جریان‌های فکری زنان ( جهان اسلام): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌جنسیت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''جریان‌های زنان در جهان اسلام'''؛ اصلاحی، وسط و تجددگرا.


در جهان اسلام معاصر( نیمه دوم قرن نوزده)، یک پرسش بنیادینی شکل گرفته است. این پرسش، پرسش از عقب‌ماندگی است که در یک فرایند تبدیل به یک بحران هویت در جهان اسلام شده است. حداقل سه کلان‌جریان در جهان اسلام آمده‌اند که به این پرسش پاسخ بدهند. جریان اصلاحی، جریان تجددگرا، جریان وسط
در جهان اسلام معاصر( نیمه دوم قرن نوزده)، یک پرسش بنیادینی شکل گرفته است. این پرسش، پرسش از عقب‌ماندگی است که تبدیل به بحران هویت در جهان اسلام شده است. سه کلان‌ جریان اصلاحی، وسط و تجددگرا در صدد پاسخ‌گویی به علت عقب‌ماندگی [[زنان|'''زنان''']] مسلمان هستند.
==جریان نوگرا یا اصلاحی==
[[پرونده:جریان های فکری جهان اسلام.jpg|بندانگشتی]]
==جریان سلفی و نوسلفی==
جنبش‌های سلفی از آغاز سده هجدهم میلادی در جهان اسلام شکل گرفت و تا نیمه قرن نوزدهم میلادی تداوم پیدا کرد. این جنبش شامل نهضت محمدبن‌عبدالوهاب در عربستان، نهضت محمدبن‌علی سنوسی در شمال آفریقا و لیبی و نهضت محمد بن احمد عبدالله در سودان می‌شود.<ref>پزشکی، صورت‌بندی مطالعات زنان در جهان اسلام، 1389ش، ص 38 </ref>


اولین جریانی که این سؤال را درک کرده، جریان نوگرا یا اصلاحی هست. نسل اولش با طحطاوی و خیرالدین تونسی است. با سید جمال و محمدعبده ادامه پیدا می‌کند. بعد از محمدعبده به دو مسیر منحرف می‌شود.  
نوسلفیان مانند سلفی‌ها، به تفسیر تحت‌الفظی متون می‌پردازند. آنها عمل‌گرا هستند و با فن‌آوری، ارتباط نزدیکی دارند و برخلاف جریان سلفی رویکردی آشتی‌آمیز نسبت به [[حقوق زنان|'''حقوق زنان''']] دارند.<ref>[https://www.sid.ir/paper/950238/fa اسماعیلی و غدیری، تأملی در جریان نوسلفی‌ها: محمدالعریفی و تأثیر خطابه در نفوذ آراء، 1399ش، ص 747]</ref>
 
در حوزه انسان‌شناسی، دیدگاه سلفی(ابن تیمیه، وهابیون ، سلفیه جهادی و برخی شخصیت‌های اخوان‌المسلمین) نگاه منفی به زن دارند. اما نوسلفی‌ها زن را در کرامت و انسانیت، همتای '''[[مرد]]''' می‌دانند. در کارکردشناسی، سلفی‌ها وظیفه زن را خانه‌داری می‌دانند و در صورت ضرورت، کارکردی غیر از خانه‌داری را می‌پذیرند. اما نوسلفی‌ها کارکرد زن خارج از خانه را به‌صورت مطلق، جایز می‌دانند. سلفی‌ها دیدگاه سخت‌گیرانه‌ای نسبت به زنان در حوزه حقوق و وظایف دینی دارند.<ref>[http://salafi.darolelam.ir/article_155681.html فرمانیان، زن از منظر سلفیه، 1399ش، ص 49]</ref>


جریان نوگرا با رشیدرضای متأخر به سمت سلفیه منحرف شده است. با شاگردان مسیحی عبده به سمت سکولاریسم و تجددگرایی سوق پیدا کرده است. این که می‌گویم شاگردان مسیحی، افراد و مسلمانانی مثل عبدالرزاق با نوشتن کتاب الاسلام و اصول الحکم بودند که نهادینه کردند. او گفت اصلاً چه کسی گفته است که دین متولی پاسخ‌گویی به مسائل سیاسی ـ اجتماعی است. یک شیخ الازهری همان حرف‌هایی را که روشنفکران مسیحی می‌گفتند را در جهان اسلام مطرح کرد. گفت پیامبر چون مردم به او مراجعه کردند این طوری شد نه اینکه جزو شریعت‌اش و وحی بود که باید این کار را بکند. اگر مردم مراجعه نکرده بودند و پیامبر این کار را نکرده بود پیامبر وظیفه‌اش را انجام داده بود. اینکه گفتم نسل اول شاگردان بودند ولی کسانی از منظر اسلامی آمدند و این را تئوریزه کردند و منجر به جریان سکولار و تجددگرا شد. مشکل جریان سلفیه علی‌رغم کوشش خیلی زیادی که دارد این است که به پرسش امروز پاسخ نمی‌دهد. شما را به گذشته می‌برد و به امروز نمی‌آورد.
==جریان تجددگرا==
==جریان تجددگرا==
جریان تجددگرا پایگاه نخبگانی دارد. عموم مردم در جهان اسلام با آن ارتباط برقرار نمی‌کنند چون شما را به یک سنت دیگری ارجاع می‌دهد که مسلمانان با آن ارتباط ندارند.
اندیشه تجددگرا از دهه 1920 میلادی شروع به رشد کرد. این اندیشه در فرآیند رشد خود سه مرحله عمومی را طی کرده است.
 
