پرش به محتوا

زن در مسیحیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌جنسیت
Razarei59 (بحث | مشارکت‌ها)
Razarei59 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:
*غلامی، علی، حاج‌اسماعیلی، سمیه، زن و خانواده در ادیان با رویکرد تطبیقی، قم، انتشارات جامعة‌الزهرا، 1399
*غلامی، علی، حاج‌اسماعیلی، سمیه، زن و خانواده در ادیان با رویکرد تطبیقی، قم، انتشارات جامعة‌الزهرا، 1399
                          
                          
                                                 
 
[[رده:زن در ادیان و مکاتب در مقایسه با اسلام]]
[[رده:زن در ادیان و مکاتب در مقایسه با اسلام]]
[[رده: سرفصل‌ها]]
[[رده: سرفصل‌ها]]

نسخهٔ ‏۳۰ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۵۲


دوران ظهور مسیحیت

در دوران ظهور مسیحیت، اعتقاد به ورود گناه به عالم توسط زنان، به زنان جایگاه نازلی داده بود و تبعیض علیه زنان رواج داشت.[۱] در شرایطی که مردم زمانه عیسی از اینکه او با زنان گفت و گو می‌کند، شگفت زده می‌شدند، [۲] عیسی در موضوعاتی با زنان سخن می‌گفت که کسی در آن زمان، زنان را مخاطب چنین مباحثی قرار نمی‌داد.[۳]

در فضایی که برخی ربی‌های یهودی معتقد بودند بهتر است تک تک ده فرمان را بسوزانیم تا اینکه با یک زن در ملأ عام گفت و گو کنیم، عیسی با زنان به صورت علنی و محبت‌آمیز[۴] و سرشار از افتخار و تکریم[۵] سخن می‌گفت[۶] و در تماثیل و حکایات خود از آنان یاد می‌کرد. از سوی دیگر، حلقه‌ای از زنان وفادار و پیرو عیسی، گرداگرد او و مادرش را در ایام حیات او فراگرفته بودند و به تعالیم او ایمان داشتند؛[۷] در ابلاغ پیام مسیحایی عیسی با مردان همگام بودند؛[۸] او را در سفرهای تبلیغی همراهی،[۹] و مایحتاج او و پیروانش را فراهم می‌کردند؛ حتی برخی بیوه‌زنان فقیر دارایی‌های اندک خود را به او هدیه می‌دادند[۱۰] و برخی زنان دیگر، پاهای عیسی را با عطر شستشو و حتی در مواردی با موهای خود، خشک می‌کردند.[۱۱]

به گفته اناجیل، سران یهود که از سخنان و اعمال عیسی ناخشنود بودند، او را با خیانت یکی از حواریون به نام یهودای اسخریوطی دستگیر کردند و به حاکم رومی منطقه تحویل دادند و با فشار بر او، عیسی را به صلیب کشیدند.[۱۲]

دوره‌ی اصلاحات

فساد فراگیر کلیسا در قرون وسطی موجب شد دغدغه اصلاح امور کلیسا و بازگشت به آموزه‌های اصیل مسیحی پررنگ شود و اعتراضات پردامنه‌ای شکل بگیرد؛ تا آنکه در قرن شانزدهم، مارتین لوتر، اولریش تسوینگلی و ژان کالوین نهضتی را پایه‌گذاری کردند که نهضت اصلاح دینی یا پروتستانتیزم خوانده می‌شود. پیشرفت‌های علمی در این دوران، اعتماد انسان را به خود و عقلانیتش، و احساس بی‌نیازی از خدا و تردید در باورهای دینی را تقویت کرد. در این برهه -به ویژه از قرن هجدهم به بعد-، نقد کتاب مقدس، [پانویس ۱] جدایی دین از سیاست، و اختصاص دین به عرصه خصوصی، انسان‌گرایی و خداگریزی، عقل‌محوری و ایمان‌گریزی و تحولاتی از این دست، مسیحیت را ناگریز به دفاع از آموزه‌های خود و شکل‌دهی به «الهیات جدید مسیحی» ساخت.

