فعالیت زنان روستایی
پژوهش حاضر در پی یافتن تاثیر مستقیم کار جنسی میان زنان و مردان بر میزان نابرابری بین آنها است. این پژوهش بر اساس نظریات فمینیسم در رابطه با تقسیم کار جنسیتی است، به طوری که تقسیم کار جنسی، به نوع و میزان فعالیت و نابرابری جنسیتی به میزان بهره مندی از حقوق اقتصادی - اجتماعی برمیگردد. طبق نتایج تحقیق، بین میزان فعالیت کشاورزی زنان روستایی و بهره مندی آنها از حقوق اقتصادی - اجتماعی رابطه مستقیمی وجود دارد. و به طور کلی تقسیم کار جنسیتی و میزان بهره مندی از حقوق با یکدیگر رابطه مستقیم دارند.
گزارش مقاله
نویسنده در این مقال در صدد یافتن تاثیر فعالیت زنان روستایی بر سطح حقوق اقتصادی- اجتماعی آنها است. لذا در ابتدابه مظمون نظریههای نابرابری جنسیتی را بیان میپردازد، و سپس آمارهای به دست آمده از فعالیت زنان روستایی را مود بررسی قرار میدهد.
نظریههای نابرابری جنسیتی
چهار مضمون این نظریه عبارتند از:
- اینکه زنان و مردان نه تنها موقعیتهای متفاوتی در جامعه دارند، بلکه در موقعیتهای نابرابری نیز قرار گرفتهاند. زنان در مقایسه با مردانی که در همان جایگاه اجتماعی زنان قرار دارند از منابع مادی، منزل اجتماعی، قدرت و فرصتهای تحقق خود کمتری بهرهمند هستند؛
- اینکه این نابرابری از سازمان جامعه سرچشمه میگیرد و از هیچگونه تفاوت مهم زیستشناختی یا شخصیتی میان زنان و مردان ناشی نمیشود؛
- مضمون نظریه نابرابری این است که هر چند افراد انسانی ممکن است از نظر استعدادها و ویژگیهایشان با یکدیگر تا اندازهای تفاوت داشته باشند، اما هیچگونه الگوی تفاوت طبیعی مهمی وجود ندارد که دو جنس را از هم متمایز کند؛
- اینکه همه نظریههای نابرابری فرض را بر این میگیرند که هم مردان و هم زنان میتوانند در برابر ساختارها و واقعیتهای اجتماعی به طور برابر واکنشی آسان و طبیعی از خود نشان دهند.
فمینیستهای لیبرال طرفدار حقوق برابر زن و مرد هستند و بر علیه قوانینی مبارزه میکنند که حقوق ویژهای برای مردان قائل میشود، در تحلیل تقسیم کار جنسیتی نشان میدهند که زنان همواره، چه در نظام تولید کشاورزی سنتی، چه در نظام سنتی و چه در نظام صنعتی، به حیات اقتصادی خانواده کمک میکنند. بر طبق نطریههای فمینیستی، تقسیم منابع مالی در خانواده به طور مساوی انجام نمیشود، زنان، برای نیاز شوهر و فرزندانشان نسبت به نیازهای خودشان اولویت قائل هستند.
یافتههای پژوهش
یافتههای توصیفی
میانگین سنی زنان مورد مطالعه در این پژوهش حدود 51 سال است. با تحقیقات انجام شده میتوان گفت که تعدادی از زنان روستایی مالک یکی یا تمام عوامل تولید هستند، که این امر باعث شده تا در بررسی وضعیت مالکیت منابع تولید این تعداد (34.3%) در طبقه بالای مالکیت عوامل تولید جای بگیرند. منابع در آمدی پاسخگویان از دو طریق (قالی بافی و تهیه فرآوردههای لبنی) فراهم میشود. که درآمد حاصل از فروش لبنیات دارای شرایط بهتری است.
یافتههای بدست آمده از شاخص میزان بهرهمندی از حقوق اقتصادی- اجتماعی، نتایج مطلوب و عادلانهای را نشان نمیدهد. 50% از زنان روستایی از حقوق اقتصادی- اجتماعی بهره مند نیستند و 25.7% حقوق کمی در این رابطه دارند. همچنین، تنها حدود یک چهارم جمعیت نمونه که 24.3% زنان روستایی را تشکیل میدهد، طبق شاخص از حقوق بالایی بهرهمند هستند.
یافتههای استنباطی
بین پایگاه اجتماعی- اقتصادی زنان کشاورز روستایی و میزان بهرهمندی از حقوق اجتماعی- اقتصادیشان رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. به این معنا که با بالا رفتن پایگاه افراد، میزان بهرهمندی از حقوق اجتماعی- اقتصادیشان نیز بیشتر میشود. بین تحصیلات زنان کشاورز و میزان بهرهمندی از حقوق اجتماعی- اقتصادیشان رابطه مستقیم و معنا داری وجود دارد. به این معنا که هر چه سطح تحصیلات زنان بالاتر رود میزان بهرهمندی از حقوق اجتماعی- اقتصادیشان بیشتر میشود.
بحث و نتیجه گیری
طبق نتایج به دست آمده: نوع فعالیت زنان روستایی و بهره مندی آنها از حقوق اقتصادی_ اجتماعی با یکدیگر رابطه معنا داری ندارند. میزان فعالیت زنان روستایی و بهره مندی آنها از حقوق اقتصادی- اجتماعی با یکدیگر رابطه مستقیمی دارند. با وجود زحمتهای فراوانی که زنان روستایی در جهت حفظ تولید میکشند، و به تامین معاش کمک میکنند، ۲۵.۷ درصد زنان هیچ گونه مالکیتی در منابع تولیدی ندارند، و ۴۰ درصد آنها نیز مالکیت کمی در این زمینه دارند.
همچنین از مطالعه پژوهش متوجه شدیم که زنان روستایی، با وجود حضور فعال در واحد بهره برداری و یک عامل موثر در تامین معاش خانواده، هیچگونه پاداشی دریافت نمیکنند و از لحاظ اقتصادی به مردان وابسته هستند.
واژگان کلیدی
تقسیم کار جنسیتی؛ روستای وده؛ مشارکت زنان روستایی؛ نابرابری جنسیتی؛ حقوق اجتماعی و اقتصادی زنان.