* مرحله اول، مرحله لیبرالی: این مرحله مربوط به دوران استعمار کشورهای مسلمان از 1920 تا 1950 است.
* مرحله دوم، دوران ملی‌گرایی: این مرحله مربوط به دوره استقلال این کشورها از سال 1950 تا 1970 است.
* مرحله سوم، دوران تسلط رهیافت مارکسیستی است که از سالهای 1970 تا 1980 را دربرمی‌گیرد.<ref>پزشکی، صورت‌بندی مطالعات زنان درز جهان اسلام، 1389ش، ص 167</ref>
 
اندیشه تجددگرا به تجددگرای عرفی و اسلامی تقسیم می‌شود. رهیافت عرفی از منظر لیبرالی و ملی گرایانه به حقوق زنان نگاه می‌کند. رهیافت دینی دگر‌اندیش در مدرسه اسلامی تجدد به تصویر درآمد. احمد فارس شدیاق، فرح انطوان و بطرس بستانی از نویسندگان گرایش لیبرالی و [[رفاعه طهطاوی|'''رفاعه طهطاوی''']]، سید جمال الدین اسد آبادی، عبدالرحمن کواکبی  و [[محمد عبده|'''محمد عبده''']] از نویسندگان گرایش دینی هستند.


==جریان وسط==
[[قاسم امین|'''قاسم امین''']]، [[نظیره زین‌الدین|'''نظیره زین‌الدین''']]، [[طاهر حداد|'''طاهر حداد''']]، [[علی شریعتی|'''علی شریعتی''']]، محمد شحرور از مهم‌ترین متفکران تأثیرگذار اندیشه تجددگرا هستند. از دهه 1980 به بعد با تکوین نظریات جدید در فلسفه و علوم انسانی، گروه دیگری از نویسندگان اسلام گرا به وجود آمدند که می توان آنها را دگراندیش معرفت شناس نامید.  
ضعیف‌ترین خط، خط وسط هست. بیشترین طرفداران را آن دو جریان دارند. اما جریان وسط سعی می‌کند خلأهای هر دو گروه را پوشش بدهد. هم امروز را ببیند هم شما را به گذشته ببرد و دوباره به همین دنیا برگرداند. مثلاً امام به ما می‌گوید جمهوری. جمهوری مسأله‌ای هست که امروز اتفاق افتاده است. یک فقیه قرن هشتم نهم که به جمهوری فکر نکرده است. چون اصلاً مسأله نبوده است. پس مسأله را از امروز گرفته است. پس موضوع‌شناس است. می‌داند مسأله چیست. چون او دارد از این مسأله رنج می‌برد. چون یا کسی دارد او را به گذشته می‌برد و به امروز برنمی‌گرداند یا امروز را از جایی دیگر برایش برمی‌دارد می‌آورد و برایش کپی می‌کند و گذشته‌اش را قطع می‌کند.


جریان‌ها طیفی هستند، جریان اصلاحی، تجدد. هرکدام از این‌ها یک طیف‌اند. ممکن است ما یک جریان سلفی در اینجا داشته باشیم. مثلاً جریان سلفی سعودی. این جریان سلفی است ولی این مقدار با نوگرایی فاصله دارد. در این جریان تجددگرا هم به همین صورت است. ممکن است یک تجددگرا اینجا باشد یک تجددگرا اینجا. مثلاً ممکن است شما یک تجددگرا مثل جابری داشته باشید و بگویید راز عقب‌ماندگی شما این است که آن فلسفه عقلی که با ابن‌رشد در مغرب عربی شکل گرفته بود، چون در مشرق عربی با ملاصدرا و احادیث و اخبار مخلوط شد و مسلمانان را از آن بحث عقلانی خارج کرد این دلیل عقب‌ماندگی است. اگر به آن عقلانیت ابن رشدی برگردید می‌توانید به این سؤالاتتان پاسخ دهید. یعنی این دارد نقد تراث می‌کند. می‌گوید ما از یک جایی به بعد مسیر را اشتباه رفتیم. باید برگردیم تا جواب مشکلات را پیدا کنید. ولی توی همین طیف یک کسی دیگر را هم داریم فؤاد زکریا، می‌گوید شما مشکل دارید؟ راه حلش چیست؟ القطیع کامل بین التراث  یعنی بین گذشته و امروزت را قیچی کن و گذشته‌ات را کنار بگذار. این همه پرسش را جواب داده‌اند بردار و اجرا کن. می‌خواهم بگویم این یک طیف است. یعنی ممکن است جابری، ارگون، ابوزید را در  سلفی سنتی که در عربستان است می‌گوید که من‌السیاسه طردالسیاسه، از سیاستمدار انور سادات را چه کسانی ترور کردند؟ چه کسی می‌گوید انورسادات بما انزل الله است. هیچ کس نمی‌گوید. پس هر کس من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون. قاعده درست است که خروج بر حاکم مسلمان حرام است اما این حاکم مسلمان نیست. بما انزل الله نیست. انور سادات پس حکمش چیست؟ پس وجوب خروج می‌شود. پس جریان‌ها طیف هستند. هر جریانی را باید بررسی کنیم که طیف‌اش از کجا تا کجا را دربرمی‌گیرد. هر متفکری در کجای این جریان قرار می‌گیرد ولی یک اصول مشترکی باید وجود داشته که همه در آن طیف قرار بگیرند. یعنی نوع پیش‌فرض‌ها و نگاه به دین و مسائل علمی بین این‌ها مشترک است. یعنی هیچ متجددی پیدا نمی‌شود که بگوید دین متولی پاسخگویی به همه سؤالات است ولی هیچ نوگرایی هم نیست که دین را قبول نداشته باشد و اینکه به همه سؤالات شما موظف است پاسخ دهد. یا هیچ [[سلفی]] نیست که مرجعیت قرون مفضله را زیر سؤال برده باشد.
کسانی مانند [[نصر حامد ابوزید|'''نصر حامد ابوزید''']]، محمد عابد جابری، [[عبدالمجید شرفی|'''عبدالمجید شرفی''']] در جهان عرب و [[محمد مجتهد شبستری|'''محمد مجتهد شبستری''']] در ایران را می‌توان در این دسته جای داد.<ref>پزشکی، صورت‌بندی مطالعات زنان در جهان اسلام، 1389، ص 168- 173</ref> [[فاطمه مرنیسی|'''فاطمه مرنیسی''']] و [[نوال سعداوی|'''نوال سعداوی''']] در خط تجددگرایی جا می‌گیرند. فمینیست‌های مشهور جهان اسلام ذیل این جریان قرار می‌گیرند.<ref>[https://www.aparat.com/v/SXnib/%D8%AF%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86_%D9%86%D8%B4%D8%B3%D8%AA_%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C_%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87_%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86%DB%8C_%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%85_%D9%85%D9%86%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%B6%D9%84 شیخ‌حسینی، رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، 1399ش]</ref>


