زن مدرن؛ زن دارای وظایف و منزلت همسان با مردان در فرهنگ و تمدن غرب.
زن مدرن، نمادی از تحولات اجتماعی و فرهنگی است که در آن زنان به دنبال استقلال، برابری و خودشکوفایی هستند. این مفهوم بر آزادی، برابری و پیشرفت زنان تاکید دارد. زن مدرن، وضعیت آرمانیِ خود را در تشابه جنسیتی با مردان، جستجو کرده و با مردان، رقابت میکند. در این رقابت، زنان هویت زنانگی خود را باخته و بهجای کسب استقلال، بهنفع هوسهای مردانه استخدام شده و کانون خانواده عاری از عواطف زنانه میشود. مدرن بهمعنای تازه، نو و امروزین است. مدرنیزاسیون بهمعنای نوسازی به مجموعه رویدادهای سیاسی، علمی، فنی و اجتماعی گفته میشود که اسباب پیشرفت صنعتی و قدرت سیاسی غرب را فراهم کرده است. در هر جامعهای که این نوسازی گسترش یافته، تغییرات وسیعی در رفتارهای جمعیتی و خانوادگی نیز رخ داده است. زن مدرن در این چارچوب، زنانی هستند که به فرهنگ غربی تمایل داشته و تفاوتهای جنسیتی را بر نمیتابند. امروزه با رواج یافتن صنعت سکس، بدن زن بهمثابه کالای تجاری در معرض فروش قرار میگیرد. برخی فمنیستها، از چنین وضعیتی تعبیر به بردهداری مدرن جنسی کرده و معتقدند؛ امروزه هیچ بخشی از بدن زنانه وجود ندارد که برای دستکاریهای جراحان زیبایی برای تولید گونۀ «زن کامل» قرن بیستمی، دسترسیناپذیر باشد. در حالی که تورات، بدن زن را ملک شوهرش دانسته و تجاوز جنسی به دختر باکره را جرم علیه شوهر آینده او میداند و تلمود، مالکیت مرد بر بدن همسرش را میپذیرد، اما مدرنیته، مالکیت بدن را از حقوق انسانی دانسته و بر این مسئله تاکید دارد که بدن، حریم خصوصی انسان است؛ انسان مجاز به هرگونه بهرهبرداری از بدن خود است و کسی مجاز به دخالت در حریم خصوصی دیگران نیست.
از منظر بوردیو؛ بدن مِلک فرد و سرمایه فیزیکی است که در بردارندۀ منزلت اجتماعی و اشکال نمادین تمایز است و افراد با اشکال گوناگون سرمایه فیزیکی در میدانهای اجتماعی حضور بدنی مییابند؛ آندره میشل، حق مالکیت زن بر بدن خویش و به تبع آن روابط آزاد جنسی غیر رسمی را ارمغان جنبش فمینیستی برای رهایی زنان میداند.
دیگر مقالات منتخب: بدن – پایگاههای جنسیتی در خانواده – جامعهپذیری جنسیتی در خانواده