|
|
(۳۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| جنبش [[فمینیسم]] بهلحاظ تاریخی و معرفتی به سه موج تقسیم میشود. مشخصه آشکار [[فمینیسم]]، پشتیبانی از برابری همه افراد در ساختارهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و در مواجهه با قانون است. با این وجود، بین جریانهای مختلف [[
| | امواج فمینیسم؛ توصیف فمینیسم در تطورات تاریخی و معرفتیاش. |
| #تغییر_مسیر [[فمینیستی]]
| |
| فمینیسم]]، تفاوتهایی در پاسخ به نوع برابری مدنظرشان وجود دارد که آنها را به امواج مختلف تقسیم میکند.
| |
|
| |
|
| ==[[موج اول فمینیسم]]==
| | جنبش فمینیسم بهلحاظ تاریخی و معرفتی به سه موج تقسیم میشود. مشخصه آشکار فمینیسم، پشتیبانی از برابری همه افراد در ساختارهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و در مواجهه با قانون است. با این وجود، بین جریانهای مختلف |
| [[موج اول فمینیسم]] از اواسط قرن نوزدهم آغاز و تا دهه 1930 ادامه مییابد. از [[زنان]] مشهور موج آغازین [[فمینیسم]]، از «[[مری آستل]]» (1731 - 1666) یاد شده است. این نویسنده انگلیسی، [[زنان]] را اندرز میداد که از [[ازدواج]] بپرهیزند، ذهنشان را پرورش دهند و از زندگی عاری از وابستگی به مردان لذّت ببرند.
| | فمینیستی، تفاوتهایی در پاسخ به نوع برابری مدنظرشان وجود دارد که آنها را به امواج مختلف تقسیم میکند. |
|
| |
|
| مهمترین و نظام یافتهترین تلاش [[زنان]] برای نقد وضع موجود و طرح حقوق مورد در خواستشان را باید در کتاب دفاع از [[حقوق زنان]] اثر [[مری ولستون کرافت]] انگلیسی دانست که «نخستین بیانیه بزرگ فمینیستی به زبان انگلیسی» تلقی میشود و معمولاً در نگارش تاریخ [[فمینیسم]] آن را نقطه آغاز این اندیشه میدانند یا حتی از آن به عنوان «انجیل [[فمینیسم]]» یاد میکنند. او عقیده داشت که نابرابریهای میان [[زنان]] و مردان، نه نتیجه تفاوت طبیعی (زیستی) بلکه ناشی از تأثیر محیط و به ویژه این واقعیت است که [[زنان]] از آموزش محروماند. او نشان داد که هم [[زنان]] و هم جامعه، در کل از محدود کردن [[زنان]] به موقعیت پایینتر، زیان میبینند.
| | ==موج اول فمینیسم== |
| | موج اول فمینیسم از اواسط قرن نوزدهم آغاز و تا دهه 1930 ادامه مییابد. در موج اول فمینیسم توجه به یک نکته بسیار مهم است. از یک طرف، زنان خواهان حق برابر در پارهای از زمینهها بودند؛ و از طرفی، نظام سرمایهداری جدید هم طرفدار حق مالکیت و [[اشتغال زنان|'''اشتغال زنان''']] بود؛ چون با انقلاب صنعتی و تحولاتی که به وجود آمد، جامعه اروپایی از دوران فئودالیسم خارج شد و به سمت سرمایهداری رفت، به وجود آمدن کارخانههای بزرگ با تولید فراوان؛ نیازمند کارگران بیدردسر و کمتوقع با دستمزد کم، بودند. |
|
| |
|
| «[[شارلوت گیلمن]]» یعنی بزرگ ترین جامعه شناس و اقتصاددان موج اول [[فمینیسم]] از منتقدان «[[خانه]]» بود. او مینویسد: «[[خانه]]، قدیمیترین نهاد ما لزوماً دونترین آنها نیز هست. خوردن، خوابیدن، تنفس، لباس پوشیدن، استراحت، و سرگرم شدن - اینها فعالیتهای خوبی هستند؛ اما آیا از سایر فعالیتها مقدسترند؟
| | مهمترین نقش سرمایهداری در آن زمان، ایجاد تغییر در وضعیت زنان و قرار دادن آنها در موقعیتهای متعارض بود. سرمایهداران علاوه بر بازارهای داخلی نیمنگاهی هم بر بازارهای خارجی داشتند و برای بالا بردن تولید کارخانهها باید قیمت تمامشده کالاها را پایین میآوردند و این نیازمند پایین آوردن هزینههای جاری کارخانه میشد و یکی از مهمترین گزینهها، استخدام زنان در کارخانهها بود چون زنان کارگرانی کمهزینه بودند. |
|
| |
|
| [[گیلمن]] در کتاب «[[جهان ساخته مردان]]» نشان میدهد که مردان بودهاند که در سراسر تاریخ مشکلات بشری همچون جنگ را به وجود آوردهاند: «ما از جنگهای مردان، جروبحثهای مردان، رقابتهای مردان، جنایات و بدیهای مردان و مشکلات و درد و رنجهایی که بر ما تحمیل میکنند، خسته شدهایم.» او میگفت، «همه مشکلات سیاسی تنها وقتی حل میشود که [[ارزشهای زنان]] به جامعه شکل دهد.» به عقیده او: «کار فرایند اصلی حیات بشری است و تا زمانی که [[زنان]] به شکلی برابر با مردان وارد آن فرایند نشوند از نظر ذهنی و بینش محدود میمانند.» مشخصات موج اول [[فمینیسم]] این است که [[زنان]]ی که در این نهضت شرکت داشتند دارای توقعات حقوقی و سیاسی بودند؛ یعنی خواستار حق مالکیت، حق اشتغال و حق رأی گرفتن و رأی دادن در نظام سیاسی کشورشان بودند، و در مورد حق حضانت، اصلاحاتی را میخواستند. پیشگامان این نهضت، [[زنان]] فرانسوی، و تقریباً همزمان با آنها انگلیسیها و آمریکاییها بودند.
| | در قرن نوزدهم و بیستم در شرایط جنگی هم نیاز به نیروی کار '''[[زنان]]''' افزایش مییافت و لازم بود در بسیاری از صنایع نیروی کار زنان جایگزین مردانی شود که به جبهه اعزام میشدند. پس از پایان جنگ نیز با شروع نوسازی و افزایش ظرفیت صنعتی نیاز به کارگران غیرماهی و با دستمزد پایین بیش از پیش افزایش پیدا کرد.<ref>[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3992/5951/61296/%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%B8%D9%87%D9%88%D8%B1-%D9%81%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D9%86-%D8%A7%D8%AE%DB%8C%D8%B اسفندیار، «روند ظهور فمینیسم در چهار قرن اخیر»، 1387ش]</ref> |
|
| |
|
| این انقلاب صنعتی بود که برای [[زنان]] انگیزه برابریطلبی در فرصتها را ایجاد کرد؛ انقلاب صنعتی بود که نخستین مرحله در تغییر منزلت [[زنان]] را به وجود آورد - یعنی حذف موانع حقوقی و عرفی در راه مشارکت کامل [[زنان]] در فعالیتهای جهان.
| | اوایل قرن بیستم جنبش طرفداری از حقوق زن در انگلستان به رهبری دوشیزه «پانک هورست» آغاز گردید و توانست در سال 1919 تأثیرات نه چنان عمیق بر قوانین انگلستان بگذارد. در این دوره، زنان برای رسیدن به حق رأی، حق آموزش و کار به مبارزه سازمان یافتهای دست زدند. |
|
| |
|
| در بحث موج اول [[فمینیسم]] توجه به یک نکته بسیار مهم است. از یک طرف، [[زنان]] خواهان حق برابر در پارهای از زمینهها بودند؛ و از طرفی، نظام سرمایهداری جدید هم طرفدار حق مالکیت و [[اشتغال زنان]] بود؛ چون با انقلاب صنعتی و تحولاتی که به وجود آمد، جامعه اروپایی از دوران فئودالیسم خارج شد و به سمت سرمایهداری رفت، به وجود آمدن کارخانههای بزرگ با تولید فراوان؛ نیازمند کارگران بیدردسر و کمتوقع با دستمزد کم، بودند. | | این موج با دستیابی به حق رأی برای زنان انگلیس در سال 1918 به پیروزی دست یافت و پس از آن فروکش کرد. برخی، دو دهه قرن بیستم را سالهای خیزش موج اول فمینیسم مینامند. از سال 1920 تا 1960 شاهد یک دوران فترت در مبارزات فمینیستی هستیم. |
|
| |
|
| مهمترین نقش سرمایهداری در آن زمان، ایجاد تغییر در وضعیت [[زنان]] و قرار دادن آنها در موقعیتهای متعارض بود. سرمایهداران علاوه بر بازارهای داخلی نیمنگاهی هم بر بازارهای خارجی داشتند و برای بالا بردن تولید کارخانهها باید قیمت تمامشده کالاها را پایین میآوردند و این نیازمند پایین آوردن هزینههای جاری کارخانه میشد و یکی از مهمترین گزینهها، [[استخدام زنان]] در کارخانهها بود چون [[زنان]] کارگرانی کمهزینه بودند.
| | جنگ جهانی اول نفرت از خشونت و میل به انعطاف و نرمی را در افکار عمومی ملل جنگزده تشدید کرد و چون روحیات مردانه را در بروز خشونت مؤثر میدانستند، زمینه طرح حضور زنان در عرصه سیاست و برخورداری آنان از برابری قانونی شدت یافت. |
|
| |
|
| در قرن نوزدهم و بیستم در شرایط جنگی هم نیاز به نیروی کار [[زنان]] افزایش مییافت و لازم بود در بسیاری از صنایع نیروی کار [[زنان]] جایگزین مردانی شود که به جبهه اعزام میشدند. پس از پایان جنگ نیز با شروع نوسازی و افزایش ظرفیت صنعتی نیاز به کارگران غیرماهی و با دستمزد پایین بیش از پیش افزایش پیدا کرد. | | پس از جنگ جهانی دوم و در سال 1945، نظریه برابری زن و مرد طرفداران بسیاری یافت و سرانجام برای اولین بار در اعلامیه جهانی حقوق بشر که از طرف سازمان ملل متحد در سال 1948 میلادی منتشر شد، تساوی حقوق زن و مرد به صراحت و در سطح جامعه ملل مطرح گردید. |
|
| |
|
| ویلدورانت میگوید: وضعیت به قدری بغرنج بود که [[زنها]] گاهی وقتها تا پانزده ساعت و گاهی تا بیست ساعت با حداقل دستمزد در کارخانههای ریسندگی و بافندگی، کار میکردند، در حالیکه شوهران آنان بیکار بودند. تقریباً در دو دههی آخر قرن نوزدهم، [[جنبش فمینیسم]] بینالمللی میشود، [[نهضت فمینیسم]] تا اواخر قرن نوزدهم توفیق چندانی نیافت. به طوری که تا اوایل قرن بیستم رژیمهای مختلف غربی دارای یک ویژگی مشترک بودند و آن بیاعتنایی به [[حقوق زنان]] بود. در اواخر سده نوزدهم و اوایل قرن بیستم، اولین سازمانهای بینالمللی [[زنان]] شکل میگیرد.