پیدایش فمینیسم در این دوران، بهانه‌ای برای بازخوانی متون مقدس به نفع زنان، به دست داد. مهم‌ترین تلاش فمینیست‌ها ارائه تصویری زنانه از خدا و تبیین جوهر اصلی زنانگی بود و تمایز گذاشتن میان ویژگی‌های جسمی و مسائل ناشی از فرهنگ، تحولی عمده در تفسیر زنانه کتاب مقدس به وجود آورد. بر این اساس، بسیاری از دیدگاه‌های رایج که به کتاب مقدس نسبت می‌دادند و تغییر ناپذیر پنداشته می‌شد، ناشی از تحولات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی تلقی گردید. تغییر در نمادهای الهیاتی مسیحی و شنیده شدن صدای زنان، از مهم‌ترین دغدغه‌های الهی‌دانان فمینیست بود.

آموزه‌های بنیادین مسیحیت

آفرینش و گناه نخستین

مسیحیان به روایتی از آفرینش معتقدند که در سفر پیدایش عهد عتیق بیان شد. در متن مقدس شرح داده شده که مار، حوا را اغوا کرد و او نیز آدم را فریفت و مرتکب کناه نافرمانی شدند. هنگامی که خدا به آدم عتاب می‌کند که آیا از آن درختی خوردی که قدغن کردم، آدم جواب می‌دهد: «این زنی که قرین من ساختی، وی از میوه درخت به من داد که خوردم». خداوند برای مجازات این گناه، به زن خطاب می‌کند: «الم و حمل تو را بسیار افزون گردانم؛ با الم، فرزندان خواهی زایید و اشتیاق تو به شوهرت خواهد بود و او بر تو حکمرانی خواهد کرد».[۱۳] به آدم نیز چنین می‌گوید: «چون که سخن زوجه‌ات را شنیدی و از آن درخت خوردی که امر فرموده، گفتم از آن نخوری، پس به سبب تو زمین ملعون شد و تمام عمرت از آن با رنج خواهی خورد».[۱۴] آنان همچنین از باغ عدن اخراج شدند.

در الهیات مسیحی، گناه ذاتی یا نخستین، توسط پولس بسیار برجسته شد و از زمان آگوستین به بعد، به آموزه اساسی مسیحیت تبدیل گردید. آگوستین تأکید داشت درست است خداوند انسان را به صورت خود آفریده بود، ولی اراده‌مندی انسان و فریب‌خوردگی از شیطان موجب شد که صورت الهی را از دست بدهد و سرشتش فاسد شود و به شر گرایش یابد [۱۵] مسیحیان بر این باورند که عدالت و قداست اولیه دو جنس در هنگام آفرینش، به دلیل بروز گناه نخستین آدم و حوا زایل شده است؛ انسان در پی این گناه، ناپاک و فاسق شد؛[پانویس ۲] دشمن خدا گردید؛ مقام فرزندی را از دست داد و به یک غلام و عبد بدل شد. همچنین در کتاب مقدس مسیحی و تعالیم کلیسا، سلطه و حاکمیت شوهر بر زن و جایگاه فرودست او در قیاس با مرد، به عنوان مجازات گناه نخستین برای زنان در نظر گرفته شده و جنبه‌ی تأدیبی دارد. آنان معتقدند گرچه جهان پس از گناه آدم و حوا تنزل یافته، ذاتاً خیر است و اگر نقص و عیبی در عالم مشاهده می‌شود، با گناه آدم و حوا وارد شده و امری عرضی است. بر این اساس، بعد از آدم و حوای دومین (یعنی عیسی و مریم)، خلقت دوباره نیکویی خود را باز می‌یابد.[پانویس ۳]

تجسید و نجات مسیح

بر اساس تعالیم مسیحی، به صلیب کشیده‌شدن مسیح و رنج او موجب شد انسان از مجازات گناه در امان بماند[۱۶] و گرچه قداست اولیه را به دست نیاورد،[۱۷] به مقام «عادل شمردگی» رسید و از این پس پاک به حساب می‌آید.

