یوسف قرضاوی
اطلاعات شخصی | |
---|---|
زاده | ۹ سپتامبر ۱۹۲۶؛استان غربیه، مصر |
مکتب | نوسلفی |
محل سکونت | مصر، قطر، عربستان |
خدمات | |
دین | اسلام |
مذهب | اهل تسنن |
تحصیلات | دکتری |
محل تحصیل | قاهره |
یوسف عبدالله القرضاوی( زاده ۹ سپتامبر ۱۹۲۶) يکي از فقهاي برجسته معاصر اهل سنت.
وی در حوزه عمل سياسي نيز ايفاي نقش کرده است. وي که خود را به جريان «الوسطيه الاسلاميه» متعلق ميداند، خط مشي فکري خود را «نوسلفي» ميخواند. انديشه سياسي او ترکيبي از سلفي گري و نوگرايي است. وی از تربیتشدههای مدرسهٔ حسن البنا و اخوان المسلمین است.قرضاوی از شاگردان محمد غزالی است.
زندگینامه
دکتر یوسف عبدالله قرضاوی در سال ۱۹۲۶ در یکی از روستاهای حومهی محلهی الکبرای استان غربی مصر، در خانوادهای متدّین به دنیا آمد. دو سال بیشتر نداشت که پدرش از دنیا رفت و عمویش سرپرستی او را بر عهده گرفت. در سن پنج سالگی به منظور حفظ قرآن کریم به مکتب خانه فرستاده شد و در سن هفت سالگی برای تحصیلات جدید وارد دبستان شد. پیش از آن که به سن ده سالگی برسد حافظ کل قرآن کریم شد.
در همان دوران کودکی به خاطر آن که قرآن را خوب تلاوت می کرد، اهالی روستا استاد یوسف صدایش میکردند. در سن دوازده سالگی دوره ی ابتدایی را به پایان رسانید. سپس در شهر طنطا دورههای دانشسرای مقدماتی و دانشسرای عالی دینی را گذرانید و برای ادامهی تحصیل به قاهره رفت و به دانشکدهی اصول دین راه یافت و در سال ۱۹۵۲ به اخذ دانش نامهی لیسانس با درجهی ممتاز موفق شد. سپس در رشتهی دبیری دانشکدهی زبان عربی ثبت نام کرد و از آن جا نیز به دریافت لیسانس با درجهی ممتاز نایل گردید.
در سال ۱۹۵۷ به مؤسسه ی تحقیقات و مطالعات زبان عربی وابسته به جامعهی کشورهای عربی وارد شد و دیپلم عالی زبان و ادبیات عربی را دریافت نمود و در همین سال ها دورهی سه سالهی دکترای دانشکدهی اصول دین را نیز با موفقیت در سال ۱۹۶۰ به پایان رسانید و به آماده ساختن رسالهاش پیرامون زکات در اسلام پرداخت، ولی پیشآمدهایی چند باعث تأخیر آن شد و اوضاع مصر رو به وخامت گذاشت تا بالاخره ۱۳ سال بعد یعنی در سال ۱۹۷۳ دکترای خود را با رتبه عالی گرفت. [۱]
وی در نوجوانی تحت تأثیر مکتب اخوان المسلمین و شخصیتهای بارز آن قرار گرفت. بزرگترین شخصیتی که در زندگی فکری و روحی تحت تأثیر او قرار میگرفت، امام حسن البنا بود. [۲]
دیدگاه
دکتر یوسف قرضاوی خیلی زود، به وجود مشکلاتی در رابطه با مسائل زنان در جهان اسلام پی برد. وی در کتاب اسلام و نیروهای بیکار، که در اوایل دهه شصت میلادی انتشار یافت، به بررسی وضعیت نامطلوب زنان در دنیای اسلام پرداخت. وی در این کتاب، همگان را به انجام اصلاحات و بازگشت به اصول فرا میخواند. با وجود این، همچنان از رسوبات کهن «الازهر» متاثر است و از بیم الگوی مسلط و قدرتمند غربی، که در صدد است زن را از کانون خانواده جدا کند و بدون تعیین ضوابط، به مشارکت در زمینههای عمومی فراخواند، همچنان موضع محافظه کارانه خود را حفظ میکند.
