نقاشی بدن
نقاشی بدن؛ طراحی و رنگآمیزی بدن بهمنظور انتقال معانی فرهنگی و سیاسی.
نقاشی بدن به دو نوع تجربهٔ سنتی و مدرن تقسیم میشود. در نوع سنتی، نقاشی بدن بهمنظور تجسم سنتها، باورها، رسوم و بهطور کلی، نمادی عینی از زندگی سنتی به کار میرفته است. در نوع مدرن، نقاشی بدن شامل استفاده از بدن برای ابراز وجود، کاربردهای سینمایی و تجاری میشود؛ اما هدف اصلی در این نوع، تجسم زندگی مردم نیست؛ بلکه در اغلب موارد، اهداف صاحبان رسانهها و سرمایهداران را برآورده میکند.
مفهومشناسی
نقاشی بدن شامل دو حوزه «نقاشی بر بدن» و «نقاشی از بدن» است. در مورد اول با مدیریت بدن تجربه اشخاصی که این کنش را تجربه کردهاند، مواجهه صورت میگیرد؛ در حالیکه نقاشی از بدن روی یک سطح کاغذی یا دیگر سطوح مورد نظر است. نقاشی بدن یک آرایش موقت بدن است که در آن بخشی یا تمام بدن یا صورت انسان با رنگهایی مثل خاک رس، حنا یا رنگ نقاشی میشود. برای اینکه نقاشی بدن قابل فهم و از آرایشهای دیگر بدنی متمایز شود، آن را با کاغذ خالی مقایسه کردهاند. بدن مانند کاغذی فرض میشود که باید ساخته شود و شکل و معنا یابد. در نقاشی بدن فرض بر این است که محصول خلاقانهای تحویل داده شود که توان حل مسئله در ارتباط با واقعیت را داشته باشد.[۱]
ویژگیهای نقاشی بدن
نقاشی بدن به عنوان یکی از شیوههای مدیریت بدن، با ویژگیِ تبدیل موقتی انسان به موجودی دیگر همچون حیوان یا روح شناخته میشود. اگرچه ظاهر آن مشابه خالکوبی است؛ اما در ماهیت تفاوت دارد؛ خالکوبی معمولاً دائمی است؛ در حالی که نقاشی بدن اغلب کاربردی موقت و گذرا دارد.[۲]
نقاشی بدن بر خلاف اکثر آرایشهای بدنی، تمام بدن یا بخش وسیعی از بدن را دربر میگیرد و در بسیاری موارد هدف اولیه آن زیباسازی بدن نیست.[۳] اگرچه در دوران پسامدرن، برخی نقاشیها بدن را بهصورت تکهتکه و ازهمگسیخته به تصویر میکشند و قواعد اولیهٔ نقاشی بدن را نادیده میگیرند که این موضوع اغلب بازتابی از مسائل و چالشهای دنیای امروز است.[۴]
نقاشی بدن، مشابه پوشیدن لباس، نوعی تجربه اجتماعی و شخصی از بدن است. در نمونه غربی، این پدیده با رواج مدرنیته عمومیت یافته و بازتابدهنده این دیدگاه است که بدن قابل مدیریت، نیازمند تغییر، قابل کنترل و در نهایت، قابل استفاده همچون اموال است. با این حال، همواره تأکید میشود که نقاشی بدن باید تجربهای جسمانی برای استفادهکننده نیز به همراه داشته باشد.[۵]
تاریخچه نقاشی بدن در جهان
نقاشی بدن، شیوهای هنری با قدمت تاریخی است. در جوامع سنتی، این هنر در مراسم، آیینها و شکارهای مهم کاربرد داشته است. الگوهای صورت و بدن، اغلب نشاندهنده وابستگی گروهی بوده و هر قبیله از رنگها و طرحهای متمایز برای نمایش موقعیت اجتماعی یا عضویت استفاده میکرده است. برخلاف بسیاری دیگر از تزئینات بدن، نقاشی بدن فرد را از ظاهر عادی متمایز میکند.[۶]
همچنین، نقاشی بدن در فرهنگهای مختلف متعددی ظهور و بروز داشته است؛ بهعنوان مثال، در پاپوآ گینهٔ نو، اکثر قبایل از نقاشی بدن برای اهداف تشریفاتی استفاده میکنند. در طول مراسم عروسی قبل از ازدواج، عروس و بستگان عروس و داماد اغلب خود را برای جشن گرفتن این مناسبت و برای نشان دادن بخت و اقبال خوب نقاشی میکنند. پاپوآییها از نقاشی بدن در مراسمها و همچنین بهعنوان وسیلهای برای تقویت عضویت در گروه استفاده میکنند.[۷]
