خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
==نقد== | ==نقد== | ||
خانم میرحسینی عدل را به معنای برابری دانسته و از آنجا که به تصریح خود او عدل از ارکان اسلام است، لذابر فقیه و فقها و تفاوتهای حقوقی زنان ، زبان به اعتراض گشوده است و هرگونه نابرابری را خلاف عدالت دانسته است.درحالی که مفهوم عدالت قرار دادن هر شی در جایگاه مناسب است.لذا تناسب محوری تنها راه رسیدن به عدالت است نه تساوی محوری و نه تفاوت محوری.و از آنجا که تناسب با تساوی رابطه عموم خصوص منه وجه دارد ، لذا گاه اقتضای تساوی دارد، کما اینکه زن و مرد در بسیاری از شاخصه های شخصیتی و بسیاری از حقوق مساویند و گاه متناسب با تفاوتهای تکوینی ، مقتضی تفاوت در حقوق است کما اینکه در برخی از حقوق متفاوت هستند.و هیچ کس تفاوتهای متناسب را ظلم نمیپندارد و تفاوتهای حکمی شریعت نیز ریشه در تناسبات حکیمانه دارد، که توسط خداوند حکیم جعل و تشریع شده است. | خانم میرحسینی عدل را به معنای برابری دانسته و از آنجا که به تصریح خود او عدل از ارکان اسلام است، لذابر فقیه و فقها و تفاوتهای حقوقی زنان ، زبان به اعتراض گشوده است و هرگونه نابرابری را خلاف عدالت دانسته است.درحالی که مفهوم عدالت قرار دادن هر شی در جایگاه مناسب است.لذا تناسب محوری تنها راه رسیدن به عدالت است نه تساوی محوری و نه تفاوت محوری.و از آنجا که تناسب با تساوی رابطه عموم خصوص منه وجه دارد ، لذا گاه اقتضای تساوی دارد، کما اینکه زن و مرد در بسیاری از شاخصه های شخصیتی و بسیاری از حقوق مساویند و گاه متناسب با تفاوتهای تکوینی ، مقتضی تفاوت در حقوق است کما اینکه در برخی از حقوق متفاوت هستند.و هیچ کس تفاوتهای متناسب را ظلم نمیپندارد و تفاوتهای حکمی شریعت نیز ریشه در تناسبات حکیمانه دارد، که توسط خداوند حکیم جعل و تشریع شده است. | ||
اما در باب فمنیسم اسلامی نویسنده به شدت از فمنیسم اسلامی دفاع ، تعریف و تمجید میکند و به تصریح گفته است میان«فمنیسم و اسلام هیچ تفاوتی نیست».چنین اعتقادی ناصواب است زیرا ناسازگاری احکام اسلامی حتی در ادیان دیگر، بااکثر مطالبات فمنیستی از روشن ترین مسائل است، که نظر هر آشنا به شریعت اسلامی را بهخود جلب میکند. و به همین دلیل است که اکثر اسلامگراها و بسیاری از فمنیستها ایده فمنیسم اسلامی را نمیپذیرند.با اندکی تامل در مبانی فکری اسلام و فمنیست، وجه ناهمخوانی این دو روشن میشود؛ اومانیسم، سکولاریسم، نسبیتگرایی و فردگرایی از جمله مبانی فمنیسم هستند در حالی که هیچ کدام از این مبانی در اسلام پذیرفتنی نیست. | اما در باب فمنیسم اسلامی نویسنده به شدت از فمنیسم اسلامی دفاع ، تعریف و تمجید میکند و به تصریح گفته است میان«فمنیسم و اسلام هیچ تفاوتی نیست».چنین اعتقادی ناصواب است زیرا ناسازگاری احکام اسلامی حتی در ادیان دیگر، بااکثر مطالبات فمنیستی از روشن ترین مسائل است، که نظر هر آشنا به شریعت اسلامی را بهخود جلب میکند. و به همین دلیل است که اکثر اسلامگراها و بسیاری از فمنیستها ایده فمنیسم اسلامی را نمیپذیرند.با اندکی تامل در مبانی فکری اسلام و فمنیست، وجه ناهمخوانی این دو روشن میشود؛ اومانیسم، سکولاریسم، نسبیتگرایی و فردگرایی از جمله مبانی فمنیسم هستند در حالی که هیچ کدام از این مبانی در اسلام پذیرفتنی نیست. | ||
