زنان اسطورهای
زنان اسطورهای؛ تخیلات افسانهای از نقش زنان در تدبیر حیات انسانی.
اسطورهها، بازتابنده رویاهای انسانی است. جوامع باستانی، زن و زمین را بهدلیل زایندگی آنها تقدیس میکردند. زنان اساطیری هرچند در تمدنهای باستانی، تفاوتهای نسبی دارند؛ اما خاستگاه مشترک داشته و انعکاس تخیلات انسانی در سطوح و ابعاد مختلف زندگی هستند. ایزدبانوان در سپهر الهیاتی پرستش میشدند؛ برخی اساطیر انعکاسی از ساحت تاریک وجود زنان بوده، مظهر بدی و پلیدی تلقی میشدند. همچنین چگونگی بازتاب عشق در روایتهای اسطورهای، نشان میدهد که انسانهای اولیه در تمدنهای متفاوت، چه نگرشی دربارهٔ عشق، ازدواج و دیگر آرزوهای خانوادگی داشتهاند.
مفهومشناسی
اسطوره در لغت بهمعنای سخن بیهوده و افسانه آمده[۱] و در اصطلاح؛ گونهای جهانبینی باستانی است که یافتههای انسان دیرینه را بازتاب میدهد. اسطورهها پیوندی با جاودانگی دارند، انسان اسطورهای خود را با جهان، یگانه دانسته و میکوشد، جهان را در خود بازشناسد.[۲]
اسطوره به انواع آیینی، بنیادی، کیش و شخصیت تقسیم میشود، زنان اسطورهای از مصادیق اسطوره شخصیت بوده، تولد وکارهای فوقالعاده این زنان را در هالهای از شگفتی و رمز و راز میپوشاند.[۳] مراد از زنان اسطورهای زنان افسانهای و ایزد بانوانی هستند که در سامان دادن جهان، مؤثر دانسته میشدند.[۴]
دیدگاههای نظری دربارهٔ اسطوره
دیدگاهها در باب اسطوره از قدمت خود اسطورهها برخوردارند که در عصر جدید صبغه علمی یافتهاند. برخی نظریهها هرچند ریشه در نگرشهای کهن فلسفی و ادبیات دارند؛ اما متأثر از علوم اجتماعی هستند.[۵]
۱. لویی اشتراوس، اساطیر را متشکل از مجموعهای روایات دانسته و معتقد بر یکی بودن ساختارهای اصلی اساطیر و تکرار آنها در فرهنگهای مختلف بهشکلهای متفاوت است و برخویشاوندی بنیادین اساطیر ملل تأکید میکند.[۶] اسطورهها ریشه در روابط ذهن آدمی با طبیعت پیرامون او دارند؛ سیر تحول اسطورهها از دیرینهترین روزگاران تا امروز، بیانکننده تکامل شکل زندگی، ساختار اجتماعی و تحول اندیشه آدمی است.[۷]
۲. ماکس مولر؛ اسطوره را بیماری زبان دانسته و معتقد است؛ اسطوره اغلب بهدلیل بدفهمی و سوءتعبیر نامها شکل گرفته است؛ در دورانی که زبان برای بیان مفاهیمی مجرد هنوز توانایی نداشته است، از پدیدههای طبیعی و آسمانی خدایانی ساخته شدند و به تدریج در اثر تغییرات فرهنگی، از آن تصورات خیالی، اسطورههایی پراخته و شکل گرفتند.[۸]
۳. اندرو لانگ معتقد است؛ اسطوره سازنده نوعی از دانش نخستین (بدوی) بوده؛ آثار، باورها، آداب و رسوم کهن واقعی را دربردارد. اسطورهها در واقع تصویر زیبای رمزی و تمثیلی بوده و هر کدام به طریقی تبیینی و توضیح دهنده هستند.[۹]
۴. مالینوفسکی؛ اساطیر را منشورهایی برای رسوم و عادات پرستش، نهادها یا اعتقادات، مراسم و مناسک میدانست.[۱۰]
۵. میرچا الیاده، معتقد است؛ اسطوره روایت سرگذشت قدسی و مینوی در زمان اولین «زمانِ شگرفِ هدایتِ همه چیز» است و هدف اساطیر بازآوردن این زمان آغازین و در حقیقت بازگشت انسانها به اصل و مبدأ مینوی هستی است.[۱۱]