رنگ بدن، در طول حملات جنگی آیینی و در برخی مواقع توسط جنگجویانی که به نبرد میرفتند، استفاده میشده است. در طول مراسم تشییع جنازه و در طول جشنوارههایی مانند موکا، زمانی که خوکها و سایر اقلام به مقدار زیاد از یک قبیله به قبیله دیگر تحویل داده میشد، کاربرد داشته است. پاپوآییها در این رویدادها با نقاشی صورت و بدن و استفاده از پر، برگ و عاج، اغلب ظاهری حیوانی به خود میدادند.[۸] این رسم در میان راپا نوییهای جزیره ایستر، بومیان استرالیا، پلینزی، ملانزی، بخشهایی از آفریقا و بسیاری از قبایل بومی آمریکا رواج داشته است. در استرالیا، خاکمالی بدن فعالیتی مقدس بوده است. در هند، این هنر برای سادوها که بدن خود را با خاکستر میپوشانند و همچنین برای اجراهای رقص مانند تئاتر رقص کاتاکالی از کرالا معمول بوده است.[۹]
مواد و ابزار نقاشی بدن
در گذشته، مواد و ابزار نقاشی بدن با زندگی روزمره مردم هماهنگ بود و معمولاً هزینهٔ زیادی نداشت؛ مثلاً از خاک یا رنگهای طبیعی استفاده میشد؛ اما امروزه در اغلب نقاشیهای بدن، رنگهای خاص با اسفنج، قلممو یا ایربراش به کار میرود. علاوه بر این، اکستنشنهای لاتکس بدن، سربند، کلاهگیس و حتی لباسهایی وجود دارند که میتوانند باهم ترکیب شوند. این ابزارها باعث شدهاند نقاشی بدن از دسترس عموم خارج شده و در اختیار دارندگان این ابزارها قرار گیرد.[۱۰]
انواع نقاشی بدن
۱. نقاشیهای تقلید از لباس
در این نوع نقاشی، لباسهایی مانند بلوز یا شلوار طراحی میشوند که به تصورات روزمره از پوشش بدن نزدیکتر هستند و در نگاه اول کاملاً شبیه لباس واقعی به نظر میرسند. سبک پینآپهای دههٔ پنجاه میلادی موضوعی محبوب در این نوع نقاشی است؛ اما سناریوهای دیگری نیز وجود دارند که در آنها لباس زیر و جوراب شلواری نقاشی میشوند که با اشکال سنتی این هنر کاملاً متفاوت هستند.[۱۱]
۲. نقاشیهای تکرنگ
در این نوع، بدن را در یک رنگ غوطهور میکنند. گاهی این نوع نقاشی یادآور صحنه یک فیلم است. گاهی نیز مردن را تداعی میکند. در مجموع بیشتر تصاویر برهنه را تجسم میبخشد.[۱۲]
۳. نقاشی فیگوراتیو
در این نوع نقاشی باید بدن به موجودی متفاوت مبدل شود؛ بهعنوان مثال یک جن، شیر، اژدها، درخت یا یک حیوان. پس میتواند یک خیال یا تشبیه به یک موجود زنده باشد. نوعی غافلگیری در آن نهفته است که بیننده را در تصویر یک موجود دیگر غرق میسازد.[۱۳]
۴. نقاشیهای مفهومی
در این سبک، آثار هنری خلق میشوند که مفاهیم نسبتاً انتزاعی را به تصویر میکشند. برای این منظور، بدن اغلب به قسمتهای کوچکتری مانند پشت و سینه تقسیم میشود؛ در حالی که نقاشیهای فیگوراتیو بیشتر به شکل بدن اهمیت میدهند و آن را برجسته میکنند، این موضوع در مورد تصاویر مفهومی لزوماً صدق نمیکند. گاهی اوقات، درک نقاشیهای مفهومی تنها با دانستن عنوان یا موضوع اثر امکانپذیر است. مسابقات نقاشی بدن اغلب بر اجرای خلاقانهٔ مضامین انتزاعی متمرکز هستند. همچنین، در این نوع نقاشی، بدنها بهگونهای رنگآمیزی میشوند که در یک محیط خاص نامرئی به نظر برسند. این تکنیک میتواند جنبهٔ سرگرمکنندهای داشته باشد؛ اما گاهی اوقات پیام ادغام را نیز منتقل میکند؛ برای مثال، نقاشیهای استتار در طبیعت اغلب برای بیان این ایده به کار میروند که انسانها بخشی از محیط طبیعی خود هستند و باید با آن هماهنگ باشند.[۱۴]
تجربیات مدلهای نقاشی