| | از آن پس در معاهدات بینالمللی به مسائل زنان توجه بیشتری شد. از جمله این معاهدهها میتوان به [[کنوانسیون حقوق سیاسی زنان|'''کنوانسیون''' '''حقوق سیاسی زنان''']] 1952، کنوانسیون رضایت برای ازدواج 1962، و کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان 1979 اشاره کرد.<ref>اسفندیار، «روند ظهور فمینیسم در چهار قرن اخیر»، 1387ش</ref> |
|
| |
|
| اوایل قرن بیستم جنبش طرفداری از [[حقوق زن]] در انگلستان به رهبری دوشیزه «[[پانک هورست]]» آغاز گردید و توانست در سال 1919 تأثیرات نه چنان عمیق بر قوانین انگلستان بگذارد. در این دوره، [[زنان]] برای رسیدن به حق رأی، حق آموزش و کار به مبارزه سازمان یافتهای دست زدند.
| | ===اهداف موج اول فمینیسم=== |
| | اعلامیه اصول عقاید سنکافالز و آثار رهبران جنبش، خواستههای نسبتا متنوعی را از موج اول جنبش فمنیستی نشان میدهد. آنان درپی تغییر بسیاری از نهادها بودند. از حقوق فردی و سیاسی زنان گرفته تا نوع لباس، '''[[خانواده]]'''، ازدواج و دین. مهمترین این خواستهها عبارتند از: |
|
| |
|
| این موج با دستیابی به [[حق رأی برای زنان]] انگلیس در سال 1918 به پیروزی دست یافت و پس از آن فروکش کرد. برخی، دو دهه قرن بیستم را سال های خیزش موج اول فمینیسم مینامند. از سال 1920 تا 1960 شاهد یک دوران فترت در [[مبارزات فمینیستی]] هستیم.
| | # اصلاح لباس؛ در موج اول فمینیسم،اصلاح لباس زنان، در دستور کار فمنیستها قرار گرفت. لباس تنگ زنانه آن زمان، نماد انقیاد و مانع کار و سلامت زنان تلقی شد. بههمین دلیل، آملیا بلومر در دهه 1850 طرح نوینی برای لباس زنانه بهصورت پیراهنی تا زیر زانو و شلواری بلند و گشاد که در مچ پا بسته میشد ارائه داد و تلاش کرد با طرح جدید، مشکلات زنان را کاهش دهد.<ref>مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی، 1382ش، ص 68</ref> |
| | # اصلاحات حقوقی؛ یکی از اقدامات فمنیستهای ایندوره، مخالفت با عدم هویت حقوقی زنان بعد از ازدواج بود. آنان بهدنبال اصلاح قوانین مالکیت، قوانین طلاق، قوانین کار و قوانین '''[[حضانت]]''' فرزندان بودند. در همین راستا درپی بهرسمیتشناختن مالکیت زنان بر اموال، حق مساوی زنان با مردان در امر طلاق، دستمزد و ساعات کار مساوی زنان با مردان و فرصت برابر آموزش برای زنان، بودند.<ref>مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی، 1382ش، ص69</ref> |
| | # اصلاحات سیاسی؛ یکی از محوریترین حقوق مورد توجه جنبش زنان در این مقطع، کسب [[حق رای زنان|'''حق رأی زنان''']] بود. البته رسیدن به حق رأی از حمایت همگانی در این جنبش برخوردار نبود.<ref>مشیرزاده،از جنبش تا نظریه اجتماعی، 1382ش، ص72-73</ref> |
| | # مردستیزی، نقد خانواده و ازدواج؛ در اعلامیه سنکافالز مردان بهعنوان ظالمانی که در طول تاریخ، زن را به انقیاد کشیدهاند و حقوق آنان را از بین بردهاند، معرفی شدند . برخی از فمنیستها، ازدواج را بهعنوان ابزار اصلی ستم مردان بر زنان و برخی دیگر، آنرا نهادی ناعادلانه تلقی کردند. البته همه بهدنبال براندازی نهاد ازدواج نبودند؛ بلکه عدهای خواهان اصلاح '''[[ازدواج]]''' ازطریق اصلاح مردان و روابط میان دو '''[[جنس]]''' بودند.<ref>مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی، 1382ش، ص74-75</ref> |
| | # طرح برداشتهای جدید از مسیحیت؛ بازتفسیر دین مسیحیت بهگونهای که مؤید حقوق زنان باشد، مورد توجه قرار گرفت. الیزابت کدی استانتن در کتاب انجیل زنان، انجیل موجود را عامل فرودستی زنان دانسته؛ بهایندلیلکه تعالیم انجیل به آفرینش زن بعد از مرد و از مرد و برای '''[[مرد]]''' و تحت حاکمیت مرد، پرداخته است. او به انتقاد از مواضع تحقیرکننده زنان در انجیل رویآورد. در همین دوره، پیشنهاد راهیابی زنان به مراتب کلیسایی در مغربزمین مطرح شد.<ref>مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی، 1382ش، ص 76</ref> |
|
| |
|
| جنگ جهانی اول نفرت از خشونت و میل به انعطاف و نرمی را در افکار عمومی ملل جنگزده تشدید کرد و چون روحیات مردانه را در بروز خشونت مؤثر میدانستند، زمینه طرح [[حضور زنان]] در عرصه سیاست و برخورداری آنان از برابری قانونی شدت یافت. پس از جنگ جهانی دوم و در سال 1945، نظریه [[برابری زن و مرد]] طرفداران بسیاری یافت و سرانجام برای اولین بار در اعلامیه جهانی حقوق بشر که از طرف سازمان ملل متحد در سال 1948 میلادی منتشر شد، [[تساوی حقوق زن و مرد]] به صراحت و در سطح جامعه ملل مطرح گردید. از آن پس در معاهدات بینالمللی به [[مسائل زنان]] توجه بیشتری شد. از جمله این معاهدهها میتوان به [[کنوانسیون حقوق سیاسی زنان]] 1952، [[کنوانسیون رضایت برای ازدواج]] 1962، و [[کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان]] 1979 اشاره کرد.
| | ===تحولات موج اول فمینیسم=== |
| | یک سری تحولاتی در غرب اتفاق افتاد، که موج اول در بین این تحولات شکل گرفت. تحولات شامل؛ |
| | # تحولات معرفتی، فلسفی و کلامی |
| | # تحولات اقتصادی |
| | # تحولات سیاسی- اجتماعی. |
| | یکی از اتفاقات مهم، این است که انسان و حقوق انسان به شدت مورد توجه قرار گرفت. انسان مخاطب کلیسا، به انسان محق و مخاطب لیبرالیسم تبدیل شد. این انسان جدید به مفاهیم کلیسا بیتوجه شده و پشت کرد. این انسان جدید به مفاهیم کلیسا؛ پلیدی ذاتی انسان، نگاه اولیه مقصر بودن حوّای گناهکار به منزله یک زن، بیتوجه شده و به آن پشت کرد.<ref>مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم، 1390ش، ص 66</ref> |
|
| |
|
| | ====تحولات معرفتی، فلسفی و کلامی==== |
| | در این دوره استدلال عقلانی بشر مهم شد، که عقل انسان مستقلاً توانایی سامان دادن به زندگی را دارد. به لحاظ فلسفی؛ حسّگرایی رواج داشت. گزارههایی معنادار است که به حس در آید و قابل آزمون تجربی باشد. عقل، فراسوی دنیا را نمیتواند فهم کند.<ref>مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم، 1390ش، ص 61</ref> |
|
| |
|
| '''هدفش:''' گرفتن حق رأی بود، با این پیشفرض که [[زنان]] با [[مردان]] برابر هستند، پس باید [[زنان]] هم بتوانند رأی دهند. ولی وقتی که به هدفشان حق رأی رسیدند، یک ابهام گفتاری در [[جنبش زنان]] رخ داد، با این مضمون که برابری یعنی چه؟ آزادی یعنی چه؟ آیا باید برابری باشد یا تفاوت؟ این سوالات باعث گسترش [[فمینیست]] شد.
| | ==== تحولات اقتصادی==== |
| دو دسته گرایش به وجود آمد:
| | بازیهایی که نظام سرمایهداری با زنان میکند، پیدایش صنعت و تأثیر دوگانهی آن بر زنان، از طرفی زنان را به بازار کار میکشاند و از طرفی آنها را به خانه میکشاند. مثلاً با اختراع وسایلی مثل ماشین تایپ که نیاز به توان بدنی نداشت، زنان را تشویق به بازار کار میکند. |
| # [[فمینیست]]های برابری؛ که معتقد به رهایی [[زنان]] به عنوان موجودات انسانی هستند.
| |
| #[[فمینیست]]های تفاوت؛ که معتقد به رهایی [[زنان]] به عنوان موجودات [[جنسی]] هستند.
| |
|
| |
|
| ====[[فمینیست]]های برابری====
| | و از طرفی وقتی به زنان نیاز نداشتند، آنها را به خانهداری تشویق میکنند. و از طرفی دیگر زنان فعال، به این زنان خانهدار حس بیکفایتی را تلقین میکنند. پس فعالان جنبش زنان، احساس بیکفایتی را به آنها تلقین میکردند. هرگاه سرمایهداری به نیروی کار ارزان نیاز داشت، زن را به بازار کار میکشاند. |
| قائل به برابری همه [[مردان]] و همه [[زنان]] هستند. در این گفتار مفهوم [[زن جدید]] به وجود آمد. [[زن جدید]]؛ یعنی [[زن]]ی که حق رأی دارد، به دنبال کار بیرون از خانه است و [[آزادی جنسی]] دارد. این شعار [[فمینیست]]های برابر است.
| |
|
| |
|
| '''ایده آنها:''' قائل به برابری [[زنان]] و [[مردان]] در همه عصرها بودهاند، بنابراین بین [[مردان]] و [[زنان]] تفاوت ماهوی وجود ندارد.
