انواع بدن
انواع بدن؛ تیپبندی بدن زنان و مردان از منظر علوم مختلف.
پژوهشگران با رویکردهای مختلف جامعهشناختی، کلامی و پزشکی، بدن را با ملاکهای مختلف به انواع متفاوتی مثل بدنهای رام، خودسر، عرفی، بازیگر، فریبنده، معترض، جنگنده، رقصنده، مستور، بیپرده، قهرمان، قربانی، مادی، مثالی، ساعت شنی و مثلث معکوس تقسیم کردهاند. هر یک از تیپبندیهای مذکور تحلیلهای متنوعی بهدنبال دارد.
مفهومشناسی
بدن، در لغت بهمعنای ساختمان کامل یک موجود زنده، تن و پیکر،[۱] در اصطلاحات تخصصی کلامی، پزشکی و جامعهشناختی معانی مختلفی یافته است. توجه ویژه به بدن در دوران معاصر و تحلیلهای مختلف از طریق تیپبندی آن، حاکی از حضور قدرتمند بدن در جامعه و تاثیر آن در تعاملات اجتماعی است.[۲]
انواع بدن از منظر جامعهشناسی
از حیث فعال یا منفعل بودن عامل
جامعهشناسان در پاسخ به این مسئله که کنشگر در مدیریت بدن خود فعال است یا منفعل، نظریههای مختلفی مطرح کردهاند. دستهای از نظریههای جامعهشناسی بدن، کنشگر را آگاه و فعال شمرده و او را در مدیریت بدن دارای اختیار میشمارند و دستهای دیگر، کنشگر را منفعل و تحت هژمونی فرهنگی تلقی میکنند؛ اما در هر دو رویکرد، بدن امری تغییرپذیر قابل برنامهریزی و بازاندیشی انتقادی و بهطور کلی پروژهای ناتمام تلقی میشود.[۳]
بدنهای رام
از منظر گروهی از اندیشمندان، در جامعه سرمایهداری تلاش میشود تا با انقیاد بدن، آن را به سرمایه تبدیل کنند. رویکرد انفعالی که نقش جامعه و ساختارها را پر رنگ میکند، بدن را محور فعالیتهای فرهنگی و سیاسی میشمارد و دغدغه اصلی جامعه را مهار بدن و نظارت و کنترل بر تعاملهای آن میداند.[۴] سازوکارهای انفعالی، افراد را مطیع مدیریت گفتمانهای حاکم میشمارد که آنها را به انضباط درمیآورند. انضباط شامل سازماندهی فرد در فضا از طریق تقسیم عملکردها، آموزش و استانداردسازی است.[۵]
به باور میشل فوكو، بدنهای فیزیكی همیشه و همه جا، بدنهای اجتماعی هستند. از منظر وی بدن در عصر كلاسیك، بهمنزله ابژه و آماج قدرت است. بدنی كه دستكاری و مدیریت میشود؛ ساخته میشود؛ تربیت و رام میشود؛ بدنی كه اطاعت میكند؛ پاسخ میدهد؛ مهارت مییابد یا نیروهایش افزایش مییابد؛[۶] چنین بدنی، واسطهای برای إعمال و ابراز قدرت است. از نظر فوکو بدن در جامعه از طرق پزشکی، آموزش، اصلاح اجتماعی، جمعیتشناسی و جرمشناسی مدیریت میشود.[۷]
در جامعه مدرن نقش طب، صنعت بهداشت و آرایش و تبلیغات، در مهار و نظارت بر بدن توسعه یافته است. این نهادها با دو نقش بههنجارسازی و نظارت، بدن را دستکاری، ارزیابی و کنترل میکنند. در فرایند اعمال قدرت انضباطی، بدنها به واسطه نهادهایی مثل مدرسه، زندان و بیمارستان؛ تنظیم، کنترل و تفسیر میشوند.[۸]
در رویکردهایی که کنشگر را منفعل و تحت هژمونی فرهنگ میشمارند، تفاوتی میان بدن مردانه و بدن زنانه وجود ندارد. هر دو نوع بدن با شیوههای مختلف به انضباط و انقیاد در میآیند. هرچند بهطور کلی بدن زنانه بیشتر محل فشارهای گفتمانهای مختلف است؛ اما سرانجام برآیند برخورد گفتمانهای مختلف، برساخت یک بدن مطیع و منقاد و ستاندن حق اختیار از افراد است.[۹]
