جنسیت در حکمت متعالیه

از ویکی‌جنسیت

جنسیت در حکمت متعالیه، شباهت‌ها و تفاوت‌های زن و مرد مبتنی بر نفس‌شناسی صدرایی.

از منظر حکمت متعالیه، نفس و بدن با وحدت تشکیکی در رابطه تلائمی و تعلقی مستمر قرار دارند. ذکورت و انوثت در این دستگاه فکری از صورت نباتی نشات می‌گیرد، با این حال زن و مرد از ساختار وجودی مشترک و ظرفیت‌های نامحدود تکاملی برخوردار هستند.

رویکردهای نظری

امروزه مفاهیم جنس و جنسیت به‌عنوان یک مسئله پیچیده اذهان بسیاری را به خود مشغول کرده و حتی منجر به تاسیس رشته‌های علمی مانند رشته مطالعات جنسیت شده است. طرح مفهوم بدنمندی در سنت‌های فکری انسان‌شناسی نیز از جمله تلاش‌های صورت گرفته برای پاسخ به پرسش‌های جدید انسان مدرن در این زمینه است.[۱] پیچیدگی مسئله، به سیالیّت مفهوم جنسیت در ادوار مختلف‌اندیشه بازمی‌گردد. در قرن چهاردهم و پانزدهم میلادی، جنسیت به‌عنوان اصطلاحی برای یک الگوی دسته‌بندی دو شکل بیولوژیکی یک‌گونه خاص برای تعیین هویت جنسی استفاده می‌شد. در قرن بیستم جنسیت به‌معنای ویژگی‌های رفتاری، فرهنگی یا روان‌شناختی مربوط به یک جنس و در پایان قرن، به‌معنای هویت جنسی مورد استفاده قرار گرفت و به‌دنبال آن، زن و مرد بودن به‌عنوان امر جنسی، کاملاً فرهنگی و برساختی تلقی شد.[۲] وجه مسئله‌بودگی جنسیت در سنت فلسفی جهان اسلام و غرب دو مسیر متفاوت را طی کرده است. در غرب جدید دوآلیسم دکارتی میان جوهر مجرد‌اندیشنده و جوهر ممتد مادی سبب شد تا در مطالعه انسان، شکافی میان بعد مجرد و مادی حقیقت انسان ایجاد شود، [۳][۴] اما در حکمت متعالیه، تلقی ویژه‌ای از بدن و نسبت آن با نفس وجود دارد و در عین توجه به تاثیر جامعه، تمام هویت جنسی را به بدن یا فرهنگ فرو نمی‌کاهد.[۵]

نسبت نفس و بدن

سنت فلسفه اسلامی به‌طور عام و حکمت متعالیه به‌مثابه نقطه اوج و بلوغ این سنت با پرسش‌های امروزی مسئله جنسیت روبرو نبوده است. از این‌رو عده‌ای تلاش کرده‌اند، این مباحث را در بافتار و ساختار حکمت متعالیه بازخوانی کنند.[۶] توضیح جنسیت ناگزیر از نوع نگاه به بدن نشات می‌گیرد. ازاین‌رو نحوه تکوین دو جوهر جسمانی و مجرد در انسان موضوعیت می‌یابد. از منظر فلسفه اسلامی بدن و نفس، به‌عنوان بعد مجرد حقیقت انسان، در تلائم و پیوستگی با یکدیگر قرار دارند و حتی در حکمت مشاء یکی از ادلّه اثبات نفس از مسیر تحلیل بدن می‌گذرد. بدن در این دیدگاه امری مرکب از عناصر متمایز است. این اجزاء و عناصر یک کل مرکب ارگانیکی تشکیل داده‌اند. خود این اجزاء و هر عنصر مادی دیگر به‌دلیل تمایز و تباین چون فاقد ویژگی‌های این بدن است، نمی‌تواند بخشنده یا حافظ این وجه حیات و ارگانیک برای بدن باشد. در نتیجه باید یک امری ماوراء مادی باشد که این بدن ارگانیک را محافظت و تدبیر کند. از این‌رو در عین تمایز جوهر نفسانی مجرد و جوهر مادی بدن، این دو رابطه تعلقی و تدبیری پیوسته با یکدیگر دارند. بر این اساس امر جنسی منحصر به بدن است و نفس امری تجرید یافته از ویژگی‌های بدنمند همچون جنسیت است.[۷]