دیدگاه دیگری بر این امر تأکید دارد که اساطیر مرتبط با آیینها و شعائر بوده و ادموند لیچ آنها را یکی میدانند.[۱۲]
خاستگاه الهیاتی زنان اساطیری
در هستیشناسی اولیه، زمین و زایندگی عنصر بنیادین شمرده میشدند؛ در عصر باستان زن از موقعیت زایندگی دارای منزلت پرستیدنی شده و چهرههای اساطیری از وی ساخته و پرداخته میشود. قداست زمین در برخی نگرشها موجب رونق یافتن کشت و زرع شده و در برخی نگرشهای دیگر؛ شخم زدن زمین بیحرمتی به آن تلقی میشد؛ پیشوایی سرخپوست، به پیروانش سفارش میکرد که زمین را بیل نزنند، زیرا زخمگین کردن، زخمآرایی و بریدن اندامها و دریدن مادر همه ما آدمیان، با کارهای کشاورزی گناه است. مادری نیز همسطح زمین تکریم شده و الهه مادر پرستش میشد. در تاریخ اسطورهای ایران، در کنار پرستش زمین، ایزدبانوانی تقدیس شده و زن مظهر پاکی و نیرویی برای زایندگی شمرده میشد.[۱۳]
عامل اصلی تقدیس زن، نقش او در باروری و زایایی بود و از همین خاستگاه بود که زنان واسطه انتقال فرّ کیانی شمرده میشدند. کاوشهای باستانی بیانگر آن است که کهنترین کنشهای مذهبی به ایزدبانوان تعلق داشته است. تندیسهای کوچکی که از آنها در دوره نوسنگی کشف شده، بر جنبههای جسمی باروری زنان اشاره دارند.[۱۴]
ایزدبانوان اساطیری در تمدنهای باستانی
برخی محققین؛ پرستش بانوان ایزدی را مقارن با ساخت اجتماعی مادرسالاری در جوامع ابتدایی بشر دانسته و معتقدند؛ پرستش ایزدبانوی مادر بر اساس یک روش سیاسی مادرسالاری بوده است که گفته میشود تا حدود هزاره سوم قبل از میلاد اعمال میشده است.[۱۵]
در مصر باستان ایزدبانوانی تقدیس میشدند که از آن جمله میتوان به: ایزیس، آفریننده و مادر هستی؛ هاتو، الههٔ جشنها، عشق، موسیقی و رقص؛ مآت، سمبل نظم جهان، عدالت، واقعیت و ضامن تعادل نظام کیهانی اشاره کرد.[۱۶]
در یونان باستان نیز الهههایی از قبیل؛ پرسفونه، الهه عالم اموات؛ هستیا، الهه کانون خانه و خانواده؛[۱۷] هرا، الهه زنانگی؛ دمتر، الهه باروری؛ آرتمیس، الهه شکار، بکارت و حیات وحش؛ آتنا، الهه حکمت، جنگ و حامی شهر آتن، پرستش میشدند.[۱۸]
ایزدبانوانی که در ایران باستان تقدیس میشدند عبارت بودند از: آناهیتا، منبع باروری؛[۱۹] سپندارمذ، موکل زمین؛ دین، دختر زمین و نگهبان دارایی مردم؛ چیستا؛ نگهبان علم؛ آرد، الهه پیروزی و پاداشدهنده؛[۲۰] مرداد، موکل پژمرده نشدن گیاههان؛ خرداد، موکل شادابی گیاهان و نجات دهنده بشر.[۲۱]
در مقابل ایزدبانوان؛ برخی اسطورهها نشاندهنده چهره منفی و سیرت پلید زنانه است؛ از جمله: پری؛ زن اهریمنی، جادوگر و فریبنده؛ جهی بهمعنای روسپی، دختر اغواکننده اهریمن؛ اودک، دیوزنی که انسانها را بهسوی لذتهای دنیوی و سخنان بیجا تحریک میکند.[۲۲] در شاهنامه، سودابه نماد زنی بهشمار میرود که فریبندگی را از جهی به ارث برده بود.[۲۳]
عشق در اساطیر ایرانی و یونانی
