Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۹: خط ۲۹:
در قلب برساخته نابرابر حقوق جنسیتی در سنت حقوقی اسلام این ایده قرار دارد که خداوند به مردان اقتدار و سلطه بر زنان را تفویض کرده است. مدافعان اقتدار مردانه متناوبا به عنوان توجیه اصلی خود اغلب آیه ۳۴ سوره نساء را مورد استناد قرار می دهند، آیه ای که فقهای پیشامدرن از آن مفهوم قوامیت را بیرون می کشند و آنرا قطب نمای تعریف و تنظیم روابط جنسیتی قرار می دهند. بنابراین ما باید از این آیه شروع کنیم و چگونگی تفسیر و ترجمه آن به احکام شرعی را مورد بررسی قرار دهیم. به نظر من برساخت حقوقی قوامیت، که در متن قرارداد ازدواج جای گرفته، منطقی برای سایر نابرابری های حقوقی را نیز فراهم می کرده، نابرابری هایی چون حق مردان برای چندهمسری و حق طلاق یک طرفه، سهم کمتر زنان در ارث، و ممنوعیت قضاوت یا رهبری سیاسی برای زنان. این بدان معناست که، زنان برای برخورداری از موقعیتهایی که با قدرت گره خورده اند صلاحیت نداشتند چراکه آنان تحت اقتدار شوهران خود بودند و افرادی آزاد محسوب نمی شدند، و بنابراین قادر نبودند عدالت منصفانه ای را برقرار سازند. همچنین، از آنجا که مردان تامین کننده زنان بودند، سهم کمتر زنان از ارث عادلانه به نظر می رسید. این نابرابریها در حقوق به واسطه سایر استدلالها نیز منطقی و موجه جلوه می کرد، استدلالهایی مبتنی بر پیش فرض هایی درباره تفاوتهای ذاتی و طبیعی میان دو جنس، پیش فرض هایی که زنان را طبیعتا ضعیف تر و احساساتی تر می دانست، صفاتی که شایسته یک رهبر نیستند؛ و اینکه زنان برای به دنیا آوردن بچه خلق شده اند، کارکردی که آنان را به خانه محدود می کند، این بدان معناست که مردان باید زنان را حمایت و تامین کنند.<ref>میرحسینی، زیبا،سنت حقوقی مسلمانان و چالش برابری جنسیتی،ترجمه: هدا مبصری،94/11/25</ref>
در قلب برساخته نابرابر حقوق جنسیتی در سنت حقوقی اسلام این ایده قرار دارد که خداوند به مردان اقتدار و سلطه بر زنان را تفویض کرده است. مدافعان اقتدار مردانه متناوبا به عنوان توجیه اصلی خود اغلب آیه ۳۴ سوره نساء را مورد استناد قرار می دهند، آیه ای که فقهای پیشامدرن از آن مفهوم قوامیت را بیرون می کشند و آنرا قطب نمای تعریف و تنظیم روابط جنسیتی قرار می دهند. بنابراین ما باید از این آیه شروع کنیم و چگونگی تفسیر و ترجمه آن به احکام شرعی را مورد بررسی قرار دهیم. به نظر من برساخت حقوقی قوامیت، که در متن قرارداد ازدواج جای گرفته، منطقی برای سایر نابرابری های حقوقی را نیز فراهم می کرده، نابرابری هایی چون حق مردان برای چندهمسری و حق طلاق یک طرفه، سهم کمتر زنان در ارث، و ممنوعیت قضاوت یا رهبری سیاسی برای زنان. این بدان معناست که، زنان برای برخورداری از موقعیتهایی که با قدرت گره خورده اند صلاحیت نداشتند چراکه آنان تحت اقتدار شوهران خود بودند و افرادی آزاد محسوب نمی شدند، و بنابراین قادر نبودند عدالت منصفانه ای را برقرار سازند. همچنین، از آنجا که مردان تامین کننده زنان بودند، سهم کمتر زنان از ارث عادلانه به نظر می