کنشگرانی که مدل نقاشی میشوند، معمولاً برای عکاسی، بدن خود را نقاشی میکنند؛ گاهی نیز در فیلمها حضور دارند. بر اساس اظهارات مدلها، درآمدهای اقتصادی نقاشی بدن رضایتبخش نیست و شغل پردرآمد برای مدلهای نقاشی در غرب محسوب نمیشود. همچنین برای نقاشان نیز درآمد کافی به همراه ندارد. مدلهای نقاشی از دشواریهایی که در حین نقاشی متحمل میشدند؛ از جمله ساعتها بیحرکت ماندن برای نقاشان و همچنین از سوءاستفادههای دیگران از تصاویرشان برای اهداف سیاسی و اقتصادی ابراز نارضایتی کردهاند. بهطور کلی، شکاف عمیقی بین انتظارات مدلها از نقاشی بدن بهعنوان سرگرمی و ابزاری برای بیان هویت و استفادههای تجاری و معاصر غربی وجود دارد.[۱۵]
کارکردهای نقاشی بدن
۱. انتقال معانی
نقاشی بدن از دیرباز برای انتقال مفاهیم، ارزشهای فرهنگی و ابراز وجود به کار رفته است. برای مثال، مردان نوبا در سودان بدن خود را به دو قسمت سفید و سیاه رنگ میکنند که این عمل بیانگر پایبندی آنها به ارزشهای سنتی قبیله است. در گینه نو، زنان از رنگهای قرمز، آبی و سفید برای رنگآمیزی صورت خود استفاده میکنند که همگی نمادی از رسومات محلی رایج است. در مقابل، زنان راهبهٔ جوان برای انتقال معانی مذهبی، از رنگهای گیاهی سیاه و سفید برای طراحی نقوش روی صورت خود استفاده میکنند. در برخی فرهنگها، روغن نارگیل افسونشده را به پوست خود میمالند تا آن را درخشان کنند و جذابیت بیشتری برای جنس مخالف داشته باشند. در استرالیا نیز، خاکمالی بدن نشاندهندهٔ جایگاه و موقعیت اجتماعی افراد بوده است.[۱۶]
در چین صورتهای خود را با رنگهای مختلف رنگ میکردند. این عمل نمادی از احساسات، ویژگیهای شخصیتی و قهرمانان اساطیری چینیها بوده است.[۱۷] نقاشی بدن در قدیم به اندازهای بامعنا بوده است که در برخی موارد قبایل با نقاشی خاصی شناخته میشدند.[۱۸]
۲. عبور از مراحل مختلف زندگی
یکی دیگر از موارد استفاده از نقاشی بدن بهمنزله نماد عبور از مراحل مختلف زندگی است؛ مثلا بدن خود را برای اعلان ورود به جوانی و مردانگی و عبور از کودکی نقاشی میکنند. این عمل نشانهای از رسیدن به مرحله بلوغ و قبول مسئولیتهای جمعی بوده است.[۱۹]
۳. همبستگی با طبیعت
در کشورهای غربی نقاشی بدن توسط هیپیهای دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰م انجام میشد تا نزدیکی خود را به طبیعت نشان دهند و همچنین ارتباط خود را با فرهنگ قبیلهای حفظ کنند. پانکها در روستای شرقی نیویورک بدنهای خود را با رنگهای مختلف نقاشی میکنند و همچنین در میان گاتهای اروپایی سفید کردن بدنها و سیاه کردن لبها و چشمان رایج بوده است. اکثر اینها نوعی نزدیکی به طبیعت و اعلان همبستگی با آن است.[۲۰]
نقد کاربردهای معاصر نقاشی بدن
یکی از انتقادات به کاربردهای معاصر نقاشی بدن این است که بر ریشههای فرهنگی آن سرپوش گذاشته شده است؛ در حالیکه بسیاری از این شیوهها شباهت غیرقابل اغماض با شیوههای سنتی آفریقایی و آسیایی دارد.[۲۱]
بهطور کلی، کارکردهای نقاشی بدن همواره با معنا و در ارتباط با جنبههای اساسی زندگی انسانها بودهاند. برای مثال، یکی از مهمترین کاربردهای آن، غلبه بر ترس از مرگ و بازتعریف رابطه بین جسم و روح بوده است؛ اما امروزه، این کارکردها نادیده گرفته شده و معانی مبهم و سطحی به آن نسبت داده میشود. به بیان دیگر، تجاریسازی و اقتصادی کردن کاربردهای نقاشی بدن، آن را با نوعی از خودبیگانگی مواجه کرده است. امروزه، نقاشی بدن دیگر نمادی از روح جمعی یا شور و اشتیاق گذشته نیست؛ بلکه برعکس، با بازنمایی فردگرایی، انزوا و تنهایی پیوند خورده است.[۲۲]
پانویس
- ↑ - DeMello, Inked: Tattoos and Body Art around the World, vol. 1, p. 63.