در افسانههای اساطیری عشق بازتاب جدی دارد؛ از میان اساطیر ایران و یونان، آناهیتای ایرانی و آفرودیت یونانی هر دو الهه عشق و زیبایی بودند. ویل دورانت، آناهیتا را آفرودیت ایرانی نامیده است. به اعتقاد محققین؛ الههها در یونان خصلتهای انسانی دارند، حسادت میکنند، عاشق میشوند، ازدواج میکنند، کینهجویی کرده و در کار آدمیان دخالت میکنند، با همدیگر به جنگ برخاسته و حیله میکنند؛ اما الهههای ایران اینگونه نیستند. همچنین در هیچیک از داستانهای اساطیر ایران، خطاکاری ایزدبانوان دیده نمیشود، بلکه تمام زنان دارای صفات برجسته اخلاقی و مورد احترام بودهاند. آناهیتا در ایران مظهر عشق و پاکی و وارستگی بوده اما آفرودیت با ارس رابطه پنهانی و عاشقانه داشت و به همسر خود هفاستوس خیانت کرد.[۲۴]
در اساطیر یونانی، مدیا عاشق جیسون میشود، پدرش برای جیسون شرط میگذارد که باید بر گاو آتشیندم یوغ گذاشته، کشتزارها را شخم بزند. آنگاه دندانهای اژدها را در آن بکارد. او با کمک مدیا چنین کرد؛ اما پدر مدیا از پیمانش سر باز زد، مدیا با جیسون گریخت و به هنگام فرار، برادرش آپسورتوس را با خود برد. هنگامیکه آیتس به تعقیب جیسون و مدیا پرداخت، مدیا برادرش را تکهتکه کرد و در کنار کشتی انداخت.[۲۵]
زنان اسطورهای غرب و منازعات خانوادگی
در اسطورههای یونانی و رومی دو سیمای متفاوت از زنان دیده میشود؛ در یک سیما؛ زنان خشن و بیرحم هستند که حاضرند برای انتقامجویی از خیانت همسرانشان، فرزندانشان را قربانی کنند؛ افزون بر این در راه هوسرانی به خانواده پدری و از آن بزرگتر به وطن خود نیز خیانت میکنند. این رویکرد در داستان مدیا نشان داده میشود؛ مادران با قساوت وحشتناکی، فرزندان خود را برای انتقام بهشیوه فجیعی قربانی میکنند. سیمای دیگر زنان در داستانهای اساطیری، تصویر مادری مهربان است که برای نجات فرزند خود، هر کاری میکنند؛ در داستان ایفیژنی، زنان مظلوم و پاکی را میبینیم که در ظاهر برای جلب رضایت خدایان قربانی میکنند؛ در حالیکه باطن عمل بیانگر چیز دیگری است.[۲۶]
بر اساس افسانه یونانی؛ هرا با زئوس، پادشاه خدایان، ازدواج میکند، هرچند هرا بهعنوان الهه وفاداری و تعهد شناخته میشود؛ اما بهخاطر رابطه زئوس با زنان دیگر و فرزندان نامشروع او، هرا وارد درگیریهای شدیدی با او میشود.[۲۷]
زنان اسطورهای ایران و منازعات خانوادگی
اساطیر ایرانی در مقایسه با اساطیر تمدنهای دیگر، مهربانتر بوده و موجودات اهریمنی آن نسبت به اهریمنان و دیوان فرهنگهای دیگر به مراتب کم رنگتر است.[۲۸]
در اسطورههای ایرانی؛ زیبایی، زایندگی و خانهداری از ویژگیهای زنان مطلوب محسوب میشوند؛[۲۹] لذا در اساطیر ایرانی زنان بدذاتی مانند سودابه، کمتر دیده میشوند. دیگر زنان اسطورهای عموماً؛ خردمند و باتدبیری هستند که مانع تقابل در خانواده شده، نقش پایمردی و سازش ایفا میکنند؛ در تراژدیهای سیاوش و افراسیاب و گشتاسب و اسفندیار، فرنگیس و کتایون میکوشند تا منازعه را تدبیر کرده و مانع رویارویی همسر و فرزندانشان شوند؛ زیرا با توجه به حاکمیت پدرسالاری مطمئن بودند که سرانجامِ چنین تقابلی به مرگ فرزند میانجامد.[۳۰]
پانویس
- ↑ . دهخدا، لغتنامه، 1377ش، ذیل واژه اسطوره.
