|
|
خط ۷۰: |
خط ۷۰: |
|
| |
|
| «[[فمینیسم]] یک نظریه [[و لزبینیسم]] کاربرد آن است »؛ تحت تأثیر این فضا، بسیاری از [[زنان]] که هیچ تمایلی به [[همجنس]] خود نداشتند، جهت حمایت از [[فمینیسم]] به [[همجنسگرايی]] روی آوردند و به اختلالاتی چون عقده حقارت و افسردگی ناشی از پشیمانی شدید گرفتار شدند، به عنوان مثال بررسیهای سال 1985 نشان داد 30 درصد لزبینها پس از 35 سالگی رو به [[جنس مخالف]] میآورند و 45 درصد از آنان نیز قبل از [[همجنسگرايی]]، [[ازدواج]] کرده بودند و 20 درصد لزبینها نیز کمتر از 3 سال با هم زندگی میکنند.<ref>Saghir M. T. and E. Robins, Male and Female Homosexuality, A Comprehensive Investigation, 1985, Baltimore, London, 1985: 226.</ref> بر اساس این مطالعات میتوان چنین نتیجه گرفت که بسیاری از [[زنان]] علیرغم میل باطنی خود و تحت تأثیر تبلیغات [[فمینیستی]]، گرایشهای مقطعی خاصی پیدا میکنند، امّا در نهایت به نادرستی و عدمتطابق الگوهای ارائه شده جدید با فطرت و روحیات خود، پیخواهند برد. | | «[[فمینیسم]] یک نظریه [[و لزبینیسم]] کاربرد آن است »؛ تحت تأثیر این فضا، بسیاری از [[زنان]] که هیچ تمایلی به [[همجنس]] خود نداشتند، جهت حمایت از [[فمینیسم]] به [[همجنسگرايی]] روی آوردند و به اختلالاتی چون عقده حقارت و افسردگی ناشی از پشیمانی شدید گرفتار شدند، به عنوان مثال بررسیهای سال 1985 نشان داد 30 درصد لزبینها پس از 35 سالگی رو به [[جنس مخالف]] میآورند و 45 درصد از آنان نیز قبل از [[همجنسگرايی]]، [[ازدواج]] کرده بودند و 20 درصد لزبینها نیز کمتر از 3 سال با هم زندگی میکنند.<ref>Saghir M. T. and E. Robins, Male and Female Homosexuality, A Comprehensive Investigation, 1985, Baltimore, London, 1985: 226.</ref> بر اساس این مطالعات میتوان چنین نتیجه گرفت که بسیاری از [[زنان]] علیرغم میل باطنی خود و تحت تأثیر تبلیغات [[فمینیستی]]، گرایشهای مقطعی خاصی پیدا میکنند، امّا در نهایت به نادرستی و عدمتطابق الگوهای ارائه شده جدید با فطرت و روحیات خود، پیخواهند برد. |
|
| |
| ==== لزبینیسم در ادیان ====
| |
|
| |
| در همه اديان توحيدی [[همجنسگرايی]] پديدهای ناهنجار و گناه شمرده میشود.
| |
| ===== يهوديت =====
| |
| علیرغم تلاشهای صهيونيسم جهانی به منظور جذب افراد به يهوديت صهيونيستی و تحريف دين يهود و كتب و منابع آن جهت مشروعيت بخشيدن به [[همجنسگرايی]] و [[لزبينيسم]] در نص صريح تورات، [[همجنسگرايی]] حرام میباشد. به طور مثال در تورات، فصل 22/18 آمده است: «آنچنان كه با [[زنان]] همبستر میشويد با [[مردان]] نشويد كه موجب بيزاری (خدا) است » و در فصل 13/20 تصريح ميشود: «هر دوی آنها (همجنسگرايان زن و مرد) بايد بميرند و خونشان برگردن خودشان است».
| |
|
| |
| همچنين در تورات در خصوص ممنوعيت [[همجنسگرايی]] آمده است: «همخوابگی [[زنان]] با [[زنان]] ممنوع است. اين فعل مردمان سرزمين مصر بود كه شما را به ترك آن هشدار میدهيم. آنها چه میكردند؟ [[مردان]] با [[مردان]] و [[زنان]] با [[زنان]] [[ازدواج]] میكردند. آنان از درگاه خدا رانده شدند».<ref>عهد عتيق: بخش 21.</ref>
| |
|
| |
| برخي تحقيقات دانشگاهی هم به بررسي همين موضوع پرداختهاند. به عنوان مثال در سـال 1992 در كارگاه «[[خانواده]] در درون [[فمينيسم]] يا خـارج آن»<ref>“Family Inside/Out Feminism and Law” Workshop Series.</ref> بـه تفصيل در خصوص وضعيت لزبينها در سنت يهود و پارادوكسهای دنيای مدرن با مذهب مطالب ذيل ارائه شده است:
| |
| # [[خانواده]] به طور سنتی در جوامع مذهبی، پدرسالار و كانون [[مسائل جنسی]] و تحقير [[زنان]] است.
