الهیات فمینیستی
الهیات فمینیستی؛ تفسیر فمینیستی از آموزههای مسیحی.
الهیات فمینیستی در جوامعی شکل گرفت که زنان را فقط ابژه جنسی میدانستند. در این فرهنگ، حضور اجتماعی زنان تهدیدی برای خلوص و پاکی مردان تلقی میشد و بر اساس کتاب مقدس، خشم، خشونت و دوری از اجتماع در حق زنها امری مشروع و عادی بود و زنان، خود را موجودی فرودست و جنس دوم میدانستند. با گسترش جریانهای فمینیستی و حضور زنان در اجتماع، زنان بهتدریج بین زندگی خود و کتب مقدس رابطه برقرار کردند و آموزههای دینی را به چالش کشیدند. الهیات فمینیستی در آغاز، رویکرد انتقادی داشت، اما در مرحله دوم به دنبال ساختن الهیات با صفات و ویژگیهای زنانه برآمد.
مفهومشناسی
الهیات فمینیستی در پی آن است که مفاهیم و آموزههای مهم مسیحیت را با نگاهی زنمحور بررسی کند و تصویری نو از آموزههای مسیحیت ارائه کند.[۱]
شکلگیری الهیات فمینیستی
در آغاز، پرسش از مردسالاری ذاتی مسیحیت، بهویژه با توجه به «پروتستانتیسم انجیلی» که بر جلوههای اخلاقی زنان تاکید بسیاری داشت، به برداشتهای کوتاه و پراکنده جدید دینی انجامید؛ [۲] مانند نامه سارا گریمکی به دوستش که مضمون اصلی آن اشاره به آفرینش برابر زن و مرد است.[۳] الهیات فمینیستی با انتشار مقالهای از سیونگ گلدشتاین در سال 1960م، به نام «موقعیت انسانی؛ یک دیدگاه زنانه» وارد مرحله جدیدی شد. مهمترین محور آن مقاله، نقد رویکرد مردانه در تبیین عقاید مسیحیت در زمینه گناهان بود. گلدشتاین معتقد بود صدای زنانه در تفسیر این مضامین همواره خاموش بوده است.[۴] در سال 1980م، جودیت پلاسکو در رسالهای با عنوان «جنسیت، گناه و توفیق» انتقادهای مهمی به آموزههای مسیحیت وارد کرد. او معتقد بود در مسیحیت حتی قالب کلمات نیز با تجربیات مردانه پیوند خورده و تجارب زنانه همیشه در حاشیه بوده است.[۵]
تدوین آثار در الهیات فمینیستی
مری دالی، مادرخوانده الهیات فمینیستی، اولین زنی بود که در رشته الهیات، مدرک دکتری گرفت و از رساله خود با عنوان «کلیسا و جنس دوم» دفاع کرد. وی کاملا تحت تاثیر سیمون دوبوآر بود. مری به بررسی ویژگیهای مردسالارانه الهیات و در حاشیه بودن زنان در الهیات پرداخت و این نوع نگاه را به شدت ویرانگر ارزشهای زنانه میدانست.[۶]
دالی، شعار معروف الهیات فمینیستی را مطرح کرد: «اگر خدا مذکر است پس مذکر خدا است». دالی در الهیات فمینیستی، آثار متعددی چون «شناخت محیط زیست زنانه» و «شهودت محض» نگاشت. رزمری ردفوردرتر و الیزابت شاسلرفیورنزا از دیگر متفکران اثرگذار در الهیات فمینیستی بودند که با کتابهای «سکسگرایی و گفتههای خداوند» و «یا یاد او» به بخشهایی از الهیات فمینیستی پرداختند.[۷]
مرحله انتقادی الهیات فمینیستی
الهیات فمینیستی دو مرحله اساسی را طی کرده است، مرحله اول صرفا به نقد و چالش کشیدن مباحث مردسالار مسیحیت گذشته است. مباحثی مانند مردانه بودن خدای مسیحیت، آیات مرتبط با آفرینش انسانها و گناه نخستین از موارد انتقاد الهیات فمینیستی بوده است.