رسید. این نابرابریها در حقوق به واسطه سایر استدلالها نیز منطقی و موجه جلوه می کرد، استدلالهایی مبتنی بر پیش فرض هایی درباره تفاوتهای ذاتی و طبیعی میان دو جنس، پیش فرض هایی که زنان را طبیعتا ضعیف تر و احساساتی تر می دانست، صفاتی که شایسته یک رهبر نیستند؛ و اینکه زنان برای به دنیا آوردن بچه خلق شده اند، کارکردی که آنان را به خانه محدود می کند، این بدان معناست که مردان باید زنان را حمایت و تامین کنند.<ref>میرحسینی، زیبا،سنت حقوقی مسلمانان و چالش برابری جنسیتی،ترجمه: هدا مبصری،94/11/25</ref>
==نقد==
==نقد==
خانم میرحسینی عدل را به معنای برابری دانسته و از آنجا که به تصریح خود او عدل از ارکان اسلام است، لذابر فقیه و فقها و تفاوتهای حقوقی زنان ، زبان به اعتراض گشوده است و هرگونه نابرابری را خلاف عدالت دانسته است.درهالی که مفهوم عدالت قرار دادن هر شی در جایگاه مناسب است.لذا تناسب محوری تنها راه رسیدن به عدالت است نه تسائی محوری و نه تفاوت محوری.و از آنجا که تناسب یا تساوی رابطخ عموم خصوص منه وجه دارد ، لذا گاه اقتضای تساوی دارد، کما اینکه زن و مرد در بسیاری از شاخصه های شخصیتی و بسیاری از حقوق مساویند و گاه متناسب با تفاوتهای تکوینی ، مقتضی تفاوت در حقوق است کما اینکه در برخی از حقوق متفاوت هستند.و هیچ کس تفاوتهای متناسب را ظلم نمیپندارد و تفاوتهای حکمی شریعت نیز ریشه در تناسبات حکیمانه دارد، که توسط خداوند حکیم جعل و تشریع شده است.
خانم میرحسینی عدل را به معنای برابری دانسته و از آنجا که به تصریح خود او عدل از ارکان اسلام است، لذابر فقیه و فقها و تفاوتهای حقوقی زنان ، زبان به اعتراض گشوده است و هرگونه نابرابری را خلاف عدالت دانسته است.درحالی که مفهوم عدالت قرار دادن هر شی در جایگاه مناسب است.لذا تناسب محوری تنها راه رسیدن به عدالت است نه تساوی محوری و نه تفاوت محوری.و از آنجا که تناسب با تساوی رابطه عموم خصوص منه وجه دارد ، لذا گاه اقتضای تساوی دارد، کما اینکه زن و مرد در بسیاری از شاخصه های شخصیتی و بسیاری از حقوق مساویند و گاه متناسب با تفاوتهای تکوینی ، مقتضی تفاوت در حقوق است کما اینکه در برخی از حقوق متفاوت هستند.و هیچ کس تفاوتهای متناسب را ظلم نمیپندارد و تفاوتهای حکمی شریعت نیز ریشه در تناسبات حکیمانه دارد، که توسط خداوند حکیم جعل و تشریع شده است.
اما در باب فمنیسم اسلامی نویسنده به شدت از فمنیسم اسلامی دفاع ، تعریف و تمجید میکند و تصریح گفته است میان«فمنیسم و اسلام هیچ تفاوتی نیست».چنین اتقادی ناصواب است زیرا ناسازگاری احکام اسلامی حتی در ادیان دیگر، بااکثر مطالبات فمنیستی از روشن ترین مسائل است، که نظر هر آشنا به شریعت اسلامی را بهخود جلب میکند. و به همین دلیل است که اکثر اسلامگراها و بسیاری از فمنیستها ایده فمنیسم اسلامی را نمیپذیرند.با اندکی تامل در مبانی فکری اسلام و فمنیست، وجه ناهمخوانی این دو روشن میشود؛ اومانیسم، سکولاریسم، نسبیتگرایی و فردگرایی از جمله مبانی فمنیسم هستند در حالی که هیچ کدام از این مبانی در اسلام پذیرفتنی نیست.