| |
| # واژه [[خانواده]] بايد برای ساختارهای جديد اجتماعي چون كانونهای لزبينها و [[زنان]] سرپرست [[خانواده]] نيز اطلاق شود.
| |
| #[[خانواده]] لزبينها بايد از احترام و حقوق اجتماعی برخوردار شوند.
| |
| ===== مسيحيت =====
| |
| از آنجا كه مسيحيان اكثر جمعيت جهان را تشكيل میدهند، بيشترين تضارب آرای اديان با [[همجنسگرايی]] در دين مسيحيت و فرق گوناگون آن رخ داده است. پروتستانها به عنوان اصولگراترين فرقه مسيحيت و كاتوليكها به عنوان بزرگترين مخالفان [[همجنسگرايان]] بوده و هستند، چنانچه پاپ ژان پل دوّم بارها و بارها [[ازدواج]] همجنسگرايان را مطرود دانسته و پاپ بنديكت شانزدهم نيز در سياستهای جديد واتيكان براين موضع تأكيد نموده است.
| |
|
| |
| در متون مذهبی و اناجيل نيز نمونههای فراوانی وجود دارد كه [[همجنسگرايی]] را حرام و گناهي بزرگ تلقی مینمايد. به عنوان مثال در سفر پيدايش 18:20 انجيل، به داستان حضرت لوط و شهر سدوم اشاره شدهاست كه خداوند به واسطه اين گناه بزرگ سرزمينشان را ويران نموده است. همچنين در سفر پيدايش 1:24 حضرت مسيح در گفتاری به '''ماتيو'''<ref>Matthew</ref> (يكي از حواريون) اظهار ميدارد كه همبستری [[مردان]] با [[مردان]] و [[زنان]] با [[زنان]] ممنوع و موجب غضب خداوند است. در فصل رومن[26] 1:26 نيز آمده است كه: «خداوند آنها را بخشيد تا رفتارشان را عوض كنند، زيرا [[زنان]] با [[زنان]] در میآميختند و [[مردان]] به طرز شرمآوری به [[مردان]] گرايش داشتند و برسرشان آمد آنچه كه براساس خطايشان بود».<ref> Wilson James Q., Against Homosexual Marriage, Commentary Journal. Vol. 101, March 1996: 300.</ref>
| |
|
| |
| در دهههای اخير كه معنويت و دين در اروپا و آمريكا كمرنگ گرديده، تئوریپردازان سكولار و برخی از مفسران متون ديني به تحريف انجيل و ارائه و تفسيرهای جديدی دست زدهاند تا بتوانند از طريق مذهب به تطهير [[همجنسگرايی]] پرداخته و زمينه را برای پذيرش عمومی فراهم نمايند، به عنوان مثال اينگه '''اندرسون'''<ref>Inge Anderson.</ref> از اساتيد دانشگاه ملي سوئد در كتاب خود تحت عنوان «گناه سدوم» اظهار میدارد: «بر اساس منابع متعدد انجيلي ميتوان اثبات كرد كه گناه اصلي آنان (ساكنان شهر سدوم) غفلت از يتيمان و بيوگان بوده است نه [[همجنسگرايی]] [[مردان]] و [[زنان]] » و به نظر '''دي. بارتلت'''<ref>D. Bartlett</ref> از پژوهشگران متون دينی مؤسسه مطالعات ملی انگلستان بسياری از داستانهای اناجيل غيرواقعی بوده و نمیتواند منبع دقيقی برای استنادات علمی باشد!! <ref> Wilson James Q., Against Homosexual Marriage, Commentary Journal. Vol. 101, March 1996: 311.</ref>
| |
|
| |
| بر خلاف تلاشهاي جامعهشناسان، مفسـران و روانشناسان سـكولار غربي، واتيكان كـه بزرگتريـن مركـز مذهبي كاتوليكها اسـت، سرسختانـه در خصوص قانوني شـدن [[همجنسگرايی]] و [[سقطجنين]] مقاومت میكند. در دو دهه اخير مقامات كليسا كوشيدهاند تا با تقديس بنياد [[خانواده]] در جامعه بحرانزده غرب آنها را متوجه عواقب ناخوشايند گناهان و ناهنجاریهای اجتماعی نمايند. پاپ ژان پل دوّم رهبر فقيد كاتوليكهای جهان در مصاحبهای با روزنامه سان دی هرالد چنين اظهار میدارد: «[[فمينيسم]] بنيان [[خانواده]] را تضعيف و [[همجنسگرايی]] را رواج میدهد». طبق نظر پاپ، [[فمينيسم]] تهديدی عليه بنياد [[خانواده]] است و میكوشد برای كسب حقوق برابر [[زنان]] و [[مردان]]، زمينه [[ازدواج]] [[همجنسگرايان]] را فراهم نمايد. اين اظهارات در سندی 27 صفحهای تحت عنوان «همكاری [[زنان]] و [[مردان]] در جهان داخل و خارج از كليسا» مطرح گرديده است.<ref>Sunday Herald, 2005.</ref> پاپ ژان پل دوّم براين باور بود كه بیاهميت جلوه دادن تفاوت بين [[زنان]] و [[مردان]] عواقب وحشتناكی به همراه دارد. وی [[فمينيستهای راديكال]] را از مخالفين كتاب مقدس قلمداد میكند. سند اخير از سوی متخصصين دكترينهای كليسا از جمله كاردينال جوزف راتزينگر (پاپ فعلی) مورد تأييد قرار گرفت.<ref>“The Collaboration of Men and Women in the Church and in the World.”</ref>
| |
| ===== اسلام =====
| |
| دين مبين اسلام، با تأكيد بر فطرت انسانی و در جهت رشد و تكامل روحی بشر، از شمول عام برخوردار است. توجه به ابعاد غريزی و معنوی انسان با ظرافتهای احكام آن نشان ميدهد كه تمدن اسلامی اجتماعیترين مكتب فكری است. كنترل عوامل ذهنی و رفتاری افراد با تهذيب و تزكيه اخلاقی از يكسو و بهينهسازی شرايط زندگی مادی و اجتماعی انسان با تأكيد بر بنياد [[خانواده]] از سوی ديگر، از ساز و كارهای اين نظام متعالی است.