انتقاد به خدای پدر
ربکا چاپ معتقد بود باید خدا را با تعابیری مانند «نشانه کاملا گشوده» تفسیر کرد و عنوان محدودکنندهای مانند خدای پدر نمیتواند بهدرستی ویژگیهای تعالیبخشی این حقیقت متعالی را بیان کند.[۸] پیشنهاد مری دالی، برای بیرون کشیدن خدا از چهره مردانه این بود که خدا باید از «کلمه» به «فعل»، «وجود»، «فعل آشکار» و «فرا وجود» تغییر نام دهد. الیزابت جانسون، دیگر نماینده الهیات فمینیستی، معتقد بود در ارتباط با تثلیث باید به فهم جدیدی رسید که هم تعالیم مسیحیت در آن اعمال شود و هم حساسیتهای فمینیستها در آن پاسخ داده شود. از نظر او صفاتی مانند «قدرت مطلق بودن» و «انفعال ناپذیری» یادآور صفات مردانه است و با ویژگیهای اخلاقی زنان کاملا متفاوت است. او معتقد است با بازنگری در همین دو صفت بسیاری از مشکلات و دغدغههای فمینیستها حل میشود. او مانند اکثر الهیدانان فمینیسم معتقد بود برای بیان صفات خداوند بهعنوان یک موجود متعالی باید به صفات و ویژگیهای فراجنسیتی اشاره کرد.[۹]
انتقاد به خدای پسر
به گمان مسیحیان، خدا با تجلی در مسیح از حالت متعالی به حد انسانی تنزل میکند. انتقاد فمینیستها این است که چرا خدا برای تجلی خود از یک کالبد مردانه استفاده کرده و در یک کالبد زنانه متجلی نشده است؟ آیا این نشانه برتری کالبد مردانه بر کالبد زنانه است؟[۱۰] دالی، معتقد است حتی اگر موضوع جنسیت در مسیحشناسی وجود نداشته باشد باز هم نمیتوان تصویر مردانه را از مسیح گرفت. از نظر او تجسد خداوند در وجود انسان مذکر بزرگترین دلیل برای رد و انکار مسیحیت است و به همین دلیل او مسیحیت را همان بتپرستی میداند.[۱۱]
انتقاد به معنای رستگاری زنان
در پاسخ به این مسئله که آیا مسیح رستگاری و بخشش گناهان زنان را تضمین میکند، الهیات فمینیستی این باور را القا میکرد که نه مسیح و نه هیچ مرد دیگری نمیتواند موجب رستگاری دنیوی زنان شود، زیرا رستگاری زنان و احیای ارزشهای حیاتبخش زنانه، از منظر فمینیسم آزادی از حصار جامعه مردسالار و نه بخشش گناهان در آخرت است. برخی فمینیستهای افراطی معاد و رستگاری اخروی را ساخته ذهن مردان و جامعه مردسالار میدانستند چون معتقد بودند معاد برای ارضای حس جاودانگی مردان مطرح شده است، در حالیکه زنان برای جاودانه بودن کافی است مادر شوند.[۱۲]
انتقاد به آموزههای خلقت انسان
در سِفر پیدایش آمده، خداوند آدم را بهصورت خود آفرید؛ ایشان را نر و ماده آفرید؛ [۱۳] اما در جای دیگر آمده است که خداوند ابتدا آدم را خلق کرد و مرد بهعنوان انسان اولیه آفریده شد. خداوند بهشت را برای مرد میآفریند و به او دستور میدهد که به درخت معرفت خیر و شر نزدیک نشود و چون آدم احساس تنهایی میکند، خداوند او را در خوابی عمیق فرو میبرد و حوا (زن) را از دنده چپ او میآفریند و زن آفریده میشود تا شریک او باشد و آنها با هم ازدواج کنند.[۱۴] از نظر برخی فمینیستها، آیات دسته دوم دلیل روشنی بر جنسیتزدگی مسیحیت، فرعی بودن آفرینش زن و اثبات چهره تبعیضآمیز و پدرسالار این دین است که باید بهصورت کلی انکار شود.[۱۵]