اما اتفاقی که درباره عقب‌ماندگی در نیمه قرن نوزده افتاد و تبدیل به یک خودآگاهی عمومی شد و به این نتیجه رسیده بودند که مجموعه‌ای از تحولات اتفاق افتاد که منجر به بحران هویت شد. این آدمی که در این وضعیت قرار دارد احساس می‌کند که دارد یک چیزی را از دست می‌دهد.اعلامیه بالفور در 1917 ضربه دیگری بود بر هویت مسلمانان. یهودیان در دوره عثمانی خیلی تلاش کردند که یک جایی را برای خودشان درست کنند اما هیچ‌وقت نتیجه نمی‌داد تا اینکه در نیمه‌های جنگ جهانی اول وزیر خارجه بریتانیا یک نامه به روچیلد می‌زند که نماینده در مجلس عوام انگلستان و از لیدرهای یهودیان  هست و به او می‌گوید که بریتانیا رسما متعهد می‌شود که از تأسیس یک کشور یهودی در اسرائیل، همین جایی که الان هست حمایت کند. این برای مسلمانان خیلی وحشتناک بود. همیشه پروژه‌ها شکست خورده بوده است، یک بار در آمریکای جنوبی و حالا در اینجا نهادینه شده است. [[فلسطین]] در حوزه عربی  اهمیت بسیار زیادی دارد. اسلام سنی در جهان عرب هویت‌اش را که سیزده قرن نظم‌اش بر اساس خلافت شکل گرفته بوده است و خلیفه برایش نماد شوکت اسلامی است و محور امت اسلامی است، از دست داد حالا تأسیس اسرائیل هم اضافه می‌شود. چهار جنگ عرب‌ها با اسرائیل انجام دادند که در همه‌اش شکست خوردند. در 1967 امید می‌بندند که جمال عبدالناصر آنها را از دست اسرائیل نجات می‌دهد اما باز شکست می‌خورند. این شکست در 1968 آنقدر مهم بود که از پا افتادند.
جریان‌ها طیفی هستند، جریان اصلاحی، تجدد. هرکدام از این‌ها یک طیف‌اند. ممکن است ما یک جریان سلفی در اینجا داشته باشیم. مثلاً جریان سلفی سعودی. این جریان سلفی است ولی این مقدار با نوگرایی فاصله دارد. در این جریان تجددگرا هم به همین صورت است.  
پان عربیسم، دهه 20 اخوان که نشان می‌دهد مدام مفاهیم دموکراسی چیست؟ یعنی همه این بحث‌هایی که به لحاظ عملی اتفاق می‌افتد و ورود اندیشه‌ها و شکل‌گیری ایدئولوژی‌ها که خصوصاً در نیمه اول قرن بیستم در حوزه عربی اتفاق می‌افتد از سر جمع اینها می‌توان گفت اتفاقی به نام بحران هویت به وجود آمد. جهان اسلام یکی یکی شاکله‌های هویتی‌اش را از دست می‌دهد و منتظر یک منجی است. چه به لحاظ عملی به خاطر این اتفاقاًتی که افتاده است و چه به لحاظ فکری بتواند به همه پرسش‌های اینها پاسخ بدهد.  