| | سرمایهداری در همه امواج با زنان بازی میکند، اما در هر دوره به فراخور خود این کار را میکرد. در موج دوم از موج اول نمود بیشتری دارد و در موج سوم در قالب عصر اطلاعات وارد میشود. خلاصه این که سرمایهداری جهتدهنده فرایند و امواج فمینیستی است (به نظر برخی).<ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها و نقد، 1394ش، ص 53 </ref> |
| =====مشکل آنها=====
| |
| * از طرفی [[مردان]] را معیار تلقی میکنند و میگویند حق، حقوق و مسئولیتی که [[مردان]] دارند [[زنان]] هم باید داشته باشند. اما از طرفی [[مردان]] را به عنوان دشمن اصلی [[زنان]] معرفی میکنند. [[مردان]] در طول تاریخ همۀ فرصتها را به نفع خودشان مصادره کردهاند، اما اینها معیار هستند و ما باید به همۀ حقوقی که آنها رسیدند برسیم.
| |
| * قائل به برابری در فرصتها هستند؛ زیرا بین [[زنان]] و [[مردان]] تفاوت ماهوی وجود ندارد. فرصتها؛ یعنی امتیازات، منابع و امکانات است.
| |
| * به شدت حمایتگرایی را نقد میکنند؛ زیرا هرگونه حمایت از [[زنان]] به عنوان موجودات ضعیف و ناتوان جلوه میدهد که نیازمند کمک و حمایت هستند، در حالی که [[زنان]] قوی هستند و نیازمند حمایت نیستند.
| |
|
| |
|
| ==== [[فمینیست]]های تفاوت====
| | '''کتاب کاستنر:''' در عصر اطلاعات، آنچه مهم است اطلاعات است. که به پیدایش مایکروسافت منجر شد. سرمایهداری شکل اطلاعاتی به خود گرفت و زنان حس میکنند که از این وادی عقب افتادهاند. سرمایهداری، فمینیسم را جهت میدهد.<ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها و نقد، 1394ش، ص 53 </ref> |
| رهایی [[زنان]] به عنوان موجودات [[جنسی]] هستیم. [[زن]] را به نگاه [[مونث]] بودن مینگرند، نه به نگاه انسان بودن. نگاه انسان؛ یعنی برابری.
| |
| [[زنان]] باید تفاوتهای خودش را با [[مردان]] حفظ کنند. این حرف در مقابل تأکید افراطی در برابر [[زنان]] و [[مردان]] باهم است.
| |
|
| |
|
| =====انتقاد آنها به برابری===== | | ====تحولات سیاسی، اجتماعی==== |
| * معیار قرار گرفتن [[مردان]]؛ این معیار قراردادن باعث میشود ویژگیهای [[زنانه]] نابود شود.
| | تحولات سیاسی، اجتماعی: مثل پیدایش جنبشهای مردمی، جنبش سیاهان (جنبش مبارزه با نژادپرستی) و جنبش ضد الکل میباشد.<ref>مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم، 1390ش، ص 52-59</ref> |
| * [[زنان]] به علت ویژگیهای [[زنانه]] باید به عرصۀ اجتماع و سیاست وارد شوند. زیرا [[زنان]] به خاطر ویژگیهای [[زنانه]] خود باعث تعدیلی در عرصه اجتماع و سیاست میشوند. [[زنان]] اخلاق برتری دارند، بنابراین جهان بهتری که مبتنی بر صلح، دوستی و عدالت است را رقم میزنند.
| |
| ====تفاوتهای [[فمینیست]] برابر با [[فمینیست]] تفاوت====
| |
| * [[فمینیست]]های برابر میگفتند: تفاوت جوهری بین [[زنان]] و [[مردان]] وجود ندارد. اما [[فمینیست]]های تفاوت میگویند: این تفاوتهای جوهری وجود دارد و البته به سبب این تفاوتها باید [[زنان]] به عرصۀ سیاست و اجتماع وارد شوند.
| |
| * [[فمینیست]]های برابری میگویند: ما نباید از حمایتهای قانونی برخوردار باشیم. [[فمینیست]]های تفاوت میگویند: خواهان برابری در نتایج هستیم نه فرصتها، اگر قرار باشد [[زنان]] به برابری برسند باید از منابع لازم برخوردار باشند و برای برخورداری از این منابع نیازمند حمایتهای خاصی هستیم. چون همیشه امکانات و امتیازات در طول تاریخ در اختیار [[مردان]] بوده، الان باید به ما امتیاز دهید تا این ظلم تاریخی جبران شود.
| |
| حمایتها و ابزارها را به عنوان ابزاری برای رسیدن به برابری میدانند که اگر این طور نباشد، رقابتی بین قوی و ضعیف است که همیشه قوی ([[مرد]]) برنده است، مثلاً کاهش ساعات کار [[زنان]] با حقوق یکسان.
| |
| '''تبعیض مثبت:''' یک سری امتیازات قانونی باید به [[زنان]] بدهید تا به برابری برسند.
| |
| * [[فمینیست]]های تفاوت قائل به قانونگذاری متفاوت هستند، برخلاف [[فمینیست]]های برابری. به دو علت قائل به این تفاوت هستند:
| |
| #ویژگیهای بیولوژی، متفاوت [[مردان]] و [[زنان]]: ویژگیهای [[زنانه]] برتر از ویژگیهای [[مردان]] است (ذاتگرایی). [[مردان]] ذاتاً پرخاشگر و [[زنان]] ذاتاً با محبت و اخلاقی هستند. و ریشۀ تفاوت [[زنان]] و [[مردان]] در [[مادری]] است.
| |
| #[[مادری]] اجتماعی: چون مهمترین کار ویژۀ [[زنان]]، [[مادری]] است. پس جامعه و قانون باید در راستای حمایت از نقش [[مادران]] به [[زنان]] امتیازات ویژه دهد.
| |
| * [[فمینیست]]های برابر میگویند: [[زنان]] موجودات قوی هستند و تفاوت برساخته است. موجودات قوی هستند؛ یعنی نیاز به حمایت قانونی ندارند. برساخته؛ یعنی نظام [[مردسالار]] در راستای حفظ منافع خودش این تفاوتها را ساخته است.
| |
|
| |
|
| ==[[موج دوم فمینیسم]]== | | ==موج دوم فمینیسم== |
| این موج از اوایل و نیمه دهه 1960 به بعد مطرح شد و بر اهمیت نقطه نظر [[زنان]] تأکید میکرد. طرفداران این موج، در رابطه با مفاهیم، به بازسازی و انقلاب معتقدند. موج دوم [[فمینیسم]] در واپسین سالهای حاکمیت صورت بندی اقتصادی، اجتماعی و سیاسیای شکل گرفت که از آن با عنوان سرمایهداری سازمانیافته یاد میکنند. سرمایهداری سازمانیافته با رشد تمرکز در سرمایه و شکل گرفتن صورتهای جدیدی از سازماندهی کار و گسترش بخش خدمات و نیز دگرگونیهایی در کارکردها و نقش دولت در حیات اقتصادی و اجتماعی همراه بود. تغییر در موقعیت ایالات متحده در نظام جهانی نیز به صورتهای مستقیم و غیرمستقیم برنظام سرمایهداری آمریکا و دولت تأثیر داشت. دگرگونیهای ناشی از این تحولات با تغییراتی که در ساختار اشتغال، نیازهای بازار کار، نیازهای آموزشی و به تبع آن نظام آموزشی، فنآوریهای منجر به آزادسازی زمان (منظور وقت آزادی است که با تسهیلات و فنآوریهای جدید به دلیل بالا بردن سرعت انجام کار به دست میآید مانند وسایل برقی و مکانیکی) و غیره به همراه داشت، در موقعیت اجتماعی و اقتصادی [[زنان]] در قشرها و منزلتهای متفاوت اجتماعی تأثیراتی بر جای گذاشت که از لحاظ ساختاری زمینه ظهور موج جدیدی از [[جنبش زنان]] شد. | | این موج از اوایل و نیمه دهه 1960 به بعد مطرح شد و بر اهمیت نقطه نظر زنان تأکید میکرد. طرفداران این موج، در رابطه با مفاهیم، به بازسازی و انقلاب معتقدند. موج دوم فمینیسم در واپسین سالهای حاکمیت صورت بندی اقتصادی، اجتماعی و سیاسیای شکل گرفت که از آن با عنوان سرمایهداری سازمانیافته یاد میکنند. |
|
| |
|
| جنگ دوم جهانی زمینه مناسبی برای [[حضور زنان]] در نیروی کار ایجاد کرد. در سال 1942 کمیسیون نیروی کار جنگ اعلام کرد که به چهار میلیون نیروی کار نیاز است. بخشی از این نیرو نخست از میان بیکاران تأمین شد اما از سال 1943 [[بسیج زنان]] به امری اجتنابناپذیر تبدیل گشت. رسانههای گروهی [[زنان]] را تشویق به کار بیرون از خانه و کمک به اقتصاد جنگی میکردند. در طول جنگ شش میلیون [[زن]] شاغل شدند. جنگ همچنین باعث شد راه ورود [[زنان]] به رشتههای مختلف علمی در دانشگاهها گشوده شود. دانشگاهها در رشتههایی از [[زنان]] ثبت نام کردند که قبلاً در آن راهی نداشتند.
| | سرمایهداری سازمانیافته با رشد تمرکز در سرمایه و شکل گرفتن صورتهای جدیدی از سازماندهی کار و گسترش بخش خدمات و نیز دگرگونیهایی در کارکردها و نقش دولت در حیات اقتصادی و اجتماعی همراه بود. تغییر در موقعیت ایالات متحده در نظام جهانی نیز به صورتهای مستقیم و غیرمستقیم برنظام سرمایهداری آمریکا و دولت تأثیر داشت. |
|
| |
|
| روندی که از سده نوزدهم در جهت انتقال کارکردهای تولیدی کارخانه به سوی نظام اقتصادی کلان سرمایهداری آغاز شده بود، در دهههای پس از جنگ دوم سرعت بیشتری یافت و گستره وسیعتری را تحت پوشش قرار داد. این امر باعث شد خدمات [[خانگی]] کم اهمیتتر جلوه داده شود و از سوی دیگر، [[زنان]] بتوانند وارد بازار کار شوند و با دستمزد خود «[[کارهای خانگی]]» را بخرند. در دهه 70، یک [[زن فمینیست]]، به جهت تیپ ظاهری خود، به راحتی از دیگر [[زنان]] تشخیص داده میشد. کشورهای غربی با سیل هجوم [[دختران]] به دانشگاهها مواجه شد و آمار [[دختران دانشگاهی]] و تحصیل کرده بالا رفت و آنان در واقع پیاده نظام جریان موج دوم [[فمینیستی]] اند. کتاب [[جنس دوم]]، اثر [[سیمون دوبووار]] [[فمینیست فرانسوی]]، منشاء تحول در دهه 1960 شد؛ یعنی آغازگر موج دوم [[فمینیست]] بود. در این دهه، فمینیستها با رد کلیت [[ازدواج]] و تأکید بر تجرد و حرفه اقتصادی، آرمانهای خود را مطرح میکردند. شعار [[زنان]] بدون مردان و با رفتارهای مردانه، مربوط به همین دوره است و از دستاوردهای مهم این دوره عبارتند از:
| | دگرگونیهای ناشی از این تحولات با تغییراتی که در ساختار اشتغال، نیازهای بازار کار، نیازهای آموزشی و به تبع آن نظام آموزشی، فنآوریهای منجر به آزادسازی زمان (منظور وقت آزادی است که با تسهیلات و فنآوریهای جدید به دلیل بالا بردن سرعت انجام کار به دست میآید مانند وسایل برقی و مکانیکی) و غیره به همراه داشت، در موقعیت اجتماعی و اقتصادی زنان در قشرها و منزلتهای متفاوت اجتماعی تأثیراتی بر جای گذاشت که از لحاظ ساختاری زمینه ظهور موج جدیدی از جنبش زنان شد.<ref>اسفندیار، «روند ظهور فمینیسم در چهار قرن اخیر»، 1387ش</ref> |
| - مبارزه برای جدایی [[روابط جنسی]] از [[تولید مثل]] در کشورهای غربی؛
| |
| - ظهور [[جنبش آزادی زنان]] در تمام امور، از جمله حق تسلط بر بدن و [[روابط جنسی]]؛
| |
| - کاهش زاد و ولد و افزایش آمار [[طلاق]] و تضعیف [[نظام خانواده]]؛
| |
| - ایجاد مؤسسات فرهنگی و مطبوعاتی [[زنان]]؛
| |
| - به دست آوردن قدرتهایی در زمینه اقتصادی و سیاسی.