گناه نخستین و زنان
بر اساس آموزههای کتاب مقدس، شیطان برای فریب آدم و هبوط او از بهشت عدن به سراغ حوا میرود، زیرا آدم فریب نمیخورد. شیطان بعد از فریب حوا از او میخواهد تا آدم را نیز فریب دهد و اینچنین گناه نخستین اتفاق میافتد. از این دیدگاه، گناه، با زن (حوا) آغاز و پایان میپذیرد. این حوا بود که آدم را فریب داد نه شیطان. او بود که زمینه اخراج از بهشت، تبعید، سقوط و هبوط به زمین را برای آدم و خود فراهم کرد.[۱۶] به باور مسیحیان علت ماموریت عیسی بر روی زمین، نافرمانی حوا است و همه رنجهای بشریت بهخاطر گناه یک زن است.[۱۷]
دیدگاه جنس دومی که تا قبل از ظهور جنبش فمینیسم در جوامع غربی حاکم بود در پرتو آیاتی که ذکر شد قابل توجیه است و از پشتوانه کتاب مقدس برخوردار بوده است.[۱۸]
مرحله اثباتی و ارائه مبانی الهیاتی
خدای مونث
برخی فمینیستها با رسمیتبخشیدن به خدای مسیحیت، حضور یک خدای مونث در تثلیث را التیامی برای زنان میدانستند و روحالقدس را بهعنوان خدایی مونث معرفی کردند. کوالی معتقد است زن دانستن روحالقدس در مسیحیت سازگاری ظریفی با تفکر فمینیستی دارد.[۱۹] کیونگ نیز معتقد بود تصویری زنانه از خدا بهتر میتواند با آن حقیقت متعالی منطبق باشد و زنان تواناییهای بیشتری برای نشان دادن خداوند دارند و تاکید داشت که روحالقدس بهعنوان خدای زنانه مطرح شود.[۲۰]
الههپرستی
برخی الهیدانان فمینیسم، بهدنبال جایگزینی برای خدای مردانه مسیحیت، به الههپرستی رو آوردند. ایریگاری معتقد بود تنهای یک خدای مونث میتواند سعادت و شادکامی را برای کل بشریت به ارمغان بیاورد و رهایی، آزادی و شادی را باید در الههپرستی جستوجو کرد. مری دالی معتقد بود برای رفع ظلم و ستم از زنان باید به الههپرستی روی آورد و حتی به تحسین جادوگری بهعنوان معرفتی زنانه میپردازد.[۲۱] اکثر فمینیستها، الههپرستی را نمادی برای حضور زنان در مباحث الهیاتی میدانند نه پذیرش مادرسالاری. در نگاه آنان الهه نمودی از قدرت زنان است، اما نه قدرت غلبه بر دیگران، چنانچه در الهیات سنتی و مَردمحور بر آن تاکید میشد، بلکه الهه نمادی بر قدرت خودباوری، زایش و تولیدمثل در جهان خلقت است. در الههپرستی زمین بهعنوان جسم و پیکره الهه مطرح میشود و بسیار مورد توجه اکوفمینیسم است.[۲۲]
خدای مفهومی
در نظر برخی فمینیستها، خدا تعین خارجی ندارد، بلکه ساخته و پرداخته ذهن افراد است. کارتر هیوارد خدا را تا حد جامعه تنزل میدهد و میگوید خدا صرفا قدرت تعامل بین افراد است. در این نگاه بحث از تعالی خداوند بحثی بیهوده است و تنها چیزی که اهمیت دارد ساخته شدن روابطی صحیح برای فرد و جامعه است و خدا مفهومی است که به این روابط نظم میدهد و خودش نیز در چارچوب همین روابط ساخته میشود.[۲۳]
خدای متغیر