داعش اینجا تعریف می‌شود. یک انسانی که از همه جا بریده است، از همه جا ناامید شده است، یک کسی آمده است و به او می‌گوید پرچم خلافت را بلند کن. صرف اینکه یک نفر بخواهد پرچم خلافت را در جهان اسلام بالا کند علی‌الحساب چند میلیون آدم دور او جمع می‌شوند. چرا؟ چون دست روی این نقطه ضعف خیلی‌ها گذاشتند. این یک چیزی است که آن انسان به لحاظ فکری ازش رنج می‌برد. حالا ممکن است به صورت عملیاتی بیاید و بگوید اشتباه کردم ولی روی نقطه مهمی دست گذاشته است. همه کسانی که به داعش پیوستند دیوانه و روانی نبودند. یعنی کسی که در اروپا پزشک است و می‌آید در موصل می‌جنگد او حتماً به لحاظ فکری به این نتیجه رسیده است که این ایده‌ای که اینجا مطرح شده است دارد خلأ هویتی او را پاسخ می‌دهد. اینکه این جریان چه کرده است باید مجزا در مورد آن صحبت کرد که مثلاً سلفیه افراطی یا سلفیه جهادی به قول خودشان، این نظام فکری که پیدا کرده است چیست؟
ممکن است یک تجددگرا را بتوان در جریان وسط قرار داد در جریان تجددگرا هم جای بگیرد. یک تجددگرا مثل محمد عابد جابری راز عقب‌ماندگی مسلمانان را خروج از بحث عقلانی می‌داند. خروج از عقلانیت به‌دلیل اختلاط فلسفه عقلی که با ابن‌رشد در مغرب عربی شکل گرفته بود، با مشرق عربی به رهبری ملاصدرا و احادیث و اخبار است.  


حداقل سه کلان‌جریان در جهان اسلام در پاسخ به بحران هویتش به وجود آمد. هیچ فردی در جهان اسلام وجود ندارد مگر اینکه در یکی از این سه جریان جا می‌گیرد. می‌خواهد شیعه باشد، زیدی باشد، سنی باشد، هر چه می‌خواهد باشد. مسلمان باشد. هر مسلمانی ذیل یکی از سه تا قرار می‌گیرد.  
اگر جهان اسلام به عقلانیت ابن رشدی برگردد، می‌تواند عقب‌ماندن خود را جبران کند. محمد عابد جابری نقد تراث می‌کند. می‌گوید ما از یک جایی به بعد مسیر را اشتباه رفتیم. باید برگردیم تا جواب مشکلات را پیدا کنیم. ولی در همین طیف یک کسی دیگر را هم داریم فؤاد زکریا، می‌گوید شما مشکل دارید؟ راه حلش چیست؟ القطیع کامل بین التراث یعنی بین گذشته و امروزت را قیچی کن و گذشته‌ات را کنار بگذار.  
==اندیشمندان زن جریان وسط==


در بخش دوم تمرکز ما بر جریان دوم با تکیه بر روی [[اندیشمندان زن]] دوره معاصر می‌رود که در الگوی هویت‌بخش ما چند [[زن]] شاخص  [[زینب غزالی]]، [[عائشه عبدالرحمان]] یا [[بنت‌الشاطئ]] است و [[منی ابوالفضل]] که [[زن]] [[طه الوانی]] است. این دو [[زن]] و [[شوهر]] اندازه صد تا متفکر در دوره معاصر آورده فکری داشتند.  
پرسش را دیگران جواب داده‌اند باید برداشته شود و اجرا شود. هر جریانی باید بررسی شود که طیف‌اش از کجا تا کجا را دربرمی‌گیرد. هر متفکری در کجای این جریان قرار می‌گیرد ولی یک اصول مشترکی باید وجود داشته که همه در آن طیف قرار بگیرند.  


[[فاطمه مرنیسی]] و [[نوال سعداوی]] در خط سوم یعنی تجددگرایی جا می‌گیرند. [[فمینیست‌ها]]ی مشهور ذیل جریان تجددگرا قرار می‌گیرند.
نوع پیش‌فرض‌ها و نگاه به دین و مسائل علمی بین این‌ها اشتراک وجود دارد. یعنی هیچ متجددی پیدا نمی‌شود که بگوید دین متولی پاسخگویی به همه سؤالات است ولی هیچ نوگرایی هم نیست که دین را قبول نداشته باشد. یا هیچ سلفی نیست که مرجعیت قرون مفضله را زیر سؤال برده باشد.<ref>شیخ‌حسینی، رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، 1399ش</ref>
در جریان وسط یکی از نقاط مورد توجه‌شان اتفاقاً بحث [[مطالعات زنان]] است. من می‌گویم که تمرکز [[منی ابوالفضل]] بر روی سه حوزه است که یکی از آن حوزه‌ها [[مطالعات زنان]] است. تمرکز ما هم بر همین جریان است. [[مطالعات زنان اسلام]] را اگر بخواهد بر اساس مبانی اسلامی بازخوانی کند خروجی‌اش چه می‌شود؟ این خیلی متفاوت است و جذابیت مطرح کردن چنین متفکرانی در فضای امروز جمهوری اسلامی به این برمی‌گردد که خیلی از کلیات اندیشه را ما با هم مشترکیم و ممکن است آنها خیلی پیشرفت کرده باشند. در این بحث خیلی از ما جلوتر باشند.


