مریم محمودزاده (بحث | مشارکت‌ها)
مریم محمودزاده (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۴۸: خط ۴۸:
ایشان معتقد است که پذیرش جهان‌نگری اسطوره‌ای در دوران معاصر ناممکن و حتی غیر ضروری است؛ چرا که این جهان‌نگری خاصه برای دورانی بود که علم در زندگی بشر نقش مهمی نداشت. وی مطرح می‌کند که باید که برای رهاشدن از پذیرش جهان‌نگری اسطوره‌ای انتخاب عناصری که می‌توان به آن ایمان داشت و زدودن و کنارگذاشتن عناصری که دیگر پذیرش آنان در دوران معاصر ناممکن است, به علت یکپارچگی کلیت جهان‌نگری اسطوره‌ای امکان‌پذیر است.  
ایشان معتقد است که پذیرش جهان‌نگری اسطوره‌ای در دوران معاصر ناممکن و حتی غیر ضروری است؛ چرا که این جهان‌نگری خاصه برای دورانی بود که علم در زندگی بشر نقش مهمی نداشت. وی مطرح می‌کند که باید که برای رهاشدن از پذیرش جهان‌نگری اسطوره‌ای انتخاب عناصری که می‌توان به آن ایمان داشت و زدودن و کنارگذاشتن عناصری که دیگر پذیرش آنان در دوران معاصر ناممکن است, به علت یکپارچگی کلیت جهان‌نگری اسطوره‌ای امکان‌پذیر است.  


بولتمان روش اسطوره‌زدایی را به کمک دانش هرمنوتیک و تکیه بر تجربۀ ایمانی مطرح می‌کند. از نظر وی، آموزه‌های بنیادین مسیحیت چون تجسم، کفّاره، رستاخیز و بازگشت مجدد مسیح، مقوله‌هایی اسطوره‌ای بودند که در تفسیر اگزیستانسیالیستی مضمحل می‌شدند. گفته شده که که [[بولتمان]] مسیحیت را به زبان اگزیستانسیالیسم ترجمه کرد.
بولتمان روش اسطوره‌زدایی را به کمک دانش هرمنوتیک و تکیه بر تجربۀ ایمانی مطرح می‌کند. از نظر وی، آموزه‌های بنیادین مسیحیت چون تجسم، کفّاره، رستاخیز و بازگشت مجدد مسیح، مقوله‌هایی اسطوره‌ای بودند که در تفسیر اگزیستانسیالیستی مضمحل می‌شدند. گفته شده که که بولتمان مسیحیت را به زبان اگزیستانسیالیسم ترجمه کرد.


==نتیجه‌گیری==
==نتیجه‌گیری==