بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
در نگاه كلی، اخلاق مراقبت نمیتواند فضيلتهـايی را بـه منزله معيـار عـام عمـل اخلاقـی برحسب الگوهای جنسيتی زنانه طرح كند كه جانبدارانه، وابسته به احساسات و جزئینگر باشد و در نتيجه نظام اخلاقيِ عامی براي همه بشريت، فارغ از قواعد كلی اخلاق عمومی، طـرح كنـد. ازاينرو، اين نظريه به دليل پايبند نبودن به اصـول كلی اخـلاق و عـدم تبيـين درسـت بـرای ماهيت فضيلتهای كلی و مشترك اخلاقی، درون ناسازگار و نظريهای غيرنظاممند است. عـلاوه بر اينكه ايشان درحاليكه اخلاق سنتی را به دليل كلی بودن نقد میكنند، بـرای طراحی نظـام اخلاقی خود بايد از همين قواعد عمومی بهره ببرند و میبرند. در نتيجه، آنان يا بايد [[نسـبيتگـرا]] شوند كه در اين صورت نمیتوانند از برتری اخلاق زنانه سخن گويند، يا از الگوی سنتی [[مردانـه]] كه به احكام مطلق و ثابت و فضايل عام مشترك معتقد است، پيروی كنند كـه در ايـن صـورت دچار تناقض خواهند شد. بنابراين، نظريه اخلاقی مراقبت را در بهترين برداشت میتوان مكمـل نظام اخلاقی رايج تلقي كرد. | در نگاه كلی، اخلاق مراقبت نمیتواند فضيلتهـايی را بـه منزله معيـار عـام عمـل اخلاقـی برحسب الگوهای جنسيتی زنانه طرح كند كه جانبدارانه، وابسته به احساسات و جزئینگر باشد و در نتيجه نظام اخلاقيِ عامی براي همه بشريت، فارغ از قواعد كلی اخلاق عمومی، طـرح كنـد. ازاينرو، اين نظريه به دليل پايبند نبودن به اصـول كلی اخـلاق و عـدم تبيـين درسـت بـرای ماهيت فضيلتهای كلی و مشترك اخلاقی، درون ناسازگار و نظريهای غيرنظاممند است. عـلاوه بر اينكه ايشان درحاليكه اخلاق سنتی را به دليل كلی بودن نقد میكنند، بـرای طراحی نظـام اخلاقی خود بايد از همين قواعد عمومی بهره ببرند و میبرند. در نتيجه، آنان يا بايد [[نسـبيتگـرا]] شوند كه در اين صورت نمیتوانند از برتری اخلاق زنانه سخن گويند، يا از الگوی سنتی [[مردانـه]] كه به احكام مطلق و ثابت و فضايل عام مشترك معتقد است، پيروی كنند كـه در ايـن صـورت دچار تناقض خواهند شد. بنابراين، نظريه اخلاقی مراقبت را در بهترين برداشت میتوان مكمـل نظام اخلاقی رايج تلقي كرد. | ||
=== نقد لزبینیسم === | === نقد لزبینیسم === | ||
==== تأثیر بر سلامت جسمی ==== | ==== تأثیر بر سلامت جسمی ==== | ||
یکی از موضوعات مهم و قابل تأمل این مبحث، تأثیر فیزیکی و روانی [[همجنسگرايی]] بر سلامت [[زنان]] است. | یکی از موضوعات مهم و قابل تأمل این مبحث، تأثیر فیزیکی و روانی [[همجنسگرايی]] بر سلامت [[زنان]] است. فمینیستهای زیستشناختی منشأ ظلم به [[زنان]] را تبعیض و تفاوت فیزیکی [[زن]] و [[مرد]] در نظام آفرینش میدانند. مبانی نظری این گروه در تقابل کامل با اندیشه دینی و الهی است. باروری، شیردهی و دوران قاعدگی از نکات مهمی است که این مسئله به زعم آنان، ظلم دستگاه آفرینش به [[زنان]] بوده و باید در این خصوص از این قشر سلب مسئولیت شود. به نظر آنها بهترین گزینه برای پاسخگویی به نیازهای [[زنان]] و جداسازی آنان از [[مردان]]، لزبینیسم است، امّا علیرغم طبیعی جلوه دادن این رفتار از نظر بیولوژیکی، [[همجنسگرايی]] برطبق آخرین مطالعات انجام گرفته عواقب سویی بر سلامت و بهداشت فیزیکی و روانی [[زنان]] دارد که در ادامه به برخی موارد اشاره میشوند: | ||