وحدت تشکیکی نفس و بدن

در حکمت متعالیه نسبت امر جنسی و جنسیت با بدن توضیح عمیق‌تری می‌یابد. بنا بر بنیان‌های هستی‌شناختی حکمت متعالیه همچون اصالت وجود و تشکیک وجود که در حکم روح و اساس حکمت متعالیه‌اند؛ بدن نازله مراتب مافوق حقیقت تجردی نفس است. لذا دوئیت به‌معنای نحوی از گسست حتی در معنای مشایی اینجا دیگر نمایان نیست. در وحدت تشکیکی، نفس با یک وحدت تشکیکی در مراتب و موقعیت‌های مختلف نمود پیدا می‌کند و در ساحت عالم ماده؛ همین نفس و قوایش در قالب بدن و اوصاف جسمانی پدیدار می‌شود. از منظر ملاصدرا ویژگی‌های ساحت بدن انسان خاستگاه‌هایی در مراتب بالا و متعالی نفس دارد؛ زنانگی و مردانگی نیز به‌عنوان اموری مربوط به بعد بدنمندی، در لایه‌های متعالی و تجردی نفس ریشه دارند و از آنجا تنزل یافته‌اند.[۸]

خاستگاه ظهور دو صنف زن و مرد

تقسیم انسان به دو صنف زن و مرد برمبنای ویژگی‌های جنسی است. حقیقت انسانی در طول مراتب گیاهی و حیوانی است. نفس نباتی اولین مرتبه از مراتب نفس انسان است. بر این اساس اولین اثری که در یک موجود دارای حیات ظهور پیدا می‌کند، زندگی است که با تغذیه، رشد و تولید مثل شروع می‌شود. سپس در مرحله بعد حیات حسی و حرکتی است. بنابراین تولید مثل و لوازم آن در مرتبه بدنی فعلیت می‌یابد و انسان در مرتبه بدن، واجد هویت جنسی است.[۹]

حیث ذاتی و عرضی جنسیت

ملاصدرا با توجه به تحلیل تشکیکی از نسبت بدن و نفس بدن و جنبه‌های بدنمندی انسان را در عین اینکه مربوط به ساحت وجودی انسان می‌داند، اما آن‌ها را رقیقه و یا نازله حقیقت تجردی و متعالی نفس انسان می‌داند.[۱۰] پاسخ صدرالمتالهین به مسئله تمایزات انسان‌ها بر پایه مقولات جنسیتی، آن است که زنانگی و مردانگی، از یک حیث ذاتی است و از حیث دیگر عرضی است. این امور از آن حیث که به وجود واحد نفس انسانی محقق هستند، بیرون از ساحت وجود انسانی نیستند؛ لذا هستی انسان است که زن و مرد می‌شود و این تکثر حقیقی است. از سوی دیگر، صدرا تمام حقیقت انسان را مقیّد به مرتبه مادی نمی‌داند و هستی انسان را تشکیکی تصویر می‌کند؛ از این منظر، تکثرهای جنسیتی به یک امر واحد یعنی حقیقت جوهر نفسانی انسان بازمی‌گردد و این تکثرها تنها رقیقه یا نمود آن حقیقت هستند. در مرتبه حقیقت نیز هرچند این نمودها و پدیدارها محقق هستند، اما این تحقق به نحو تعین‌یافته نیست. لذا تمایز در مرتبه حقیقت نفس انسانی که مرتبه جمع تمام کمالات و قوا است رخ نمی‌نمایاند. این معنا و ترجمان همان اصل فلسفی مهم است که می‌گوید: «النفس فی وحدتها کل القوی» یعنی نفس در مرتبه متعالی و وحدت هستی متعالی‌اش واجد تمام قوای فعلیت یافته در مراتب پایین به نحو‌اندماجی و غیر متکثر است. در نهایت زنانگی و مردانگی امری وجودی برای مرتبه مادی است که مطابق منطق حمل حقیقت و رقیقت باید در نسبت و اتصال وجودی با حقیقت نفس درک شود. نفس انسانی در ساحت روانی و بدن تعین جنسی و جنسیتی می‌یابد. هرچند تمام تکثرهای جنسیتی ذیل حقیقت متعالی انسان به وحدت می‌رسند.[۱۱]

