مهدی مهدوی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
مهدی مهدوی (بحث | مشارکتها) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
در سه یا چهار سال اول، بین رفتار دختربچهها و پسربچهها تفاوتی وجود ندارد. هر دو گروه تلاش میکنند حالت سعادتمندانهای را ادامه دهند که در دوران شیرخوارگی تجربه کردهاند. رفتارهای اغواگرانه و خودنمایانه در دختران و پسران به یکاندازه وجود دارد. پسران نیز بهاندازه خواهران خود میل دارند که مورد توجه قرار گیرند و سعی کنند دیگران به آنها لبخند بزنند و تحسین کنند.<ref>. دوبووار، جنس دوم، ج2، 1381ش، ص16-15.</ref> | در سه یا چهار سال اول، بین رفتار دختربچهها و پسربچهها تفاوتی وجود ندارد. هر دو گروه تلاش میکنند حالت سعادتمندانهای را ادامه دهند که در دوران شیرخوارگی تجربه کردهاند. رفتارهای اغواگرانه و خودنمایانه در دختران و پسران به یکاندازه وجود دارد. پسران نیز بهاندازه خواهران خود میل دارند که مورد توجه قرار گیرند و سعی کنند دیگران به آنها لبخند بزنند و تحسین کنند.<ref>. دوبووار، جنس دوم، ج2، 1381ش، ص16-15.</ref> | ||
دختربچه تا 12 سالگی بهاندازه برادرانش قوی است و همان تواناییهای عقلانی را از خود آشکار میکند؛ رقابت کردن با آنها در هیچ حیطهای بر او ممنوع نیست؛ اگر خیلی پیش از دوران | دختربچه تا 12 سالگی بهاندازه برادرانش قوی است و همان تواناییهای عقلانی را از خود آشکار میکند؛ رقابت کردن با آنها در هیچ حیطهای بر او ممنوع نیست؛ اگر خیلی پیش از دوران [[بلوغ]]، دختربچه در نظر ما دارای جنسیت متفاوت جلوه میکند، به این دلیل نیست که غرایزی مرموز، بلافاصله او را به انفعال و دلربایی مادری اختصاص میدهد؛ بلکه به این دلیل است که دخالت دیگری در زندگی کودک تقریباً از آغاز صورت میگیرد و از نخستین سالهای زندگی استعدادش به نحوی آمرانه در او دمیده شده است.<ref>. دوبووار، جنس دوم، ج2، 1381ش، ص14.</ref> | ||
==آغاز تفاوت در جامعهپذیری== | ==آغاز تفاوت در جامعهپذیری== | ||
در مراحل اولیه | در مراحل اولیه [[جامعهپذیری جنسیتی در خانواده|جامعهپذیری]]، دختربچهها بهعنوان کودکان دارای حق تقدم بهنظر میرسند. بااینحال، بهتدریج و بهویژه در فرآیند از شیر گرفتن، از آغوشهای محبتآمیز کمتر بهرهمند میشوند. در این میان، پسربچهها بهتدریج از بوسهها و نوازشها محروم میشوند. برخلاف این روند، برای دختربچهها همچنان چاپلوسی و محبت ادامه دارد؛ او مجاز است در دامان مادر بماند، پدرش او را بر زانوهایش مینشاند و موهایش را نوازش میکند. در مواجهه با اشکها و تمایلاتش، از او اغماض میشود و با دقت موهایش را آرایشکرده و از طنازیهایش لذت میبرند. این تماسهای جسمانی و نگاههای محبتآمیز به او در برابر اضطراب تنهایی حمایت میکند.<ref>. دوبووار، جنس دوم، ج2، 1381ش، ص17.</ref> | ||
در مقابل، دلربایی و اغواگری پسربچهها بهشدت محدود میشود. نمایشهای آنها بزرگترها را خسته میکند و به آنها گفته میشود که «مرد درخواست نمیکند که او را ببوسند، مرد خود را در آینه تماشا نمیکند، مرد گریه نمیکند.» از پسربچهها خواسته میشود که مردان کوچکی باشند؛ آنها با جدایی از بزرگترها مورد تصدیق قرار میگیرند و برعکس، هنگامیکه تلاش میکنند دیگران را خوشایند کنند، به تایید نمیرسند.<ref>. دوبووار، جنس دوم، ج2، 1381ش، ص17.</ref> | در مقابل، دلربایی و اغواگری پسربچهها بهشدت محدود میشود. نمایشهای آنها بزرگترها را خسته میکند و به آنها گفته میشود که «مرد درخواست نمیکند که او را ببوسند، مرد خود را در آینه تماشا نمیکند، مرد گریه نمیکند.» از پسربچهها خواسته میشود که مردان کوچکی باشند؛ آنها با جدایی از بزرگترها مورد تصدیق قرار میگیرند و برعکس، هنگامیکه تلاش میکنند دیگران را خوشایند کنند، به تایید نمیرسند.<ref>. دوبووار، جنس دوم، ج2، 1381ش، ص17.</ref> | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