| |
|
| |
|
| | جنگ دوم جهانی زمینه مناسبی برای حضور زنان در نیروی کار ایجاد کرد. در سال 1942 کمیسیون نیروی کار جنگ اعلام کرد که به چهار میلیون نیروی کار نیاز است. بخشی از این نیرو نخست از میان بیکاران تأمین شد اما از سال 1943 بسیج زنان به امری اجتنابناپذیر تبدیل گشت. |
|
| |
|
| موج دوم ۱۹۸۰، نظریه تفکیک [[جنس]] و [[جنسیت]] مطرح شد. در زمان ۱۹۸۰ علم زیستشناسی خیلی پیشرفت کرد و اسکنهای مغزی نشان داد بین دو [[جنس]] تفاوتهایی وجود دارد و این نتایج علمی زیستشناسی برخلاف ادعای [[فمینیسم]]های برابری بود که میگفتند تفاوت شگرفی بین [[زنان]] و [[مردان]] وجود ندارد و اگر هم تفاوتی است ناچیز است.
| | رسانههای گروهی زنان را تشویق به کار بیرون از خانه و کمک به اقتصاد جنگی میکردند. در طول جنگ شش میلیون [[زن]] شاغل شدند. جنگ همچنین باعث شد راه ورود زنان به رشتههای مختلف علمی در دانشگاهها گشوده شود. دانشگاهها در رشتههایی از زنان ثبت نام کردند که قبلاً در آن راهی نداشتند.<ref>اسفندیار، «روند ظهور فمینیسم در چهار قرن اخیر»، 1387ش</ref> |
| [[فمینیسم]]های برابری درست است که از لحاظ زیستشناسی تفاوتهای وجود دارد ولی برخی تفاوتها به خاطر [[جنس]] است و برخی به خاطر [[جنسیت]] است. تفاوتهای [[جنسی]]، ناشی از بیولوژی است. تفاوتهای [[جنسیتی]] ناشی از فرهنگ، اجتماع و آداب و رسوم است. و خیلی از تفاوتها، تفاوتهای ساختگی است. تحقیقات مردمشناسی این نظریه را تأکید میکرد. مثلاً تحقیقات آنها بر روی جوامع بدوی نشان داد؛
| |
| * برخی از جوامع، هم [[زنان]] و هم [[مردان]] نقشها و کارهایی را انجام میدهند که در جامعۀ آمریکایی [[مردانه]] است. مثل صلابت و پرخاشگری.
| |
| * برخی دیگر از جوامع هم [[مردان]] و هم [[زنان]] کارهای انجام میدهند که در جامعه آمریکا [[زنانه]] است مثلا نرمخوی و لطافت.
| |
| * برخی دیگر از جوامع، [[مردان]]، کارهای [[زنانه]] انجام میدادند و [[زنان]]، کارهای [[مردانه]] را انجام میدهند. این که تفاوتها برساخته است، ثابت میشود.
| |
| مردمشناسان معتقدند صفات و کارهای [[مردانه]]، دارای منشأ و ارزش است. در هر جامعه بنابراین [[جنسیت]] برساخته است، به طوری که ویژگیهایی که فکر میکنید [[زنانه]] است، [[زنانه]] نیست. بلکه منشأ اجتماعی دارد. و این ویژگیها را نظام [[مردسالار]] ساخته، تا [[زنان]] را عقب نگه دارد.
| |
| نظر [[دوبووار]]؛ بین [[زن]] و [[زنانگی]] فرق است.
| |
| Sex ([[جنس]]) [[زن]] همان موجود [[ماده]] با [[آلت تناسلی]] خاص خود است.
| |
| gender ([[جنسیت]]) [[زنانگی]] که دیگر ربطی به بیولوژیک ندارد، بلکه جامعه با نحوه اجتماعی کردن خود، [[زنانگی]] به [[زنان]] میدهد.
| |
|
| |
|
| ==[[موج سوم فمینیسم]]==
| | روندی که از سده نوزدهم در جهت انتقال کارکردهای تولیدی کارخانه به سوی نظام اقتصادی کلان سرمایهداری آغاز شده بود، در دهههای پس از جنگ دوم سرعت بیشتری یافت و گستره وسیعتری را تحت پوشش قرار داد. این امر باعث شد خدمات خانگی کم اهمیتتر جلوه داده شود و از سوی دیگر، زنان بتوانند وارد بازار کار شوند و با دستمزد خود «کارهای خانگی» را بخرند. |
| موج سوم [[فمینیسم]] که از دهه هشتاد شکل گرفت و همچنان تداوم دارد، محصول تحولات ساختاری اقتصادی - سیاسی و گفتاری اخیر است. از اوایل دهه 90، جهان غرب به نقشهای سنتی و نهاد [[خانواده]]، رویکرد دوباره داشته و از حرکتهای تند [[فمینیست]]ی موج دوم کاسته شد. زیرا آثار سوء افراط در حرکتهای [[زنمدارانه]]، بیش از همه دامان [[زن]] را گرفت و خشونت روزافزون در محیط [[خانواده]] و محیط کار و عدم [[امنیت جنسی]]، از آثار دوره پیش بود. [[فمینیستهای مدرن]] در دهههای اخیر سعی میکنند با ظاهری [[زنانه]] و رفتاری ظریف تمایز خود را از مردان به نمایش بگذارند. از جمله بازنگریهای نگرش [[فمینیستی]] در موج سوم، بحثی است که [[بتی فریدان]]، «[[جمین گریر]]»، [[جین بتکه الشتاین]] مطرح کرده و به «احیای [[مادری]]» مشهور است.
| |
|
| |
|
| [[بتی فریدان]] میگوید: امروز تنهایی [[زنان]] مستقل سلامت روانی آنها را تهدید میکند. اکنون [[زنان]] به یک بحران جدید هویت مبتلا شدهاند که اسم خاصی ندارد. چطور ممکن است [[زنانی]] که در چنین مشکلات و بحرانهای بغرنج و خطرآفرینی به سر میبرند، خوشبخت نامیده شوند. اگر [[زنان]] به آنچه میخواستند رسیدهاند، پس مشکل کجاست؟ جواب این معما یک چیز بیشتر نیست و آن همان برابری [[حقوق مرد و زن]] است که موجب همه بلایا شده است. [[زنان]] افسرده و غمگین هستند چون آزادند، [[زنان]] اسیر و برده آزادی خود شدهاند. حرکت و [[نهضت زنان]] برای کسب آزادی و برابری که بارها در گوش ما زمزمه میشد، دشمن سرسخت خود [[زنان]] شده است. [[الشتین]] در کتاب [[مرد عمومی و زن خصوصی]]، به دفاع از زندگی خصوصی و [[خانواده]] فرزند محور میپردازد و [[مادر]] بودن را فعالیتی پیچیده، غنی، چند رویه، پرزحمت و شادیآفرین میداند که زیستی طبیعی، اجتماعی، نمادین و عاطفی است. اینان بر این باورند که سن، قومیت، طبقه، نژاد، فرهنگ، جنسیت، تجربه و هیچ تلاشی برای کشاندنشان به یک اردوگاه ایدئولوژیک واحد مثمر ثمر نیست. [[زنان]] باید با ایجاد زبان و شیوههای تفکر جدیدی درباره هویت خویش، خویشتن را از معانی ستمگرانهای که مردان بر آنها تحمیل کردهاند رها سازند.
| | در دهه 70، یک زن فمینیست، به جهت تیپ ظاهری خود، به راحتی از دیگر زنان تشخیص داده میشد. کشورهای غربی با سیل هجوم دختران به دانشگاهها مواجه شد و آمار دختران دانشگاهی و تحصیل کرده بالا رفت و آنان در واقع پیاده نظام جریان موج دوم فمینیستی اند. کتاب جنس دوم، اثر [[سیمون دوبووار|'''سیمون دوبووار''']] فمینیست فرانسوی، منشاء تحول در دهه 1960 شد؛ یعنی آغازگر موج دوم فمینیست بود. |
|
| |
|
| [[فمینیسم]] امروزی چنین خود را معرفی میکند: «[[فمینیسم]] را کلیتی بدانیم با تقسیمات فرعی و مستقل. [[فمینیسم]]، نه مکتب فکری جا افتاده، که مبحثی پویا و درگیر مبارزه است.» میتوان ویژگی مهم موج سوم [[فمینیسم]] را تلاش آن برای پاسخ دادن به مشکله یا به بیان «[[چیمن]]»، معضل تفاوت دانست. در این موج جدید، میزان تأکید بر تفاوتهای میان [[زنان]] و مردان هم از لحاظ عملی و هم نظری مورد بحث و نقد، قرار گرفته است. جریان [[فمینیسم]] در موج سوم با به رسمیت شناختن تفاوتها و اعتبار بخشیدن به آنها، توانست راهکارهای بهتری نسبت به دو موج دیگر پیدا کند.
