بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
| خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
فمنیستهای موج اول لیبرال [[مری ولستون کرافت]]، [[جان استورات میل]] و [[هریت تیلور]] هر سه اصل نهاد [[ازدواج]] و [[خانواده]] را با اصلاحات قانونی و ایجاد فرصت حضور در حوزه عمومی به رسمیت میشناسند. به عنوان مثال: [[ولستون کرافت]] معتقد بود:«محدودیت و محرومیت [[زنان]] از آزادیها و فرصتهای اجتماعی عامل فرودستی است. تغییرات؛ یعنی [[زنان]] را محدود به [[خانواده]] و نقش [[مادری]] نکنند، بلکه به آنها فرصتهای اجتماعی و آزادی بدهید. اگر [[زنان]] هم به فرصتهای اجتماعی دسترسی بیابند، رشد عقلانی آنها تکامل مییابد و آنها میتوانند [[مادران]] خوبی در عرصۀ [[خانواده]] باشند.»<ref>ریک ویلفورد؛ فمینیسم، مقدمهای بر ایدئولوژیهای سیاسی، 1387، ص 358</ref> خانم کرافت هیچ مخالفتی با اصل ازدواج و خانواده نداشت. او ازدواج و مادرشدن را جزء سرنوشت زنان میدانست. <ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها، نقد، 1388ش، ص 117</ref> | فمنیستهای موج اول لیبرال [[مری ولستون کرافت]]، [[جان استورات میل]] و [[هریت تیلور]] هر سه اصل نهاد [[ازدواج]] و [[خانواده]] را با اصلاحات قانونی و ایجاد فرصت حضور در حوزه عمومی به رسمیت میشناسند. به عنوان مثال: [[ولستون کرافت]] معتقد بود:«محدودیت و محرومیت [[زنان]] از آزادیها و فرصتهای اجتماعی عامل فرودستی است. تغییرات؛ یعنی [[زنان]] را محدود به [[خانواده]] و نقش [[مادری]] نکنند، بلکه به آنها فرصتهای اجتماعی و آزادی بدهید. اگر [[زنان]] هم به فرصتهای اجتماعی دسترسی بیابند، رشد عقلانی آنها تکامل مییابد و آنها میتوانند [[مادران]] خوبی در عرصۀ [[خانواده]] باشند.»<ref>ریک ویلفورد؛ فمینیسم، مقدمهای بر ایدئولوژیهای سیاسی، 1387، ص 358</ref> خانم کرافت هیچ مخالفتی با اصل ازدواج و خانواده نداشت. او ازدواج و مادرشدن را جزء سرنوشت زنان میدانست. <ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها، نقد، 1388ش، ص 117</ref> | ||
از فمنیستهای موج دوم لیبرال که خواهان تغییر در نهاد [[خانواده]] | از فمنیستهای موج دوم لیبرال که خواهان تغییر در نهاد [[خانواده]] بودند می توان به [[جسی برنارد]] اشاره کرد. برنارد اولین جامعه شناسی بود که مساله [[جنسیت]] در [[خانواده]] را به عنوان موضوع جامعه شناسی مطرح کرد.<ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها، نقد، 1388ش، ص 118</ref> برنارد در کتاب «آینده زناشویی» علارغم تمام تام بدیهایی که برای نهاد [[ازدواج]] و [[خانواده]] برمیشمارد خواستار اصلاحات در نهاد زناشویی و نه براندازی آن است.<ref>مگی هام و سارا گمبل، فرهنگ نظریههای فمنیستی،1382ش، ص 178-177</ref> | ||
> | > | ||