزد مرد را نوعی پستی برای آنان در نظر میگیرد. بیشترین دغدغه فمینیسمهای لیبرال، تساوی حقوق زنان با مردان است.
حقوق زن نباید متأثر از جنسیت وی باشد زیرا زنان مانند مردان، دارای قوه تعقل کامل هستند و تفاوت زن و مرد نتیجه فرایند متفاوت اجتماعی شدن آنها است که مادری را به زنان و مدیریت را به مردان بخشیده است؛ القائات اجتماعی از هنگام تولد بر کودک تأثیرگذار است و نتیجه آن رفتارهای متفاوت بر اساس جنسیت است.[۷]
رفع تبعیض جنسیتی
فمینیسم لیبرال خواهان حذف تبعیض بر پایه جنسیت در همه حوزههای زندگی است و بهدنبال تضمین فرصتهای برابر زنان با مردان. آنان دنبال برابری حقوقی هستند، مانند حق رأی، حق حضانت، مرخصی زایمان، حق طلاق و غیره. لذا معتقدند اگر برابری قانونی ایجاد شود مشکلات حل میشود.[۸]
رفع تبعیض جنسیتی در مرحلهای بالاتر از تفاوت جنسی قرار دارد. در دیدگاه فمینیستهای لیبرال فقط برابری رسمی، برای بهتر شدن مسائل زنان کفایت نمیکند بلکه قوانینی برای ممنوعیت تبعیض جنسیتی علیه زنان باید تصویب شود که بر اساس آن وضع قوانین مبتنی بر تبعیض مثبت برای زنان مقدور شود.
مانند مرخصی دوران زایمان، مهدکودک.[۹] لذا فمینیستهای لیبرال تفاوت در جسم را میپذیرند. یک سری امکانات اضافه میخواهند که خود موید تفاوت زن و مرد است اما این تفاوت نباید مانع برابری زنان با مردان در عرصه اجتماع و خانواده شود.
تأکید بر اصلاحات
فمینیستهای لیبرال ارزشها و اصول حاکم بر جامعه را میپذیرند، ولی خواهان تغییرات در چارچوب این ارزشها هستند. در نظر اینان، اصلاحات تنها راه حل دست یابی به حقوق کامل شهروندی دموکراتیک برای زنان است. از طریق تعقل، متقاعدسازی دولت و جامعه و اصلاحات قانون اساسی، حقوق قانونی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زنان به طور کامل تأمین میشود و زنان در موقعیتی برابر با مردان قرار میگیرند.[۱۰]
تداوم نهاد خانواده
با انجام برخی اصلاحات، در عین تداوم نهاد خانواده، نقش مساوی زن و مرد در برابر ایفای وظایف خانگی به وجود میآید و زندگی زنان با موانع تصنعی مانند پرورش کودکان دچار اختلال نخواهد شد. لذا فمینیستهای لیبرال اصل نهاد خانواده را می پذیرند و به دنبال اصلاح آن هستند.[۱۱]
لزوم آموزش برابر زنان و مردان
فمینیستهای لیبرال اولین گروه داعیه دار ورود زنان و دختران به مراکز علمی و دانشگاهی بودند. به اعتقاد آنان، دختران باید از شانس مساوی با پسران برای آموزش برخوردار شوند تا بتوانند همانند آنان وارد سپهر عمومی شوند.[۱۲]
زنان موجوداتی عقلانی هستند و نباید به آنها به دید عاطفی و احساسی نگاه شود. که نتیجه آن دور کردن آنها از عرصههای اجتماعی است. نابرابری موجود بین زنان و مردان بریشه در آموزشهای غلط دارد. اگر زنان را مانند مردان آموزش دهند عقلانیت آنها رشد مییابد و میتوانند پابه پای مردان وارد مشاغل مختلف شوند.
فمینیست لیبرال تاکید دارد بر آموزش برابر زنان و مردان. مری ولستون کرافت در این زمینه میگوید مردان هم اگر مانند زنان از آموزش برخوردار نمیشدند و فرصت پرورش قوای عقلانی خود را نداشتند به اندازه زنان عاطفی میشدند.[۱۳]
فمینیست لیبرال، تفاوتهای جنسیتی را محصول تربیت اجتماعی میداند لذا با تغییر این تربیت، کسب ویژگی های یک جنس توسط دیگری نه تنها امکان پذیر است بلکه توصیه هم میشود.[۱۴]
شخصیتهای فمینیست لیبرال
مری آستل، مری ولستون کرافت، جان استوارت میل، هریت تیلور و بتی فریدان از مهمترین نظریهپردازان فمینیست لیبرال هستند.