تجسید خدا در بدن مذکر، موجب انتقادات فراوانی به الهیات مسیحی شد. در مقابل، اینکه عیسی پس از رستاخیز، ابتدا بر زنان ظاهر شد و آنان را مخاطب عهد جدید قرار داد، موجب شده در میدان مسیحیان برخی بر تحول در جایگاه زن و برابری زن و مرد پس از رستاخیز عیسی تأکید کنند. به بیان دیگر، از نظر آنان با توجه به اهمیت مفهوم عهد در مسیحیت، عهد جدید با زنان در کنار مردان بسته شده و حضور زنان در رستاخیز مسیح، نشانه جایگاه والای آنان در برهه جدید است.[پانویس ۴][۱۸] [۱۹]همچنین باید از تأثیر و نقش مریم در بهبود موقعیت زنان سخن گفت: مسیحیت معتقد است او نجات‌دهنده بشر است؛ همان‌گونه که حوا، کشاننده بشر به پستی و فرودستی بود.[۲۰]

انسان‌شناسی

پایه انسان‌شناسی مسیحی بر «خلقت انسان بر تصویر خدا» بنا نهاده شده و لذا انسان، در جهان محسوس و قابل رؤیت، برترین موجود خداست.[۲۱] اهمیت انسان در این است که روح خدا در مسیح، و روح مسیح در انسان سکنی می‌گزیند.[۲۲]

مسیحیت تصریح می‌کند که میان دو جنس تفاوتی در جوهر انسانی قائل نیست و هم مرد و هم زن را به یک اندازه انسان می‌داند.[۲۳] نوع توصیف آدم از حوا (استخوانی از استخوان‌هایم و گوشتی از گوشتم)[۲۴] در کنار نام گذاری او به مادر زندگان (از جمله نسل آنها)، همچنین توصیفاتی که از یک تن شدن زن و مرد و اتحاد آنان وجود دارد، می‌تواند حاکی از هم‌سرشتی و هم‌ذاتی دو جنس باشد.[۲۵]

منبع

  • غلامی، علی، حاج‌اسماعیلی، سمیه، زن و خانواده در ادیان با رویکرد تطبیقی، قم، انتشارات جامعة‌الزهرا، 1399
  1. Apostolic Letter: Mulieris Dignitatem: Dignity And Vocation of the Women,John Paul II.
  2. یوحنا 4: 27.
  3. همان 4: 14.
  4. همان 5: 11.
  5. لوقا 13: 16 و 23: 28.
  6. متی 28: 15 و 26: 6-13؛ یوحنا 11: 21-27؛ و لوقا 10: 38-42.
  7. یوحنا 11: 27 و 12: 2.
  8. Apostolic Lettrr: Mulieris Dignitatem: Dignity And Vocation of the Wome, s15.
  9. لوقا 8: 1-3؛ متی 27: 55؛ مرقس 15: 40-41؛ یوحنا 25: 19؛ همچنین ر.ک: علیجانی، زن در آئین مسیحیت، ص 169-171
  10. لوقا 21: 1-4؛ مرقس 12: 41-44.
  11. یوحنا 12: 1-4؛ مرقس 14: 3-9؛ متی 7: 6 و لوقا 7: 36-38.
  12. ر.ک: درسنامه ادیان ابراهیمی، ص 114-121.
  13. پیدایش 3: 16.
  14. پیدایش 3: 17
  15. سلیمانی، سرشت انسان در اسلام و مسیحیت، ص158.
  16. رومیان 3: 21-24.
  17. پیدایش 3: 17-19؛ برانتل، آیین کاتولیک، ترجمه حسن قنبری، ص73.
  18. مرقس 15: 47؛ لوقا 23: 55-56
  19. مرقس 8: 16؛ متی 28: 10-1؛ لوقا 24: 10-11؛ یوحنا 20: 1-2
  20. علیایی و محمدیان، دایره المعارف کتاب مقدس، ص405.
  21. Apostolic Letter: Mulieris Dignitatem: Dignity And Vocation of the Women, John Paul II
  22. سلیمانی، سرشت انسان در اسلام و مسیحیت، ص94، به نقل از: رومیان 8: 9-11.
  23. The Social Agenda of the Catholic Church, p.58.
  24. پیدایش 2: 23.
  25. ملاکی 2: 15.


خطای یادکرد: برچسب <ref> برای گروهی به نام «پانویس» وجود دارد، اما برچسب متناظر با <references group="پانویس"/> یافت نشد.