مری دالی، خدا را بهعنوان «فعل» معرفی کرد؛ خدا موجود دارای صفت کمال مطلق و ثابت نیست، بلکه موجودی در حال شدن است. دلیل ارائه چنین تعریفی از سوی فعالان الهیات فمینیستی، ایجاد حرکت و پویایی در زنان برای بازیابی حقوق خود بوده است.[۲۴]
خدای غیر متعالی
الهیدانان فمینیست بر این باورند که صفات دوگانه متقابلی مثل عقل-احساس و روح-بدن و عینی-ذهنی که جنبه ارزشگذاری دارند و بهنوعی مردان را دارای صفات ارزشمندتری مانند عقلانیت معرفی کردهاند، نیازمند بازنگری است. چریست معتقد بود نتیجه باور به این صفات متقابل، سرکوب زنان و رسمیت بخشیدن به خدای مردانه مسیحیت است. او بر این باور بود که خدا باید موجودی هم عقلانی و هم فراعقلانی، هم تاریک هم روشن و هم متعالی هم همهجایی باشد.[۲۵]
فرجامشناسی فمینیستی
تمرکز اصلی فمینیستها بر سعادت و رستگاری در این دنیا است و نه در جهانی بعد از مرگ. تاکید بر الههپرستی و زایش و زایندگی طبیعت باعث شده است الهیات فمینیستی به تناسخ نزدیک شود. طبق دیدگاه برخی فمینیستها مرگ به مرحلهای از چرخه زندگی تبدیل میشود و نه پایانی بر زندگی این دنیایی و شروعی برای زندگی در سرای دیگر و رسیدن به پاداش و عذاب اخروی. از دیدگاه فمینیستها معادی که با آخرالزمان همراه است در واقع فاجعهای طبیعی است که در اثر ظلم مردان به طبیعت و زنان اتفاق افتاده است، به همین دلیل اکوفمینیستها محیطشناسی را جایگزین معادشناسی میکنند.[۲۶]
دیدگاههای نقادانه به الهیات فمینیستی
از منظر منتقدین، انتقادهای فمینیستها میتوانست تعالیبخش باشد و الهیات مسیحی را از مطالب خرافی غیرعقلانی نجات دهد، اما آنها نتوانستند حقیقت را فهم کنند و تبیینی درست به جای خدای جنسیتزده مسیحیت ارائه دهند. گرایش برخی فمینیستها به الههپرستی و جادوگری، در واقع نقض غرضی از سوی این دسته از فمینیستها بود. اگر جنسیت مردانه برای خداوند بد و مذموم و نکوهیده است، جنسیت زنانه نیز برای خداوند نمیتواند امری شایسته باشد. فمینیستها گرفتار همان دامی شدند که منتقد آن بودند؛ الهیات فمینیستی بهشدت جنسیتزده است و فمینیسم فاقد توانایی برای رهایی از جنسیتزدگی است؛ زیرا مبانی فلسفی و الهیاتی صحیحی ندارد. عمدهترین پیامد این نوع نگاه به خداوند تقسیم جامعه از لحاظ جنسیتی و جدایی افکندن بین زنان و مردان است. ویژگیهایی که برای خداوند بیان کردند، فاقد پشتوانه فلسفی است و الهیاتی و فلسفی نامیدن باورهای فمینیستی بسیار دشوار است. در الهیات فمینیستی ذوق و احساس جایگزین استدلال و برهان شده است و متالهان فمینیسم بهجای تمرکز بر شناخت خداوند بهعنوان یک موجود متعالی بهدنبال مباحثی بودند که نفع و سود بیشتری را برای زنان به ارمغان بیاورد.[۲۷]
پانویس
- ↑ محمودی، الهیات فمنیستی مسیحیت در مقایسه با نگرش اسلام، 1391ش، ص52.
- ↑ ساشوکی، «الهیات فمنیستی»، 1382ش، ص182.
- ↑ مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی، 1382ش، ص54-57.
- ↑ ساشوکی، «الهیات فمینیستی»، 1382ش، ص182.
