بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
در جســتجوی ریشهها و علقههای افخمی باید كندوكاوهایی كرد كه بتوان او را از كودكی تا امروز بهتر شــناخت. از جمله مسائلی چون تحصیل در مدرسه زردشتیها، خانوادهای بدون اعتقادات محكم و تقیدات مذهبی، زندگی اشرافی، و تأثیر شخصیتی مادر كه استقلال اقتصادی زنان خانواده او در آن زمان، خود قابل تأمل اســت، جدایی پدر و مادر در نخســتین ســالهای بلوغ دخترانه، مؤانست و مجالست با انتلكتوئلهایی نظیر «[[احسان االله یارشاطر]]» در دوران جوانی و نوجوانی، ترك شــهر و دیار، مهاجرت به غرب، زندگی در كنار خانوادهای امریكایی، كار و اشتغال دانشجویی، ایجاد ارتباط با سازمانهای اجتماعی امریكایی، عدم آشنایی كامل با مسائل ویژه زنان و به خصوص سازمانهای زنان در ایران و جهان، فقدان شناخت عمیق از جامعه ایران و بویژه زنان این كشــور به واســطه سالهای دوری از وطن، ورود به ایران در نخستین سالهای رفورمهای ظاهری، سالهای توسعه با مبانی سكولار، جلب توجه اشرف پهلوی و داشتن حمایت وی، همكاری و همفكری با زنانی منتسب به جامعه بهاییت در سازمان زنان ایران و... بیشك عوامل بسیاری از این دست در شكلگیری شخصیتی مهناز افخمی بیتأثیر نبود زیرا تأثیرات این فرایند را در شیوههای مدیریتی و همكار گزینیهای او ملاحظه میكنیم. در [[سازمان زنان]]، «[[فرنگیس یگانگی]]»، «[[مهری راسخ]]»<ref group="پانویس">مهری راسخ، همسر شاپور راسخ و خواهرزاده دكتر عبدالكریم ایادی از مبلغان حزب بهاییت و از مرتبطین با دربار محمدرضا شاه بود. </ref>و دیگران شاهد این مدعا هستند. | در جســتجوی ریشهها و علقههای افخمی باید كندوكاوهایی كرد كه بتوان او را از كودكی تا امروز بهتر شــناخت. از جمله مسائلی چون تحصیل در مدرسه زردشتیها، خانوادهای بدون اعتقادات محكم و تقیدات مذهبی، زندگی اشرافی، و تأثیر شخصیتی مادر كه استقلال اقتصادی زنان خانواده او در آن زمان، خود قابل تأمل اســت، جدایی پدر و مادر در نخســتین ســالهای بلوغ دخترانه، مؤانست و مجالست با انتلكتوئلهایی نظیر «[[احسان االله یارشاطر]]» در دوران جوانی و نوجوانی، ترك شــهر و دیار، مهاجرت به غرب، زندگی در كنار خانوادهای امریكایی، كار و اشتغال دانشجویی، ایجاد ارتباط با سازمانهای اجتماعی امریكایی، عدم آشنایی كامل با مسائل ویژه زنان و به خصوص سازمانهای زنان در ایران و جهان، فقدان شناخت عمیق از جامعه ایران و بویژه زنان این كشــور به واســطه سالهای دوری از وطن، ورود به ایران در نخستین سالهای رفورمهای ظاهری، سالهای توسعه با مبانی سكولار، جلب توجه اشرف پهلوی و داشتن حمایت وی، همكاری و همفكری با زنانی منتسب به جامعه بهاییت در سازمان زنان ایران و... بیشك عوامل بسیاری از این دست در شكلگیری شخصیتی مهناز افخمی بیتأثیر نبود زیرا تأثیرات این فرایند را در شیوههای مدیریتی و همكار گزینیهای او ملاحظه میكنیم. در [[سازمان زنان]]، «[[فرنگیس یگانگی]]»، «[[مهری راسخ]]»<ref group="پانویس">مهری راسخ، همسر شاپور راسخ و خواهرزاده دكتر عبدالكریم ایادی از مبلغان حزب بهاییت و از مرتبطین با دربار محمدرضا شاه بود. </ref>و دیگران شاهد این مدعا هستند. | ||
