نورالهدی منگنه: تفاوت میان نسخهها
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
با توجه به این که نورالهدی از کودکی تحت آموزش و تربیت مستقیم معلمان فرانسوی قرار داشته، و طبیعی است که شیفته فرهنگ غرب باشد. او خود و خانواده خویش را روشنفکر معرفی کرده در فعالیتهای اجتماعی، همه تلاش خود را به کار گرفته تا فرهنگ مردم ایران را به سوی فرهنگ و شیوه زندگی غربی سوق دهد. او و همفکرانش تحت تأثیر آموزههای میرزا ملکم خان، بزرگترین روشنفکر آن زمان، میکوشیدند تا آموزههای غربی را در لباس دین، در جامعه آن روز گسترش دهند. در باره عقاید دینی نورالهدی، اطلاعات چندانی در دست نیست و از نوشتههایش هم در این باره چیزی به دست نمیآید؛ اما روش زندگی و عکسهایی که از زمان جوانی او به جای مانده، نشاندهنده عدم تقیدش به [[حجاب]] و پوشش اسلامی است. عضویت او در« [[کانون بانوان]]»( مرکز رسمی کشف حجاب در ایران) و [[جمعیت نسوان وطنخواه]] و تلاش برای دین زدایی از [[زنان]] کشور میتواند دلیلی بر گرایشهای سوسیالیستی وی باشد؛ زیرا این جمعیت، در مجلهای به نام« [[جمعیت نسوان وطنخواه]]»، که ارگان رسمی این جمعیت به شمار میرفت و نورالهدی در آن مقاله مینوشت، دارای گرایشهای سوسیالیستی بود. از سوی دیگر، او در مجله« [[زبان زنان]]» به سردبیری [[صدیقه دولت آبادی]] نیز فعالیت میکرد. این مجله نیز دارای گرایشهای سوسیالیستی بوده است.<ref> فصلنامه گفتگو، زمستان 1382، ش 38 ، ص 63؛ زبان زنان، 7 ربیع الثانی 1339</ref> بنابراین، درباره او میتوان ادعا کرد که به آموزههای دینیِ شیعهای اعتقاد نداشته است. | با توجه به این که نورالهدی از کودکی تحت آموزش و تربیت مستقیم معلمان فرانسوی قرار داشته، و طبیعی است که شیفته فرهنگ غرب باشد. او خود و خانواده خویش را روشنفکر معرفی کرده در فعالیتهای اجتماعی، همه تلاش خود را به کار گرفته تا فرهنگ مردم ایران را به سوی فرهنگ و شیوه زندگی غربی سوق دهد. او و همفکرانش تحت تأثیر آموزههای میرزا ملکم خان، بزرگترین روشنفکر آن زمان، میکوشیدند تا آموزههای غربی را در لباس دین، در جامعه آن روز گسترش دهند. در باره عقاید دینی نورالهدی، اطلاعات چندانی در دست نیست و از نوشتههایش هم در این باره چیزی به دست نمیآید؛ اما روش زندگی و عکسهایی که از زمان جوانی او به جای مانده، نشاندهنده عدم تقیدش به [[حجاب]] و پوشش اسلامی است. عضویت او در« [[کانون بانوان]]»( مرکز رسمی کشف حجاب در ایران) و [[جمعیت نسوان وطنخواه]] و تلاش برای دین زدایی از [[زنان]] کشور میتواند دلیلی بر گرایشهای سوسیالیستی وی باشد؛ زیرا این جمعیت، در مجلهای به نام« [[جمعیت نسوان وطنخواه]]»، که ارگان رسمی این جمعیت به شمار میرفت و نورالهدی در آن مقاله مینوشت، دارای گرایشهای سوسیالیستی بود. از سوی دیگر، او در مجله« [[زبان زنان]]» به سردبیری [[صدیقه دولت آبادی]] نیز فعالیت میکرد. این مجله نیز دارای گرایشهای سوسیالیستی بوده است.<ref> فصلنامه گفتگو، زمستان 1382، ش 38 ، ص 63؛ زبان زنان، 7 ربیع الثانی 1339</ref> بنابراین، درباره او میتوان ادعا کرد که به آموزههای دینیِ شیعهای اعتقاد نداشته است. | ||
== | ==فعالیتهای سیاسی و اجتماعی== | ||
شکست در | شکست در [[ازدواج]]، در آغاز زندگی، خانم منگنه را مدتی منزوی و گوشهگیر کرد؛ ولی پس از چندی، با مشارکت در تأسیس« [[جمعیت نسوان وطنخواه]]»، فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود را آغاز کرد.<ref> ر ک: زن در ایران و جهان، ص 154</ref>. مدت فعالیت سیاسی فرهنگی- اجتماعی او بیش از نیم قرن است.<ref> ر ک: همان، ص 153</ref>. | ||