اصول تربیت فمینیسم لیبرال
اصول تعلیم و تربیت فمینیسم لیبرال برگرفته از مبانی فلسفی فمینیسم لیبرال و یا اهداف تربیتی آنها است و از جمله مبانی فلسفی هر نظام تعلیم و تربیتی مبانی انسانشناختی آن نظام است. اصول تربیتی فمینیسم لیبرال عبارت است از:
غایتزدایی از اهداف تعلیم و تربیت
انسانمداری، فردگرایی و طبیعتگرایی از اصول جهانبینی لیبرالی است. لیبرالیسم با توجه به این مبانی انسانشناختی، غایت و هدفی برای آفرینش انسان در نظر نمیگیرد و به اهداف زودگذر مادی و این جهانی تکیه میکند. این اصل در تعلیم و تربیت هم تسری پیدا میکند.[۱۵]
تعقل و استدلال
عقلگرایی یکی از اصول محوری لیبرالیسم است که بر مبنای عقلانیت آدمی مبتنی است که وجه ممیز انسان از سایر موجودات را عقل او میداند . فمینیسم لیبرال زنان را نیز مانند مردان و مساوی با مردان دارای عقل میداند و معتقد است که تعلیم و تربیت آنان نیز باید بر اساس عقلانیت صورت پذیرد.[۱۶]
توجه به تفاوتها و ویژگیهای فردی
فردگرایی و حقوق فردی که بر مبنای فردیت آدمی مبتنی است از جمله اصول بنیادین دولت مدرن در غرب است و فلسفه وجودی دولت را تضمین این حقوق تشکیل میدهد. در این دیدگاه فرد واقعیتر، بنیادیتر و مقدم بر جامعه است. فرد نقطه مرکزی، محوری، مالک جسم و جان خویش است.[۱۷]
مساوات و برابری زن و مرد
فمینیسم لیبرال بر برابری زن و مرد در نظام آموزشی و تربیتی تأکید ویژه دارد. از نظر آنها، نه تنها زن و مرد باید در فرصتهای آموزشی، ادامه تحصیل تا درجات عالی و انتخاب رشته برابر باشند و بتوانند با اختیار و خواست خود به ادامه تحصیل بپردازند، بلکه تمامی اهداف، برنامهها، روشها و محتواهای آموزشی و تربیتی نیز باید برای زن و مرد یکسان باشد و هیچگونه تفاوتی در آنها نباشد.[۱۸]
آزادی زنان در لیبرالیسم
مسئله آزادی در سه حیطه مطرح است:
آزادی از سرکوب نهادی معلمان ودانش آموزان توسط دولت، کلیسا و گروهها. آزادی علمی به عنوان مظهر آزادی نهادی. آزادی علمی به عنوان جزئی از کارایی روش.[۱۹]
استقلال و خودگردانی شخصی
این اصل بر دو مبنای آفرینش آزاد انسان و فردیت آدمی مبتنی است از ارزشهای آزادی و عقلانیت در لیبرالیسم جدایی ناپذیر است. فمینیسم لیبرال تأکید میکند که زنان نیز باید طوری پرروش یابند که خود را از هر جهت بی نیاز از مردان و مستقل از آنها بیابند. استقلال اقتصادی از نظر آنها مقدمه است و سبب استقلال زنان در جهات دیگر خواهد شد.[۲۰]
رقابت زن و مرد
یکی از اصول لیبرالیسم، رقابت است که بر مبنای آفرینش برابری انسانها مبتنی است .فمینیستهای لیبرال نیز زن و مرد را در مقابل هم قرار میدهند و بر رقابت آنها در به دست آوردن امتیازات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و آموزشی تأکید میورزند.[۲۱]
نسبیت و تغییر پذیری ارزشها
فمینیسم لیبرال تنها به اهداف این جهانی میاندیشد و انسان را به جهان مادی محدود میکند. اهداف و ارزشهای این جهانی نیز با توجه به اوضاع و احوال زمان متغیر است. پس باید تمام اهداف تعلیم و تربیت نیز متناسب با وضعیت زمانی و مکانی تغییر کند.[۲۲]
آموزش و پرورش مختلط
فمینیستهای لیبرال معتقدند که تعلیم و تربیت دختران و پسران باید به صورت مختلط انجام پذیرد؛ زیرا تفکیک، افزون بر اینکه شائبه تفاوت را در ذهنها ایجاد میکند، روابط عمیق میان زنان و مردان را نیز از بین میبرد و دست کم مانع از ایجاد آن میشود.[۲۳]
ظاهرگرایی و اهمیت رفتار