پسربچه ازآنجاکه هویت «منِ دیگری» را دارد، بهواسطۀ این آگاهی، قادر است نقش ذهنیت خویش را بهگونهای جسورانه بر عهده بگیرد؛ این وضعیت، بهطور نمادین برای او نمادی از خودمختاری، تعالی و قدرت میشود. اواندازۀ آلت خود را میسنجد، جهش ادرار خود را با دیگران مقایسه میکند؛ اینها بعدها به منابعی برای تحریک و رضایت و همچنین رقابت بدل میشوند. در مقابل، دختربچه قادر نیست در بخش خاصی از بدن خود تجسمی مشابه بیابد. برای پر کردن این خلا، عروسکی به او میدهند تا بهنوعی «منِ دیگر» را نمایندگی کند.<ref>. دوبووار، جنس دوم، ج2، 1381ش، ص28-27.</ref> | پسربچه ازآنجاکه هویت «منِ دیگری» را دارد، بهواسطۀ این آگاهی، قادر است نقش ذهنیت خویش را بهگونهای جسورانه بر عهده بگیرد؛ این وضعیت، بهطور نمادین برای او نمادی از خودمختاری، تعالی و قدرت میشود. اواندازۀ آلت خود را میسنجد، جهش ادرار خود را با دیگران مقایسه میکند؛ اینها بعدها به منابعی برای تحریک و رضایت و همچنین رقابت بدل میشوند. در مقابل، دختربچه قادر نیست در بخش خاصی از بدن خود تجسمی مشابه بیابد. برای پر کردن این خلا، عروسکی به او میدهند تا بهنوعی «منِ دیگر» را نمایندگی کند.<ref>. دوبووار، جنس دوم، ج2، 1381ش، ص28-27.</ref> | ||
تفاوت اساسی در این است که عروسک، از یکسو نمایانگر بدن کامل است و از سوی دیگر، عنصری منفعل به شمار میآید. از همینجا است که دختربچه تشویق میشود تا در ذهنیت خود ازخودبیگانه شود و خویشتن را مانند دادهای بدون حس و حرکت بپذیرد؛ درحالیکه پسربچه در آلت خود، عاملی مستقل را میجوید. دختربچه برای عروسک لالایی میگوید و آن را همانگونه آرایش میکند که خود دوست دارد، آرایش شود و برایش لالایی خوانده شود؛ او خود را بهطور معکوس عروسکی شگفتانگیز تصور میکند. حالت انفعالی که بهطور ذاتی ویژگی زنانه را تشکیل میدهد، از همان سالهای اولیۀ زندگی او شکل میگیرد و نادرست است که این روند را امری بیولوژیک بدانیم؛ بلکه این تقدیری است که مربیان و جامعه بر او تحمیل کردهاند.<ref>. دوبووار، جنس دوم، ج2، 1381ش، ص28-27.</ref> | تفاوت اساسی در این است که عروسک، از یکسو نمایانگر [[بدن]] کامل است و از سوی دیگر، عنصری منفعل به شمار میآید. از همینجا است که دختربچه تشویق میشود تا در ذهنیت خود ازخودبیگانه شود و خویشتن را مانند دادهای بدون حس و حرکت بپذیرد؛ درحالیکه پسربچه در آلت خود، عاملی مستقل را میجوید. دختربچه برای عروسک لالایی میگوید و آن را همانگونه آرایش میکند که خود دوست دارد، آرایش شود و برایش لالایی خوانده شود؛ او خود را بهطور معکوس عروسکی شگفتانگیز تصور میکند. حالت انفعالی که بهطور ذاتی ویژگی زنانه را تشکیل میدهد، از همان سالهای اولیۀ زندگی او شکل میگیرد و نادرست است که این روند را امری بیولوژیک بدانیم؛ بلکه این تقدیری است که مربیان و جامعه بر او تحمیل کردهاند.<ref>. دوبووار، جنس دوم، ج2، 1381ش، ص28-27.</ref> | ||
==غرور پسرانه== | ==غرور پسرانه== | ||
پسربچه دوران رشد خود را بهمثابه حرکتی آزاد بهسمت جهان میبیند؛ در این مسیر با خشونت و استقلال، با سایر پسربچهها رقابت و دخترها را تحقیر میکند. او با بالا رفتن از درخت، بازیهای خشن و کشمکشهای پرشور، جسم خود را ابزاری برای تسلط بر طبیعت و وسیلهای برای مبارزه تلقی میکند؛ به عضلاتش، همچون جنسیتش، باافتخار مینگرد. از بازیهای ورزشی، مبارزات و رقابتها بهعنوان بسترهایی برای آزمودن و بهکارگیری نیروهای خود بهره میگیرد؛ درعینحال، درسهای دشوار خشونت را نیز میآموزد: یاد میگیرد ضربه بخورد، درد را بیاهمیت بشمارد و اشکهای کودکی را پس بزند؛ به عمل و ابتکار دست میزند و شجاعت پیدا میکند. میان میل به خودنمایی و خواست او برای تحقق این تمایلات در طرحهای واقعی، تضادی وجود ندارد؛ او با یک حرکت واحد، هم خود را میسازد و هم بهمثابه هستیای مستقل نمود مییابد.<ref>. دوبووار، جنس دوم، ج2، 1381ش، ص30.