اما در باب فمنیسم اسلامی نویسنده به شدت از فمنیسم اسلامی دفاع ، تعریف و تمجید میکند و به تصریح گفته است میان«فمنیسم و اسلام هیچ تفاوتی نیست».چنین اعتقادی ناصواب است زیرا ناسازگاری احکام اسلامی حتی در ادیان دیگر، بااکثر مطالبات فمنیستی از روشن ترین مسائل است، که نظر هر آشنا به شریعت اسلامی را به‌خود جلب میکند. و به همین دلیل است که اکثر اسلامگراها و بسیاری از فمنیستها ایده فمنیسم اسلامی را نمیپذیرند.با اندکی تامل در مبانی فکری اسلام و فمنیست، وجه ناهمخوانی این دو روشن میشود؛ اومانیسم، سکولاریسم، نسبیت‌گرایی و فردگرایی از جمله مبانی فمنیسم هستند در حالی که هیچ کدام از این مبانی در اسلام پذیرفتنی نیست.
فمنیسم اسلامی به تصریح ایشان« یک شیوه جدید تفکر و یگ گفتمان جنسیتی است که مطالباتش فمنیستی و در عین حال زبان ومنبع مشروعیتش اسلامی است»بطلان این عقیده نیز مشخص است زیرا وقتی عقیده ای مبانی وماهیتش ناصواب باشد،به هر زبان گفته شود، ناصواب خواهد بود.مشروعیت بخشیدن به مطالبات فمنیستی چهار تالی فاسد عمده به دنبال دارد که عبارتند از: عملکرد گزینشی در گزاره های دینی متناسب با مطالبات فمنیستی، انکار معظم گزاره های دینی که بیانگر تفاوت ها هستند.اتهام اکثر قریب ابه اتفاق فقها و مفسران به فهمیدن متون و عملکرد مردسالارانه و تاویل گزاره‌های  دینی بر خواسته‌های فمنیستی،  
فمنیسم اسلامی به تصریح ایشان« یک شیوه جدید تفکر و یگ گفتمان جنسیتی است که مطالباتش فمنیستی و در عین حال زبان ومنبع مشروعیتش اسلامی است»بطلان این عقیده نیز مشخص است زیرا وقتی عقیده ای مبانی وماهیتش ناصواب باشد،به هر زبان گفته شود، ناصواب خواهد بود.مشروعیت بخشیدن به مطالبات فمنیستی چهار تالی فاسد عمده به دنبال دارد که عبارتند از: عملکرد گزینشی در گزاره های دینی متناسب با مطالبات فمنیستی، انکار معظم گزاره های دینی که بیانگر تفاوت ها هستند.اتهام اکثر قریب به اتفاق فقها و مفسران به فهمیدن متون و عملکرد مردسالارانه و تاویل گزاره‌های  دینی بر خواسته‌های فمنیستی،  
نویسنده در بحث قوامیت تصریح کرده که نابرابری جنسیتی پیش فرض دنیای قدیم بوده و متون دینی به ان تصریحی ندارند. خانم میرحسینی قوامیت را برساخته اجتماع دانسته و معتقد است که این پیش فرض از طرف فقها و مفسران به متن دین تحمیل شده است.بحث تفاوتهای زن ومرد مختص به دین اسلام نبوده و در ادیان مسیحیت و یهودیت نیز به این تفاوتها اشراه شده است.اگرچه این ادیان در بسیاری از عقایدريال سلایق، فرهنگ‌ها شرایط زمانی ومکانی بایکدیگر تفاوت دارند ولی بر وجود اصل تفاوت بین زن و مرد اتفاق نظر دارند.چنین پدیه ای قطعا کاشف از این حقیقت است و آن وجود یکسری تفاوتهابین زن ومرد، اگرچه در اثبات موارد میان این ادیان یقینا اختلافاتی وحود دراد.این در حالی است که فمنیسم پیش فرض برابری را اصل اساسی خود قرار داده است و هرآنچه با این اصل ناسازگار باشد، به انکار و مخالفت با آن بر میخیزند.