از نظر فمینیسم لیبرال آنچه ملاک و معیار تربیت است رفتار ظاهری است و آنچه باید اصلاح شود رفتار است. انگیزه و نیت و صفات و ملکات برای آنها اهمیتی ندارد و در تعلیم و تربیت به ایجاد، اصلاح و تغییر آن کاری ندارند.[۲۴]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ Grimke,Letters on the Equality of sexes and the condition of woman. 1970: 91
- ↑ چراغی، فمینیسم و نوع نگاه به خانواده، 1386ش
- ↑ فمینیسم و دانشهای فمینیستی: برنامه تحلیل و نقد مقالات دائرةالمعارف روتلج، 1385ش
- ↑ 1970.reffuller, Women in the nineteenth century
- ↑ کاکاوند، فمینیسم و خانواده زدایی، وب سایت عطنا، خرداد1401ش
- ↑ میل، انقیاد زنان، 1380ش
- ↑ فرهمند، واگردهای فمینیستی در ازدواج، 1385ش
- ↑ جی اسمیت، آیا فمینیسم لیبرال غربی برای زنان خوب است؟
- ↑ چینیچیان، گرایشهای مختلف فمینیسم، 1388ش
- ↑ چینیچیان، گرایشهای مختلف فمینیسم، 1388ش
- ↑ چینیچیان، گرایشهای مختلف فمینیسم، 1388ش
- ↑ file:///C:/Users/u161/Downloads/Documents/20130313093201-9767-11.pdf
- ↑ فمینیسم لیبرال، ویکی پدیا
- ↑ file:///C:/Users/u161/Downloads/Documents/20130313093201-9767-11.pdf
- ↑ حسینی زاده؛ شرفی جم، نقد و بررسی اصول تعلیم و تربیت فمینیسم لیبرال، 1392ش، ص 26
- ↑ حسینی زاده؛ شرفی جم، نقد و بررسی اصول تعلیم و تربیت فمینیسم لیبرال، 1392ش، ص 26
- ↑ حسینی زاده؛ شرفی جم، نقد و بررسی اصول تعلیم و تربیت فمینیسم لیبرال، 1392ش، ص 27
- ↑ حسینی زاده؛ شرفی جم، نقد و بررسی اصول تعلیم و تربیت فمینیسم لیبرال، 1392ش، ص 27
- ↑ حسینی زاده؛ شرفی جم، نقد و بررسی اصول تعلیم و تربیت فمینیسم لیبرال، 1392ش، ص 28
- ↑ حسینی زاده؛ شرفی جم، نقد و بررسی اصول تعلیم و تربیت فمینیسم لیبرال، 1392ش، ص 29
- ↑ حسینی زاده؛ شرفی جم، نقد و بررسی اصول تعلیم و تربیت فمینیسم لیبرال، 1392ش، ص 30
- ↑ حسینی زاده؛ شرفی جم، نقد و بررسی اصول تعلیم و تربیت فمینیسم لیبرال، 1392ش، ص 30
- ↑ حسینی زاده؛ شرفی جم، نقد و بررسی اصول تعلیم و تربیت فمینیسم لیبرال، 1392ش، ص 31
- ↑ حسینی زاده؛ شرفی جم، نقد و بررسی اصول تعلیم و تربیت فمینیسم لیبرال، 1392ش، ص 31
منابع
- ترجمه عباس یزدانی و بهروز جندقی، فمینیسم و دانش های فمینیستی: برنامه تحلیل و نقد مقالات دائرةالمعارف روتلج، تهران، مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1385ش.
- جی اسمیت، مری کیت، آیا فمینیسم لیبرال غربی برای زنان خوب است؟حوراء، شماره 20.
- چراغی، اسماعیل، فمینیسم و نوع نگاه به خانواده، معرفت، شماره 116، 1386ش.
- چینیچیان، نیلوفر، گرایشهای مختلف فمینیسم، مجله ویستا، ۷ تیر ۱۳۸۸ش.
- فرهمند، مریم، واگردهای فمینیستی در ازدواج، مطالعات راهبردی زنان، شماره31، 1385ش.
- فمینیسم لیبرال، ویکی پدیا.
- کاکاوند، مریم، فمینیسم و خانواده زدایی، وب سایت عطنا، 16 خرداد 1401ش.
- میل، جان استوارت، انقیاد زنان، برگردان علاءالدین طباطبایی، تهران، هرمیس، 1380ش.
- حسینی زاده، سید علی؛ شرفی جم، محمدرضا، نقد و بررسی اصول تعلیم و تربیت فمینیسم لیبرال، پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی، سال بیست و یکم، دوره جدید، شماره 18 ، بهار 1392ش.
- .fuller, Margaret. 1971. Women in the nineteenth century. Reprinit, new York, ny, usa: ivorton
- .1970 .Grimke,sara move.Letters on the Equality of sexes and the condition of woman. New York, ny, usa: burt franklin
- file:///C:/Users/u161/Downloads/Documents/20130313093201-9767-11.pdf