فمنیسم اسلامی به تصریح ایشان« یک شیوه جدید تفکر و یگ گفتمان جنسیتی است که مطالباتش فمنیستی و در عین حال زبان ومنبع مشروعیتش اسلامی است»بطلان این عقیده نیز مشخص است زیرا وقتی عقیده ای مبانی وماهیتش ناصواب باشد،به هر زبان گفته شود، ناصواب خواهد بود.مشروعیت بخشیدن به مطالبات فمنیستی چهار تالی فاسد عمده به دنبال دارد که عبارتند از: عملکرد گزینشی در گزاره های دینی متناسب با مطالبات فمنیستی، انکار معظم گزاره های دینی که بیانگر تفاوت ها هستند.اتهام اکثر قریب به اتفاق فقها و مفسران به فهمیدن متون و عملکرد مردسالارانه و تاویل گزارههای دینی بر خواستههای فمنیستی، | فمنیسم اسلامی به تصریح ایشان« یک شیوه جدید تفکر و یگ گفتمان جنسیتی است که مطالباتش فمنیستی و در عین حال زبان ومنبع مشروعیتش اسلامی است»بطلان این عقیده نیز مشخص است زیرا وقتی عقیده ای مبانی وماهیتش ناصواب باشد،به هر زبان گفته شود، ناصواب خواهد بود.مشروعیت بخشیدن به مطالبات فمنیستی چهار تالی فاسد عمده به دنبال دارد که عبارتند از: عملکرد گزینشی در گزاره های دینی متناسب با مطالبات فمنیستی، انکار معظم گزاره های دینی که بیانگر تفاوت ها هستند.اتهام اکثر قریب به اتفاق فقها و مفسران به فهمیدن متون و عملکرد مردسالارانه و تاویل گزارههای دینی بر خواستههای فمنیستی، | ||
نویسنده در بحث قوامیت تصریح کرده که نابرابری جنسیتی پیش فرض دنیای قدیم بوده و متون دینی به آن تصریحی ندارند. خانم میرحسینی قوامیت را برساخته اجتماع دانسته و معتقد است که این پیش فرض از طرف فقها و مفسران به متن دین تحمیل شده است.بحث تفاوتهای زن ومرد مختص به دین اسلام نبوده و در ادیان مسیحیت و یهودیت نیز به این تفاوتها اشاره شده است.اگرچه این ادیان در بسیاری از عقایدو سلایق، فرهنگها شرایط زمانی ومکانی بایکدیگر تفاوت دارند ولی بر وجود اصل تفاوت بین زن و مرد اتفاق نظر دارند.چنین پدیه ای قطعا کاشف از این حقیقت است و آن وجود یکسری تفاوتهابین زن ومرد، اگرچه در اثبات موارد میان این ادیان یقینا اختلافاتی وحود دراد.این در حالی است که فمنیسم پیش فرض برابری را اصل اساسی خود قرار داده است و هرآنچه با این اصل ناسازگار باشد، به انکار و مخالفت با آن بر میخیزند. | نویسنده در بحث قوامیت تصریح کرده که نابرابری جنسیتی پیش فرض دنیای قدیم بوده و متون دینی به آن تصریحی ندارند. خانم میرحسینی قوامیت را برساخته اجتماع دانسته و معتقد است که این پیش فرض از طرف فقها و مفسران به متن دین تحمیل شده است.بحث تفاوتهای زن ومرد مختص به دین اسلام نبوده و در ادیان مسیحیت و یهودیت نیز به این تفاوتها اشاره شده است.اگرچه این ادیان در بسیاری از عقایدو سلایق، فرهنگها شرایط زمانی ومکانی بایکدیگر تفاوت دارند ولی بر وجود اصل تفاوت بین زن و مرد اتفاق نظر دارند.چنین پدیه ای قطعا کاشف از این حقیقت است و آن وجود یکسری تفاوتهابین زن ومرد، اگرچه در اثبات موارد میان این ادیان یقینا اختلافاتی وحود دراد.این در حالی است که فمنیسم پیش فرض برابری را اصل اساسی خود قرار داده است و هرآنچه با این اصل ناسازگار باشد، به انکار و مخالفت با آن بر میخیزند. | ||
خلاصه آنکه اسلام دین حکمت است، نه دین تساوی یا تفاوت و خداوند حکیم، متناسب با مصالح واقعی و متناسب با استحقاقها، ظرفیتها و تفاوتهای تکوینی، احکام را تشریع کرده و به واسطه انبیای خود در زمین پیاده کردهاست.<ref>میرحسینی، زیبا،آواهاي تازة فمینیستي در جهان اسلام،ص6-7</ref> | خلاصه آنکه اسلام دین حکمت است، نه دین تساوی یا تفاوت و خداوند حکیم، متناسب با مصالح واقعی و متناسب با استحقاقها، ظرفیتها و تفاوتهای تکوینی، احکام را تشریع کرده و به واسطه انبیای خود در زمین پیاده کردهاست.<ref>میرحسینی، زیبا،آواهاي تازة فمینیستي در جهان اسلام،ص6-7</ref> | ||