| |
|
| |
| [[غريزه جنسی]] به عنوان يكی از مهمترين غرايز انسان كه به تحكيم روابط عاطفی و توليد نسل انسان میانجامد، از اهميت خاصی برخوردار بوده و نهاد [[خانواده]] نيز به شكل قاعدهمندی از آن بهرهمند است. در دين اسلام سركوب غرايز [[جنسی]] نه تنها امری مذموم شمرده میشود، بلكه با تشويق افراد به [[ازدواج]]، از تزلزل و انحرافات اخلاقی جلوگيری میگردد.
| |
|
| |
| انسان امروز با توجه به تغییرات ساختار اجتماعی و تحولات عظیم سیاسی دریافته که دچار بحران شدید هویتی است. در جوامع مادّیگرا که معنویات، اخلاقیات و ارزشهای انسانی به سرعت رنگ میبازد و معیارهای درستی برای سازماندهی افکار عمومی وجود ندارد و معیارهای رایج، کسب منفعت بیشتر و لذتجویی است، انحرافات اجتماعی امری بدیهی بهنظر میرسد. پدیدههایی نظیر زنانه شدن فقر را شاید بتوان از عمده نتایج جنبش [[فمینیسم]] دانست که با تشویق [[زنان]] به استقلال از [[مردان]] سلب مسئولیت نموده و بار مشکلات اقتصادی را بهصورت مستقیم و غیرمستقیم به آنان تحمیل مینماید که همین امر خود ریشه بسیاری از جرائم و رفتارهای نابهنجار اجتماعی خواهد بود. سرخوردگی [[زنان]] از عدم تحقق وعدههایی که سردمداران [[فمینیسم]] داده بودند نیز به رشد تک بعدی شخصیت [[زنان]] منجر شد که به برآشفتگی و عدمثبات روحی انجامید. بهعنوان مثال مسئله لزبینیسم و واخوردگی [[زنان]] در این حیطه نشان میدهد که تنها روش طبیعی و قابل دسترس برای کسب آرامش و جلوگیری از برخورد تبعیضآمیز، حفظ قداست [[خانواده]] و [[ازدواج]] است. هرچند با ترفندهای جدیدی چون طرح پدیده جهانی شدن که همان شق دیگر غربیسازی جهان است، سعی میشود تا ارزشها و معیارهای فرهنگ غربی با ایجاد تغییراتی در ساختارهای روبنایی جایگزین فرهنگهای اصیل ملّی و دینی کشورهای جهان گردد. در چنین حالتی اتخاذ موضع منفعلانه برای نفوذ فرهنگی شکست خورده عواقب غیرقابل جبرانی را در پیخواهد داشت. به عنوان مثال [[همجنسگـرایی]] بـه خصوص [[لزبینیسم]] میکوشد بـا برخـورداری از حمایـتهای [[فمینیستی]] جایگاه قانونی و بینالمللی را برای این قشر خاص بیابد، بیتردید مؤثرترین گزینه به منظور مقابله با پیدایش چنین پدیدههایی، بازگشت به معنویت و شناخت اصالت انسان بر مبنای فلسفه دینی است. چنین به نظر میرسد که طراحی الگوهایی که بتوانند جایگاه حقیقی و منزلت [[زن]] را براساس فطرت الهی انسان تبیین نمایند، از اولویت خاصی برخوردار است، زیرا مکاتب سکولار ساخته دست بشر در آزمون و خطای مکرر، نشان دادهاند که نه تنها موفقیتی در راهبری جامعه بشری کسب نکردهاند، بلکه با سردرگمی و ایجاد چالشهای روحی و رفتاری وضعیت اجتماع انسانی را رو به وخامت نهادهاند.
| |
|
| |
|
| == آثار== | | == آثار== |