برخی با اثرپذیری از اندیشۀ فوکو، گفتمان غالب بر بدن زنانه را سیاسی دانسته و بر این باور هستند که گفتمانهای مذهبی، اقتصادی و پزشکی نیز در انقیاد بدن زنانه و حتی مردانه نقش دارند. از این منظر، گفتمان غالب مستوری بدن و به تبع آن خانهنشینی، جدایی حوزههای خصوصی از عمومی و جداسازی کارکردی برای مدیریت بدن زنانه را دنبال میکند. این انقیاد امروزه با روشهای نرم و مدرن از طریق بازتولید مردسالاری صورت میگیرد و حتی ادعای آزادی و انتخاب شخصی در مدیریت بدن در گفتمان نئولیبرال که بدن را سرمایه معرفی میکند، نیز انحرافی و خلاف واقعیت موجود است.[۱۰]
بدنهای خودسر
از منظر برخی اندیشمندان، کنشگر در مدیریت بدن خود فعالانه عمل میکند و حتی در رویکرد ساختارگرا نیز سطحی از اختیار و فعالیت حاصل از توانمندسازی برای کنشگر پذیرفته میشود.[۱۱]مثلا بدن در پزشکی کمتر انضباطی و بیشتر فعال است و افراد تشویق، ترغیب و تأدیب میشوند که نگرش سلامتمحور درستی درباره بدن خود داشته باشند، برای سلامتی خود برنامه داشته باشند و اندام خود را متناسب نگه دارند؛ اما در نهایت این فرد است که تصمیم میگیرد از چنین رهنمودهایی پیروی کند یا از آنها سر باز زند.[۱۲]کنشگر از این منظر، فعال انگاشته میشود و بدن، میانجیِ رفتار و تعاملات روزمره و موضوع کنشهای آگاهانه و بازاندیشانه افراد برای ابراز وجود شمرده میشود.
بر این اساس، هویت فرد و درک او از خود امری سراسر بدنمند است. بدن اساسیترین عرصهای است که افراد هویتهای اجتماعی خود را بر آن بنا میکنند.[۱۳]افراد بدن را انعطافپذیر شمرده و دائما بهمنظور کسب مقبولیت و تایید اجتماعی در حال دستکاری و تغییر آن هستند. در رویکردهایی که کنشگر را فعال میشمارند، بدن واسطه تعامل است و این کنشگر است که از روی آگاهی و اختیار و با استفاده از مدیریت حالات چهره، نوع لباس، طرز ایستادن و اموری از این قبیل با دیگران ارتباط برقرار میکند.[۱۴] و در صورت نیاز با شیوههای مختلف بدن خود را اصلاح میکند تا خود را متمایز کرده و تایید دیگران را جلب کند. پیر بوردیو، جامعهشناس فرانسوی، بر این باور است که تمام تلاشهای انسانی از جمله تلاشهای او در حوزه بدن، در راستای متمایز شدن میان قشر اجتماعی است که در آن زیست میکند. هر فرد میکوشد تا خود را به نحوی میان افرادی که متعلق به آن گروه اجتماعی هستند، برجسته و متمایز سازد.[۱۵]
از حیث معنای نمادین
بدنهای عرفی
بدنهای عرفی، معمولا ناآگاهانه، فرهنگ عمومی را بازنمایی میکنند. پوشش در این گونه از بدنها، بیشتر رسمی و مطابق با عرف حاکم بر جامعه و تا حدی پیرو مُد روز است؛ اما از نمایش یا برهنگی بخشی از بدن و استفاده از آرایشهای خارج از عرف سر و صورت یا هرگونه ساختارشکنی و پوشش یا رفتارهای تحریکآمیز پرهیز میشود.[۱۶]
بدن های بازیگر
بدنهای بازیگر، مصرفگرا و پرهزینه هستند و در دو گونه تنومند و فریبنده دستهبندی میشوند. بدنهای تنومند بر ویژگی بدنی و نمایش آنها تاکید دارند، اما اصراری بر آرایش سر و صورت و لباسهای متنوع و متفاوت نداشته و ترجیح میدهند بیشتر از لباسها و نمادهای ورزشی استفاده کنند. استفاده از پوششهای نیمهبرهنه نیز معمولا با هدف نمایش تنومندی بخشهایی از بدن مثل بازوها استفاده میشود.[۱۷]
بدنهای فریبنده
بدنهای فریبنده بر نمایش جذابیتها تاکید دارند و به آرایش سر و صورت و دستکاری بدن از طریق عمل جراحی یا شیوههای دیگر، اهمیت بسیاری میدهند. این دسته از افراد با بیپروایی و بدون توجه به عرف، دست به آرایشهای نامتعارف، تزئین بدن و استفاده از لباسهای ساختارشکن میزنند و به مراقبتهای آرایشی بهداشتی توجه زیادی دارند.[۱۸]
