Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۸۸: خط ۸۸:
فریدان در مقاله‌ای در باب راه اندازی دوباره‌ی جنبش زنان، [[زنان]] را تشویق می‌کرد که برای نجات سنت دموکراسی و چرخش توان ملت به سوی منافع زندگی از «موضوعات خاص زنان» درگذرند.<ref>Friedan, Betty. 1985. &quot;How to Get the Women&#039;s Movement Moving Again.&quot; NewYork Times Magazine, November3.</ref> اما آیا [[فمینیسم]] می‌تواند از موضوعات [[زنان]] درگذرد و همچنان [[فمینیسم]] باقی بماند؟!
فریدان در مقاله‌ای در باب راه اندازی دوباره‌ی جنبش زنان، [[زنان]] را تشویق می‌کرد که برای نجات سنت دموکراسی و چرخش توان ملت به سوی منافع زندگی از «موضوعات خاص زنان» درگذرند.<ref>Friedan, Betty. 1985. &quot;How to Get the Women&#039;s Movement Moving Again.&quot; NewYork Times Magazine, November3.</ref> اما آیا [[فمینیسم]] می‌تواند از موضوعات [[زنان]] درگذرد و همچنان [[فمینیسم]] باقی بماند؟!
=== نقد آزادی از دیدگاه فریدان ===
=== نقد آزادی از دیدگاه فریدان ===
طبق دیدگاه لیبرالی فریدان، [[آزادی]] یک ارزش مطلق بوده و آن را به عنوان یک اصل مطلق ارزشی اشاعه داده و همگان را به [[مطلق‌انگاری]] این اصل دعوت می‎‌کند؛<ref>رک: حسینی زاده، سیدعلی؛ جنسیت و تربیت از منظر اسلام و فمینیسم لیبرال؛ قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1393؛ صص 68-71.</ref> در‎حالی‎که، با اینکه انسان به لحاظ تکوینی آزاد و مختار آفریده شده است؛ اما این بدان معنی نیست که در همه امور آزاد بوده و بتواند به دلخواه خود رفتار کند. بلکه علاوه بر حقوق دیگران، ارزش‌‎های اخلاقی و ضوابط دینی یعنی حقوق خداوند و حقوق خود نیز جزو قیدهای آزادی به شمار می‎‌روند. از طرفی در مبانی ارزش‌‎شناسی دینی ارزش‎‌ها امری واقعی بوده و مبتنی بر واقعیات می‎‌باشند؛ لذا فرد با رعایت آن‎ها در مسیر سعادت واقعی قرار می‎‌گیرد. پس نمی‎‌توان قائل به آزادی بدون قید و شرط شد؛ زیرا تاثیر هر عملی بر شخصیت و سعادت افراد فارغ از [[جنسیت]] آن‎ها، در حوزه ارزش‎‌شناسی دینی تاثیری واقعی می‌‎باشد.<ref>زیبایی نژاد، محمدرضا، ((ملاحظات بر مقاله فمینیسم از سوزان جیمز، ترجمه عباس یزدانی، در: مجموعه مقالات فمینیسم و دانش‌های فمینیستی، 1388، ص 122</ref>  
طبق دیدگاه لیبرالی فریدان، [[آزادی]] یک ارزش مطلق بوده و آن را به عنوان یک اصل مطلق ارزشی اشاعه داده و همگان را به مطلق‌انگاری این اصل دعوت می‎‌کند؛<ref>رک: حسینی زاده، سیدعلی، جنسیت و تربیت از منظر اسلام و فمینیسم لیبرال، 1393، ص 68-71</ref> در‎حالی‎که، با اینکه انسان به لحاظ تکوینی آزاد و مختار آفریده شده است؛ اما این بدان معنی نیست که در همه امور آزاد بوده و بتواند به دلخواه خود رفتار کند. بلکه علاوه بر حقوق دیگران، ارزش‌‎های اخلاقی و ضوابط دینی یعنی حقوق خداوند و حقوق خود نیز جزو قیدهای آزادی به شمار می‎‌روند. از طرفی در مبانی ارزش‌‎شناسی دینی ارزش‎‌ها امری واقعی بوده و مبتنی بر واقعیات می‎‌باشند؛ لذا فرد با رعایت آن‎ها در مسیر سعادت واقعی قرار می‎‌گیرد. پس نمی‎‌توان قائل به آزادی بدون قید و شرط شد؛ زیرا تاثیر هر عملی بر شخصیت و سعادت افراد فارغ از [[جنسیت]] آن‎ها، در حوزه ارزش‎‌شناسی دینی تاثیری واقعی می‌‎باشد.<ref>زیبایی نژاد، محمدرضا، ((ملاحظات بر مقاله فمینیسم از سوزان جیمز، ترجمه عباس یزدانی، در: مجموعه مقالات فمینیسم و دانش‌های فمینیستی، 1388، ص 122</ref>
 