*مشارکت در تاسیس جمعیت نسوان وطنخواه | *مشارکت در تاسیس جمعیت نسوان وطنخواه | ||
نورالهدی در باره نقش خود در تاسیس این جمعیت | نورالهدی در باره نقش خود در تاسیس این جمعیت میگوید:« [[جمعیت نسوان وطنخواه]]، از بانوان ترقیخواه، در سال 1301 خورشیدی تشکیل گردیده بود. جمعی از بانوان، کمر همت بسته بودیم برای بنیانگذاری ترقیات، آزادی، پیشرفت و تعلیمات و به طور کلی، برای بهبود [[زنان]] عالم قد علم کرده بودیم. هیأت مدیره آن، ده نفر از بانوان منتخب جمعیت بودند که رئیس جمعیت مزبور، با انتخاب اعضا، خانم [[محترم اسکندری]] و این جانب در آن هیأت منشی اول انتخاب شده بودم». خانم منگنه افزون برداشتن مسؤولیت منشی اول، کار دعوت از اعضا و ایراد برخی سخنرانیها را نیز به عهده داشت. وی در این باره مینویسد:« هر هفته، جلسات منظم سخنرانی داشتیم. خود من، هر هفته سیصد کارت دعوت را مینوشتم و به خانه زنان میفرستادم. آن زمان، تلفن در همه خانهها نبود و من این کار را به وسیله مستخدمین خودم انجام میدادم».<ref> نورالهدی منگنه، شمه ای از سرگذشت من</ref> پس از درگذشت نخستین رئیس این جمعیت، باز در رأیگیری تازه، وی دوباره به سمت منشی اول انتخاب شد و همان کارها را تا انحلال این جمعیت انجام میداد. <ref>دیوان منگنه، ص 12 ـ 13</ref> | ||
*نویسندگی | *نویسندگی | ||
# | #مجله جمعیت نسوان وطنخواه: این مجله در سال 1302 شمسی با صاحب امتیازی بانو شاهزاده ملوک اسکندری منتشر شد. | ||
#ستاره ایران و مجله زبان زنان به صاحب امتیازی [[صدیقه دولت آبادی]] | #ستاره ایران و مجله زبان زنان به صاحب امتیازی [[صدیقه دولت آبادی]] | ||
#روزنامه بانوان متعلق به فخر عظمی ارغون | #روزنامه بانوان متعلق به فخر عظمی ارغون | ||
#روزنامه زن امروز به صاحب امتیازی [[بدرالملوک تکین (بامداد)]] مقالات بسیاری نوشت.ه.تالیفات قلمی او | #روزنامه زن امروز به صاحب امتیازی [[بدرالملوک تکین (بامداد)]] مقالات بسیاری نوشت.ه.تالیفات قلمی او عبارتاند از: رهآموز خانواده، دوست شما، صحنه ای زندگی، پندآموز، ناقوس، فانوس، آداب معاشرت، تدبیر منزل، دیوان اشعار، تگرگ، گلگشت.<ref> زنان در تاریخ سیاسی- اجتماعی ایران ، ص 67</ref> | ||
علاوه بر | علاوه بر اینها خود نیز مجله ماهنامه بی بی را از سال 1334 منتشر میکرد که نشریهای علمی، ادبی و انتقادی بود. | ||
* شرکت در | * شرکت در کمیسیونها | ||
خانم منگنه در همه | خانم منگنه در همه کمیسیونهای جمعیت نسوان وطنخواه،<ref> همان، ص 25 و 26</ref>. که مهمترین آنها، کنگره [[زنان]] شرق بود، عضوی مؤثر به شمار میآمد. همسو با سیاستهای دینزدایی و غربگرایی پهلوی اول و در راه تغییر فرهنگ دینی زنان و آمادهسازی زمینه کشف حجاب، در پاییز سال 1311، کنگره زنان شرق، در تهران برگزار شد. در این کنگره، زنان تجددطلب و غربگرا، از کشورهای عرب دعوت شده بودند که در بین آنان میتوان از خانمها نورحماده از بیروت، حنیفه خوری از مصر و سید فاطمه از عراق نام برد. خانم منگنه در این باره مینویسد:« ما چندین کیمسیون تشکیل دادیم... و اینجانب در همه این کمیسیونها شرکت داشتم. هر روز جلسهای به نام کنفرانس و با حضور خانمهای عرب دایر میشد و مذاکراتی درباره بی حجابی و ترقی زنان مطرح میگردید».<ref>دیوان منگنه، ص 15.