حقوق زنان درمشروطیت
حقوق زن و روند احقاق آن از مسائلی است که توسط افراد مختلفی به آن پرداخته شده است. نویسنده این مقاله معتقد است تا پیش از مشروطه، زن به عنوان جنس دوم، در خانه و در انقیاد مردان معرفی میشد؛ اما پس از مشروطه، به واسطه فعالان حقوق زن، حضور زن و فعالیتهای اجتماعی بانوان در اجتماع آغاز شد؛ هر چند دیدگاههای مختلفی در مورد مناسبات زن و شوهر و حضور زن در اجتماع وجود داشت و مشارکت سیاسی و اجتماعی آنان با فراز و نشیبهایی همراه بود.
گزارشی از مقاله
نویسنده در این مقاله بیان میکند که بزرگترین انقلاب فکری کشور ایران طی سدههای گذشته انقلاب مشروطه بوده است. یکی از حوزههای فرهنگی که در سایه انقلاب مشروطه روح تازهای در آن دمیده شد منزلت و مقام طایفه نسوان بود که در سایه تلاشهای بیدریغ فعالان حقوق زن، به خصوص خود زنان به ثمر نشست. سپس به صورت خلاصه به بیان جایگاه اجتماعی زنان پیش از مشروطه و پس از آن میپردازد. نویسنده اشاره میکند که پیش از مشروطه زن جنس دوم به شمار میآمد و در هر محیطی تحت فرمان بود. اطلاق نام ضعیفه نیز از این رو بود که او را از انجام هر کاری ناتوان میپنداشتند. در واقع جنس زن، زن را در انقیاد مردان قرار داده بود.
استراتژی فعالان حقوق زن بعد از مشروطه
نگاه به حقوق و مناسبات زن و شوهر در شکلگیری حقوق زنان کارساز شد. فعالان حقوق زنان در این زمینه به دو دسته تقسیم میشدند:
- گروهی از زنان نقش منفعل و متابعت کننده زن در خانواده را تاکید میکردند و تنها خواستار تغییرات در رفتار مردان نسبت به زنان بودند،
- گروه دیگر، زنان تجددطلب را در برمیگرفت. آنها اصول زنداری را به معنای رعایت حقوق زن در محیط خانواده و دوری جستن مردان از ظلم و ستم نسبت به زنان میدانستند. البته تساوی حقوق زن و مرد که در عصر مشروطه برای اولین بار مطرح شد و طرفداران زیادی نداشت.
در بین هواداران حقوق زن دیدگاه رفیق خان امین و تقی رفعت از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار است. این دو نفر در اواخر سال ۱۲۹۸ هجری شمسی برای نخستین بار مبحث فمینیسم را به مردم ایران معرفی کردند. آنها تاکید میکردند که دولتمردان باید اقداماتی برای زنان در زمینه رشد و ترقی انجام دهند و این کار نه از روی ترحم بلکه بر اساس وظیفه و مسئولیت دولت باید باشد.
مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان
زنان امیدوار بودند که انقلاب مشروطه زندگی فردی و اجتماعیشان را دگرگون کند تا بتوانند به حقوق خود دست یابد و به عرصه اجتماع گام نهند. اما این انتظار در همان نخستین گام مشروطهخواهان رنگ باخت و خشم زنان را برانگیخت. زیرا در دوره اول مجلس شورای ملی، زنان را از حق رأی محروم کردند.
فعالان حقوق زن برای تحقق این که زنان در حیات اجتماعی و اقتصادی کشور حضور موثری داشته باشد، مشارکت در کار و تولید اجتماعی را پیشنهاد میکردند. از سوی دیگر برخی معتقد بودند از آنجایی که زنان مسلمان مجبور و مکلف به حجاب هستند، کار برایشان حرام و خلاف طریقه مقدس اسلام است. اما برخی زنان در این زمان، شروع به فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی کردند و البته قطعاً در این صورت بود که میتوانستند موقعیت خود را مستحکمتر نمایند.
بعد از فرمان ملوکانه ۱۹۰۶ م زنان دستاندر کار در چند مسئله مهم روز دخالت کردند:
- طرح تاسیس بانک ملی،
- تحریم منسوجات خارجی،
- جریان اولتیماتوم روس
زنان ۷ نشریه زنان را در عصر مشروطه منتشر کردند.
انجمنهای زنانه از دیگر تجمعاتی بود که زنان به تشکیل آن اقدام کردند. همچنین مدارسی را که زنان برای اولین بار تاسیس کردند و آن را جایگزین مکتبخانهها نمودند یکی از پیروزیهای بزرگ آنان در عصر مشروطه بود.
نتیجهگیری
مبارزات زنان، این مفهوم را متولد نمود که زن هم ارزش انسان بودن دارد. حق دارد در فعالیتهای سیاسی شرکت کند، تربیت شود و در یک کلام از حقوق برابر با حقوق مرد بهرهمند بشود. اگرچه زنان در عصر مشروطه حق رای پیدا نکردند. اما فعالیتهای آنان آغازگر جنبشی بود که سرانجام منجر به حق رأی زنان شد. از بین رفتن مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان همچون حق رای، حق تشکیل انجمن و... مولد دیگر محرومیتهای وی گشت.
ورود زن به اجتماع و مسئله کار زن نیز در تغییر نگرش به مفهوم زن نقش بسزایی داشت. زنی که تا دیروز در خانه تعریف میشد، تعریف بیرونی و اجتماعی پیدا کرد. زنان در عصر مشروطه برای اولین بار به صورت هدفمند و تشکیلاتی، تعاونیهای اقتصادی به وجود آوردند، در مدارس تدریس کردند و روزنامههای بسیاری را تأسیس و اداره نمودند. این گونه بود که با اختصاص هرچند کوچک بخشهای اقتصادی، زن وارد عرصه اجتماع شد و حقوق او با جدیت بیشتری دنبال شد.
جنبش احقاق حقوق زنان در مشروطه به دو دلیل در ایران موفق به کسب اهداف خود نشد اگرچه فضای جامعه را تا حدودی تغییر داد:
- اول از لحاظ کمیتی بود؛ چرا که حامیانشان از تعداد کمی برخوردار بود. هم چنین بسیاری از فعالان زن، مفاهیمی چون تساوی حقوق زن و مرد و حقوق زن در سیاست را قبول نداشتند؛
- علت دوم در عدم تأثیرگذاری فعالیتهای سیاسی و اجتماعی زنان در جامعه بود. اگرچه بعد از مشروطه، زنان در جامعه فعالیتهایی کردند اما مقدار آن و تاثیرگذاری آن به حدی نبود که اهداف آنان را در جامعه محقق کنند. به این دلیل بود که اهدافی چون حق رای زنان در زمان مشروطه به نتیجه نمیرسید.
منبع
- نویسنده: قهوه چیان، حمید؛ شهر قانون تابستان 1391 - شماره 2 (3 صفحه - از 128 تا 130 )
- نورمگز