خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
===هرمونتییک فلسفی=== | ===هرمونتییک فلسفی=== | ||
هرمنوتیک فلسفی، برگرفته از اندیشههای گادامر، از مهمترین مبانی تفکر ابوزید است. وی بر این نظریه معتقد است که افق فکری و فرهنگی خواننده، در فهم متن اثر میگذارد و معنای متن در هر عصری، حاصل ترکیب تاریخی متن با افق فکری خواننده است. به عبارت دیگر، ابوزید متن را صامت میداند و معتقد است که یافتن حقیقت متن، بر گفتوگوی خواننده با متن مبتنی است و این خواننده است که با قابلیتهای علمی و ادراکی خود، متن را به سخن آورده و تأویل میکند. بنابراین، فهم عینی و مطلق وجود ندارد. عینیتی که در تأویل متون دست یافتنی است، عینیت فرهنگی در چهارچوب زمان و مکان است، نه عینیت مطلق که توهمی بیش نیست <ref>ابوزید، نصرحامد المنهج الوافی فی فهم النصوص الدینیه،ص397</ref> بر این اساس، ابوزید وجود معنای ذاتی را برای قرآن انکار میکند . | هرمنوتیک فلسفی، برگرفته از اندیشههای گادامر، از مهمترین مبانی تفکر ابوزید است. وی بر این نظریه معتقد است که افق فکری و فرهنگی خواننده، در فهم متن اثر میگذارد و معنای متن در هر عصری، حاصل ترکیب تاریخی متن با افق فکری خواننده است. به عبارت دیگر، ابوزید متن را صامت میداند و معتقد است که یافتن حقیقت متن، بر گفتوگوی خواننده با متن مبتنی است و این خواننده است که با قابلیتهای علمی و ادراکی خود، متن را به سخن آورده و تأویل میکند. بنابراین، فهم عینی و مطلق وجود ندارد. عینیتی که در تأویل متون دست یافتنی است، عینیت فرهنگی در چهارچوب زمان و مکان است، نه عینیت مطلق که توهمی بیش نیست <ref>ابوزید، نصرحامد المنهج الوافی فی فهم النصوص الدینیه،ص397</ref> بر این اساس، ابوزید وجود معنای ذاتی را برای قرآن انکار میکند . | ||
همچنین وی معتقد است که حتی اگر قرآن معنای ذاتی داشته باشد، هیچ کس، حتی پیامبرا کرم(ص) نمیتواند آن معنای ذاتی را دریابد. ابوزید الفاظ قرآن را ثابت میداند و ثابت بودن، معانی را نکار میکند؛ زیرا به نظر او، دخالت عقل انسانی در تفسیر قرآن، موجب تغییر و تحول در مفهوم آن میشود. برای همین به باور ابوزید، نباید فقط به سنت پیشینیان در فهم حقیقت متن نظر داشت، بلکه باید از روشهای دیگر نیز بهره برد.<ref>عرب صالحی، مجموعه مقالات جریانشناسی و نقد اعتزال | همچنین وی معتقد است که حتی اگر قرآن معنای ذاتی داشته باشد، هیچ کس، حتی پیامبرا کرم(ص) نمیتواند آن معنای ذاتی را دریابد. ابوزید الفاظ قرآن را ثابت میداند و ثابت بودن، معانی را نکار میکند؛ زیرا به نظر او، دخالت عقل انسانی در تفسیر قرآن، موجب تغییر و تحول در مفهوم آن میشود. برای همین به باور ابوزید، نباید فقط به سنت پیشینیان در فهم حقیقت متن نظر داشت، بلکه باید از روشهای دیگر نیز بهره برد.<ref>عرب صالحی، مجموعه مقالات جریانشناسی و نقد اعتزال نو،1393ش، ص106</ref> | ||
=== زبانشناسی=== | === زبانشناسی=== |