</ref> <ref group="پانویس">در پایان این کنگره، خانم مستوره افشار، رئیس جمعیت نسوان وطنخواه، در گزارش خود، از فعالیتهای خانم منگنه و بعضی دیگر از فعالان این جمعیت، مانند محترم اسکندری، نامی نمیبَرد و همین امر، باعث خشنودی آنان میشود، به گونهای که پس از این کنگره، نورالهدی و عدهای از زنان تجدد طلب، از جمعیت نسوان وطنخواه کنارهگیری کردند. کنارهگیری خانم منگنه فقط نه به این دلیل که در گزارش، نامی از او برده نشده است، نشان از آن دارد که شعارهای ایشان در حمایت از زنان و آزادی آنان از واقعیت تهی و تنها برای خودنمایی و کسب شهرت بوده است. نکته جالب، این است که در عکسی که خانم منگنه در کتاب خود( دیوان نورالهدی منگنه) از این کنگره چاپ کرده، دیده میشود که تنها زنان دعوت شده خارجی و بعضی از زنان متجدد، مانند او و [[صدیقه دولت آبادی]]، بی حجاب هستند؛ اما دیگر زنان شرکتکننده در کنگره، چادر و حجاب کامل دارند و این، ریشهدار بودن پوشش چادر، در بین زنان ایرانی عصر رضا شاه را نشان میدهد.</ref> | ||
* شرکت در [[کانون بانوان]] | * شرکت در [[کانون بانوان]] | ||
در سال 1314، رضا شاه به علی اصغر حکمت، وزیر معارف، دستوی | در سال 1314، رضا شاه به علی اصغر حکمت، وزیر معارف، دستوی میدهد که جمعیتی از زنان آزادیخواه تهرانی تشکیل دهد. این جمعیت، میبایست اساسنامهای تهیه کرده، در اختیار وزیر معارف بگذارد و از او بخواهد که حمایت خود را از آنان اعلام کند. بعدها این جمعیت« [[کانون بانوان]]» نامیده شد. [[کانون بانوان]] به ریاست [[شمس پهلوی]] و زیر نظر وزارت معارف، در تاریخ 22 اردیبهشت 1314، برای زمینهسازی رفع حجاب تأسیس شد. ریاست بعدی آن را بر عهده [[هاجر تربیت]] و سپس [[صدیقه دولت آبادی]] گذاشتند <ref>ر. ک: تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، ص 383 و 382</ref> [[نورالهدی منگنه]] نیز آغاز ابتدای تأسیس، در هیأت مدیره کانون، فعالیت میکرد. خود او در این باره میگوید:« بعد از چندی، [[صدیقه دولت آبادی]]( مدیر[[کانون بانوان]]) که از دور و نزدیک با هم آشنایی داشتیم ، از من خواهش کرد، که عضو هیئت مدیره [[کانون بانوان]] شوم. من هم قبول کردم. مدتی در کمیسیون ادبی [[کانون بانوان]] و سایر قسمتها با خانمها همکاری داشتم و در مجله [[زبان زنان]]، که مدیر مسؤولش، خانم دولت آبادی بود، مقالات مینوشتم و تقریبا تمام ترجمههای آن به قلم من بود. همچنین به سخنرانیهای تربیتی و اجتماعی خودم برای روشن نمودن اذهان، ادامه میدادم؛ چنانکه در سخنرانیهای پرورش افکار، در سال 1319، مورد تقدیر ملوکانه واقع شدم».<ref> دیوان منگنه، ص 16. </ref> | ||
*تلاش برای تغییر فرهنگ بومی | *تلاش برای تغییر فرهنگ بومی | ||
اساس فرهنگ هر جامعه را زنان آن جامعه تشکیل | اساس فرهنگ هر جامعه را [[زنان]] آن جامعه تشکیل میدهند؛ زیرا تربیت و پرروش نسل آینده، به عهده آنان است. منگنه نیز پی برده بود که بهترین روش برای تغییر فرهنگ یک جامعه، ایجاد تغییر در زنان، بهویژه زنان طبقه متوسط است. او خود میگوید:« عقیده من این بود که باید [[مادران]] و خانوادهها را اصلاح کرد و مادر آزموده تحویل جامعه داد. این رستاخیز را باید از طبقه پایین آغاز کرد و میباید بدون تظاهر، زنانی را که فاقد پرورش و آموزش هستند، جمع کرد و برای آنها سخنرانی کرد. با مهر و محبت به آنها فهماند که دنیا و جامعه و خانواده، از آنان چه میخواهد. بنابراین، مقالات زیادی تحت عنوان« لزوم تربیت زنان» در [[مجله جمعیت نسوان وطنخواه]] نوشتهام». <ref>منگنه، شمهای از سرگذشت من، مندرج در سایت ]</ref>بنابراین، زنان این کشور، هدف تلاشهای فرهنگی [[نورالهدی منگنه]] و همفکرانش قرار میگیرند؛ زیرا با تغییر فرهنگ زنان یک کشور، فرهنگ همه افراد آن کشور تغییر میکند. او برای زمینهسازی رفع حجاب و کشاندن زن به سوی همدوشی تمام عیار با [[مردان]]، همه تلاش خود را به کار میگیرد و از آنجا که خطی خوش و طبع شعر داشت و به زبان فرانسه نیز مسلط بود، تا حدودی نیز در این زمینه، به موفقیت دست یافت. | ||