بنابراین در راســتای اجرای منویات شــاهانه و تحت اراده مسلط امریكا | بنابراین در راســتای اجرای منویات شــاهانه و تحت اراده مسلط امریكا رفورمهای اجتماعی صورت گرفته موجب ورود به اصطلاح نخبگانی به دستگاه حكومتی شده بود تا پایههای اقتدار حكومت را محكمتر كنند. علاوه بر این افزایش شمار مدیران فاسد و نالایق در سیستم حكومتی در حدود سال ۱۳۵۴، شاه را بر آن داشت تا برای بررسی موقعیت مدیران رده بالا و نیز كسانی كه قرار بود به مشاغل حساس غیرنظامی منصوب شوند دستوری صادر كرد و به دنبال آن كمیته بررسی انتصابات مشاغل حساس غیرنظامی تشكیل شد. یكی از اعضای این كمیته، نماینده ساواك بود. نتیجه بررسیهای این كمیته در اختیار شاه قرار میگرفت و انتصابات با نظر نهایی او بود. در چنین شرایطی بود كه افخمی پا به عرصه سیاست ایران گذارد. وی كه زمینه تحصیلی یا مطالعاتی یا فعالیت اجتماعی در خصوص مسائل زنان نداشت، به عنوان دبیركل [[سازمان زنان]] و وزیر مشاور در امور زنان معرفی شد. انتصاب وی به سمت وزیر مشاور حاكی از ویژگیهای مدیریتی و وفاداری وی به شخص شاه بود. اگرچه یكی از ملاكهای انتصاب مدیران ارشد در آن دوره، منویات سیاسی و خطمشی فكری آنها بود ولی در دهه ۱۳۵۰ با مدیرانی با سوءسابقه سیاسی (از نظر حكومت وقت) مواجه هستیم. اما همه اینان پس از تسلیمشدن محض در مقابل حكومت به مناصبی حتی وزارت نیز دست یافتند. وجود این افراد وصول به هدفهای انقلاب شاه و ملت را تسهیل میكرد. | ||
افخمی با به كارگیری تمامی امكانات [[سازمان زنان]] ایران، در خدمت سیاستهای مذكور بود و در شرایطی كه مردم انقلابی ایران به مبارزات خود علیه رژیم وسعت میبخشیدند، در آخرین ماههای حكومت پهلوی، حركتهای مردمی را | افخمی با به كارگیری تمامی امكانات [[سازمان زنان]] ایران، در خدمت سیاستهای مذكور بود و در شرایطی كه مردم انقلابی ایران به مبارزات خود علیه رژیم وسعت میبخشیدند، در آخرین ماههای حكومت پهلوی، حركتهای مردمی را فعالیتهایی آشوبطلبانه خوانده، آن را از سوی خود و سازمانش محكوم كرد. وی در جای دیگری از كتاب خود در مورد اعتراضات دانشجویان دانشگاهها در خصوص تفكیك غذاخوریهای پسران و دختران، اتوبوسها و ماجراهایی كه منجر به تظاهرات عمومی و سراسری شد یادآور میشود كه اساساً اصل حركت را باور نداشته، آن را ساخته و پرداخته دستگاه امنیتی شاه تلقی می كرده است و وقوع چنین تحركاتی را در دانشگاهها غیرممكن می پنداشته است. بنا به اظهار خودش او باور نداشت كه ممكن است در بین افراد روشنفكر دانشگاهی و تحصیلكرده مملكت، گروهی تا این حد فناتیك باشند. | ||
==سوابق شغلی== | ==سوابق شغلی== |