به عقیده او، جنس مرد از زن قوی تر است و برتری برخی از زنان در بعضی از زمینهها به این حقیقت کلی خدشه نمیرساند. در نتیجه، نگرانی اخلاقی و «سد ذرایع» تنها دغدغهای است که خواننده در دسته اول آثار شیخ مییابد. شیخ در حقوق بشر بین تعلیم اسلام و اعلامیه ملل متحد، از مشارکت زنان استقبال می نماید; اما مشارکت آنان را به شروطی از قبیل داشتن نیاز مالی، یا به قلمروی حرفههایی معین که برای زن مناسبتر است، محدود میگرداند. همچنین مطالبی را در دفاع از قوامیت مرد بیان کرده، متعرض ممارست های سوء مردان در منع زن از مشارکت در امور عمومی نمیشود .
در اوایل دهه هشتاد میلادی، گفتمان و افکار وی در خصوص مسئله زن، در دامنه گستردهتری تکامل یافت. این گفتمان جدید عبارت است از پاکسازی فرهنگهای موروثی، و تاسیس روشی سالم برای مواجهه با اصول، یعنی قرآن و سنت، تا از این طریق، فهم و درک خود را از نظر آلوده به هوای نفس یا متاثر از عادتها و سنتهای موروثی تطهیر کنیم.
پس از آن، شیخ میکوشد با پرداختن به واقعیتهای موجود در جامعه، گسست فراوان میان تعالیم اسلام و وضعیت زنان را روشن کند. در صدد پرسش از اسلام میگوید: «من این سؤال را مطرح میکنم که آیا در جهان اسلام با زنان مطابق تعالیم اسلام رفتار میشود. گمان نمیکنم چنین رفتاری تحقق یافته باشد، مگر به صورت جزئی و بسیار اندک» . شیخ در پاسخ به پرسشهایی درباره مسائل مربوط به زنان و نقش آنان در جامعه، بر اهمیت آموزش، و مشارکت زنان در فعالیتهای مساجد تاکید میورزد و با اشاره به زنان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و زنان صحابی به بیان حقوق زن در خانواده و جامعه می پردازد.
وی بر این مطلب واقف است که «دینداران فاسد»- به تعبیری- از همان دوران رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مانع شدند که زن مسلمان در مسیر شکوفایی خود حرکت نماید. ممکن است تصور شود که این نظرات اندیشههایی است که با تمدن جدید همسویی دارد. وی با رد این گمانهزنی میگوید: «مایل نیستم که از مطالب من استنباط شود که من خواستار انتقال آثار تمدن غربی به جوامع خودمان هستم... میخواهم نصوص مکتوب یا مفهوم از سیره و رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و سلف اول او اعمال شود». او عقیده دارد که آینده اسلام بسته به این است که ما نظر خود را درباره بسیاری از مسائل، از جمله موضوع زنان، اصلاح نماییم. در پایان دهه هشتاد میلادی، کتاب مهم شیخ محمد غزالی، سنت نبوی بین اهل فقه و اهل حدیث انتشار یافت. بخش دوم کتاب، که به مسئله زن اختصاص دارد، با بررسی مسئله حجاب شروع میشود و در آن، جواز کشف قرص صورت بیان میگردد.
شیخ، با پرداختن به این مسئله، موضوعی را که احتمالا میتواند به وسیلهای برای ممنوعیت کلی زن از ورود به امور عمومی تبدیل گردد، از سر راه برمیدارد و هدفش بازگشت به اصول و احیای فقه اعتدالی است در اینجا از زن مسلمان میخواهد که در زندگی عمومی و حیات اجتماعی مشارکت کند.
شاید نقطه اوج تالیفات شیخ درباره زنان مطلبی است که او در کتاب میراث فکری ما در میزان عقل و شرع بیان میکند; زیرا در این کتاب گامی فراتر نهاده و به بیان نقشی میپردازد که زن در ایجاد «تمدن اسلام و میراث فرهنگی آن» داشته است . سیر دائمی تالیفات شیخ این نکته را مینمایاند که او همواره بر اهمیت و محوریت خانواده از نظر اسلام، و چالشهایی که در این عصر با آن مواجه میباشد، تاکید ورزیده است.