==همکاری با دستگاه استبداد== | ==همکاری با دستگاه استبداد== |
نسخهٔ ۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۱۳
اطلاعات شخصی | |
---|---|
زاده | 1282؛ تهران |
محل سکونت | تهران |
همسر | معاون الممالک |
خدمات | |
تحصیلات | روانشناسی کودک |
محل تحصیل | بیروت |
شغل | نویسنده |
حرفه | روزنامهنگاری |
نورالهدی منگنه، ملقب به منیر السلطنه، دختر میرزا علی (مشیر دفتر) و رخساره خانم (مهر الدوله) در پانزدهم شعبان 1282 قمری در تهران متولد شد. [۱]در کودکی، فارسی، عربی، ریاضیات و برخی دیگر را در خانه، نزد آموزگاران خصوصی فراگرفت. در ده سالگی، نواختن پیانو را نزد مورل فرانسوی، زبان فرانسه را از معلم فرانسوی خود، مادام بارنائوت، ریاضی را نزد مهندس باشی، خط را نزد میرزا کاظم و فارسی را از آقا شیخ علی آموخت.
زندگینامه
نورالهدی منگنه، ملقب به منیر السلطنه، دختر میرزا علی( مشیر دفتر) و رخساره خانم( مهرالدوله) در پانزدهم شعبان 1282 قمری در تهران متولد شد. [۲] در کودکی، فارسی، عربی، ریاضیات و برخی دیگر را در خانه، نزد آموزگاران خصوصی فراگرفت. در ده سالگی، نواختن پیانو را نزد مورل فرانسوی، زبان فرانسه را از معلم فرانسوی خود، مادام بارنائوت، ریاضی را نزد مهندسباشی، خط را نزد میرزا کاظم و فارسی را از آقا شیخ علی آموخت. [۳] در پانزده سالگی، به عقد معاون الممالک( معاون وزارت پست و تلگراف) در آمد؛ ولی این ازدواج چندان دوام نیاورد و پنج سال بعد، از او جدا شد. این شکست، مدتی او را منزوی و گوشهگیر کرد؛ اما پس از مدتی، با همکاری خانم محترم اسکندری، اقدام به تأسیس جمعیت نسوان وطنخواه کرد.[۴] نورالهدی در اواخر پاییز 1304 شمسی، به بیروت سفر کرد و در دانشگاهی امریکایی در رشته روانشناسی کودک به تحصیل مشغول شد. پس از آن به کشورهای مختلف اروپایی سفر کرد و مدتی را در پاریس، لندن و برخی دیگر از شهرهای اروپا به سر برد.[۵]؛او پس از بازگشت به ایران، بقیه عمرش رابه کارهای فرهنگی، چون نویسندگی برای مجلات، ایراد سخنرانی و همچنین کارهای دستی پرداخت. [۶]
وضعیت خانوادگی
پدر بزرگ نورالهدی، میرزا محمد حسین، معروف به آقا میرزا محمد حسین منگنه، سر رشتهدار کل دستگاه قاجار بود و از آنجایی که کار مهر و منگنه دفتر کل، زیر نظر او انجام میشد، به لقب منگنه معروف شد. بر اساس گفته خود او، پدر و مادری غربگرا و متجدد داشته است. [۷] پدر وی مانند اسلافش، که از قاجاریه و از مستوفیان دربار قاجار بودند، دیوان اعلی و محاسب کل خزانه نظام، در نطنز، جوشقان، اسدآباد و کنکاور بود و ظاهراً در مشروطه دوم، وارد مجلس شورای ملی گردید.[۸]
نور الهدی، پدر خود را مردی دانشمند میدانست که برای تفریح، عکاسی میکرده و نیز برای تربیت فرزندانش، معلمهای خارجی فرنگی استخدام میکرده است. مادرش هم زنی نوگرا و روشنفکر بوده است. آنگونه که نقل میکنند، وی خیاطی فرنگی و اختصاصی داشته است و در دورانی که عموم مردم و حتی اشراف، از لباسهای ایرانی استفاده میکردند، لباسهای این خانواده را خیاطهای فرنگی میدوختند و از حجاب، به شکل مرسوم، خبری نبود.[۹] نورالهدی میگوید:« مادرم همیشه لباسهای مرا به خیاطی فرنگی میداد که بدوزد.»