| | در این دهه، فمینیستها با رد کلیت ازدواج و تأکید بر تجرد و حرفه اقتصادی، آرمانهای خود را مطرح میکردند. شعار زنان بدون مردان و با رفتارهای مردانه، مربوط به همین دوره است و از دستاوردهای مهم این دوره عبارتند از: |
| ==موج سوم- پست مدرن==
| |
| موج سوم از اواخر دهه 80، در بستر جریان پست مدرنیسم شکل گرفت. معرفی موج سوم به منزله یک جریان واحد، ناممکن است. اگر بخواهیم موج سوم را بفهمیم؛ اول باید فضاهای پست مدرن را بفهمیم. ولی توضیح فضای پست مدرن کار چندان آسانی نیست، چون فضایی به شدت تناقضآمیزی است. پست مدرن کلاً یک جریان انتقادی است و منتقد مدرنیته و همه وعدههای عصر مدرن است. مدرنیته، ادعای آزادی و رهایی داشته، ولی هیچ کدام محقق نشده است.
| |
|
| |
|
| ==نظر پست مدرنها==
| | * - مبارزه برای جدایی روابط جنسی از تولید مثل در کشورهای غربی؛ |
| '''پست مدرن میگوید:''' جهان مدرنیته امروز سرشار از فرا روایتهای کلان است. وعدههایی که به بشر داده شده هیچ کدام محقق نشده است. پست مدرنها خیلی متفاوت هستند. برای فهم پست مدرنیسم ، باید یک یک شخصیتها را بررسی کنیم. مثلاً [[فوکو]]، [[ژاک دریدا]]، [[بوردیو]]، [[بوردیار]]، [[ژان فرانسوا لیوتارد]]، [[لاکان]]؛ همه پست مدرن و فرانسوی هستند. پست مدرن از فرانسه شکل گرفته است. [[لودویگ ویتگنشتاین]] متأخر؛ دیدگاههایش و تأخرش پست مدرن است، [[هابر مارس]]، [[مارکوزه]]، [[مک اینتایر]]. | | * - ظهور جنبش آزادی زنان در تمام امور، از جمله حق تسلط بر بدن و روابط جنسی؛ |
| | * - کاهش زاد و ولد و افزایش آمار '''[[طلاق]]''' و تضعیف نظام خانواده؛ |
| | * - ایجاد مؤسسات فرهنگی و مطبوعاتی زنان؛ |
| | * - به دست آوردن قدرتهایی در زمینه اقتصادی و سیاسی.<ref>اسفندیار، «روند ظهور فمینیسم در چهار قرن اخیر»، 1387ش</ref> |
|
| |
|
| ==ویژگیهای دوران پست مدرن== | | ==موج سوم فمینیسم== |
| === ضرورت نقد همیشگی===
| | موج سوم از اواخر دهه 80، در بستر جریان پست مدرنیسم و تحولات نظام سرمایهداری شکل گرفت. ویژگی مهم این موج، تأکید بر تفاوتهاست: تفاوت بین زنان و مردان، تفاوت بین زنان و مسائل ایشان در مناطق و فرهنگهای متفاوت. <ref>[https://www.sid.ir/paper/356175/fa آقاجانی، چالش فمینیسم با عدالت جنسیتی، 1388ش، ص 27]</ref> از اوایل دهه 90، رهیافتهای موج دوم تعدیل شد و تعدد در دیدگاههای فمینیستی ایجاد شد؛ البته موج دوم فمینیسم همچنان آثار خود را در بسیاری از موقعیتها حفظ کرده است. <ref>بهشتی، 1385ش، ص 52</ref> |
| پست مدرنها یک فضای آشفته و شلخته دارند و به دنبال نظریهپردازی نیستند و میگویند اندیشمند باید فقط نقد کند، و نقد یک نظر، خودش اصالت دارد. مدرنها؛ به دنبال یک حقیقت واحد بودند. ولی پست مدرنها برعکس دنبال نسبیگرایی هستند. | |
|
| |
|
| ===مخالفت با نظریههای کلان در هر زمینهای===
| | در موج سوم فمینیسم، احیای مادری توسط جین بتکه الشتین مطرح شد. او مدافع خانواده و مادری است که آن را در عین پر زحمتبودن، شادی آفرین میداند که زیستی، طبیعی، اجتماعی، نمادین و عاطفی است. <ref>بستان، اسلام و جامعه شناسی خانواده، 1383ش، ص80.</ref> |
| در همه نظریهها اعم از سیاسی و اقتصادی میگویند: دوران مدرن سرشار از فرا روایتهای کلان است. مدرنیته خیلی وعدههای کلّی داد و هیچ کدام هم محقق نشده است. و وعده رهایی، آسایش، انهدام و تغییر داده ولی محقق نشده است.
| |
|
| |
|
| === اعتبار عقل همگان=== | | ===ویژگی موج سوم فمینیسم=== |
| میگویند: در دوره مدرنیته، یک گروه خاصی از اندیشمندان، مسئولیت دانش را به عهده گرفتند. فیلسوفان و جامعهشناسان که ادعا کردند نماینده عقل همگان هستند و دارای عقل تخصصی هستند. تعدادی دانشمند و فیلسوف مدعی بودند، میتوانند علوم را تولید کنند و به عقل بقیه اهمیت نمیدادند و معتقد بودند؛ تودههای مردم چیزی نمی فهمند. و مدعی بودند خود باید برای همه نظر بدهند و تصمیم بگیرند.
| | مهمترین ویژگی موج سوم فمینیسم، توجه به صداها و اهمیتدادن به حاشیهها بود. افراد و صداهایی که تا به حال به رسمیت شناخته نشده بود، توجه شود. تجربهی زنان متفاوت، با هم فرق دارد. و تا به حال عدهای از زنان، همه زنان را نمایندگی کردند، و این عده در واقع نماینده همه انواع زنان با شرایط مختلف بودند. یک فعالیتهایی علیه زنان شکل گرفت که مسائل زنان را با مسائل عامتر گره زدند. |
| ولی پست مدرنها این را قبول ندارند که یک عده ادعای عقل باشند. زیرا عقل همه آدمها محترم و معتبر است. چرا باید عدهای خود را مدعی بدانند و برای دیگران تصمیمگیرنده باشند؟ باید در تولید علم همه مشارکت کنند و با شرکت در گفتگو افراد میتوانند ایده خود را مطرح کنند. و همه آدمها میتوانند در گفتگوی علمی شرکت کنند و نظر دهند، عقل همه معتبر است و هیچ کس ملزم به پذیرش ایدهی دیگری نیست. روی دیوار پست مدرن نمی توان یادگاری نوشت؛ چون همه چیز خیلی آشفته است. پست مدرن خیلی متزلزل و متشتّت است و هیچ کس به پذیرش ایده دیگری ملزم نیست. و [[فمینیست]]ها از این استفاده میکنند، که چرا [[مردان]] فقط نظریهپردازی میکنند؟ چرا [[زنان]] نباید نظریهپردازی کنند؟!
| |
|
| |
|
| ===حققیقت مطلق وجود ندارد===
| | مثل جنبشهایی که تاکید بر مسائل خاص زنان میکردند، مثل فمینیست زنان سیاه پوست، زنان چاق و یا زنان معلول فعالیتهایی شکل گرفت. و یک سری جنبشها هم بر مسائل خاص زنان تاکید میکردند به اضافه منافع عامتر مثل اکوفمینیسم (طرفدار محیط زیست) یا فمینیست طرفدار صلح. زنان جهان سومی و زنان مسلمان هم در این فضا فمینیست اسلامی را شکل دادند. جریان اصلی وجود داشت (لیبرال و رادیکال) و در کنارش سایرفمینیستها هم ایجاد شد. |
| هر کسی میتواند گوشهای و بخشی از واقعیت و حقیقت را مطرح کند. همه ایدهها نسبی است، حتی اخلاق هم نسبی است.
| |
| === عدم اعتقاد به روش===
| |
| به آنارشیسم روشی معتقدند؛ روش خاصی وجود ندارد. در بیان ایدهها، روش خاصی وجود ندارد. هرکس ایده خودش را مطرح میکند. هیچ روشی برای طرح دیدگاه و ایده وجود ندارد. به نوعی آنارشیزم روشی، مبتلا هستند.
| |
|
| |
|
| === بیاعتباری تام هر ساختار و نهادی===
| | [[شادی صدر|'''شادی صدر''']]، فمینیست اسلامی نیست. در واقع از اسلام استفاده میکند به عنوان تاکتیک، تا حرفهای سکولار بزند. ولی بعضیها اسلام، استراتژی آنهاست و میخواهند با تفسیر به رأی، برابری را از آیات استنباط کنند در حالی که قرآن بر تفاوتها تصریح میکند. <ref>بیسلی، چیستی فمینیسم درآمدی بر نظريهی فمينيستی، 1385ش، ص 127- 133</ref> |
| هیچ ساختار و نهادی اعتبار تام ندارد. یعنی دین، فرهنگ و هر ساختار دیگری اعتبار تام ندارد؛ همه و هر کس میتواند با هر طبقه و نژاد و... معتبر باشد. جامعهای که پست مدرنها به آن اعتقاد دارند جامعه چند صدایی است. یعنی افراد مختلف میتوانند ایدههای خود را مطرح کنند.
| |
|
| |
|
| ===تفاوت اصلی، اصیل و مهم است=== | | ==جستارهای وابسته== |
| با همسانسازی کلاً مخالف است و هر کسی با تفاوتهای فردی قابل قبول است و باید مورد قبول واقع شود. ما نمیتوانیم الگو دهیم، بلکه باید به تعداد همه در جهان، [[فمینیسم]] داشته باشیم. سیاست همسانسازی فرهنگی، سیاستی است که پست مدرن با آن مخالف است و نمیتوان گفت برای همه یک الگوی ثابت در نظر گرفت. [[فمینیست پست مدرن]] میگوید: نه تنها انسانها ([[زنها]]، [[مردها]]) بلکه [[زنها]] هم با هم متفاوتند و به اندازه همه [[زنها]] باید یک [[فمینیست]] داشته باشیم. وقتی پست مدرن میگوید علم، دین هم باشد، برای ما قابل قبول نیست و چون ما وقتی از علم دین حرف میزنیم وجه هنجاری آن مهم است. یعنی چیزی که مشروعیت دارد. ولی آنها میگویند؛ تو هم باش. همه در کنار هم میتوانند باشند و نظر خودشان را داشته باشند.
| | * [[فمینیسم پست مدرن]] |
| | | ==پانویس== |
| ==آیا جریان اصلی [[فمینیست]] در موج سوم شکل گرفت؟==
| | {{پانویس}} |
| موج سوم یک جریان پراکنده و متشتّت است. و موج سوم در پاسخ به معضل تفاوتها؛ تفاوت [[مردان]] با [[زنان]] و تفاوت [[زنان]] با [[زنان]]، شکل گرفت.