[[اندیشمندان زن]] هویت‌بخش در جریان وسط عبارتند از [[زینب  غزالی]]، [[عائشه عبدالرحمان]] یا [[بنت الشاطئ]] و [[منی ابوالفضل]]. دو نفر اول به صورت فردی مطرح‌اند. نفر سوم یک جریان شکل داده است. یک مدرسه شکل داده است.  
==جریان وسط==
در میان جریان‌های حاضر در جهان اسلام جریان وسط کمترین طرفدار را نسبت به دو جریان دیگر به خود اختصاص داده است. جریان وسط سعی می‌کند خلأهای هر دو گروه را پوشش بدهد. جریان وسط مساله را در دیالکتیک گذشته و حال می‌بیند.  


[[زینب غزالی]] یک تک‌ستاره است او مفسر قرآن است. [[زینب غزالی]]،  [[عائشه عبدالرحمان]] یا [[بنت الشاطئ]] مؤسس [[الاخوات المسلمات]] است. [[زینب غزالی]] قبل از اینکه [[حسن البنا]] [[اخوان]] را تأسیس کند جمعیتی به نام [[السیدات المسلمات]] را مدیریت می‌کند. نشریه‌ای را هم با همین عنوان منتشر می‌کنند. وقتی [[حسن البنا]] [[اخوان]] را در 1928 تأسیس می‌کند به [[زینب غزالی]] پیشنهاد می‌دهد که مدیریت شاخه [[زنان]] را با نام [[الاخوات المسلمات]] بر عهده بگیرد. آن [[اخوان‌المسلمین]] هست این [[اخوات‌المسلمات]] می‌شود. به دلایلی [[زینب غزالی]] این را به صورت رسمی نمی‌پذیرد ولی همکاری‌اش با اخوان ادامه پیدا می‌کند. [[زینب غزالی]]، یک متفکری است که در همین خط وسط اصلاحی دارد حرکت می‌کند و آورده‌های قرآنی برای [[جامعه زنان]] دارد. [[زن مسلمان]]ی که کلیات جریان نوگرا را قبول دارد حالا می‌خواهد یک پاسخی به این بحران هویت بدهد. میراث [[زینب غزالی]] را از این منظر می‌شود مطالعه کرد.
به عنوان مثال: طرح مساله «جمهوری» در نگاه امام خمینی. «جمهوری» مسأله‌ای است که در قرن 13 مطرح می‌شود. این در حالی است که فقیه قرن هشتم یا نهم به مساله «جمهوری» فکر نکرده‌است، زیرا در این بازه زمانی «جمهوری» مسأله نبوده است.<ref>شیخ‌حسینی، رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، 1399ش</ref> فقیه معاصر با توجه به مسائل جدید، موضع شناسی می‌کند، و برای حل مساله به گذشته رجوع کرده و حکم مساله را استخراج می‌نماید.<ref>شیخ‌حسینی، رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، 1399ش</ref>
===اندیشمندان زن جریان وسط===


ایشان 2015 فوت شد. یک کتابی به نام [[ایام من حیاتی]] دارد که چند تا ترجمه در ایران شده است. ولی کارهای قرآنی‌اش کمتر دیده شده است. مثلاً [[نظرات فی کتاب الله]]، [[بعث جدید]]. خود [[زینب غزالی]] با [[حسن البنا]] بیعت می‌کند. دوره‌ای که جمال عبدالناصر اخوان را منحل می‌کند بخش زیادی از آثار فکری، و کسی که نمایندگی می‌کند از اخوان، آثار [[زینب غزالی]] هست تا اینکه خود [[زینب غزالی]] را هم زندان می‌کنند. [[ایام من حیاتی]] خاطرات زندان هست که [[زینب غزالی]] نوشته و چند تا ترجمه هم در ایران از آن شده است. ما در این مرحله با یک چنین متفکری مواجهیم.
در الگوی هویت‌بخش جهان اسلام چند زن شاخص وجود دارد [[زینب غزالی|'''زینب غزالی''']]، [[عائشه عبدالرحمان|'''عائشه عبدالرحمان''']] یا '''[[بنت‌الشاطئ]]''' و [[منی ابوالفضل|'''منی ابوالفضل''']] که '''[[همسر]]''' طه الوانی است. منی ابوالفضل و طه الوانی از شخصیت‌های تاثیر گذار معاصر به شمار می‌روند. زینب غزالی و عائشه عبدالرحمان به صورت فردی تاثیرگذار بوده‌اند اما منی ابوالفضل به جهت راه‌اندازی یک جریان تفکری شهرت پیدا کرده است.<ref>شیخ‌حسینی، رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، 1399ش</ref>