[۱۰]. از گرایشهای سیاسی و اعتقادی پدر و دیگر اعضای خانواده منگنه، اطلاع چندانی در دست نیست و تنها طبق اظهارات نورالهدی، خانوادهاش افرادی روشنفکر بودند و به تحصیل فرزندانشان، اهمیت بسیار میدادند؛[۱۱]. اما به نظر میرسد این اظهار نظر، بیشتر تحت تأثیر فضای روشنفکری در عصر پهلوی بوده است؛ با توجه به تمایل فراوان رجال قاجار به فرنگ و مدها و رفتار فرنگی، داشتن معلم سرخانه فرنگی یا تحصیل فرزندان به روش غربیها نوعی اظهار فخر به دیگران محسوب میشد. با توجه به اینکه در منابع تاریخی و در جریانات سیاسی زمان قاجار و مشروطه، کمتر اسمی از پدر نورالهدی برده شد به نظر میرسد که پدر او هم مانند دیگر رجال قاجار، کمتر در مسائل سیاسی و اجتماعی وارد میشده است.
گرایشهای فکری و اعتقادی
با توجه به این که نورالهدی از کودکی تحت آموزش و تربیت مستقیم معلمان فرانسوی قرار داشته، و طبیعی است که شیفته فرهنگ غرب باشد. او خود و خانواده خویش را روشنفکر معرفی کرده در فعالیتهای اجتماعی، همه تلاش خود را به کار گرفته تا فرهنگ مردم ایران را به سوی فرهنگ و شیوه زندگی غربی سوق دهد. او و همفکرانش تحت تأثیر آموزههای میرزا ملکم خان، بزرگترین روشنفکر آن زمان، میکوشیدند تا آموزههای غربی را در لباس دین، در جامعه آن روز گسترش دهند. در باره عقاید دینی نورالهدی، اطلاعات چندانی در دست نیست و از نوشتههایش هم در این باره چیزی به دست نمیآید؛ اما روش زندگی و عکسهایی که از زمان جوانی او به جای مانده، نشاندهنده عدم تقیدش به حجاب و پوشش اسلامی است. عضویت او در« کانون بانوان»( مرکز رسمی کشف حجاب در ایران) و جمعیت نسوان وطنخواه و تلاش برای دین زدایی از زنان کشور میتواند دلیلی بر گرایشهای سوسیالیستی وی باشد؛ زیرا این جمعیت، در مجلهای به نام« جمعیت نسوان وطنخواه»، که ارگان رسمی این جمعیت به شمار میرفت و نورالهدی در آن مقاله مینوشت، دارای گرایشهای سوسیالیستی بود. از سوی دیگر، او در مجله« زبان زنان» به سردبیری صدیقه دولت آبادی نیز فعالیت میکرد. این مجله نیز دارای گرایشهای سوسیالیستی بوده است.[۱۲] بنابراین، درباره او میتوان ادعا کرد که به آموزههای دینیِ شیعهای اعتقاد نداشته است.
فعالیتهای سیاسی و اجتماعی
شکست در ازدواج، در آغاز زندگی، خانم منگنه را مدتی منزوی و گوشهگیر کرد؛ ولی پس از چندی، با مشارکت در تأسیس« جمعیت نسوان وطنخواه»، فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود را آغاز کرد.[۱۳]. مدت فعالیت سیاسی فرهنگی- اجتماعی او بیش از نیم قرن است.[۱۴].
- مشارکت در تاسیس جمعیت نسوان وطنخواه
نورالهدی در باره نقش خود در تاسیس این جمعیت میگوید:« جمعیت نسوان وطنخواه، از بانوان ترقیخواه، در سال 1301 خورشیدی تشکیل گردیده بود. جمعی از بانوان، کمر همت بسته بودیم برای بنیانگذاری ترقیات، آزادی، پیشرفت و تعلیمات و به طور کلی، برای بهبود زنان عالم قد علم کرده بودیم. هیأت مدیره آن، ده نفر از بانوان منتخب جمعیت بودند که رئیس جمعیت مزبور، با انتخاب اعضا، خانم محترم اسکندری و این جانب در آن هیأت منشی اول انتخاب شده بودم». خانم منگنه افزون برداشتن مسؤولیت منشی اول، کار دعوت از اعضا و ایراد برخی سخنرانیها را نیز به عهده داشت. وی در این باره مینویسد:« هر هفته، جلسات منظم سخنرانی داشتیم. خود من، هر هفته سیصد کارت دعوت را مینوشتم و به خانه زنان میفرستادم. آن زمان، تلفن در همه خانهها نبود و من این کار را به وسیله مستخدمین خودم انجام میدادم».[۱۵] پس از درگذشت نخستین رئیس این جمعیت، باز در رأیگیری تازه، وی دوباره به سمت منشی اول انتخاب شد و همان کارها را تا انحلال این جمعیت انجام میداد. [۱۶]
- نویسندگی
- مجله جمعیت نسوان وطنخواه: این مجله در سال 1302 شمسی با صاحب امتیازی بانو شاهزاده ملوک اسکندری منتشر شد.