- ↑ - DeMello, Inked: Tattoos and Body Art around the World, vol. 1 , p. 63.
- ↑ - DeMello, Inked: Tattoos and Body Art around the World, , vol. 1, p. 63.
- ↑ - رویان و جلیلی، «دلالتهای معنایی بازنمایی اندام جدا از بدن در نقاشی پستمدرن ایران: پایان قرن چهاردهم خورشیدی»، ۱۴۰۳ش، ص59.
- ↑ - Jerrentrup, “The Body as Canvas as Picture: Body painting and Its Implications for The Model”, International Journal of Cultural and Art Studies 4: (47).
- ↑ - DeMello, Inked: Tattoos and Body Art around the World, vol. 1, p. 63.
- ↑ - DeMello, Inked: Tattoos and Body Art around the World, vol. 1, p. 64.
- ↑ -DeMello, Inked: Tattoos and Body Art around the World, vol. 1, p. 64.
- ↑ - DeMello, Inked: Tattoos and Body Art around the World, vol. 1, p. 64.
- ↑ - Jerrentrup, “The Body as Canvas as Picture: Body painting and Its Implications for The Model”, International Journal of Cultural and Art Studies 4: (48).
- ↑ - Jerrentrup, “The Body as Canvas as Picture: Body painting and Its Implications for The Model”, International Journal of Cultural and Art Studies 4: (48).
- ↑ - Jerrentrup, “The Body as Canvas as Picture: Body painting and Its Implications for The Model”, International Journal of Cultural and Art Studies 4: (48).
- ↑ - Jerrentrup, “The Body as Canvas as Picture: Body painting and Its Implications for The Model”, International Journal of Cultural and Art Studies 4: (48).
- ↑ - Park, “A Study on Body Painting according to Physical Types”, Journal of Fashion Business 19: ( 175).
- ↑ - Jerrentrup, “The Body as Canvas as Picture: Body painting and Its Implications for The Model”, International Journal of Cultural and Art Studies 4: (53-57).
- ↑ - Fedorak, Pop Culture: The Culture of Everyday Life, p. 73.
- ↑ - DeMello, Inked: Tattoos and Body Art around the World, vol. 1, p. 64.
- ↑ - ناسی، «نقاشی و خالکوبی روی بدن»، 1378ش.
- ↑ - DeMello, Inked: Tattoos and Body Art around the World, vol. 1, p. 64.
- ↑ - Fedorak, Pop Culture. The Culture of Everyday Life, p. 73.
- ↑ - world Intellectual Property Organization, Intellectual Property and Folk, Arts, and Cultural Festivals, p. 39.
- ↑ - رویان و جلیلی، «دلالتهای معنایی بازنمایی اندام جدا از بدن در نقاشی پستمدرن ایران: پایان قرن چهاردهم خورشیدی»، ۱۴۰۳ش، ص59.
منابع
- رویان، سمیرا و جلیلی، نیلوفر، «دلالتهای معنایی بازنمایی اندام جدا از بدن در نقاشی پستمدرن ایران: پایان قرن چهاردهم خورشیدی»، پیکره، دوره۱۳، شمارهٔ ۳۷، پاییز ۱۴۰۳ش.
- ناسی، کرستا، «نقاشی و خالکوبی روی بدن»، هنرنامه، شمارهٔ ۲، ۱۳۷۸ش.
- DeMello, Margo. Inked: Tattoos and Body Art around the World. A-L. California: Santa Barbara ABC-CLIO, 2014.
- Fedorak, Shirley. Pop Culture: The Culture of Everyday Life. Toronto: University of Toronto Press, 2009.
- Jerrentrup, Maja.T. 2020. “The Body as Canvas as Picture: Body painting and Its Implications for The Model“, International Journal of Cultural and Art Studies 4.
- Park, Jeongshin. 2015. “A Study on Body Painting according to Physical Types”, Journal of Fashion Business 19.
- world Intellectual Property Organization, Intellectual Property and Folk, Arts, and Cultural Festivals, Geneva, WIPO, 2018.