در ادامه یک دانشمندی است که سطح طراز بالاتری دارد. خانم [[عایشه عبدالرحمان]] یا [[بنت الشاطئ]]. [[بنت الشاطئ]] پدرش یک الازهری و فارغ التحصیل الازهر هست. [[بنت الشاطئ]] لقبی است که خودش به خودش می‌دهد به معنای [[دختر ساحل]]. متولد 1913 هست و فوتش هم 1998 است. [[بنت الشاطئ]] در بحث‌های اسلامی به جایی می‌رسد که در الازهر کرسی‌های سخنرانی دارد. دومین [[زن]]ی است که در الاهرام یک ستون ثابت دارد. اولین [[زن]]ی است که جایزه ملک فیصل که در جهان اسلام جایزه مهمی است، در حوزه علوم اسلامی می‌برد. یک استاد مدعوی در کلیت‌های شریعت یا شریعت است. علوم قرآنی که در الجزایر و بیروت و حتی امارات و مصر شناخته‌شده هست.  
یکی از نقاط مورد توجه‌ جریان وسط بحث مطالعات زنان است. منی ابوالفضل از متفکران تاثیرگذار در این حوزه می‌باشد. منی ابوالفضل به بازخوانی مطالعات زنان اسلام بر اساس مبانی اسلامی می‌پردازد.<ref>شیخ‌حسینی، رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، 1399ش</ref>


[[عایشه عبدالرحمان]] [[زن]]ی است که به لحاظ فکری در خط وسط دارد حرکت می‌کند. همسر [[امین خولی]] هست که خودش یک استاد برجسته الازهری هست. مهم‌ترین اثرش همان [[التفسیر البیان فی علوم القرآن]]، [[القران و قضایا الانسان]] است. یک حوزه تمرکز که [[عایشه عبدالرحمان]] یا [[بنت الشاطی]] دارد برای اینکه بیاید جایگاه [[زن مسلمان]] را احیا کند شروع می‌کند و مجموعه آثاری می‌نویسد با عنوان [[بنات النبی]]، و آن شخصیت‌محوری برای [[عایشه عبدالرحمان]] [[حضرت زینب]] هست. ایشان یک کتابی با عنوان [[البطله الکربلا]] دارد، [[قهرمان کربلا]].
==جستارهای وابسته==
* [[منی ابوالفضل]]
* محمدبن‌عبدالوهاب
* محمدبن‌علی سنوسی
* محمد بن احمد عبدالله
* احمد فارس الشدیاق
* فرح انطوان
* بطرس بستانی
* فرح انطوان
* [[رفاعه طهطاوی]]
* سید جمال الدین اسد آبادی
* عبدالرحمن کواکبی
* [[محمد عبده]]
* [[قاسم امین]]
* [[نظیره زین‌الدین]]
* [[طاهر حداد]]
* [[علی شریعتی]]
* محمد شحرور
* [[نصر حامد ابوزید]]
* محمد عابد جابری
* [[عبدالمجید شرفی]]
* [[محمد مجتهد شبستری]]
* [[زینب غزالی]]
* [[عائشه عبدالرحمان]]
* زینب بنت الشاطی
* طه الوانی
* الاخوات المسلمات
*  سیدات المسلمات


وجود این متفکران [[زن مسلمان]] خط وسط،اعتماد به نفسی را به وجود آورده که [[زنان]] یک قدمی را جلوتر بگذارد.
==پانویس==
{{پانویس}}


==منابع مرتبط==
==منابع مرتبط==
#[[از جنبش تا نظریه اجتماعی تاریخ دو قرن فمینیسم، تالیف: حمیرا مشیرزاده تهران، نشر شیرازه]]
*پزشکی، محمد، صورت بندی مطالعات زنان در جهان اسلام، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1389 ش.
# [[فمینیسم و دانش‌های فمینیستی، ترجمه و نقد ادبی از مقالات دائره‌المعارف فلسفی روتلیج، 1382، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان]]
* دومین نشست علمی رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، پژوهشکده مطالعات تمدنی و مرکز همکاری های علمی و بین الملل ، یکشنبه 1399/4/15 ، ارائه دهنده مختار شیخ حسینی، دبیر علمی حجت السلام والمسلمین دکتر حبیب اله بابایی
# [[مبانی فلسفی فمینیسم، خسرو باقری، تهران: وزارت علوم، تحقیقات و فن‌آوری: دفتر برنامه‌ریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی]]
* اسماعیلی، محمد مهدی، غدیری، سید شهاب،  تأملی در جریان نوسلفی‌ها: محمدالعریفی و تأثیر خطابه در نفوذ آراء، فصلنامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره 50، شماره 3، پاییز 1399
# [[بستان، فمنیسم، مجید دهقان، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان]]
* فرمانیان، مهدی، زن از منظر سلفیه، دوفصلنامه علمی پژوهشی سلفی پژوهی، سال ششم، شماره دوازدهم، پاییز و زمستان 1399
# [[دانش‌های فمنیستی، مترجمان عباس یزدانی و بهروز جندقی، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان]]
[[رده: ویکی‌جنسیت]]
# [[فمینیسم، جین فریدمن، ترجمه فیروزه مهاجر، چاپ اول، انتشارات آشیان، 1381]]
# [[جنس دوم، سیمون دوبوار، ترجمه قاسم صنعوی، چاپ دوم، نشر توس، 1380]]
# [[جریان‌شناسی دفاع از حقوق زنان، چاپ اول، قم، انتشارات موسسه فرهنگی، ابراهیم شفیعی]]
# [[المرأة والعمل السیاسی، هبه رئوف، چاپ اول، آمریکا]]
# [[فمینیسم، نرگس رودگر، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چاپ دوم، 1394]]
 
[[رده:نظریه‌ها]]
[[رده:نظریه‌ها]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۴:۴۲

جریان‌های زنان در جهان اسلام؛ اصلاحی، وسط و تجددگرا.