این اهتمام، در ابتدا، صبغه و رنگی اخلاقی داشت و در آن، به رذایلی که به علت خروج از منزل میتواند بروز نماید، پرداخته میشود . آنگاه که به حقوق بشر میپردازد، قسمتی از گفتار خود را به خانواده اختصاص میدهد و از این طریق، مفهوم اسلامی حقوق را در قالب حقوق جمعی و دوجانبه- و در مواجهه با مفهوم سکولار و فردی- مطرح مینماید. وی تاکید دارد که التزام به سلوک و اخلاق اسلامی ضرورت داشته و نمیتوان به اندازه تار مویی از آن کوتاه آمد: «نمی خواهیم که زن از دوران حریم خارج شده و به عصر حرام منتقل گردد» .
با وجود آنکه شیخ در موضعگیریهای خود از مشارکت زنان در فعالیتهای عمومی امت اسلامی حمایت میکند، ولی هم زمان بر اهمیت کانون خانواده و نقش زن در آن تاکید میورزد و میداند که با گفتار و حسن نیت نمیتوان به رفع اشکال پرداخت. بنابراین میکوشد که یک راه حل عملی ارائه نماید که بتواند بین این دو وظیفه موازنه ایجاد کند. یکی از پیشنهادات وی این است که مشاغل نیمه وقت برای بانوان فراهم گردد، تا برای آنان جمع بین حضور در کانون خانواده و فعالیت در عرصه اجتماع ممکن گردد.[۳]
از نظر قرضاوی زن نیز همچون مرد، انسانى محق و مکلف است. لذا در اسلام از زنان نیز همچون مردان خواسته شده، خداى را عبادت کنند؛ دین را اقامه کنند؛ فرایض را به جاى آورند؛ از محرمات اجتناب کنند؛ به خداوند دعوت کنند، و امر و نهى به معروف و منکر کنند. پس اگر در قرآن خطابى با عنوان «ایها الناس» و «یا ایها الذین آمنوا» آمده، شامل زنان نیز میشود، مگر اینکه به دلیل خاص و معین استثنا شده باشند. بر همین اساس مسئولیت اجتماعى زنان نیز بسان مردان است. از نظر قرضاوی شرکت زن در امور اجتماعى، پیش از آنکه یک ویژگى اسلامى باشد، یک امر انسانى است.[۴] قرضاوى تأکید دارد که از تاریخ اسلام نیز میتوان اهمیت حضور زنان در عرصههاى اجتماعى را پى برد.
حضرت خدیجه اول زنى بود که به نداى پیامبر(ص) لبیک گفت و اول شهید امر به معروف و نهى از منکر در اسلام یک زن_ سمیه مادر عمارـ بود.[۵] قرضاوى براى تبیین نظر خود مبنى بر مطلوبیت حضور زنان در عرصههاى سیاسى و اجتماعى، به طرح و پاسخگویى به شبهاتى میپردازد که نافى حضور زنان در اجتماع است. وى میگوید: برخى از زاویه «سد ذرایع» به مسئله نگاه میکنند و میگویند: زنان در جریان فعالیتهاى اجتماعى با مردان نامحرم سر و کار پیدا میکنند و حتى ممکن است با مردان نامحرم در مکان خلوتى قرار بگیرند که چنین امورى حرام است و هر چیزى که منجر به حرام شود، خود نیز حرام است؛ پس شرکت زنان در فعالیتهاى اجتماعى حرام است. قرضاوى در مقام پاسخ به این شبهه میگوید: تردیدى نیست که سد ذرایع مطلوب است، اما علما بر این باورند که افراط در به کارگیرى این اصل با اهمال آن تفاوتى ندارد و چه بسا مغالطه در آن خطرناکتر و زیانبارتر از اهمال آن باشد. برخى دیگر استدلال میکنند که ورود زنان به فعالیتهاى اجتماعى و سیاسى موجب ولایت زنان بر مردمان میشود؛ حال آنکه خداوند فرموده است: مردان بر زنان سرپرستى دارند؛ از آن جهت که خداوند برخى از آنها را بر برخى برترى داده و اینکه مردان از دارایى خود انفاق میکنند.[۶] و نیز فرمود: «زنان و مردان نسبت به هم داراى حقوق و تکالیف هستند و مردان را بر زنان رتبه است.[۷]
