ویکیجنسیت:Featured articles/2025/09
عدالت جنسیتی؛ توزیع حقوق و فرصتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متناسب با ساختار وجودی زنان و مردان.
فرودستی زنان نسبت به مردان و نیز وضعیت بالاتر مردان در بهرهبری از حقوق و موقعیتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، زمینهساز توجه بیشتر به مفهوم عدالت در جوامع گوناگون شد که با قرارگرفتن در کنار ساختار جسمی و روانی زن و مرد، مفهوم عدالت جنسیتی از آن خلق شد. دو رویکرد مساواتی و استحقاقی به عدالت جنسیتی، ریشه در پذیرش یا عدم پذیرش تفاوت جنسی و جنسیتی بین زنان و مردان دارد. عامل شکلگیری مفهوم عدالت جنسیتی، ساختارهای اجتماعی دنیای غرب دربارۀ جنس زن و مرد در سدههای هفده و هجده میلادی است، در این دوران با تسلط بینش مردسالار، که عمدتاً ناشی از اندیشههای تحریفی یهودیت و مسیحیت بود، زن موجودی تبعی نسبت به مرد قلمداد میشد و استقلال او مورد سؤال بود در همین راستا نیچه قائل به آفرینش خدمتکارگونۀ زنان است و شوپنهاور آنان را حیواناتی با گیسوان بلند و افکار کوتاه معرفی میکند؛ لذا عدهای که بعدها فمینیست اثباتگرا نام گرفتند به دنبال اثبات شأنیت برای زنان بودند؛ پس از ایشان دستۀ دیگری از فمینیستها با رویکرد مساواتطلبی ظهور کرد، ریشۀ ظهور چنین جنبشهایی این بود که اگرچه زن دارای شأنیت مستقل شده بود؛ اما هنوز در وضعیت فرودست قرار داشت و از موقعیتهای اجتماعی همانند شغل و حقوق اجتماعی همانند حق رأی به دور بود، ازاینرو فمینیستهای مساوات طلب پیگیر وضع حقوق و جایگاه سیاسی برابر با مردان برای زنان بودند. عدالت در این رویکرد علیرغم پذیرش دوگانگی زن و مرد به معنای تساوی و برابری است و تمایزهای طبیعی زنان و مردان، عامل تمایز در حقوق و فرصتهای آنها نمیشود. ذیل همین رویکرد گروهی هستند که قائل به عدم تأثیر تمایز طبیعی در تمایز حقوق هستند؛ اما انحصار جنسی زنانه و مردانه را نمیپذیرند و معتقد به مرزهای جنسی نامتعین هستند؛ درواقع معنای عدالت جنسیتی مساواتی در دسته دوم این است که اجناس مختلف در برابر حقوق یکسان هستند.
اعلامیۀ جهانی حقوق بشر نیز با همین رویکرد صادر شده است که طبق آن تمام افراد، فارغ از تمایزهای جنسی، رنگی، مذهبی، نژادی و عقیدۀ سیاسی باید از تمامی حقوق و آزادیهای ذکرشده در اعلامیه بهرهمند باشند.
[[|ادامهٔ مطلب ...]]
دیگر مقالات منتخب: جنسیت و عقل – هنجارهای جنسیتی در خانواده مسلمان – جنسیت از منظر سیمون دوبوار