</ref> | پسربچه دوران رشد خود را بهمثابه حرکتی آزاد بهسمت جهان میبیند؛ در این مسیر با [[خشونت علیه زنان|خشونت]] و استقلال، با سایر پسربچهها رقابت و دخترها را تحقیر میکند. او با بالا رفتن از درخت، بازیهای خشن و کشمکشهای پرشور، جسم خود را ابزاری برای تسلط بر طبیعت و وسیلهای برای مبارزه تلقی میکند؛ به عضلاتش، همچون جنسیتش، باافتخار مینگرد. از بازیهای ورزشی، مبارزات و رقابتها بهعنوان بسترهایی برای آزمودن و بهکارگیری نیروهای خود بهره میگیرد؛ درعینحال، درسهای دشوار خشونت را نیز میآموزد: یاد میگیرد ضربه بخورد، درد را بیاهمیت بشمارد و اشکهای کودکی را پس بزند؛ به عمل و ابتکار دست میزند و شجاعت پیدا میکند. میان میل به خودنمایی و خواست او برای تحقق این تمایلات در طرحهای واقعی، تضادی وجود ندارد؛ او با یک حرکت واحد، هم خود را میسازد و هم بهمثابه هستیای مستقل نمود مییابد.<ref>. دوبووار، جنس دوم، ج2، 1381ش، ص30.</ref> | ||
==شیءانگاری دخترانه== | ==شیءانگاری دخترانه== | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
از دیدگاه دوبووار، مطالعات انسانشناختی دهههای قبل بیانگر آن است که در همه جوامع، واکنشی به تفاوت زیستشناختی میان مردان و زنان وجود دارد که به تقسیمبندی دو وجهی میان دو جنس شکل میدهد، اما چگونگی تصور و برداشت یا معنای هر یک از دو جنس (یعنی زنبودن و مردبودن) در جوامع گوناگون متفاوت است. ازنظر آنها این مسئله نشان میدهد که تمایلات جنسیتی (بهمثابه انتظارات متفاوتی که از زن و مرد در جامعه هست) امری طبیعی نیست، بلکه برساخته و پرداخته جامعه و فرهنگ است.<ref>. مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی، ص313-312.</ref> | از دیدگاه دوبووار، مطالعات انسانشناختی دهههای قبل بیانگر آن است که در همه جوامع، واکنشی به تفاوت زیستشناختی میان مردان و زنان وجود دارد که به تقسیمبندی دو وجهی میان دو جنس شکل میدهد، اما چگونگی تصور و برداشت یا معنای هر یک از دو جنس (یعنی زنبودن و مردبودن) در جوامع گوناگون متفاوت است. ازنظر آنها این مسئله نشان میدهد که تمایلات جنسیتی (بهمثابه انتظارات متفاوتی که از زن و مرد در جامعه هست) امری طبیعی نیست، بلکه برساخته و پرداخته جامعه و فرهنگ است.<ref>. مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی، ص313-312.</ref> | ||
طبق نظر دوبووار، تفاوتهایی که بین زنان و مردان وجود دارد، ذاتی نیست، بلکه نتیجه اجتماعی شدن و شرطیسازی نقشهای جنسیتی است؛ زیرا با پسرها و دخترها از لحظه تولد، با شیوههای متفاوتی رفتار میشود که زنان را از پرورش همه استعدادشان بهمثابه انسان بازمیدارد. ازنظر آنها برای آزاد کردن زنان از ظلم و ستمی که بر آنها میرود، ضروری است که ثابت کنیم مردان و زنان ازلحاظ استعداد باهم برابرند؛ زنان انسانهایی کامل هستند و تفاوتهای میان مردان و زنان از روشهای متفاوتی که پسران و دختران با آنها تربیت میشوند، انتظارات اجتماعی متفاوتی که با آنها روبرو هستند، همراه با قوانین تبعیضآمیز ناشی شده است.<ref>. پاملا و والاس، درآمدی بر جامعهشناسی نگرشهای فمینیستی، ص246- 247</ref> | طبق نظر دوبووار، تفاوتهایی که بین زنان و مردان وجود دارد، ذاتی نیست، بلکه نتیجه اجتماعی شدن و شرطیسازی نقشهای جنسیتی است؛ زیرا با پسرها و دخترها از لحظه تولد، با شیوههای متفاوتی رفتار میشود که [[زنان]] را از پرورش همه استعدادشان بهمثابه انسان بازمیدارد. ازنظر آنها برای آزاد کردن زنان از ظلم و ستمی که بر آنها میرود، ضروری است که ثابت کنیم مردان و زنان ازلحاظ استعداد باهم برابرند؛ زنان انسانهایی کامل هستند و تفاوتهای میان مردان و زنان از روشهای متفاوتی که پسران و دختران با آنها تربیت میشوند، انتظارات اجتماعی متفاوتی که با آنها روبرو هستند، همراه با قوانین تبعیضآمیز ناشی شده است.<ref>. پاملا و والاس، درآمدی بر جامعهشناسی نگرشهای فمینیستی، ص246- 247</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |