صدیقه دولت آبادی

از ویکی‌جنسیت
(تغییرمسیر از دولت آبادی)
صدیقه دولت آبادی
اطلاعات شخصی
زاده 1261؛ اصفهان
درگذشت 6مرداد1340 (80 سال)؛ بوستان زر گنده
محل سکونت تهران
همسر اعتضاد الحکما
خدمات
تحصیلات متوسطه در دارالفنون
حرفه روزنامه‌نگاری

صدیقه دولت آبادی؛ از شخصیت‌های تجددطلب و از فعالان سیاسی دوره مشروطه.

صدیقه دولت آبادی عضو انجمن آزادی زنان و دبیر انجمن مخدرات وطن بود. وی در سال 1818 ش اولین مدرسه دخترانه شهر اصفهان را بنیاد نهاد. سپس انجمن زنان اصفهان را تشکیل داد. و آنگاه به انتشار هفته‌نامه‌ای به نام «زبان زنانه» همت گمارد. این نشریه که درباره مسائل سیاسی و اجتماعی آن روز به بحث می‌پرداخت نخستین نشریه‌ای است که درباره حجاب نیز سخن به میان آورده است.

زندگی

صدیقه دولت آبادی دختر هادی دولت آبادی اصفهانی می‌باشد. او دارای یک خواهر و پنج برادر بود که مشهورترین آنها، یحیی دولت آبادی ـنویسنده معاصرـ است.

وی خواندن و نوشتن را در محیط خانواده آموخت. او در سن پانزده سالگی با مردی بنام اعتضاد‌الحکما ازدواج کرد. [۱] اما پس از مدت کوتاهی از او جدا شد. شکست در ازدواج، بعدها در نگرش او نسبت به جنس مرد و سفارش به تاخیر در ازدواج دختران بی‌‏تاثیر نبود. ایشان آنقدر نسبت به جنس مرد حساسیت داشت که اصرار داشت، در روزنامه‌اش تنها مقالاتی را به چاپ برساند که از طرف زنان و دختران باشد و حتی اگر مقاله‏‌ای از مردان در مورد مباحث مورد توجه این روزنامه هم بود، باز هم به چاپ نمی‌رسید. [۲]

صدیقه دولت آبادی از خانواده با نفوذ و متمولی بود، به طوری که با اتکا به این امتیاز در شرایطی که حتی داشتن روزنامه سیاسی برای مردان به سختی میسور بود، او توانست به تدریج روزنامه خود را به ارگان سیاسی تجدد‌طلب ایران تبدیل کند.[۳] [پانویس ۱]

وضعیت خانوادگی

پدر صدیقه دولت آبادی (میرزا هادی) و برادرانش، ملبس به لباس روحانیت بودند. به همین دلیل، بعضی از نویسندگان معتقدند که صدیقه دولت آبادی در خانواده‌‏ای مذهبی و روحانی پرورش یافته بود. با این حال گروهی از موّرخان تصریح می‏‌کنند که دولت آبادی‌‏ها با آنکه ملبس به لباس روحانی بودند، «بابی یا بهائی» بودند؛ و اساساً اعتقادی به دین تشیع نداشتند و این لباس را بنا به مصالحی پوشیده بودند. [۴]

احمد کسروی تاریخ نویس مشهور معتقد بود که میرزا هادی دولت آبادی (پدر صدیقه دولت آبادی) نیابت میرزا یحیی صبح ازل، لقب «میرزا یحیی فرزند میرزا عباس از اهالی نور مازندران و مؤسس فرقه ازلیان» را بر عهده داشته است.[پانویس ۲]

فعالیت‌های سیاسی- اجتماعی

  1. شرکت در انجمن‌‏های سرّی در دوران مشروطه: «انجمن‏‌های سرّی» و بعضاً ماسونی از رونق خاصی برخوردار بودند و بسیاری از سران آزادی‌خواه و تجددطلب مشروطه از اعضای این نوع محافل سرّی بودند. به موازات رونق گرفتن انجمن‌های سرّی مردان، زنان تجددطلب و آزادی‌خواه نیز انجمن‏‌هایی تأسیس کردند که معمولاً زنان و دختران شاه یا وابستگان رجال سیاسی در آن شرکت داشتند. صدیقه دولت آبادی، در این انجمن‌های مخفی شرکت می‏‌کرد و طبق نقل بدرالملوک تکین (بامداد) سمت منشی «انجمن مخدرات وطن» را به عهده داشت. [۵]جالب اینجاست که این انجمن، برای اولین بار در ایران، اقدام به برگزاری مجالس ساز و نوا و رقص (گاردن پارتی) نمود. در این مجالس در کنار سخنرانی، نمایشنامه و برنامه‌‏های تفریحی و سرگرم کننده (عمدتاً توسط ارمنی‌ها) اجرا می‌‏شد. از این رو، با مخالفت صریح علما و اقشار مذهبی مواجهه شد. [۶] شاید به همین دلیل، بسیاری از دعوت شدگان در این مجالس شرکت نمی‏‌کردند.
  2. تاسیس مدارس دخترانه در اصفهان‌: در سال 1334 (ه‍.ق) همزمان دو مدرسه دخترانه به اسامی «ام المدارس» توسط صدیقه دولت آبادی و «دبستان اناث گلبهار» توسط آقای حاج سید سعید نائینی به مدیریت بی‏ بی ‏خانم [۷] تأسیس شد. در بسیاری از این نوع مدارس که به سبک جدید تأسیس شده بود، ارزش‌‏ها و هنجارهای دینی رعایت نمی‌‏شد بلکه آشکارا نقض می‏‌شد. خانم مهر‌تاج درخشان در گزارشی که در ماه صفر 1338 (ه‍.ق) مصادف با نوامبر 1919 درباره مدارس دخترانه تهران، در روزنامه زبان زنان به چاپ رساند، می‌‏نویسد: اگر حقیقت امر را بخواهید بیش‌تر از چهار یا پنج مدرسه دخترانه با معنی در طهران نداریم. مابقی مرکب‌اند از چند باب تجارت‌خانه، دلال‌خانه، تقلب‌خانه و هر کدام مراکز انواع مفاسد اخلاقی. از روز اولی که دختر داخل آن تقلب خانه‏‌ها می‌شود، تخم رشوت‌گیری و رشوت‌دهی در کله ساده او کاشته می‌‏شود. [۸] به همین دلیل مدرسه صدیقه دولت آبادی ـ که یکی از فارغ التحصیلان مدرسه دخترانه آمریکایی تهران به نام بدرالدجی درخشان [۹] مدیر آن بود ـ به خاطر عدم رعایت شئونات دینی و قوانین معارف در مدرسه_ تعطیل شد[۱۰] و او را به مدت سه ماه در وزارت فرهنگ زندانی کردند و از خانواده‌اش تعهد گرفتند که از این پس، در این زمینه به فعالیتی نپردازد.[۱۱][پانویس ۳]
  3. راه انداختن نشریه مخصوص زنان: دولت آبادی در سال 1299 ش، 1919 م، نشریه «زبان زنان» را در اصفهان و تهران منتشر کرد. اولین شماره این نشریه در روز 20 شوال سال 1337 (ه‍.ق) فعالیت خود را در اصفهان آغاز کرد و آخرین شماره آن (شماره 57) در 21 ربیع الثانی 1339 ه‍.ق منتشر شد. «زبان زنان» در ابتدا به مباحث مربوط به خانه‌داری، بچه‌داری، شوهرداری و بهداشت می‌پرداخت.[۱۲] اما به تدریج مباحثی همچون سوسیالیسم و سوسیال دموکراسی را مطرح کرد که اقشار مذهبی جامعه را به عکس العمل وا‌می‌داشت. [۱۳] در برخی از مقاله‏‌ها از سیاست اتحاد شوروی دفاع کرد و در بعضی دیگر شعار «زنده باد آزادی دنیا، زنده باد آزادی ایران، زنده باد سوسیالیزم» را سر‌داد. [۱۴] دولت آبادی در مقالاتش وضعیت زنان در کشورهای دیگر را به رخ زنان ایرانی می‏‌کشید و خودش 10 سال پیش از کشف حجاب، عملاً، حجاب را به کناری گذاشته بود و بدون روسری در خیابان‏ها ظاهر می‌‏شد.
  4. رفتن به فرانسه‌: در سال 1300 (ه‍.ش) دولت آبادی از اصفهان عازم تهران شد. در سال 1301 (ه‍.ش) عازم فرانسه شد و در دوره کالج شبانه‌روزی مخصوص زنان سالمند به تحصیل پرداخت. در بازگشت به ایران که مصادف با حکومت رضاشاه بود، با اینکه همگی زن‌‏های ایرانی همراه دولت آبادی دارای حجاب کامل بودند، او بدون حجاب بود. [۱۵] از آن تاریخ بدون حجاب در انظار عمومی ظاهر شد که، موجبات جریحه دار شدن احساسات عمومی را فراهم آورد و مخالفت‏‌های زیادی را علیه خود برانگیخت. از آنجایی که بسیاری از روشنفکران ایرانی بعد از مسافرت به فرنگ تحت تأثیر پیشرفت‌‏های مادی، نظریه تقلید از غرب را مطرح می‏‌کردند، دولت آبادی نیز از این قاعده مستثنا نبود. او در سال 1924 م. در مقاله‌‏ای با عنوان «ایران و فرانسه» طرح اصلاح و توسعه اقتصادی ایران را با همکاری دولت فرانسه ارائه کرد.[۱۶]

دولت آبادی و کشف حجاب

دولت آبادی، نقش مؤثری در جریان کشف حجاب در ایران ایفا کرد و در این راه تدابیر مختلفی را، همچون مجالس سریّ مختلط، روزنامه و تاسیس مدرسه دخترانه، به کار بست.