| |
| | |
| جریان اصلی [[فمینیست]] ([[لیبرال]] و [[رادیکال]]) در موج سوم وجود داشت و اهداف [[زنان]] را پیگیری میکردند. مثل برابری [[زنان]] در احزاب و جامعه سیاسی، دفاع از [[همجنسگرایی]]، پایان دادن به خشونت علیه [[زنان]]، اقدام [[فمینیست]] یا تبعیض برای [[زنان]] را هم ادامه میدادند. پایان بخشی به ظلم تاریخی به [[زنان]]. قاضی و کرسیهای مجلس باید به [[زنان]] برسد. می گویند [[زنان]] به خاطر ظلم تاریخی، امتیازات ویژه بیشتری داده شود. مثلاً تحت هر شرایطی 30% کرسیهای مجلس به [[زنان]] داده شود؛ حتی اگر رأی شان پایینتر بود و یا شایستگی نداشتند تا به برابری برسند و جبران فرودستی آنان شود.
| |
| | |
| در کشورهای اسکاندیناوی، برابری به معنای کامل برقرار است. ولی باز هم [[زنان]] حضورشان در عرصههایی مثل ارتش و سیاست و... آن قدرها هم بالا نیست. چون [[زنان]] به قول علامه تکویناً برای این عرصهها مناسب نیستند. و در عرصه سیاست، هیأت علمیها و یا مدیران مدارس به برابری نرسیدهاند.
| |
| | |
| ==موج سوم 1980 تا 1985 به بعد==
| |
| [[جنبشهای زنان]] شکلهای متفاوتی پیدا کرد. [[زنان]]ی که دارای مشکلات خاصی بودند، اقدام به تشکّل گرفتند: مثل [[زنان]] چاق، معلول، سالمند، سیاه و... دست به تشکّلهای خاص زدند. تاکید شان بر تفاوت بود. یعنی باید تفاوت به رسمیت شناخته شود.
| |
| | |
| ==ویژگی موج سوم== | |
| توجه به صداها و اهمیتدادن به حاشیهها بود. افراد و صداهایی که تا به حال به رسمیت شناخته نشده بود، توجه شود. تجربهی [[زنان]] متفاوت، با هم فرق دارد. و تا به حال عدهای از [[زنان]]، همه [[زنان]] را نمایندگی کردند، و این عده در واقع نماینده همه انواع [[زنان]] با شرایط مختلف بودند. یک فعالیتهایی علیه [[زنان]] شکل گرفت که مسائل [[زنان]] را با مسائل عامتر گره زدند. مثل جنبشهایی که تاکید بر مسائل خاص [[زنان]] میکردند، مثل [[فمینیست]] [[زنان]] سیاه پوست، [[زنان]] چاق و یا [[زنان]] معلول فعالیتهایی شکل گرفت. و یک سری جنبشها هم بر مسائل خاص [[زنان]] تاکید میکردند به اضافه منافع عامتر مثل [[اکوفمینیسم]] (طرفدار محیط زیست) یا [[فمینیست]] طرفدار صلح. [[زنان]] جهان سومی و [[زنان]] مسلمان هم در این فضا [[فمینیست]] اسلامی را شکل دادند. جریان اصلی وجود داشت ([[لیبرال]] و [[رادیکال]]) و در کنارش سایر[[فمینیست]]ها هم ایجاد شد.
| |
| شادی صدر، [[فمینیست]] اسلامی نیست. در واقع از اسلام استفاده میکند به عنوان تاکتیک، تا حرفهای سکولار بزند. ولی بعضیها اسلام، استراتژی آنهاست و میخواهند با تفسیر به رأی، برابری را از آیات استنباط کنند در حالی که قرآن بر تفاوتها تصریح میکند.
| |
| | |
| ==[[فمینیست سیاه]]==
| |
| یکی از مهمترین [[فمینیسمهایی]] است که در پست مدرن با مقاومت حاشیهنشینها شکل گرفت.
| |
| | |
| ===نظر بل هوکسی===
| |
| [[زنان سفیدپوست]]، رابطهای سلسله مراتبی با [[زنان سیاهپوست]] دارند و هیچ وقت مسائل و مشکلات [[زنان سیاه]] را درک نمیکنند. نمیتوانند مشکلات ناشی از ستم نژادی را درک کنند. میگوید: هویت هیچ گروهی به اندازه [[زنان سیاه]]، نفی نشده است. [[زنان سیاهپوست]] هم از جهت [[جنسیت]]، هم نژاد و هم طبقه مورد ستم هستند. وقتی صحبت از سیاهان میشود، [[مردان]] سیاه مطرح میشوند. وقتی صحبت از [[زنان]] میشود [[زنان سفیدپوست]] طبقه متوسط مطرح میشوند. [[زنان سیاه]] مخاطرات چندگانه دارند.
| |
| # [[جنسیت]]: [[زن]]
| |
| # نژاد: سیاه
| |
| # طبقه: فقیر؛
| |
| باید به همه این ستمها بپردازیم.
| |
| == وضعیت [[زنان سیاه]]==
| |
| درست است که [[زنان]] در بازار کار، ثانویه هستند اما [[زنان سیاه]] ثانویهتر هستند و اوضاع بدتری نسبت به سایر [[زنان]] دارند. پس [[زنان سیاه]] نسبت به [[زنان سفید]] حتی از [[زنان سفید]] هم بدترند. یا در دسته فقر در کل [[زنان]] نسبت به [[مردان]] بیشتر است ولی نسبت [[زنان]] فقیرِ سیاه بیشتر از [[زنان سفید]] است. یا آزار و [[اذیت جنسی]] در کل [[زنان]] نسبت به [[مردان]] بیشتر است ولی نسبت [[زنان]] فقیر سیاه بیشتر از [[زنان سفید]] است. و تصویرسازی از [[زنان سیاه]] بیشتر با خشونت همراه است حتی آنها را خشنتر نشان میدهند.
| |
| [[زنان سیاه]]؛ [[خانواده]] را نهاد ستمگرانه نمیدانند. پس چطور با [[فمینیستها]] همراهی میکنند؟ میگویند [[خانواده]] برای ما کارکردهای متفاوت دارد. تقسیم کار بیرون خانه را قبول دارند. [[خانواده]] جایی است که میتوانند در آن علیه ستمهای نژادی، هماهنگ و اتحاد پیدا کنند و با [[مردان سیاه]] هماهنگ شوند. [[خانواده]] جایی است که برای پناه بردن از ناملایمات اجتماعی خوب است، و میتوان به آن پناه برد. راه حل آن؛ خودباوری به [[زنان]] است.
| |
| دستاوردهایی که [[زنان سیاه]] به آن دست یافتهاند به آنها اعتماد به نفس بدهیم حتی اگر آن دستاورد کوچک باشد. باید به [[زنان]] اطلاعات داده شود و اقدامات آنان که عملی به آنها نشان داده شود تا به اعتماد به نفس و خودباوری برسند.
| |
| این که [[فمینیستها]] میگفتند؛ [[مردان]] به تفسیر [[زنان]] از واقعیات بیتوجهند. [[فمینیستهای]] سیاه هم میگویند: [[زنان سفید]] به تفسیر [[زنان سیاه]] از واقعیات بی توجهند. یا مثلاً [[زنان]] اگر چه بیماریهایی دارند. ولی [[زنان سیاه]] نسبت به [[زنان سفید]] بیشتر در معرض بیماری هستند. به خاطر فقر، محیط، مسائل ژنتیکی و... این موضوع، [[جنبش زنان]] و جریان اصلی را به چالش میکشاند، چون به تفاسیر، [[زنان سیاه]] توجه ندارند.
| |
| | |
| ==[[اکوفمینیسم]] یا [[فمینیسم]] طرفدار محیط زیست==
| |
| مسائل زیست محیطی را با مسائل [[زنان]] پیوند میزنند.
| |
| # مسائل زیست محیطی را مسائل خودشان میدانند. طرفدار وضع قوانین سرسختتر برای حفظ محیط زیست هستند. معتقدند [[زنان]] بیشتر از [[مردان]] از آلودگی محیط زیست آسیب و ضرر میبینند. و محیط زیست یک مسئله [[جنسیتی]] است. مثلاً آلودگی آب در زندگی [[زنان]] تأثیر میگذارد. آلودگیها در [[زنان]] منجر و باعث بعضی سرطانهای خاص می شود. مثل آلودگی آب.
| |
| # راهحلهایی که در حل مسائل زیست محیطی مدنظر میگیرند، تأثیرات سوء برای [[زنان]] دارد. مثلاً برای صرفهجویی در مصرف انرژی، روشنایی و چراغها را کم میکنند، که این برای امنیت [[زنان]] خطرناک است و ممکن است مورد تعرض واقع شوند. و یا استفاده از خودرو شخصی را محدود میکنند و این امنیت شخصی [[زنان]] را کاهش میدهد. چون رفت و آمد [[زنان]] با امنیت نیست.
| |
| # تخریب محیط زیست، اساساً کاری [[مردانه]] است. البته [[لوازم آرایش]] و ظروف یکبار مصرف را [[زنان]] مصرف میکنند. بین احترام نگذاشتن به طبیعت و ستم به [[زن]] رابطه است؛ هر دو تحت تسلط [[مردان]] هستند. و بین سلطه [[مردان]] بر طبیعت و سلطه [[مردان]] بر [[زنان]] شباهت وجود دارد. در رابطه [[مردان]] با طبیعت و رابطه [[مردان]] با [[زنان]] باید بازبینی شود. اگر مشکل [[مردان]] را در یکی از موارد فوق اصلاح کنیم در دیگری هم اصلاح میشود.