=== فروپاشیدن خانواده پیامد دیدگاه فردگرایی لیبرال فمینیستی بتی فریدان ===
=== فروپاشیدن خانواده پیامد دیدگاه فردگرایی لیبرال فمینیستی بتی فریدان ===
در نگاه [[لیبرال فمینیسم]] بتی فریدان، اصالت فرد شامل اصالت حقوق، خواسته‌ها، غرایز و عقاید فرد است و از آن درجه از اهمیت برخوردار است که هیچ قانونی قدرت سلب مشروعیت و یا ایجاد محدودیت آن را ندارد. بها دادن به هر آنچه فرد می‌خواهد، آغاز تفرّد بی پایانی است که به تفرعن بی پایان تری می‌انجامد، تا آنجا که حتی نهاد محبوب و مقدّسی همچون [[خانواده]]، که در طول تاریخ مورد احترام فرهنگ‌های گوناگون بشری بوده‌است، نمی‌تواند و یا نباید مانع و یا محدودکننده خواسته‌های شخصی افراد باشد. از این رو، اگر تأمین خواسته فرد منجر به تخریب [[خانواده]] شود، باز هم این انتخاب و هنجارسازی از سوی جامعه و قانون ترجیح دارد. بنابراین، می بینیم که در همین موضوع [[خانواده]]، چگونه برای دست رسی آسان فرد به انواع خواسته‌ها، الگوهای جدیدی از [[خانواده]]، که بیشتر به خوابگاه شبیه هستند تا [[خانواده]]، ارائه می‌شوند. گاه ماجرا از این هم غم انگیزتر می‌شود; به گونه‌ای که وظایف خانوادگی که بر محور «عاطفه و مسئولیت» استوارند، به مؤسساتی که بر اساس «قرارداد و منفعت» تأسیس شده‌اند واگذار می‌گردند تا یک حلقه مادی در «سلسله اشتغال» و یک حلقه غیرمادی در «سلسله فرهنگ» برای تأمین خواسته‌های نظام سرمایه‌داری پدید آید، آن هم با توجه به تأثیر منفی واگذاری مسئولیت‌های خانوادگی به دیگر نهادها و بَدیل پذیر دانستن شئون [[خانواده]] و [[مادری]].<ref>سوئیزى،مهرى ، «کنوانسیون رفع کلیه اشکال ظلم علیه زنان، یک ضرورت»،  1385، ص 11 </ref>  <ref>فرهمند،مریم  و دیگران، «واگردهاى فمینیستى در ازدواج»،  بهار 1385، ص 105</ref>
در نگاه [[لیبرال فمینیسم]] بتی فریدان، اصالت فرد شامل اصالت حقوق، خواسته‌ها، غرایز و عقاید فرد است و از آن درجه از اهمیت برخوردار است که هیچ قانونی قدرت سلب مشروعیت و یا ایجاد محدودیت آن را ندارد. بها دادن به هر آنچه فرد می‌خواهد، آغاز تفرّد بی پایانی است که به تفرعن بی پایان تری می‌انجامد، تا آنجا که حتی نهاد محبوب و مقدّسی همچون [[خانواده]]، که در طول تاریخ مورد احترام فرهنگ‌های گوناگون بشری بوده‌است، نمی‌تواند و یا نباید مانع و یا محدودکننده خواسته‌های شخصی افراد باشد. از این رو، اگر تأمین خواسته فرد منجر به تخریب [[خانواده]] شود، باز هم این انتخاب و هنجارسازی از سوی جامعه و قانون ترجیح دارد. بنابراین، می بینیم که در همین موضوع [[خانواده]]، چگونه برای دست رسی آسان فرد به انواع خواسته‌ها، الگوهای جدیدی از [[خانواده]]، که بیشتر به خوابگاه شبیه هستند تا [[خانواده]]، ارائه می‌شوند. گاه ماجرا از این هم غم انگیزتر می‌شود; به گونه‌ای که وظایف خانوادگی که بر محور «عاطفه و مسئولیت» استوارند، به مؤسساتی که بر اساس «قرارداد و منفعت» تأسیس شده‌اند واگذار می‌گردند تا یک حلقه مادی در «سلسله اشتغال» و یک حلقه غیرمادی در «سلسله فرهنگ» برای تأمین خواسته‌های نظام سرمایه‌داری پدید آید، آن هم با توجه به تأثیر منفی واگذاری مسئولیت‌های خانوادگی به دیگر نهادها و بَدیل پذیر دانستن شئون [[خانواده]] و [[مادری]].<ref>سوئیزى،مهرى ، «کنوانسیون رفع کلیه اشکال ظلم علیه زنان، یک ضرورت»،  1385، ص 11 </ref>  <ref>فرهمند،مریم  و دیگران، «واگردهاى فمینیستى در ازدواج»،  بهار 1385، ص 105</ref>