- ↑ بخنوه و زرین جوی الوار،«نگاهی به زنان حماسی و اسطورهای ایرانی و یونانی»، 1390ش، ص99-98.
- ↑ اشرفی، «معناشناسی داستان و اسطوره در قرآن»، وبسایت احسن الحدیث.
- ↑ بخنو و زرین جوی الوا،«نگاهی به زنان حماسی و اسطورهای ایرانی و یونانی»، 1390ش، ص104.
- ↑ آلنسگال، «نظریههایی در باب اسطوره»، وبسایت راسخون.
- ↑ عزیزیفر و دیگران، «بررسی مقایسهای نقش زنان در نزاعهای درونخانوادگی اسطورههای ایرانی و یونانی و رومی )برپایة شاهنامة فردوسی و متون اساطیری یونان و روم(»، 1401ش، ص4.
- ↑ «اسطوره عشق در ایران و یونان باستان»، وبسایت شبکه شرق.
- ↑ هادی، «اسطوره در جامعة باستان، ثمرة یک روند جمعی است»، وبسایت دانشگاه شیراز.
- ↑ هادی، «اسطوره در جامعة باستان، ثمرة یک روند جمعی است»، وبسایت دانشگاه شیراز.
- ↑ هادی، «اسطوره در جامعة باستان، ثمرة یک روند جمعی است»، وبسایت دانشگاه شیراز.
- ↑ هادی، «اسطوره در جامعة باستان، ثمرة یک روند جمعی است»، وبسایت دانشگاه شیراز.
- ↑ هادی، «اسطوره در جامعة باستان، ثمرة یک روند جمعی است»، وبسایت دانشگاه شیراز.
- ↑ خلیلی، «رد پای زنان در اسطورهها»، وبسایت راسخون.
- ↑ عزیزیفر و دیگران، «بررسی مقایسهای نقش زنان در نزاعهای درونخانوادگی اسطورههای ایرانی و یونانی و رومی )برپایة شاهنامة فردوسی و متون اساطیری یونان و روم(»، 1401ش، ص5-4.
- ↑ عزیزیفر و دیگران، «بررسی مقایسهای نقش زنان در نزاعهای درونخانوادگی اسطورههای ایرانی و یونانی و رومی )برپایة شاهنامة فردوسی و متون اساطیری یونان و روم(»، 1401ش، ص4.
- ↑ جواهری، «جایگاه زن در تمدن فراعنه با تأکید بر نتایج باستانشناسانة دورة امپراطوی جدید (1000-1500ق.م)»، 1390ش، ص104-102.
- ↑ «10 چهرهی مؤنث مهم در اسطورهشناسی یونانی»، وبسایت انتشارات مجید.
- ↑ «لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی»، وبسایت راسخون.
- ↑ زمانی، «پوشش زن در ایران باستان»، 1391ش، ص59.
- ↑ سنجری، «نقش زن در ادبیات کهن و اسطورههای ایرانی»، 1390ش، ص42-40.
- ↑ «جایگاه زن در ایران پیش از اسلام»، پرسمان دانشگاهیان.
- ↑ سنجری، «نقش زن در ادبیات کهن و اسطورههای ایرانی»، 1390ش، ص43.
- ↑ موسوی و خسروی، «زنان منفی شاهنامه»، وبسایت راسخون.
- ↑ «اسطوره عشق در ایران و یونان باستان»، وبسایت شبکه شرق.
- ↑ عزیزیفر و دیگران، «بررسی مقایسهای نقش زنان در نزاعهای درونخانوادگی اسطورههای ایرانی و یونانی و رومی )برپایة شاهنامة فردوسی و متون اساطیری یونان و روم(»، 1401ش، ص5.
- ↑ عزیزیفر و دیگران، «بررسی مقایسهای نقش زنان در نزاعهای درونخانوادگی اسطورههای ایرانی و یونانی و رومی )برپایة شاهنامة فردوسی و متون اساطیری یونان و روم(»، 1401ش، ص18.