- ستاره ایران و مجله زبان زنان به صاحب امتیازی صدیقه دولت آبادی
- روزنامه بانوان متعلق به فخر عظمی ارغون
- روزنامه زن امروز به صاحب امتیازی بدرالملوک تکین (بامداد) مقالات بسیاری نوشت.ه.تالیفات قلمی او عبارتاند از: رهآموز خانواده، دوست شما، صحنه ای زندگی، پندآموز، ناقوس، فانوس، آداب معاشرت، تدبیر منزل، دیوان اشعار، تگرگ، گلگشت.[۱۷]
علاوه بر اینها خود نیز مجله ماهنامه بی بی را از سال 1334 منتشر میکرد که نشریهای علمی، ادبی و انتقادی بود.
- شرکت در کمیسیونها
خانم منگنه در همه کمیسیونهای جمعیت نسوان وطنخواه،[۱۸]. که مهمترین آنها، کنگره زنان شرق بود، عضوی مؤثر به شمار میآمد. همسو با سیاستهای دینزدایی و غربگرایی پهلوی اول و در راه تغییر فرهنگ دینی زنان و آمادهسازی زمینه کشف حجاب، در پاییز سال 1311، کنگره زنان شرق، در تهران برگزار شد. در این کنگره، زنان تجددطلب و غربگرا، از کشورهای عرب دعوت شده بودند که در بین آنان میتوان از خانمها نورحماده از بیروت، حنیفه خوری از مصر و سید فاطمه از عراق نام برد. خانم منگنه در این باره مینویسد:« ما چندین کیمسیون تشکیل دادیم... و اینجانب در همه این کمیسیونها شرکت داشتم. هر روز جلسهای به نام کنفرانس و با حضور خانمهای عرب دایر میشد و مذاکراتی درباره بی حجابی و ترقی زنان مطرح میگردید».[۱۹] [پانویس ۱]
- شرکت در کانون بانوان
در سال 1314، رضا شاه به علی اصغر حکمت، وزیر معارف، دستوی میدهد که جمعیتی از زنان آزادیخواه تهرانی تشکیل دهد. این جمعیت، میبایست اساسنامهای تهیه کرده، در اختیار وزیر معارف بگذارد و از او بخواهد که حمایت خود را از آنان اعلام کند. بعدها این جمعیت« کانون بانوان» نامیده شد. کانون بانوان به ریاست شمس پهلوی و زیر نظر وزارت معارف، در تاریخ 22 اردیبهشت 1314، برای زمینهسازی رفع حجاب تأسیس شد. ریاست بعدی آن را بر عهده هاجر تربیت و سپس صدیقه دولت آبادی گذاشتند [۲۰] نورالهدی منگنه نیز آغاز ابتدای تأسیس، در هیأت مدیره کانون، فعالیت میکرد. خود او در این باره میگوید:« بعد از چندی، صدیقه دولت آبادی( مدیرکانون بانوان) که از دور و نزدیک با هم آشنایی داشتیم ، از من خواهش کرد، که عضو هیئت مدیره کانون بانوان شوم. من هم قبول کردم. مدتی در کمیسیون ادبی کانون بانوان و سایر قسمتها با خانمها همکاری داشتم و در مجله زبان زنان، که مدیر مسؤولش، خانم دولت آبادی بود، مقالات مینوشتم و تقریبا تمام ترجمههای آن به قلم من بود. همچنین به سخنرانیهای تربیتی و اجتماعی خودم برای روشن نمودن اذهان، ادامه میدادم؛ چنانکه در سخنرانیهای پرورش افکار، در سال 1319، مورد تقدیر ملوکانه واقع شدم».[۲۱]
- تلاش برای تغییر فرهنگ بومی
اساس فرهنگ هر جامعه را زنان آن جامعه تشکیل میدهند؛ زیرا تربیت و پرروش نسل آینده، به عهده آنان است. منگنه نیز پی برده بود که بهترین روش برای تغییر فرهنگ یک جامعه، ایجاد تغییر در زنان، بهویژه زنان طبقه متوسط است. او خود میگوید:« عقیده من این بود که باید مادران و خانوادهها را اصلاح کرد و مادر آزموده تحویل جامعه داد. این رستاخیز را باید از طبقه پایین آغاز کرد و میباید بدون تظاهر، زنانی را که فاقد پرورش و آموزش هستند، جمع کرد و برای آنها سخنرانی کرد. با مهر و محبت به آنها فهماند که دنیا و جامعه و خانواده، از آنان چه میخواهد. بنابراین، مقالات زیادی تحت عنوان« لزوم تربیت زنان» در مجله جمعیت نسوان وطنخواه نوشتهام». [۲۲]بنابراین، زنان این کشور، هدف تلاشهای فرهنگی نورالهدی منگنه و همفکرانش قرار میگیرند؛ زیرا با تغییر فرهنگ زنان یک کشور، فرهنگ همه افراد آن کشور تغییر میکند. او برای زمینهسازی رفع حجاب و کشاندن زن به سوی همدوشی تمام عیار با مردان، همه تلاش خود را به کار میگیرد و از آنجا که خطی خوش و طبع شعر داشت و به زبان فرانسه نیز مسلط بود، تا حدودی نیز در این زمینه، به موفقیت دست یافت.