در جهان اسلام معاصر( نیمه دوم قرن نوزده)، یک پرسش بنیادینی شکل گرفته است. این پرسش، پرسش از عقب‌ماندگی است که تبدیل به بحران هویت در جهان اسلام شده است. سه کلان‌ جریان اصلاحی، وسط و تجددگرا در صدد پاسخ‌گویی به علت عقب‌ماندگی زنان مسلمان هستند.

خطا در ایجاد بندانگشتی: پرونده وجود ندارد

جریان سلفی و نوسلفی

جنبش‌های سلفی از آغاز سده هجدهم میلادی در جهان اسلام شکل گرفت و تا نیمه قرن نوزدهم میلادی تداوم پیدا کرد. این جنبش شامل نهضت محمدبن‌عبدالوهاب در عربستان، نهضت محمدبن‌علی سنوسی در شمال آفریقا و لیبی و نهضت محمد بن احمد عبدالله در سودان می‌شود.[۱]

نوسلفیان مانند سلفی‌ها، به تفسیر تحت‌الفظی متون می‌پردازند. آنها عمل‌گرا هستند و با فن‌آوری، ارتباط نزدیکی دارند و برخلاف جریان سلفی رویکردی آشتی‌آمیز نسبت به حقوق زنان دارند.[۲]

در حوزه انسان‌شناسی، دیدگاه سلفی(ابن تیمیه، وهابیون ، سلفیه جهادی و برخی شخصیت‌های اخوان‌المسلمین) نگاه منفی به زن دارند. اما نوسلفی‌ها زن را در کرامت و انسانیت، همتای مرد می‌دانند. در کارکردشناسی، سلفی‌ها وظیفه زن را خانه‌داری می‌دانند و در صورت ضرورت، کارکردی غیر از خانه‌داری را می‌پذیرند. اما نوسلفی‌ها کارکرد زن خارج از خانه را به‌صورت مطلق، جایز می‌دانند. سلفی‌ها دیدگاه سخت‌گیرانه‌ای نسبت به زنان در حوزه حقوق و وظایف دینی دارند.[۳]

جریان تجددگرا

اندیشه تجددگرا از دهه 1920 میلادی شروع به رشد کرد. این اندیشه در فرآیند رشد خود سه مرحله عمومی را طی کرده است.

  • مرحله اول، مرحله لیبرالی: این مرحله مربوط به دوران استعمار کشورهای مسلمان از 1920 تا 1950 است.
  • مرحله دوم، دوران ملی‌گرایی: این مرحله مربوط به دوره استقلال این کشورها از سال 1950 تا 1970 است.
  • مرحله سوم، دوران تسلط رهیافت مارکسیستی است که از سالهای 1970 تا 1980 را دربرمی‌گیرد.[۴]

اندیشه تجددگرا به تجددگرای عرفی و اسلامی تقسیم می‌شود. رهیافت عرفی از منظر لیبرالی و ملی گرایانه به حقوق زنان نگاه می‌کند. رهیافت دینی دگر‌اندیش در مدرسه اسلامی تجدد به تصویر درآمد. احمد فارس شدیاق، فرح انطوان و بطرس بستانی از نویسندگان گرایش لیبرالی و رفاعه طهطاوی، سید جمال الدین اسد آبادی، عبدالرحمن کواکبی و محمد عبده از نویسندگان گرایش دینی هستند.

قاسم امین، نظیره زین‌الدین، طاهر حداد، علی شریعتی، محمد شحرور از مهم‌ترین متفکران تأثیرگذار اندیشه تجددگرا هستند. از دهه 1980 به بعد با تکوین نظریات جدید در فلسفه و علوم انسانی، گروه دیگری از نویسندگان اسلام گرا به وجود آمدند که می توان آنها را دگراندیش معرفت شناس نامید.

کسانی مانند نصر حامد ابوزید، محمد عابد جابری، عبدالمجید شرفی در جهان عرب و محمد مجتهد شبستری در ایران را می‌توان در این دسته جای داد.[۵] فاطمه مرنیسی و نوال سعداوی در خط تجددگرایی جا می‌گیرند. فمینیست‌های مشهور جهان اسلام ذیل این جریان قرار می‌گیرند.[۶]

جریان‌ها طیفی هستند، جریان اصلاحی، تجدد. هرکدام از این‌ها یک طیف‌اند. ممکن است ما یک جریان سلفی در اینجا داشته باشیم. مثلاً جریان سلفی سعودی. این جریان سلفی است ولی این مقدار با نوگرایی فاصله دارد. در این جریان تجددگرا هم به همین صورت است.

ممکن است یک تجددگرا را بتوان در جریان وسط قرار داد در جریان تجددگرا هم جای بگیرد. یک تجددگرا مثل محمد عابد جابری راز عقب‌ماندگی مسلمانان را خروج از بحث عقلانی می‌داند. خروج از عقلانیت به‌دلیل اختلاط فلسفه عقلی که با ابن‌رشد در مغرب عربی شکل گرفته بود، با مشرق عربی به رهبری ملاصدرا و احادیث و اخبار است.