- ↑ خسروی، «هرا (Hera): الهه ازدواج، خانواده و تعهد»، وبسایت خردورز.
- ↑ آموزگار، «آیتهای مهربانی در اساطیر ایران»، وبسایت راسخون.
- ↑ معتکف، «آناهیتا (ناهید) در اساطیر ایران»، وبسایت پیمان.
- ↑ عزیزیفر و دیگران، «بررسی مقایسهای نقش زنان در نزاعهای درونخانوادگی اسطورههای ایرانی و یونانی و رومی )برپایة شاهنامة فردوسی و متون اساطیری یونان و روم(»، 1401ش، ص19.
منابع
- «اسطوره عشق در ایران و یونان باستان»، وبسایت شبکه شرق، تاریخ درج مطلب: ۲۴ مرداد ۱۴۰۱ش.
- اشرفی، عباس، «معناشناسی داستان و اسطوره در قرآن»، وبسایت احسن الحدیث، تاریخ بازدید مطلب: ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ش.
- آلنسگال، رابرت، «نظریههایی در باب اسطوره»، مترجم، فریده فرنودفر، وبسایت راسخون، تاریخ بازدید مطلب: ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ش.
- آموزگار، ژاله، «آیتهای مهربانی در اساطیر ایران»، وبسایت راسخون، تاریخ درج مطلب: ۱۸ آبان ۱۳۹۷ش.
- بخنوه، مریم و زرینجوی الوار، سهیلا، «نگاهی به زنان حماسی و اسطورهای ایرانی و یونانی»، زن و فرهنگ، شماره ۱۰، زمستان ۱۳۹۰ش.
- «جایگاه زن در ایران پیش از اسلام»، پرسمان دانشگاهیان، تاریخ درج مطلب: ۲۷ دی ۱۳۹۰ش.
- جواهری، بهاره، «جایگاه زن در تمدن فراعنه با تأکید بر نتایج باستانشناسانة دورة امپراطوی جدید (۱۰۰۰–۱۵۰۰ق. م)»، زن در فرهنگ و هنر، دورة ۳، شمارة ۲، زمستان ۱۳۹۰ش.
- «۱۰چهرة مؤنث مهم در اسطورهشناسی یونانی»، وبسایت انتشارات مجید، تاریخ بازدید مطلب: ۲۶ فروردین ۱۴۰۴ش.
- خسروی، دامون، «هرا (Hera): الهه ازدواج، خانواده و تعهد»، وبسایت خردورز، تاریخ بازدید مطلب: ۲۷ خرداد ۱۴۰۴ش.
- خلیلی، نسیم، «رد پای زنان در اسطورهها»، وبسایت راسخون، تاریخ درج مطلب:۱۷ مهر ۱۳۹۲ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
- زمانی، مهدی، «پوشش زن در ایران باستان»، خردنامه، شماره ۸، بهار ۱۳۹۱ش.
- سنجری، سیدهسعیده، «نقش زن در ادبیات کهن و اسطورههای ایرانی»، فصلنامه زن و فرهنگ، شماة ۷، بهار ۱۳۹۰ش.
- عزیزیفر، امیرعباس و دیگران، «بررسی مقایسهای نقش زنان در نزاعهای درونخانوادگی اسطورههای ایرانی و یونانی و رومی (برپایة شاهنامة فردوسی و متون اساطیری یونان و روم)»، متنشناسی ادب فارسی، سال چهاردهم، شمارة۱، بهار ۱۴۰۱ش.
- «لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی»، وبسایت راسخون، تاریخ بازدید مطلب: ۲۴ فروردین ۱۴۰۴ش.
- معتکف، فریده، «آناهیتا (ناهید) در اساطیر ایران»، وبسایت پیمان، تاریخ بازدید مطلب: ۲۷ خرداد ۱۴۰۴ش.
- موسوی، سیدکاظم و خسروی، اشرف، «زنان منفی شاهنامه»، وبسایت راسخون، تاریخ بازدید مطلب: ۱۶ اسفند ۱۴۰۳ش.
- هادی، سهراب، «اسطوره در جامعة باستان، ثمرة یک روند جمعی است»، وبسایت دانشگاه شیراز، تاریخ بازدید مطلب: ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ش.