نویسنده در بحث قوامیت تصریح کرده که نابرابری جنسیتی پیش فرض دنیای قدیم بوده و متون دینی به آن تصریحی ندارند. خانم میرحسینی قوامیت را برساخته اجتماع دانسته و معتقد است که این پیش فرض از طرف فقها و مفسران به متن دین تحمیل شده است.بحث تفاوتهای زن ومرد مختص به دین اسلام نبوده و در ادیان مسیحیت و یهودیت نیز به این تفاوتها اشاره شده است.اگرچه این ادیان در بسیاری از عقایدو سلایق، فرهنگ‌ها شرایط زمانی ومکانی بایکدیگر تفاوت دارند ولی بر وجود اصل تفاوت بین زن و مرد اتفاق نظر دارند.چنین پدیه ای قطعا کاشف از این حقیقت است و آن وجود یکسری تفاوتهابین زن ومرد، اگرچه در اثبات موارد میان این ادیان یقینا اختلافاتی وحود دراد.این در حالی است که فمنیسم پیش فرض برابری را اصل اساسی خود قرار داده است و هرآنچه با این اصل ناسازگار باشد، به انکار و مخالفت با آن بر میخیزند.
خلاصه آنکه اسلام دین حکمت است، نه دین تساوی یا تفاوت و خداوند حکیم، متناسب با مصالح واقعی و متناسب با استحقاق‌ها، ظرفیتها و تفاوتهای تکوینی، احکام را تشریع کرده و به واسطه انبیای خود در زمین پیاده میکند.<ref>میرحسینی، زیبا،آواهاي تازة فمینیستي در جهان اسلام،ص6-7</ref>
خلاصه آنکه اسلام دین حکمت است، نه دین تساوی یا تفاوت و خداوند حکیم، متناسب با مصالح واقعی و متناسب با استحقاق‌ها، ظرفیتها و تفاوتهای تکوینی، احکام را تشریع کرده و به واسطه انبیای خود در زمین پیاده کرده‌است.<ref>میرحسینی، زیبا،آواهاي تازة فمینیستي در جهان اسلام،ص6-7</ref>
 
==فعالیت‌ها==
==فعالیت‌ها==
خانم میرحسینی از بنیان گذاران جنبش جهانی مساوات؛ برای عدالت و برابری در خانواده مسلمان است و به واسطه فعالیت های خود در جنبش مساوات یافته های تحقیقاتی فمینیست های مسلمان را به برنامه های عملی پیوند می زند.«مساواة» که در فوریه 2009 در کوالالامپور فعالیت خود را آغاز کرد تلاش می کند که با ترکیبی از چهارچوب موازین اسلامی و موازین حقوق بشر، آگاهی بین زنان از اقشار و گروههای مختلف اجتماعی را گسترش داده و هدف آن دستیابی به قوانین برابر در خانواده های مسلمانان است.زنان در «مساواة» و بسیاری از زنان اصلاح طلب در جنبش سبز ایران بر این که شریعت، تجسمی ایده آل از عدل در اسلام است اصرار می ورزند، عدلی که امروز باید برابری را در بر بگیرد و بنابراین تفسیرهای مردسالارانه از اسلام کاملا غیر قابل پذیرش هستند.<ref>میرحسینی، زیبا،مترجم، رویا صحرایی، فمینیسم و اسلام: ایجاد دیالوگی جدید، مدرسه فمنیستی،شهرگان آگوست2011</ref>
خانم میرحسینی از بنیان گذاران جنبش جهانی مساوات؛ برای عدالت و برابری در خانواده مسلمان است و به واسطه فعالیت های خود در جنبش مساوات یافته های تحقیقاتی فمینیست های مسلمان را به برنامه های عملی پیوند می زند.«مساواة» که در فوریه 2009 در کوالالامپور فعالیت خود را آغاز کرد تلاش می کند که با ترکیبی از چهارچوب موازین اسلامی و موازین حقوق بشر، آگاهی بین زنان از اقشار و گروههای مختلف اجتماعی را گسترش داده و هدف آن دستیابی به قوانین برابر در خانواده های مسلمانان است.زنان در «مساواة» و بسیاری از زنان اصلاح طلب در جنبش سبز ایران بر این که شریعت، تجسمی ایده آل از عدل در اسلام است اصرار می ورزند، عدلی که امروز باید برابری را در بر بگیرد و بنابراین تفسیرهای مردسالارانه از اسلام کاملا غیر قابل پذیرش هستند.<ref>میرحسینی، زیبا،مترجم، رویا صحرایی، فمینیسم و اسلام: ایجاد دیالوگی جدید، مدرسه فمنیستی،شهرگان آگوست2011</ref>