بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
|خدمات = | |خدمات = | ||
}} | }} | ||
آلیسون جاگر<ref>Alison M. Jaggar.</ref> [[فمنیسم سوسیال]]، طرفدار همجنسگرایی | آلیسون جاگر<ref>Alison M. Jaggar.</ref> [[فمنیسم سوسیال]]، طرفدار همجنسگرایی | ||
خط ۶۶: | خط ۶۷: | ||
در مورد اين ادعا بايد گفت: | در مورد اين ادعا بايد گفت: | ||
*اولا: اثبات فراگيری ظلم و ستم در طول تاريخ و با اين گستردگی، بايد بهصورت گزارشهای مستند و تاريخی صورت گيرد و چنين گزارشهايی نه وجود دارند و نه عملاً امکانپذیر هستند. | *اولا: اثبات فراگيری ظلم و ستم در طول تاريخ و با اين گستردگی، بايد بهصورت گزارشهای مستند و تاريخی صورت گيرد و چنين گزارشهايی نه وجود دارند و نه عملاً امکانپذیر هستند. | ||
*ثانیا: ادعای ظلم و ستم و تبعيض عليه [[زنان]]، عموماً با پيشفرضهای نظام سرمايهداری و مدرن و بعضاً ماركسيستی صورت میگيرد كه در آن، خانواده منشأ ظلم و ستم است و تفاوتهای حقوقی و نقشهای جنسيتی متمايز، مصاديق روشن تبعيض عليه | *ثانیا: ادعای ظلم و ستم و تبعيض عليه [[زنان]]، عموماً با پيشفرضهای نظام سرمايهداری و مدرن و بعضاً ماركسيستی صورت میگيرد كه در آن، خانواده منشأ ظلم و ستم است و تفاوتهای حقوقی و نقشهای جنسيتی متمايز، مصاديق روشن تبعيض عليه زنان هستند؛ به تعبير ديگر فمينيستها تاريخ خانواده، تاريخ تفاوتهای حقوقی و تاريخ نقشهای متمايز جنسيتی را با تاريخ ظلم و ستم عليه زنان يكی گرفتهاند. | ||
#يكي از اشكالات اساسی در نقد | #يكي از اشكالات اساسی در نقد مردسالاری ـ كه بر بسياری از آموزههای ديگر فمينيستی نيز وارد است ـ ابهام مفهومی اين واژه است. فمينيستها تصويری از مردسالاری ارائه میكنند كه زيرمجموعه هيچكدام از نظامهای اجتماعی، فرهنگی، سياسی و اقتصادی نيست، بلكه فراتر از اين نظام و به نوعی تدبيركننده آن است. حال جای اين سؤال باقی است كه واقعاً چه تصويری از اين نظام وجود دارد و چه عاملی آن را ايجاد كرده است؟ فرض بر اين است كه هيچكدام از نظامهای يادشده، توانايی ايجاد مردسالاري را ندارند؛ از طرفی نظامهای يادشده، هم به لحاظ تاريخی و هم بهلحاظ جغرافيايی از چنان تنوعی برخوردارند كه نمیتوانند منشأ امری ثابت و فراتاريخی مانند مردسالاری باشند. | ||
#ميان ايده | #ميان ايده مردسالاری تاريخی و تصوير ادعايی مبنی بر مادرسالاری اوليه نيز تعارضی وجود دارد. | ||
#فرایند موفقيت | #فرایند موفقيت نظام مردسالاری در گفتمان فمينيستی بههيچوجه تبيين نمیشود. چرا با وجود نظامهای متفاوت سياسی، اجتماعی و اقتصادی، نظام مردسالاری در همهجا ـ به زعم فمينيستها ـ به نحو يكسان موفق بوده است؟ چرا طبقه فرودست [[زنان]] در برابر اين سلطه مقاومت نكرده است؟ و چگونه در دورانهای قبل و با نبود تكنولوژی ارتباطات، هماهنگی در نحوه عمل نظام مردسالاری صورت میگرفته است؟ | ||
#اگر بپذيريم استيلای نظام مردسالار تا اين حد فراگير است كه تمامی ابعاد فرهنگی، سياسی، اجتماعی و حتي مقوله دانش را فراگرفته است، بايد بپذيريم كه ايده يا | #اگر بپذيريم استيلای نظام مردسالار تا اين حد فراگير است كه تمامی ابعاد فرهنگی، سياسی، اجتماعی و حتي مقوله دانش را فراگرفته است، بايد بپذيريم كه ايده يا جنبش فمينيستی، معلول سلطه همين نظام مردسالار است و بروز و ظهور اين جنبش، خود معلولِ بازی جديد نظام مردسالاری است؛ بهعلاوه در صورت استيلای فراگير نظام مردسالار، برونرفت از اين سلطه عملاً غيرممكن است<ref>اين اشكال شبيه اشكالی است كه برخی بر هايدگر و فوكو وارد میدانند. بنابر آموزههای اين دو فيلسوف، سلطه مدرنيته عامترين سلطههاست؛ در نتيجه برونرفت از آن عملاً ناممكن است.</ref> و اين امر با ماهيت رهايیبخش اين جنبش ناسازگار است. به دلیل وجود اين دسته از اشكالات است كه برخی از فمينيستهای متأخر با اين توصيفات جهانشمول از مردسالاری مخالفاند؛ برای مثال شيلا روباتم با قرائتهای غيرتاريخی از مردسالاری مخالف است؛ ضمنآنکه برخی فمينيستهای انسانشناس تلاش دارند مردسالاری را به جامعهپذيری و عمل اجتماعی نسبت دهند.<ref>هام،مگی، گمبل، سارا، فرهنگ نظريههای فمينيستی، ترجمه فیروزه مهاجر و دیگران، 1382، ص 325. در اينجا تلاش بر نفی کلی مردسالاری نیست، بلكه بر، جلوگیری از تعميم آن است؛ چهاینکه وجود برخی شيوههای مردسالارانه در بسياری از فرهنگها قابل انكار نيست؛ اما در تحليل آن، ارجاع مردسالاری به فرهنگ و در نتيجه توصيه به اصلاحات فرهنگی راهگشاست.</ref> | ||
== آثار == | == آثار == |