| |
| | |
| ==منبع==
| |
| *جزوه درسی دکتر اسماعیل چراغی کوتیانی
| |
| ==منابع مرتبط== | | ==منابع مرتبط== |
| #[[از جنبش تا نظریه اجتماعی تاریخ دو قرن فمینیسم، تالیف: حمیرا مشیرزاده تهران، نشر شیرازه]]
| | *مشیرزاده، حمیرا؛ از جنبش تا نظریه اجتماعی، تهران، شیرازه، 1382، چاپ اول. |
| # [[فمینیسم و دانشهای فمینیستی، ترجمه و نقد ادبی از مقالات دائره المعارف فلسفی روتلیج، 1382، قم: مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان]]
| | *آقاجانی، نصرالله، چالش فمینیسم با عدالت جنسیتی، مطالعات راهبردی زنان، سال دوازدهم، شماره 46، زمستان 1388. |
| # [[مبانی فلسفی فمینیسم، خسرو باقری، تهران: وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری: دفتر برنامهریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی]]
| | *کریس بیسلی، چیستی فمینیسم، ترجمه زمردی، محمدرضا، تهران: روشنگران، چاپ اول، 1385. |
| # [[بستان، فمنیسم، مجید دهقان، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان]]
| | *اسفندیار، سرور، روند ظهور فمینیسم در چهار قرن اخیر، مجله پیام زن، فروردین 1387، شماره 193. |
| # [[دانشهای فمنیستی، مترجمان عباس یزدانی و بهروز جندقی، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان]]
| | *بستان(نجفی)، حسین، اسلام و جامعهشناسی خانواده، قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1383 |
| # [[فمینیسم، جین فریدمن، ترجمه فیروزه مهاجر، چاپ اول، انتشارات آشیان، 1381]]
| | *رودگر، نرگس، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها، نقد، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، تهران: سازمان ملی جوانان، چاپ دوم، تابستان 1394. |
| # [[جنس دوم، سیمون دوبوار، ترجمه قاسم صنعوی، چاپ دوم، نشر توس، 1380]]
| |
| # [[جریانشناسی دفاع از حقوق زنان، چاپ اول، قم، انتشارات موسسه فرهنگی، ابراهیم شفیعی]]
| |
| # [[المرأة والعمل السیاسی، هبه رئوف، چاپ اول، آمریکا]]
| |
| # [[فمینیسم، نرگس رودگر، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چاپ دوم، 1394]]
| |
|
| |
|
| '''مدرس:دکتر راضیه زارعی''' 1400- 1401 ( نیمسال دوم )
| | [[رده: ویکیجنسیت]] |
| [[رده:جنبشهای اجتماعی زنان و نقد و بررسی فمینیسم]]
| |
| [[رده:منابع جنسیت]]
| |
| [[رده: آموزش عالی]]
| |
| [[رده:گرایش حقوق زن در اسلام]]
| |
| [[رده:دروس]] | |
امواج فمینیسم؛ توصیف فمینیسم در تطورات تاریخی و معرفتیاش.
جنبش فمینیسم بهلحاظ تاریخی و معرفتی به سه موج تقسیم میشود. مشخصه آشکار فمینیسم، پشتیبانی از برابری همه افراد در ساختارهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و در مواجهه با قانون است. با این وجود، بین جریانهای مختلف
فمینیستی، تفاوتهایی در پاسخ به نوع برابری مدنظرشان وجود دارد که آنها را به امواج مختلف تقسیم میکند.
موج اول فمینیسم
موج اول فمینیسم از اواسط قرن نوزدهم آغاز و تا دهه 1930 ادامه مییابد. در موج اول فمینیسم توجه به یک نکته بسیار مهم است. از یک طرف، زنان خواهان حق برابر در پارهای از زمینهها بودند؛ و از طرفی، نظام سرمایهداری جدید هم طرفدار حق مالکیت و اشتغال زنان بود؛ چون با انقلاب صنعتی و تحولاتی که به وجود آمد، جامعه اروپایی از دوران فئودالیسم خارج شد و به سمت سرمایهداری رفت، به وجود آمدن کارخانههای بزرگ با تولید فراوان؛ نیازمند کارگران بیدردسر و کمتوقع با دستمزد کم، بودند.
مهمترین نقش سرمایهداری در آن زمان، ایجاد تغییر در وضعیت زنان و قرار دادن آنها در موقعیتهای متعارض بود. سرمایهداران علاوه بر بازارهای داخلی نیمنگاهی هم بر بازارهای خارجی داشتند و برای بالا بردن تولید کارخانهها باید قیمت تمامشده کالاها را پایین میآوردند و این نیازمند پایین آوردن هزینههای جاری کارخانه میشد و یکی از مهمترین گزینهها، استخدام زنان در کارخانهها بود چون زنان کارگرانی کمهزینه بودند.
در قرن نوزدهم و بیستم در شرایط جنگی هم نیاز به نیروی کار زنان افزایش مییافت و لازم بود در بسیاری از صنایع نیروی کار زنان جایگزین مردانی شود که به جبهه اعزام میشدند. پس از پایان جنگ نیز با شروع نوسازی و افزایش ظرفیت صنعتی نیاز به کارگران غیرماهی و با دستمزد پایین بیش از پیش افزایش پیدا کرد.[۱]
اوایل قرن بیستم جنبش طرفداری از حقوق زن در انگلستان به رهبری دوشیزه «پانک هورست» آغاز گردید و توانست در سال 1919 تأثیرات نه چنان عمیق بر قوانین انگلستان بگذارد. در این دوره، زنان برای رسیدن به حق رأی، حق آموزش و کار به مبارزه سازمان یافتهای دست زدند.
این موج با دستیابی به حق رأی برای زنان انگلیس در سال 1918 به پیروزی دست یافت و پس از آن فروکش کرد. برخی، دو دهه قرن بیستم را سالهای خیزش موج اول فمینیسم مینامند. از سال 1920 تا 1960 شاهد یک دوران فترت در مبارزات فمینیستی هستیم.
جنگ جهانی اول نفرت از خشونت و میل به انعطاف و نرمی را در افکار عمومی ملل جنگزده تشدید کرد و چون روحیات مردانه را در بروز خشونت مؤثر میدانستند، زمینه طرح حضور زنان در عرصه سیاست و برخورداری آنان از برابری قانونی شدت یافت.
پس از جنگ جهانی دوم و در سال 1945، نظریه برابری زن و مرد طرفداران بسیاری یافت و سرانجام برای اولین بار در اعلامیه جهانی حقوق بشر که از طرف سازمان ملل متحد در سال 1948 میلادی منتشر شد، تساوی حقوق زن و مرد به صراحت و در سطح جامعه ملل مطرح گردید.
از آن پس در معاهدات بینالمللی به مسائل زنان توجه بیشتری شد. از جمله این معاهدهها میتوان به کنوانسیون حقوق سیاسی زنان 1952، کنوانسیون رضایت برای ازدواج 1962، و کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان 1979 اشاره کرد.[۲]
اهداف موج اول فمینیسم
اعلامیه اصول عقاید سنکافالز و آثار رهبران جنبش، خواستههای نسبتا متنوعی را از موج اول جنبش فمنیستی نشان میدهد. آنان درپی تغییر بسیاری از نهادها بودند. از حقوق فردی و سیاسی زنان گرفته تا نوع لباس، خانواده، ازدواج و دین. مهمترین این خواستهها عبارتند از:
- اصلاح لباس؛ در موج اول فمینیسم،اصلاح لباس زنان، در دستور کار فمنیستها قرار گرفت. لباس تنگ زنانه آن زمان، نماد انقیاد و مانع کار و سلامت زنان تلقی شد. بههمین دلیل، آملیا بلومر در دهه 1850 طرح نوینی برای لباس زنانه بهصورت پیراهنی تا زیر زانو و شلواری بلند و گشاد که در مچ پا بسته میشد ارائه داد و تلاش کرد با طرح جدید، مشکلات زنان را کاهش دهد.[۳]
- اصلاحات حقوقی؛ یکی از اقدامات فمنیستهای ایندوره، مخالفت با عدم هویت حقوقی زنان بعد از ازدواج بود. آنان بهدنبال اصلاح قوانین مالکیت، قوانین طلاق، قوانین کار و قوانین حضانت فرزندان بودند. در همین راستا درپی بهرسمیتشناختن مالکیت زنان بر اموال، حق مساوی زنان با مردان در امر طلاق، دستمزد و ساعات کار مساوی زنان با مردان و فرصت برابر آموزش برای زنان، بودند.[۴]
- اصلاحات سیاسی؛ یکی از محوریترین حقوق مورد توجه جنبش زنان در این مقطع، کسب حق رأی زنان بود. البته رسیدن به حق رأی از حمایت همگانی در این جنبش برخوردار نبود.[۵]
- مردستیزی، نقد خانواده و ازدواج؛ در اعلامیه سنکافالز مردان بهعنوان ظالمانی که در طول تاریخ، زن را به انقیاد کشیدهاند و حقوق آنان را از بین بردهاند، معرفی شدند . برخی از فمنیستها، ازدواج را بهعنوان ابزار اصلی ستم مردان بر زنان و برخی دیگر، آنرا نهادی ناعادلانه تلقی کردند. البته همه بهدنبال براندازی نهاد ازدواج نبودند؛ بلکه عدهای خواهان اصلاح ازدواج ازطریق اصلاح مردان و روابط میان دو جنس بودند.[۶]
- طرح برداشتهای جدید از مسیحیت؛ بازتفسیر دین مسیحیت بهگونهای که مؤید حقوق زنان باشد، مورد توجه قرار گرفت. الیزابت کدی استانتن در کتاب انجیل زنان، انجیل موجود را عامل فرودستی زنان دانسته؛ بهایندلیلکه تعالیم انجیل به آفرینش زن بعد از مرد و از مرد و برای مرد و تحت حاکمیت مرد، پرداخته است. او به انتقاد از مواضع تحقیرکننده زنان در انجیل رویآورد. در همین دوره، پیشنهاد راهیابی زنان به مراتب کلیسایی در مغربزمین مطرح شد.[۷]
تحولات موج اول فمینیسم
یک سری تحولاتی در غرب اتفاق افتاد، که موج اول در بین این تحولات شکل گرفت. تحولات شامل؛
- تحولات معرفتی، فلسفی و کلامی
- تحولات اقتصادی
- تحولات سیاسی- اجتماعی.
یکی از اتفاقات مهم، این است که انسان و حقوق انسان به شدت مورد توجه قرار گرفت. انسان مخاطب کلیسا، به انسان محق و مخاطب لیبرالیسم تبدیل شد. این انسان جدید به مفاهیم کلیسا بیتوجه شده و پشت کرد. این انسان جدید به مفاهیم کلیسا؛ پلیدی ذاتی انسان، نگاه اولیه مقصر بودن حوّای گناهکار به منزله یک زن، بیتوجه شده و به آن پشت کرد.[۸]
تحولات معرفتی، فلسفی و کلامی
در این دوره استدلال عقلانی بشر مهم شد، که عقل انسان مستقلاً توانایی سامان دادن به زندگی را دارد. به لحاظ فلسفی؛ حسّگرایی رواج داشت. گزارههایی معنادار است که به حس در آید و قابل آزمون تجربی باشد. عقل، فراسوی دنیا را نمیتواند فهم کند.[۹]
تحولات اقتصادی
بازیهایی که نظام سرمایهداری با زنان میکند، پیدایش صنعت و تأثیر دوگانهی آن بر زنان، از طرفی زنان را به بازار کار میکشاند و از طرفی آنها را به خانه میکشاند. مثلاً با اختراع وسایلی مثل ماشین تایپ که نیاز به توان بدنی نداشت، زنان را تشویق به بازار کار میکند.