ساختار وجودی مشترک

صدرالمتالهین زن و مرد را در برخورداری از کمالات و خیرات نامحدود یکسان می‌شمارد و با پذیرش ساختار وجودی واحد برای زن و مرد بر این باور است که خلیفه‌الله، مقامی تشکیکی و دارای مراتب است. بنابراین بالاترین حد آن متعلق به انسان کامل است، اما سایر انسان‌ها اعم از زن و مرد نیز مرتبه‌ای از آن را در ساختار وجودی خود دارند.[۱۲]

پانویس

  1. - امیری، «نگاهی به تاریخچه بدن و بدنمندی»، وب‌سایت انسان‌شناسی و فرهنگ.
  2. . فرهنگ لغت وبستر، ذیل واژه gender.
  3. ‏صابری، تاثیر دکارت بر فلسفه‌های معاصر و علوم انسانی.
  4. با تکیه بر‌اندیشه‌های کاتینگهام، 1398ش، ص187-194.
  5. . جوادی ‌آملی، جامعه در قرآن، 1386ش، ص325.
  6. - نیازکار و صادقی، «جنسیت و روح در مبانی حکمت متعالیه با تاکید بر دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی»، 1395ش، ص40-25.
  7. - طباطبایی، بدایه الحکمه، 1383ش، ص98.
  8. - صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، 1366ش، ج5، ص376.
  9. - صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، 1994م، ج8، ص5.
  10. - صدرالدین شیرازی، مجموعه رسایل فلسفی، 1375ش، ص318.
  11. علمی سولا و دیگران، «اثبات جنسیت پذیری نفس بر اساس مبانی حکمت صدرایی»، 1401ق، ص8-6.
  12. . امامی‌جمعه، «جایگاه وجودی زن و مرد از منظر فارابی و ملاصدرا»، خبرگزاری ایکنا

منابع

  • امامی‌جمعه، سیدمهدی، «جایگاه وجودی زن از منظر فارابی و ملاصدرا»، خبرگزاری ایکنا، تاریخ انتشار: 9 شهریور 1401ش.
  • امیری، علیرضا، «نگاهی به تاریخچه بدن و بدنمندی»، وب‌سایت انسان‌شناسی و فرهنگ، تاریخ درج مطلب: 10 دی 1398ش.
  • جوادی ‌آملی، عبدالله، جامعه در قرآن، قم، اسراء، 1386ش.
  • صابری، علی‌محمد، تاثیر دکارت بر فلسفه‌های معاصر و علوم انسانی؛ با تکیه‌بر‌اندیشه‌های کاتینگهام، تهران، علم، 1398ش.
  • صدرالدین شیرازی، محمد، تفسیر القرآن الکریم، قم، بیدار، 1366ش.
  • صدرالدین شیرازی، محمد، مجموعه رسایل فلسفی، تصحیح و تحقیق حامد ناجی اصفهانی، تهران، حکمت، 1375ش.
  • صدرالدین شیرازی، محمد، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، 1994م.
  • طباطبایی، محمدحسین، بدایه الحکمه، تحقیق و تعلیق شیخ عباس‌علی زارعی سبزواری، مؤسسه نشر اسلامی، قم، 1383ش.
  • علمی سولا، محمدکاظم و دیگران، «اثبات جنسیت‌پذیری نفس بر اساس مبانی حکمت صدرایی»، فصلنامه علمی پژوهشی قبسات، شماره 27، 1401ق.
  • فرهنگ لغت وبستر، تاریخ بازدید: 6 مرداد 1403ش.
  • نیازکار، فاطمه و صادقی،‌هادی، «جنسیت و روح در مبانی حکمت متعالیه با تاکید بر دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی»، نشریه‌اندیشه نوین دینی، سال دوازدهم، شماره 45، تابستان 1395ش.