قرضاوى میگوید در این آیات نیز چنان که خود آیه استدلال کرده، به دلیل مسئولیتپذیرى مرد و انفاق مال، مرد مسئولیت حفظ خانواده را دارد، نه اینکه بر زنان ریاست داشته باشد. حتى در مسایل خانوادگى نیز خداوند اصل را بر مشورت زن و مرد گذاشته است. لذا هیچ دلیلى بر ممنوع بودن ولایت و سرپرستى و ریاست زنان بر مردان در خارج از چهارچوب خانواده وجود ندارد.[۸] از نظر قرضاوی، تنها موردى که به زنان اجازه داده نشده، مقام امامت عظمى یا رهبرى عمومى (رئاسه الدوله) است. [۹]
سایر احادیثى که در ذم رهبرى زنان وارد شده هم بر همین موضوع دلالت دارد؛ پس تمامى حکومت را نمیتوان به زنان داد، اما بخشى از حکومت (حتى مقام مرجعیت، صدور فتوى، ریاست امور ادارى و قضاوت) را میتوان، و لازم است که مسئولیت آن را زنان به عهده بگیرند. پس دلیل شرعى بر نامشروع بودن ریاست دادگاه و امور قضایى و صدور حکم توسط قاضى زن وجود ندارد. قرضاوى در نتیجهگیرى خود در مورد حضور زنان در عرصههاى سیاسى میگوید: ضعف بشرى خاص زنان نیست، بلکه واقعیتى است که گریبانگیر هر دو جنس میگردد؛ چه بسیار زنانى که در سطح اجتماع براساس اندیشه و حکمت، موجب سعادت و پیشرفت جامعه خود شدهاند. [۱۰]
فعالیتها
دکتر یوسف قرضاوی در سال ۱۹۵۱ سرپرستی امور دینی وزارت اوقاف مصر در رابطه با خطابه و تدریس و سرپرستی مساجد و سردبیری انجمن ائمه جماعات را عهدهدار گردید و در سال ۱۹۵۹ در ادارهی فرهنگ اسلامی الأزهر مشغول به کار شد و مطبوعات و انتشارات را زیر نظر گرفت و به پاسخگویی سؤالات و شبهاتی که از طریق جراید و غیره که پیرامون اسلام مطرح میگردید، پرداخت و در برنامهریزی دفتر هنری اداره ی دعوت و ارشاد شرکت جست.
در سال ۱۹۶۱ برای مدیریت یک مدرسه علوم دینی نوبنیاد به کشور قطر دعوت شد. سپس دانشکدهی علوم تربیتی قطر تأسیس شد و به عنوان استاد و رئیس گروه مطالعات اسلامی به آن دانشکده منتقل گردید و تا به امروز، در این مرکز مشغول به تدریس است. قرضاوی اکنون رئیس اتحادیهی جهانی علمای مسلمان است.[۱۱]
جوایز
یوسف قرضاوی جوایز متعددی دریافت کرده که جایزه بانک توسعه اسلامی، جایزه ملک فیصل به علت مشارکت در مطالعات اسلامی، جایزه عطای ویژه علمی از رئیس دانشگاه بینالمللی اسلامی مالزی و جایزه فقه از سوی سلطان برونئی از جمله آنهاست.[۱۲]
آثار
- قطوف دانیه من الکتاب و السنه: در سال ۱۹۵۱ تألیف شده است.
- الحلال و الحرام فی الاسلام: در سال ۱۹۶۰ به دستور رؤسای الأزهر تألیف و به زبانهای کُردی، ترکی، فارسی و ارد و ترجمه شده است.
- العباده فی الاسلام: در سال ۱۹۶۱ تألیف شده است و به زبان فارسی ترجمه شده است..
- الناس و الحق: در سال ۱۹۶۶ تألیف و به زبانهای ترکی و فارسی ترجمه شده است.
- مشکله الفقر و کیف عالجها الاسلام: در سال ۱۹۶۷ تألیف و به زبانهای فارسی و ارد و ترجمه شده است.
- الایمان و الحیاه: در سال ۱۹۶۹ تألیف و به زبان فارسی ترجمه شده است.
- فقه الزکات: در سال ۱۹۶۹ در دو مجلد منتشر گردیده و اثر مهمی در فقه مقارن و حقوق تطبیقی است که به بررسی همه جانبهٔ زکات در اسلام با استناد به قرآن و حدیث و با مراجع معتبر فقهی هر یک از مذاهب مشهور اسلامی، پرداخته است.
- شریعه الاسلام خلودها و صلاحها للتطبیق فی کل زمان و مکان: در سال ۱۹۷۲ تألیف شده است.
- الخصائص العامه للاسلام: در سال ۱۹۷۷ تألیف شده است.
- الصبر فی القرآن: نمونهای از تحقیق موضوعی در قرآن است و به زبان فارسی ترجمه شده است.
- عالم و طاغیه: یک نمایشنامهٔ تاریخی است در سال ۱۹۶۶ نوشته و به ترکی و فارسی ترجمه شده است.
- هدی الاسلام: مجموعهای از فتاوی او و راهحلهای کهن اسلامی برای مشکلات مسلمانان معاصر است.
- غیر المسلمین فی المجتمع الاسلامی: در سال ۱۹۷۷ منتشر یافته است.
- الحلول المستورده و کیف جنت علی امتنا: در سال ۱۹۷۱ تألیف و به ترکی ترجمه شده است.
- الحل الاسلامی فریضه و ضروره: در سال ۱۹۷۴ منتشر شده است.
از تاریخ فوق به بعد چندین کتاب ومقاله نوشته است که با زبانهای مختلف از جمله فارسی و کردی ترجمه گردیده و در لیست بالا موجود نمیباشد. همچنین او در تألیف بیش از ۱۲۰ جلد کتاب درسی در رابطه با توحید، فقه، تفسیر، حدیث، جامعهشناسی اسلامی، فلسفه، اخلاق و غیره، طبق برنامهٔ وزارت آموزش و پرورش قطر همکاری مؤثری داشته است. همچنین برای سمینارها و کنفرانسهای مختلف اسلامی نیز مقالات تحقیقی متعددی تهیه کرده است و به صورتهای گوناگونی انتشار یافته و نیز روزنامهها و مجلات متعددی مستمراً نشر مقالات وی را بر عهده داشته و دارند که «الأزهر»، «نورالاسلام»، «منبرالاسلام»، «الدعوه» در مصر و «حضارهالاسلام» در دمشق و «الشهاب و المسلم المعاصر» در لبنان و «البعثالاسلامی» در هند و «المجتمع» و «الوعیالاسلامی» در کویت و «الدوحه» در قطر، از آن جمله است.[۱۳]
پانویس
- ↑ مجله الکترونیکی اخوت، زندگی نامه یوسف قرضاوی
- ↑ مجله الکترونیکی اخوت، زندگی نامه یوسف قرضاوی
- ↑ پایگاه اطلاع رسانی حوزه، مسئله زنان در گفتمان نوگرای اسلامی، 88/11/19
- ↑ یوسف القرضاوى، من فقه الدوله فى الاسلام (مکانتها، معالمها، طبیعتها و موقفها من الدیمقراطیه، المراه و غیرالمسلمین)، القاهره: دارالشروق، 1419 / 1999، ص 125 - 121.
- ↑ یوسف القرضاوى، من فقه الدوله فى الاسلام (مکانتها، معالمها، طبیعتها و موقفها من الدیمقراطیه، المراه و غیرالمسلمین)، القاهره: دارالشروق، 1419 / 1999، ص125
- ↑ 34 نساء
- ↑ 228 بقره
- ↑ یوسف القرضاوى، من فقه الدوله فى الاسلام، ص 129.
- ↑ قرضاوى، من فقه الدوله فى الاسلام ،ص 132
- ↑ یوسف القرضاوى، الشیخ الغزالى کما عرفته، ص 171.
- ↑ مجله الکترونیکی اخوت، زندگی نامه یوسف قرضاوی
- ↑ سایت نوگرا، بیوگرافی دکتر یوسف قرضاوی،93/09/25
- ↑ ویکی پدیا صفحه یوسف قرضاوی
منابع
- ویکی پدیا صفحه یوسف قرضاوی
- سایت نوگرا، بیوگرافی دکتر یوسف قرضاوی، 93/09/25
- بحرانی، مرتضی، زن در اندیشه متفکران سیاسى( قسمت پایانى)، پگاه حوزه 1383 شماره 149
- خبرگذاری فارس، بحرانی، مرتضی، زن در اندیشه متفکران سیاسى (قسمت اول)84/12/21
- خبرگذاری مهر، یوسف قرضاوی کیست؟ 94/08/09
- نشریه الکترونیکی اخوت پرونده ویژه شیخ یوسف قرضاوی
- پایگاه اطلاع رسانی حوزه، مسئله زنان در گفتمان نوگرای اسلامی، 88/11/19