و از طرفی وقتی به زنان نیاز نداشتند، آنها را به خانهداری تشویق میکنند. و از طرفی دیگر زنان فعال، به این زنان خانهدار حس بیکفایتی را تلقین میکنند. پس فعالان جنبش زنان، احساس بیکفایتی را به آنها تلقین میکردند. هرگاه سرمایهداری به نیروی کار ارزان نیاز داشت، زن را به بازار کار میکشاند.
سرمایهداری در همه امواج با زنان بازی میکند، اما در هر دوره به فراخور خود این کار را میکرد. در موج دوم از موج اول نمود بیشتری دارد و در موج سوم در قالب عصر اطلاعات وارد میشود. خلاصه این که سرمایهداری جهتدهنده فرایند و امواج فمینیستی است (به نظر برخی).[۱۰]
کتاب کاستنر: در عصر اطلاعات، آنچه مهم است اطلاعات است. که به پیدایش مایکروسافت منجر شد. سرمایهداری شکل اطلاعاتی به خود گرفت و زنان حس میکنند که از این وادی عقب افتادهاند. سرمایهداری، فمینیسم را جهت میدهد.[۱۱]
تحولات سیاسی، اجتماعی
تحولات سیاسی، اجتماعی: مثل پیدایش جنبشهای مردمی، جنبش سیاهان (جنبش مبارزه با نژادپرستی) و جنبش ضد الکل میباشد.[۱۲]
موج دوم فمینیسم
این موج از اوایل و نیمه دهه 1960 به بعد مطرح شد و بر اهمیت نقطه نظر زنان تأکید میکرد. طرفداران این موج، در رابطه با مفاهیم، به بازسازی و انقلاب معتقدند. موج دوم فمینیسم در واپسین سالهای حاکمیت صورت بندی اقتصادی، اجتماعی و سیاسیای شکل گرفت که از آن با عنوان سرمایهداری سازمانیافته یاد میکنند.
سرمایهداری سازمانیافته با رشد تمرکز در سرمایه و شکل گرفتن صورتهای جدیدی از سازماندهی کار و گسترش بخش خدمات و نیز دگرگونیهایی در کارکردها و نقش دولت در حیات اقتصادی و اجتماعی همراه بود. تغییر در موقعیت ایالات متحده در نظام جهانی نیز به صورتهای مستقیم و غیرمستقیم برنظام سرمایهداری آمریکا و دولت تأثیر داشت.
دگرگونیهای ناشی از این تحولات با تغییراتی که در ساختار اشتغال، نیازهای بازار کار، نیازهای آموزشی و به تبع آن نظام آموزشی، فنآوریهای منجر به آزادسازی زمان (منظور وقت آزادی است که با تسهیلات و فنآوریهای جدید به دلیل بالا بردن سرعت انجام کار به دست میآید مانند وسایل برقی و مکانیکی) و غیره به همراه داشت، در موقعیت اجتماعی و اقتصادی زنان در قشرها و منزلتهای متفاوت اجتماعی تأثیراتی بر جای گذاشت که از لحاظ ساختاری زمینه ظهور موج جدیدی از جنبش زنان شد.[۱۳]
جنگ دوم جهانی زمینه مناسبی برای حضور زنان در نیروی کار ایجاد کرد. در سال 1942 کمیسیون نیروی کار جنگ اعلام کرد که به چهار میلیون نیروی کار نیاز است. بخشی از این نیرو نخست از میان بیکاران تأمین شد اما از سال 1943 بسیج زنان به امری اجتنابناپذیر تبدیل گشت.
رسانههای گروهی زنان را تشویق به کار بیرون از خانه و کمک به اقتصاد جنگی میکردند. در طول جنگ شش میلیون زن شاغل شدند. جنگ همچنین باعث شد راه ورود زنان به رشتههای مختلف علمی در دانشگاهها گشوده شود. دانشگاهها در رشتههایی از زنان ثبت نام کردند که قبلاً در آن راهی نداشتند.[۱۴]
روندی که از سده نوزدهم در جهت انتقال کارکردهای تولیدی کارخانه به سوی نظام اقتصادی کلان سرمایهداری آغاز شده بود، در دهههای پس از جنگ دوم سرعت بیشتری یافت و گستره وسیعتری را تحت پوشش قرار داد. این امر باعث شد خدمات خانگی کم اهمیتتر جلوه داده شود و از سوی دیگر، زنان بتوانند وارد بازار کار شوند و با دستمزد خود «کارهای خانگی» را بخرند.
در دهه 70، یک زن فمینیست، به جهت تیپ ظاهری خود، به راحتی از دیگر زنان تشخیص داده میشد. کشورهای غربی با سیل هجوم دختران به دانشگاهها مواجه شد و آمار دختران دانشگاهی و تحصیل کرده بالا رفت و آنان در واقع پیاده نظام جریان موج دوم فمینیستی اند. کتاب جنس دوم، اثر سیمون دوبووار فمینیست فرانسوی، منشاء تحول در دهه 1960 شد؛ یعنی آغازگر موج دوم فمینیست بود.
در این دهه، فمینیستها با رد کلیت ازدواج و تأکید بر تجرد و حرفه اقتصادی، آرمانهای خود را مطرح میکردند. شعار زنان بدون مردان و با رفتارهای مردانه، مربوط به همین دوره است و از دستاوردهای مهم این دوره عبارتند از:
- - مبارزه برای جدایی روابط جنسی از تولید مثل در کشورهای غربی؛
- - ظهور جنبش آزادی زنان در تمام امور، از جمله حق تسلط بر بدن و روابط جنسی؛
- - کاهش زاد و ولد و افزایش آمار طلاق و تضعیف نظام خانواده؛
- - ایجاد مؤسسات فرهنگی و مطبوعاتی زنان؛
- - به دست آوردن قدرتهایی در زمینه اقتصادی و سیاسی.[۱۵]
موج سوم فمینیسم
موج سوم از اواخر دهه 80، در بستر جریان پست مدرنیسم و تحولات نظام سرمایهداری شکل گرفت. ویژگی مهم این موج، تأکید بر تفاوتهاست: تفاوت بین زنان و مردان، تفاوت بین زنان و مسائل ایشان در مناطق و فرهنگهای متفاوت. [۱۶] از اوایل دهه 90، رهیافتهای موج دوم تعدیل شد و تعدد در دیدگاههای فمینیستی ایجاد شد؛ البته موج دوم فمینیسم همچنان آثار خود را در بسیاری از موقعیتها حفظ کرده است. [۱۷]
در موج سوم فمینیسم، احیای مادری توسط جین بتکه الشتین مطرح شد. او مدافع خانواده و مادری است که آن را در عین پر زحمتبودن، شادی آفرین میداند که زیستی، طبیعی، اجتماعی، نمادین و عاطفی است. [۱۸]
ویژگی موج سوم فمینیسم
مهمترین ویژگی موج سوم فمینیسم، توجه به صداها و اهمیتدادن به حاشیهها بود. افراد و صداهایی که تا به حال به رسمیت شناخته نشده بود، توجه شود. تجربهی زنان متفاوت، با هم فرق دارد. و تا به حال عدهای از زنان، همه زنان را نمایندگی کردند، و این عده در واقع نماینده همه انواع زنان با شرایط مختلف بودند. یک فعالیتهایی علیه زنان شکل گرفت که مسائل زنان را با مسائل عامتر گره زدند.
مثل جنبشهایی که تاکید بر مسائل خاص زنان میکردند، مثل فمینیست زنان سیاه پوست، زنان چاق و یا زنان معلول فعالیتهایی شکل گرفت. و یک سری جنبشها هم بر مسائل خاص زنان تاکید میکردند به اضافه منافع عامتر مثل اکوفمینیسم (طرفدار محیط زیست) یا فمینیست طرفدار صلح. زنان جهان سومی و زنان مسلمان هم در این فضا فمینیست اسلامی را شکل دادند. جریان اصلی وجود داشت (لیبرال و رادیکال) و در کنارش سایرفمینیستها هم ایجاد شد.
شادی صدر، فمینیست اسلامی نیست. در واقع از اسلام استفاده میکند به عنوان تاکتیک، تا حرفهای سکولار بزند. ولی بعضیها اسلام، استراتژی آنهاست و میخواهند با تفسیر به رأی، برابری را از آیات استنباط کنند در حالی که قرآن بر تفاوتها تصریح میکند. [۱۹]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ اسفندیار، «روند ظهور فمینیسم در چهار قرن اخیر»، 1387ش
- ↑ اسفندیار، «روند ظهور فمینیسم در چهار قرن اخیر»، 1387ش
- ↑ مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی، 1382ش، ص 68
- ↑ مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی، 1382ش، ص69
- ↑ مشیرزاده،از جنبش تا نظریه اجتماعی، 1382ش، ص72-73
- ↑ مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی، 1382ش، ص74-75
- ↑ مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی، 1382ش، ص 76
- ↑ مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم، 1390ش، ص 66
- ↑ مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم، 1390ش، ص 61
- ↑ رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها و نقد، 1394ش، ص 53
- ↑ رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها و نقد، 1394ش، ص 53
- ↑ مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم، 1390ش، ص 52-59
- ↑ اسفندیار، «روند ظهور فمینیسم در چهار قرن اخیر»، 1387ش
- ↑ اسفندیار، «روند ظهور فمینیسم در چهار قرن اخیر»، 1387ش
- ↑ اسفندیار، «روند ظهور فمینیسم در چهار قرن اخیر»، 1387ش
- ↑ آقاجانی، چالش فمینیسم با عدالت جنسیتی، 1388ش، ص 27
- ↑ بهشتی، 1385ش، ص 52
- ↑ بستان، اسلام و جامعه شناسی خانواده، 1383ش، ص80.
- ↑ بیسلی، چیستی فمینیسم درآمدی بر نظريهی فمينيستی، 1385ش، ص 127- 133
منابع مرتبط
- مشیرزاده، حمیرا؛ از جنبش تا نظریه اجتماعی، تهران، شیرازه، 1382، چاپ اول.
- آقاجانی، نصرالله، چالش فمینیسم با عدالت جنسیتی، مطالعات راهبردی زنان، سال دوازدهم، شماره 46، زمستان 1388.
- کریس بیسلی، چیستی فمینیسم، ترجمه زمردی، محمدرضا، تهران: روشنگران، چاپ اول، 1385.
- اسفندیار، سرور، روند ظهور فمینیسم در چهار قرن اخیر، مجله پیام زن، فروردین 1387، شماره 193.
- بستان(نجفی)، حسین، اسلام و جامعهشناسی خانواده، قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1383
- رودگر، نرگس، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها، نقد، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، تهران: سازمان ملی جوانان، چاپ دوم، تابستان 1394.