او اولین زن ایرانی است که بعد از مشروطه بدون چادر از منزل خارج شد، [۱۷] اولین زنی بود که با لباس و کلاه اروپایی (بدون روسری و حجاب اسلامی) در کوچه و خیابان ظاهر شد،[۱۸] و درست در همان زمان شغل بازرس مدارس دخترانه به او محول شد. [۱۹]

در سال 1314(ه.ش) رضا شاه به وزیر معارف، علی اصغر حکمت، دستور بر پایی جمعیتی از زنان آزادی خواه تهرانی را صادر کرد. بعدها این جمعیت به نام کانون بانوان نامیده شد. این کانون به ریاست شمس پهلوی و تحت نظارت وزارت معارف در تاریخ 32 اردیبهشت 1314 برای تحقق کشف حجاب تأسیس گردید. ریاست بعدی آن را بر عهده بانو هاجر تربیت و سپس صدیقه دولت آبادی گذاشتند.[۲۰] بنابراین از سال 1316 ـ پس از صدور فرمان کشف حجاب ـ سرپرستی کانون بانوان که متصدی فراهم کردن زمینه‏‌های فرهنگی کشف حجاب بود به امر رضاخان به ایشان سپرده شد. دلیل انتخاب دولت آبادی برای چنین منصبی روشن است. او که یک بانوی غرب‌گرا و تجدد‌طلب بود و مدت‏ها در راه تساوی همه جانبه زن و مرد از طرق مختلف خصوصاً نشریه «زبان زنان» تلاش کرده بود، بهترین نامزد برای پیشبرد فرمان رضا شاه ـ کشف حجاب ـ بود.

خانم دولت آبادی از آن زمان تا سال 1340 در کانون بانوان فعالیت داشت. وی تمام عمر خود را در راه حمایت از کشف حجاب از زنان ایرانی سپری کرد و حتی در لحظات آخر زندگی نیز دست از این تلاش بر نداشت و این چند سطر را در وصیت نامه خود جا داد: مرا از محل کانون بانوان به آرامگاه ابدی‌ام ببرید و در مراسم تشییع جنازه‌ام حتی یک زن با حجاب شرکت نکند. برادرش، یحیی دولت آبادی، نیز در کتاب «حیات یحیی» از کشف حجاب دفاع می‏‌کند و افتخار می‏‌کند که دختران خود را در جشن فارغ التحصیلی بدون پوشش اسلامی شرکت داده است. او در ادامه کشف حجاب را از کارهای سترگ رضاشاه دانسته و می‌‏نویسد: «تصدیق باید کرد که جز با قدرت و اراده محکم شاه پهلوی رفع حجاب، از ایران بسیار مشکل بود».[۲۱]

