زهرا زارعی (بحث | مشارکتها) |
زهرا زارعی (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
نویسنده در ادامه بیان میکند که موضوع بحث [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیستی صیرورتها و فروکاست سوژگی [[زنان]] است. از نظر نویسنده مفاهیم اساسی و نگرههای بنیادین اگزیستانسیالیسم را میتوان در پدیدارشناسی روح هگل یافت. هگل در پدیدارشناسی روح تناقضات درونی دوگانگی سوژه - ابژه را افشا میکند و فرماسیونهای مختلف آگاهی و روش درک روابط میان سوژۀ شناسایی و ابژۀ شناخت را شرح می دهد.از سویی، هگل با ارائۀ توصیف خود از ذهن با عنوان «روح از خود بیگانه» مبنایی را برای نگرههای اگزیستانسیالیستی باقی گذاشت که متفکرانی نظیر هایدگر وسارتر با استفاده از این مبنای نظری برای بسط اندیشههای خود پرداختند. در سایۀ شکلگیری و نضج نگرههای اگزیستانسیالیستی از سویی و جدیترشدن جنبش فمینیستی، [[سیمون دوبوار]] به مسئلۀ موقعیت فرودست [[زنان]] در جامعهای که در آن زیست میکرد، با استفاده از نگرههای اگزیستانسیالیستی پاسخهایی داد که در زمان خود بسیار آوانگارد تلقی میشد. | نویسنده در ادامه بیان میکند که موضوع بحث [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیستی صیرورتها و فروکاست سوژگی [[زنان]] است. از نظر نویسنده مفاهیم اساسی و نگرههای بنیادین اگزیستانسیالیسم را میتوان در پدیدارشناسی روح هگل یافت. هگل در پدیدارشناسی روح تناقضات درونی دوگانگی سوژه - ابژه را افشا میکند و فرماسیونهای مختلف آگاهی و روش درک روابط میان سوژۀ شناسایی و ابژۀ شناخت را شرح می دهد.از سویی، هگل با ارائۀ توصیف خود از ذهن با عنوان «روح از خود بیگانه» مبنایی را برای نگرههای اگزیستانسیالیستی باقی گذاشت که متفکرانی نظیر هایدگر وسارتر با استفاده از این مبنای نظری برای بسط اندیشههای خود پرداختند. در سایۀ شکلگیری و نضج نگرههای اگزیستانسیالیستی از سویی و جدیترشدن جنبش فمینیستی، [[سیمون دوبوار]] به مسئلۀ موقعیت فرودست [[زنان]] در جامعهای که در آن زیست میکرد، با استفاده از نگرههای اگزیستانسیالیستی پاسخهایی داد که در زمان خود بسیار آوانگارد تلقی میشد. | ||
اهمیت پاسخ [[دوبوار]] به موقعیت فرودستی [[زنان]] در این بود که گشودگی مهمی را برای بسیاری از متفکران و روشنفکران فراهم کرد ، او بیان میکند که موقعیت [[جنس]] مذکر به عنوانِ وضعیتی سنجشگر، ذاتی و مثبت در جامعه استقرار یافته است؛ درصورتی که موقعیت [[جنس]] [[زنان]] به عنوانِ وضعیتی سنجش شوند، غیرذاتی و منفی مستقر شده است. نویسنده در ادامه به بررسی سوژگی [[زن]] در کتاب مقدس پرداخته و بیان میکند که در کتاب عهد جدید روایت خلقت بیان نشده است. آنچه پذیرفته شدۀ مسیحیان است، داستان خلقت در عهد عتیق است. | اهمیت پاسخ [[سیمون دوبوار]] به موقعیت فرودستی [[زنان]] در این بود که گشودگی مهمی را برای بسیاری از متفکران و روشنفکران فراهم کرد ، او بیان میکند که موقعیت [[جنس]] مذکر به عنوانِ وضعیتی سنجشگر، ذاتی و مثبت در جامعه استقرار یافته است؛ درصورتی که موقعیت [[جنس]] [[زنان]] به عنوانِ وضعیتی سنجش شوند، غیرذاتی و منفی مستقر شده است. نویسنده در ادامه به بررسی سوژگی [[زن]] در کتاب مقدس پرداخته و بیان میکند که در کتاب عهد جدید روایت خلقت بیان نشده است. آنچه پذیرفته شدۀ مسیحیان است، داستان خلقت در عهد عتیق است. | ||
در عهد عتیق آدم تقدم و موضوعیت تام دارد. آدم فردی مذکر است که نماد و نمایندۀ نوع انسان است روایت آفرینش در اینجا به گونهای است که گویی فقط آدم است که قدرت شناخت و آگاهی را دارد. میتوان گفت کتاب مقدس به گونهای روایتِ خوردن میوهی ممنوعه از سوی [[زن]] را منفی میانگارد که از این روایت به راحتی نتیجه میشود که عامل مصائب نوع بشر [[زن]] است و به وضوح، [[زن]] در اینجا در نقش دیگریای است که شرور است و راه نجات او از خود متابعت از سوژگی اصیل [[مرد]] است. | در عهد عتیق آدم تقدم و موضوعیت تام دارد. آدم فردی مذکر است که نماد و نمایندۀ نوع انسان است روایت آفرینش در اینجا به گونهای است که گویی فقط آدم است که قدرت شناخت و آگاهی را دارد. میتوان گفت کتاب مقدس به گونهای روایتِ خوردن میوهی ممنوعه از سوی [[زن]] را منفی میانگارد که از این روایت به راحتی نتیجه میشود که عامل مصائب نوع بشر [[زن]] است و به وضوح، [[زن]] در اینجا در نقش دیگریای است که شرور است و راه نجات او از خود متابعت از سوژگی اصیل [[مرد]] است. | ||