در مقایسه کلی بدنهای عرفی بیشتر بر حفظ و معرفی هویت جمعی تاکید دارند، اما بدنهای بازیگر سرمایهای اجتماعی تلقی میشوند که با ارتقای آن میتوان به منافع بیشتری در مبادلههای اجتماعی دست یافت. خودمراقبتی و کنترل وزن در بدنهای بازیگر یک اولویت است، اما این خودمراقبتی گاهی با هدف حفظ سلامتی صورت میگیرد و گاهی سلامتی فدای حفظ زیبایی میشود.[۱۹]
انواع بدن زنان از حیث تن منتخب
برخی پژوهشگران بر این باور هستند که گفتمان تَن زنانه در ایران، تابع نظر دستگاه سیاسی بوده و نظم نمادین هر دوره در لوای تَنانگی تعریف شده است. بدن از حیث انتخاب به تن مادرانه و تن ماهرانه تقسیم شده و بر اساس آن، تلاشهای زنانه برای رهایی از سوژگی و رسیدن به ابژگی، به پنج مرحله: تن معترض قجری، تن جنگجوی مشروطه، تن بیپرده رضاشاهی، تن رقصنده اروپایی پهلوی دوم و تن در پرده اسلامی تقسیم میشود. امر مذهبی، تن رقصنده را در عصر پهلوی دوم پس زده و به بازسازی زن در پرده اسلامی پرداخت.[۲۰]
انواع بدن زنان از حیث قربانی شدن
برخی پژوهشگران تحت تاثیر میشل فوکو، وضعیت زیستی بدن زنان را عامل قربانیشدن آنان دانسته و بدن قربانی را از سایر تیپبندیها مثل بدن قهرمان، بدن پورنوگرافیک، بدن پیر و بدن محتضر، متمایز کردهاند. بدن با این رویکرد حقوقی به انواع تن قربانی بهعنوان شاهد، تن قربانی در فضای زیست سیاسی و تن قربانی بهعنوان تن آلوده تقسیم میشود. زنان افغانستانی که از سلطه طالبان گریخته بودند، قربانیان عملیات انفال حزب بعث در کردستان عراق، قتلهای ناموسی و زنان ایزدی رهاشده پس از اسارت داعش، مصداقهایی از این نوع هستند.[۲۱]
انواع بدن از منظر علم کلام
انسان مرکب از روح و بدن است؛ اما هر انسانی دو نوع بدن را تجربه میکند: بدن مادی و بدن مثالی، که بدن مادی، قشرِ بدن مثالی است.[۲۲]روح انسان در زندگی اینجهانی به بدن مادی میپیوندد و پس از مرگ تا رستاخیز با بدن مثالیِ برزخی باقی میماند. بدن مثالی را در دانش کلام اسلامی، بسیار شفاف و لطیفتر از هوا دانستهاند که حائل جسم مادی و روح مجرد بوده و قوانین مادی بر آن حاکم نیست، اما دچار عذاب یا نعمت برزخی خواهد شد. در روز قیامت، ارواح به اجساد مادی خود برمیگردند و برای زندگی ابدی حاضر میشوند.[۲۳]
انواع بدن از منظر پزشكی
از منظر علم پزشکی، بدنهای زنانه و مردانه، انواع متفاوتی دارند.
انواع بدن مردان
۱. اکتومورف: افراد قد بلند و لاغر؛ در اندام این دسته، میزان چربی و ماهیچه کمی مشاهده میشود. اگرچه خیلی ها نسبت به افراد دارای تیپ بدنی اکتومورف غبطه میخورند، اما برخی افراد که در این گروه قرار دارند از لاغری زیاد از حد اندامشان رضایت ندارند.[۲۴]
۲. مزومورف: افراد دارای تناسب اندام؛ این نوع از اندام که بیشتر در میان ورزشکاران مشاهده می شود، رضایت از بدن بهدلیل امکان هرگونه افزایش یا کاهش وزن، مهمترین ویژگی است.
۳. آندومورف: افراد چاق و گرد؛ این گروه چربی و ماهیچه زیادی دارند و با مشکل وزن مواجه هستند.[۲۵]
انواع بدن زنان
بهطور کلی، چربی در بدن خانمها بیشتر از آقایان انباشته میشود و قسمتهای سینه، باسن و رانها بزرگتر است. همچنین اندام خانمها دارای انحنای بیشتری است.
۱. گلابی یا مثلث: کوچکبودن شانهها و انباشت چربی در بخش میانی بدن ویژگی این دسته است.
۲. مستطیل: اندام بدون انحناء و توزیع یکسان چربی در بدن از جمله ویژگیهای این دسته است.
۳. مثلث معکوس: بزرگتر بودن بالاتنه و انباشت چربی یا عضله در بخش بالایی بدن، ویژگی این دسته است.