یادداشت

  1. دولت آبادی با تکیه بر همین ثروت خانوادگی توانست در سال (1297ش) انجمنی به نام «شرکت خواتین اصفهان» ایجاد کند. بعضی از نویسندگان معتقدند که او برای زمینه‌سازی بی‌حجابی در بین زنان، شرکت «خواتین اصفهان» و دو سال بعد شرکت «آزمایش بانوان» را تشکیل داد. شاید بعضی از قوانین خاص شرکت او (مثلاً اگر دختری در سنی پایین ازدواج می‌‏‌کرد حق نداشت دیگر در شرکت او کار کند). صحت این فرضیه را تقویت می‏‌کند.
  2. ازلیان و بهائیان دو فرقه‌‏اند که پیشوای هر یک از این دو دسته خود را جانشین سید علی محمد باب شیرازی می‌‏دانند. چنانکه می‏‌دانیم سید علی محمد در (1260 ه‍. ق) دعوی بابیت و سپس دعوی مهدویت کرد. سرانجام به سال 1266 در تبریز به دار آویخته شد. پس از سید باب، پیروان او بر میرزا بحیی صبح ازل گرد آمدند و «بهاء اللّه برادر او نیز متابعت وی را پذیرفت لیکن سرانجام میان دو برادر جدائی افتاد و کار به قدح و لعن و افتراء کشید: به تدریج اختلاف دو برادر بیشتر شد تا آنکه دولت عثمانی برای پایان دادن به جدال این طائفه، آنان را به «ادرنه» تبعید کرد. در دوران تبعید، بهأاللّه، دعوی من یظهره الله و زعامت فرقه را آشکار کرد و بابیان را به سوی خود خواند. جمعی از صبح ازل نیز برگشته و به او پبوستند. در نتیجه اختلاف و نزاع بین فریقین بالا گرفت و حکومت عثمانی که متوجه انشعاب بابیان گردید. صبح ازل و. اتباعش را به جزیره قبرس و بهأالله و پیروانش را به عکا تبعید کرد، (لغتنامه دهخدا مدخل «صبح ازل» ). ـ رئیس فرقه أزلیان یکی از دو فرقه منشعبه از بابیّه ـ را عهده‌دار بود. از سوی دیگر یحیی دولت آبادی، ( فرزند میرزا هادی) در کتاب خودش، از فرقه بابیّه و بهائیت مکرراً تمجید کرده و شورش‏های آنها را توجیه می‏کند.
  3. حتّی هنگامی که صدیقه دولت آبادی، دبستان دخترانه دیگری به نام «مکتب خانه شرعیّات» به مدیریت «بتول کاوه» تأسیس کرد، بار دیگر این دبستان به سرنوشت مدرسه «ام المدارس» دچار شد. ناگفته نگذاریم که بافت غیر دینی مدارس جدید دختران به دین گریزی، تجدد طلبی، خودباختگی بنیان گذاران آن در برابر فرهنگ بیگانه باز می‌گردد. صدیقه دولت آبادی نیز علیه سنن و اعتقادات مذهبی خود قیام کرد و ضمن مخالفت با آموزش سنتی زنان ایران، در روزنامه زبان زنان از دولت و وزارت معارف خواست تا امکانات لازم را برای گسترش تحصیل زنان به سبک اروپایی فراهم آورند: باید از دولت بخواهیم که در ولایات مدارس دختران تأسیس کند... لازم است که وزارت معارف یک عده معلم مخصوص صاحب فنون از اروپا بخواهند.

پانویس

  1. «صدیقه دولت‌آبادی»، در ویکی فقه
  2. خسروپناه، محمد حسین، هدف‏‌ها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی،1381ش، ص 241
  3. خسروپناه، محمد حسین، هدف‏‌ها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی،1381ش، ص 133
  4. [«صدیقه دولت‌آبادی»، در ویکی فقه]
  5. بامداد، بدرالملوک، زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید،1347ش، ص 15
  6. خسروپناه، محمد حسین،هدف‏‌ها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی.1381ش، صص 151و 152
  7. خسروپناه، محمدحسین، هدف‏‌ها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی، 1381ش، ص 221
  8. روزنامه زبان زنان، سال 1، شماره 9، شنبه 21 صفر، 1338، ص 4.
  9. فرخ‏زاد،پوران، دانشنامه زنان فرهنگ‌ساز ایران و جهان، ج 1، ص 875
  10. خاطرات قهر تاج دولت آبادی، نامه، نوشته‏‌ها و یادها، ج 3، ص 53
  11. فرخزاد، پوران،دانشنامه زنان فرهنگ ساز ایران و جهانج1، ص 875.
  12. خسروپناه، محمد حسین، هدف‌‏ها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی،1381ش، ص 236
  13. روزنامه زبان زنان، شماره 34، 30 شواال، 1338
  14. روزنامه زبان زنان، شنبه 7 ربیع الثانی، 1339، ص 4
  15. بدرالملوک بامداد، زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید،1347ش، ص 51
  16. «زنان در تاریخ، صدیقه دولت آبادی»، پروتال جامع علوم انسانی
  17. زن در ایران و جهان، ص 93
  18. زن در ایران و جهان، ص 98
  19. زن در ایران و جهان، ص 51 و 52
  20. [«صدیقه دولت‌آبادی»، در ویکی فقه]
  21. [«زنان در تاریخ، صدیقه دولت آبادی»، پروتال جامع علوم انسانی]

منابع

  • «صدیقه دولت‌آبادی»، در ویکی فقه، تاریخ بازدید: 11 بهمن 1401ش.
  • زنان در تاریخ معاصر؛ صدیقه دولت‏ آبادی، نشریه حوراء شماره 3،سال 1382ش.
  • خسروپناه، محمد حسین، هدف‌‏ها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی، نشر پیام امروز، تهران، 1381ش.
  • بدرالملوک بامداد، زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید، انتشارات ابن سینا، تهران، 1347ش.
  • فرخ‏زاد،پوران، دانشنامه زنان فرهنگ‌ساز ایران و جهان، ج 1، انتشارات زریاب، 1999م.