- ↑ لگنهاوزن، اسلام در رویارویی با فمبنیسم، 1383ش، ص32.
- ↑ ساشوکی، «الهیات فمینیستی»، 1382ش، ص185.
- ↑ ساشوکی، «الهیات فمینیستی»، 1382ش، ص190.
- ↑ ساشوکی، «الهیات فمنیستی»، 1382ش، ص187.
- ↑ ساشوکی، «الهیات فمینیستی»، 1382ش، ص188.
- ↑ Verlag Aachen-God or Goddess. 1995m-p 193.
- ↑ Verlag Aachen-God or Goddess. 1995m-p 193.
- ↑ Verlag Aachen-God or Goddess. 1995m-p 195.
- ↑ سفر پیدایش، آیه 27.
- ↑ سفر پیدایش، آیه 15.
- ↑ دولتی و دیگران، بررسی مبانی فلسفی، اخلاقی، کلامی و آثار عملی فمینیسم، 1388ش، ص188.
- ↑ سفر پیدایش، آیه 6-7.
- ↑ سفر پیدایش، آیه 16.
- ↑ Dally. Mery. After the death of God the father. 1999 . p87-88
- ↑ مورگان، «رهیافت فمینیستی به دین»، 1386ش، ص112.
- ↑ Meurs-feminis gender and theology. 1984 -440
- ↑ لکنهاوزن، اسلام در رویارویی با فمینیسم، 1383ش، ص34.
- ↑ اکو فمینیسم از خردهفمینیستهای موج سوم است که قائل هستند طبیعت به خاطر قدرت زایش و تولید امری مونث است و مانند زنان قربانی سلطهجویی مردان بوده است و زنان موظف هستند که از طبیعت در مقابل مردان دفاع کنند.
- ↑ ساشوکی، «الهیات فمنیستی»، 1382ش، ص188.
- ↑ Daly-beyond god the father 1984 -p45.
- ↑ Christ-feminist theology -p88.
- ↑ لگنهاوزن، اسلام در رویارویی با فمنیسم، 1383ش، ص35.
- ↑ تاجیک، «نقد و بررسی الهیات فمنیستی»، 1401ش، ص105.
منابع
- تاجیک، زینب، «نقد و بررسی الهیات فمینیستی»، فصلنامه آکادمیا، سال دوم، شماره سوم، 1401ش.
- دولتی، غزاله و دیگران، بررسی مبانی فلسفی، اخلاقی، کلامی و آثار عملی فمنیسم، قم، معارف، 1388ش.
- لگنهاوزن، محمد، اسلام در رویارویی با فمینیسم، ترجمه نرجس جواندل، فصلنامه بانوان شیعه، شماره دوم، سال اول، زمستان 1383ش.
- کتاب مقدس، عهد عتیق و عهد جدید، ترجمه فاضلخان همدانی و دیگران، تهران، اساطیر، چاپ سوم، 1388ش.
- ساشوکی، مارجوی، «الهیات فمنینیستی»، در کتاب فمینیسم و دانشهای فمینیستی، ترجمه بهروز جندقی، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1382ش.
- محمودی، علی، الهیات فمینیستی مسیحیت در مقایسه با نگرش اسلام، قم، دانشگاه اصول الدین، 1391ش.
- مشیرزاده، حمیرا، از جنبش تا نظریه اجتماعی، تهران، شیرازه، 1382ش.
- مورگان، سو، «رهیافتهای فمینیستی به دین»، در مجموعه مقالات جنسیت و جامعهشناسی دین، مجید موحد و میثم کایدان، شیراز، آونداندیشه، 1386ش.
- Aacher، Valang. God or Goddes، Cover by roxannc melium. Germany: 1995.
- Dally، Mery، After the death of God the father، Boston، Beacon، 1984
- Dally، Mery، Beyond God the father، Boston، Beacon، 1985
- Christ، Carol، femenist theology as post-traditional theology، In: the Cambridge companion، New York، 2004
- Meurs، Rachelف Feminism Gender and theology، In the modern theology ed: David f ford، 2005