همکاری با دستگاه استبداد
خانم منگنه که تقریباً در همه نوشتههایش، از تمدن و فرهنگ و مشروطیت( دموکراسی) دم میزند و حتی دلیل کنارهگیری خود از کانون بانوان را استبداد رئیس آن، یعنی خانم دولت آبادی میداند، مشخص نیست که چرا از استبداد بزرگتر، یعنی رضا شاه غافل است و آن را میپذیرد. حتی وقتی به علت سخنرانیهای آنچنانی خود، برای روشن ساختن اذهان زنان، در سال 1319 مورد تقدیر ملوکانه قرار میگیرد، در کمال افتخار، عین تقدیرنامه را در کتاب خود چاپ میکند و اذعان میکند که نه تنها در کانون بانوان، با دستگاه حکومتی همکاری میکرده، بلکه عضو هیئت رئیسه آن نیز بوده است. از آن مهمتر، عضویت او در جمعیت نسوان وطنخواه و همکاری این جمعیت با دستگاه استبداد است، به گونهای که برگزاری و تشکیل کنگره زنان شرق، بدون همکاری این جمعیت، امکانپذیر نبوده است. او در اینباره مینویسد:« دو نفر از آقایان، یعنی مرحوم شاهزاده محمد هاشم میرزای افسر و آقای اورنگ گویا، از طرف تیمورتاش وزیر دربار وقت ، خانمها را به جمعیت نسوان وطنخواه معرفی و با دستیاری جمعیت ما، مقدمات تشکیل کنگره را فراهم ساختند».[۲۳] او نباید فراموش کرده باشد که این جمعیت، از سال 1302، محرمانه از رضاشاه کمک مالی دریافت میکرد.[۲۴]
آثار
از خانم منگنه علاوه بر مقالات و نوشتههای متنوع در زمینه آموزش و امور مربوط به موضوعات اجتماعی و زنان آثار بسیار دیگری به یادگار ماندهاست. آثاری چون: دوست شما رهآموز خانواده در تربیت اطفال ناقوس در اخلاق و روش خانواده شعر؛ تگرگ شعر؛ گلگشت نورالهدی همچنین آثاری ویژه دختران و زنان به رشته تحریر درآورده است: رهآموز خانواده آداب معاشرت تدبیر منزل[۲۵]
کهنسالی و شعر
یکی از کتابهایی که نورالهدی در اواخر عمر خود و در کهنسالی نوشته، دیوان اشعار و پنجمین کتابی است که منتشر کرده است.[۲۶] دیوان منگنه نخستن بار، در سال 1335 شمسی چاپ شد. دیوان اشعار وی بسیار متنوع است و به گونهای نیست که نشاندهنده تفکری مستقل باشد؛ اما از آنجا که خود او در کهنسالی این اشعار را منتشر کرده، پختگی او را در شعرهایش میتوان دید که شاید نشاندهنده تغییر رویه او باشد. این کتاب، بیشتر اخلاقی- تربیتی است. و از مضمون بسیاری از آخرین سرودههایش چنین برمیآید که در آخر تغییر رویه داده و بر خلاف اوایل جوانی، در جمعیت نسوان، که گرایشهای سوسیالیستی تندی داشت، معتدل شده و در بسیاری از اشعار خویش ایمان و تقوا را میستاید؛ مانند: نسیم صبحگاهان بانگ مرغان همیکردند بس هنگامه بر پا به این معنی که آوازی سرودند که خوش بر حال با ایمان بینا که در هر بامدادان ذکر تسبیح کنندی از دل و جان سوی بالا به امید توکل چاره جویند برای کارهای نیک و زیبا [۲۷] در بسیاری از سرودههایش نیز از زنانی که لباس، طبق مد میپوشند و در پوشش، عفاف و حجب و حیا را رعایت نمیکنند، انتقاد کرده، آنان را نکوهش میکند. [۲۸] و در مقابل، زنان با حیا و نجیب را میستاید. او همچنین از اختلاط زن و مرد انتقاد میکند و آن را موجب نابودی خانوادها و جامعه میداند.