اگر جهان اسلام به عقلانیت ابن رشدی برگردد، می‌تواند عقب‌ماندن خود را جبران کند. محمد عابد جابری نقد تراث می‌کند. می‌گوید ما از یک جایی به بعد مسیر را اشتباه رفتیم. باید برگردیم تا جواب مشکلات را پیدا کنیم. ولی در همین طیف یک کسی دیگر را هم داریم فؤاد زکریا، می‌گوید شما مشکل دارید؟ راه حلش چیست؟ القطیع کامل بین التراث یعنی بین گذشته و امروزت را قیچی کن و گذشته‌ات را کنار بگذار.

پرسش را دیگران جواب داده‌اند باید برداشته شود و اجرا شود. هر جریانی باید بررسی شود که طیف‌اش از کجا تا کجا را دربرمی‌گیرد. هر متفکری در کجای این جریان قرار می‌گیرد ولی یک اصول مشترکی باید وجود داشته که همه در آن طیف قرار بگیرند.

نوع پیش‌فرض‌ها و نگاه به دین و مسائل علمی بین این‌ها اشتراک وجود دارد. یعنی هیچ متجددی پیدا نمی‌شود که بگوید دین متولی پاسخگویی به همه سؤالات است ولی هیچ نوگرایی هم نیست که دین را قبول نداشته باشد. یا هیچ سلفی نیست که مرجعیت قرون مفضله را زیر سؤال برده باشد.[۷]

جریان وسط

در میان جریان‌های حاضر در جهان اسلام جریان وسط کمترین طرفدار را نسبت به دو جریان دیگر به خود اختصاص داده است. جریان وسط سعی می‌کند خلأهای هر دو گروه را پوشش بدهد. جریان وسط مساله را در دیالکتیک گذشته و حال می‌بیند.

به عنوان مثال: طرح مساله «جمهوری» در نگاه امام خمینی. «جمهوری» مسأله‌ای است که در قرن 13 مطرح می‌شود. این در حالی است که فقیه قرن هشتم یا نهم به مساله «جمهوری» فکر نکرده‌است، زیرا در این بازه زمانی «جمهوری» مسأله نبوده است.[۸] فقیه معاصر با توجه به مسائل جدید، موضع شناسی می‌کند، و برای حل مساله به گذشته رجوع کرده و حکم مساله را استخراج می‌نماید.[۹]

اندیشمندان زن جریان وسط

در الگوی هویت‌بخش جهان اسلام چند زن شاخص وجود دارد زینب غزالی، عائشه عبدالرحمان یا بنت‌الشاطئ و منی ابوالفضل که همسر طه الوانی است. منی ابوالفضل و طه الوانی از شخصیت‌های تاثیر گذار معاصر به شمار می‌روند. زینب غزالی و عائشه عبدالرحمان به صورت فردی تاثیرگذار بوده‌اند اما منی ابوالفضل به جهت راه‌اندازی یک جریان تفکری شهرت پیدا کرده است.[۱۰]

یکی از نقاط مورد توجه‌ جریان وسط بحث مطالعات زنان است. منی ابوالفضل از متفکران تاثیرگذار در این حوزه می‌باشد. منی ابوالفضل به بازخوانی مطالعات زنان اسلام بر اساس مبانی اسلامی می‌پردازد.[۱۱]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. پزشکی، صورت‌بندی مطالعات زنان در جهان اسلام، 1389ش، ص 38
  2. اسماعیلی و غدیری، تأملی در جریان نوسلفی‌ها: محمدالعریفی و تأثیر خطابه در نفوذ آراء، 1399ش، ص 747
  3. فرمانیان، زن از منظر سلفیه، 1399ش، ص 49
  4. پزشکی، صورت‌بندی مطالعات زنان درز جهان اسلام، 1389ش، ص 167
  5. پزشکی، صورت‌بندی مطالعات زنان در جهان اسلام، 1389، ص 168- 173
  6. شیخ‌حسینی، رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، 1399ش
  7. شیخ‌حسینی، رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، 1399ش
  8. شیخ‌حسینی، رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، 1399ش
  9. شیخ‌حسینی، رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، 1399ش
  10. شیخ‌حسینی، رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، 1399ش
  11. شیخ‌حسینی، رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، 1399ش

منابع مرتبط

  • پزشکی، محمد، صورت بندی مطالعات زنان در جهان اسلام، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1389 ش.
  • دومین نشست علمی رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، پژوهشکده مطالعات تمدنی و مرکز همکاری های علمی و بین الملل ، یکشنبه 1399/4/15 ، ارائه دهنده مختار شیخ حسینی، دبیر علمی حجت السلام والمسلمین دکتر حبیب اله بابایی
  • اسماعیلی، محمد مهدی، غدیری، سید شهاب، تأملی در جریان نوسلفی‌ها: محمدالعریفی و تأثیر خطابه در نفوذ آراء، فصلنامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره 50، شماره 3، پاییز 1399
  • فرمانیان، مهدی، زن از منظر سلفیه، دوفصلنامه علمی پژوهشی سلفی پژوهی، سال ششم، شماره دوازدهم، پاییز و زمستان 1399