۴. ساعت شنی: در مدل ساعت شنی، نیمه پایینی و بالایی بدن به یک اندازه پر است و ناحیه میانی باریکتر به نظر میرسد.
۵. بیضی یا سیب: این تیپ خانمها دارای نیمه بالایی پرتری نسبت به نیمه پایینی هستند و در ناحیه سینهها و شکم وزن بیشتری دارند.[۲۶]
پانویس
- ↑ معين، فرهنگ فارسی، ذيل واژه بدن.
- ↑ . پرهیزکار و جمعی از نویسندگان، آشنایی با جامعهشناسی، 1403ش، ص432.
- ↑ پرهیزکار و جمعی از نویسندگان، آشنایی با جامعهشناسی، 1403ش، ص445.
- ↑ Regulating Bodies: Essays in Medical Sociology, 1992, p12.
- ↑ پرهیزکار و جمعی از نویسندگان، آشنایی با جامعهشناسی، 1403ش، ص446.
- ↑ فوكو، ديرينهشناسي دانش، 1400ش، ص170.
- ↑ بارکر، مطالعات فرهنگي نظريه و عملکرد، 1395ش، ص218.
- ↑ Foucault, The History of Sexuality: An Introduction.Harmondsworth, p139.
- ↑ پرهیزکار و جمعی از نویسندگان، آشنایی با جامعهشناسی، 1403ش، ص446.
- ↑ «مقدمهای بر جامعهشناسی بدن»، وبسایت انجمن جامعهشناسی ایران.
- ↑ Foucault, The History of Sexuality: An Introduction.Harmondsworth, p220.
- ↑ بارکر، مطالعات فرهنگي نظريه و عملکرد، 1395ش، ص222.
- ↑ گيدنز، تجدد و تشخص جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، 1393ش، ص86.
- ↑ بارکر، مطالعات فرهنگي نظريه و عملکرد، 1395ش، ص219.
- ↑ بورديو، تمايز نقد اجتماعی قضاوتهای ذوقی، 1390ش، ص31-98.
- ↑ پرهیزگار و دیگران، آشنایی با جامعهشناسی، 1403ش، ص448.
- ↑ پرهیزگار و دیگران، آشنایی با جامعهشناسی، 1403ش، ص448.
- ↑ پرهیزگار و دیگران، آشنایی با جامعهشناسی، 1403ش، ص448.
- ↑ پرهیزگار و دیگران، آشنایی با جامعهشناسی، 1403ش، ص448.
- ↑ «مقدمهای بر جامعهشناسی بدن»، وبسایت انجمن جامعهشناسی ایران.
- ↑ «مقدمهای بر جامعهشناسی بدن»، وبسایت انجمن جامعهشناسی ایران.
- ↑ اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، 1381ش، ج3، ص323.
- ↑ اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، 1381ش، ج3، ص212-213.
- ↑ «معرفی انواع تیپ بدنی»، وبسايت دكتر ناصر ياهو.
- ↑ «معرفی انواع تیپ بدنی»، وبسايت دكتر ناصر ياهو.
- ↑ «معرفی انواع تیپ بدنی»، وبسايت دكتر ناصر ياهو.
منابع
- اردبیلی، سید عبدالغنی، تقریرات فلسفه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1381ش.
- بارکر، کریس، مطالعات فرهنگی نظریه و عملکرد، ترجمه مهدی فرجی نفیسه حمیدی، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1395ش.
- بوردیو، پییر، تمایز، نقد اجتماعی قضاوتهای ذوقی، ترجمه حسن چاوشیان، تهران، ثالث، 1390ش.
- پرهیزگار، غلامرضا و دیگران، آشنایی با جامعهشناسی، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1403ش.
- فوکو، میشل، دیرینه شناسی دانش، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، تهران، نی، 1400ش.
- گیدنز آنتونی، جامعهشناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نی، 1376ش.
- گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص؛ جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ترجمه ناصر موفقیان، تهران، نی، 1393ش.
- لو بروتون، داوید، جامعهشناسی بدن، ترجمه ناصر فکوهی، تهران، ثالث، 1392ش.
- «معرفی انواع تیپ بدنی»، وبسایت دکتر ناصر یاهو، تاریخ بازدید: 14 تیر 1403ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 13 تیر 1403ش.
- «مقدمهای بر جامعهشناسی بدن»، وبسایت انجمن جامعهشناسی ایران، تاریخ بهروزرسانی: 15 بهمن 1398ش.
- Shilling, C. (2005). The Body in Culture, Technology & Society
- Turner, B. S. (1992). Regulating Bodies: Essays in Medical Sociology. London: Routledge.
- Foucault, M. (1981). The History of Sexuality: An Introduction.Harmondsworth: penguin.