یادداشت
- ↑ در پایان این کنگره، خانم مستوره افشار، رئیس جمعیت نسوان وطنخواه، در گزارش خود، از فعالیتهای خانم منگنه و بعضی دیگر از فعالان این جمعیت، مانند محترم اسکندری، نامی نمیبَرد و همین امر، باعث خشنودی آنان میشود، به گونهای که پس از این کنگره، نورالهدی و عدهای از زنان تجدد طلب، از جمعیت نسوان وطنخواه کنارهگیری کردند. کنارهگیری خانم منگنه فقط نه به این دلیل که در گزارش، نامی از او برده نشده است، نشان از آن دارد که شعارهای ایشان در حمایت از زنان و آزادی آنان از واقعیت تهی و تنها برای خودنمایی و کسب شهرت بوده است. نکته جالب، این است که در عکسی که خانم منگنه در کتاب خود( دیوان نورالهدی منگنه) از این کنگره چاپ کرده، دیده میشود که تنها زنان دعوت شده خارجی و بعضی از زنان متجدد، مانند او و صدیقه دولت آبادی، بی حجاب هستند؛ اما دیگر زنان شرکتکننده در کنگره، چادر و حجاب کامل دارند و این، ریشهدار بودن پوشش چادر، در بین زنان ایرانی عصر رضا شاه را نشان میدهد.
پانویس
- ↑ دائره المعارف زن ایرانی، ج 2، ص 898
- ↑ دائرهالمعارف زن ایرانی، ج 2، ص 898
- ↑ نور الهدی منگنه، دیوان نور الهدی منگنه، ص 3 ـ 6 ؛ زنان روزنامه نگار و اندیشمند ایرانی، ص و 154
- ↑ پری شیخ الاسلامی، زن در ایران و جهان، ص 154
- ↑ همان، ص 158 دیوان نورالهدی منگنه، ص 13
- ↑ دیوان منگنه، ص16 ـ 18
- ↑ همان، ص 3
- ↑ دیوان منگنه
- ↑ زنان روزنامه نگار و اندیشمند ایرانی، ص 153
- ↑ دیوان منگنه، ص 6
- ↑ همان، ص 3
- ↑ فصلنامه گفتگو، زمستان 1382، ش 38 ، ص 63؛ زبان زنان، 7 ربیع الثانی 1339
- ↑ ر ک: زن در ایران و جهان، ص 154
- ↑ ر ک: همان، ص 153
- ↑ نورالهدی منگنه، شمه ای از سرگذشت من
- ↑ دیوان منگنه، ص 12 ـ 13
- ↑ زنان در تاریخ سیاسی- اجتماعی ایران ، ص 67
- ↑ همان، ص 25 و 26
- ↑ دیوان منگنه، ص 15.
- ↑ ر. ک: تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، ص 383 و 382
- ↑ دیوان منگنه، ص 16.
- ↑ منگنه، شمهای از سرگذشت من، مندرج در سایت ]
- ↑ دیوان منگنه، ص 14 ـ 15
- ↑ زن در ایران و جهان، ص 143
- ↑ ویکی پدیا
- ↑ دیوان منگنه، ص 18
- ↑ دیوان نورالهدی منگنه، ص 136
- ↑ همان، ص 149 و 150
منابع
- کتاب انجمنهای نیمه سری زنان در نهضت مشروطیت، نویسنده:ژآنت آفاری، ترجمه دکتر جواد یوسفیان، نشر بانو1377
- مقاله کمر همت بسته بودیم برای بهبود زنان عالم؛؛ نورالهدی منگنه،حوراء شماره7،سال 1383
- دانشنامه الکترونیکی زنان
- نرگسی رمضانی، رضا، زنان در تاریخ سیاسی-اجتماعی ایران،نشر موسسه تاریخ مطالعات معاصر ایران، سال 1395