ـ لزبینها 19 بار بیشتر از [[زنان]] [[دگر جنسخواه]] به سفلیس و 2 برابر بیشتر از آنان به عفونتهـای دستـگاه تناسـلی مبتـلا میشـوند. میـزان ابتـلای این دستـه از [[زنان]] به قارچهـا و بیمـاری گـال نیـز 4 بـرابـر نسبـت به [[زنان]] [[دگـرجنسخواه]] بیشتـر است.<ref>Cameron Paul, The Gay Nineties, Franklin Tennessee, Adroit Press 1993: 292-299</ref> | ـ لزبینها 19 بار بیشتر از [[زنان]] [[دگر جنسخواه]] به سفلیس و 2 برابر بیشتر از آنان به عفونتهـای دستـگاه تناسـلی مبتـلا میشـوند. میـزان ابتـلای این دستـه از [[زنان]] به قارچهـا و بیمـاری گـال نیـز 4 بـرابـر نسبـت به [[زنان]] [[دگـرجنسخواه]] بیشتـر است.<ref>Cameron Paul, The Gay Nineties, Franklin Tennessee, Adroit Press 1993: 292-299</ref> | ||
خط ۸۶: | خط ۸۷: | ||
ـ در سال 1994 نیز آمارها نشان میدهند که میانگین سنی [[زنان]] لزبین 45 سال است و 23 درصد از آنـان بالای 64 سـال عمر میکنند، 20 درصد از آنـان در اثر خشونت و 1/7 درصد بهعلت ابتلا به بیماری ایدز میمیرند.<ref>Cameron Paul, The Gay Nineties, Franklin Tennessee, Adroit Press 1993: 56</ref> | ـ در سال 1994 نیز آمارها نشان میدهند که میانگین سنی [[زنان]] لزبین 45 سال است و 23 درصد از آنـان بالای 64 سـال عمر میکنند، 20 درصد از آنـان در اثر خشونت و 1/7 درصد بهعلت ابتلا به بیماری ایدز میمیرند.<ref>Cameron Paul, The Gay Nineties, Franklin Tennessee, Adroit Press 1993: 56</ref> | ||
==== تأثیر بر سلامت روانی ==== | ==== تأثیر بر سلامت روانی ==== | ||
اغلب افراد همجنسگرا نیز تحت تأثیر این رفتار از سلامت روانی مطلوبی برخوردار نیستند و دچار انواع افسردگی، بیماریهای روانی و اعتیاد به الکل و موادمخدر میباشند، به خصوص در لزبینها موارد حادی از افسردگی، ناامیدی و بروز رفتارهای خشونتآمیز دیده شده است. استرسهای ناشی از احساس عدم امنیت، مقبولیت و دور شدن از روند طبیعی زندگی باعث اختلالات فکری و روانی در همجنسگرایان میگردد که بسیاری از آنان تجربههای تلخی در زمینه افسردگی، خودکشی، اعتیاد، عدم تعادل روحی و روانی داشتهاند. در سال 1984 مؤسسه ملّی سلامت لزبینها | اغلب افراد همجنسگرا نیز تحت تأثیر این رفتار از سلامت روانی مطلوبی برخوردار نیستند و دچار انواع افسردگی، بیماریهای روانی و اعتیاد به الکل و موادمخدر میباشند، به خصوص در لزبینها موارد حادی از افسردگی، ناامیدی و بروز رفتارهای خشونتآمیز دیده شده است. استرسهای ناشی از احساس عدم امنیت، مقبولیت و دور شدن از روند طبیعی زندگی باعث اختلالات فکری و روانی در همجنسگرایان میگردد که بسیاری از آنان تجربههای تلخی در زمینه افسردگی، خودکشی، اعتیاد، عدم تعادل روحی و روانی داشتهاند. در سال 1984 مؤسسه ملّی سلامت لزبینها آماری را به شرح زیر منتشر کرد: | ||
*83 درصد لزبینها به طور متناوب مشروبات الکلی مینوشند. | |||
*47 درصد آنان ماری جوآنا و 30 درصد سیگار میکشند. | |||
* بیش از50 درصد لزبینها (جمعیت نمونه 2000 نفر بوده است) به فکر خودکشی افتادهاند و 18 درصد نیز دست به خودکشی زدهاند. | |||
آمارها نشان میدهد که دستیابی به وضعیت مطلوب و آرمانی [[فمینیستها]] یعنی دنیایی تفکیک شده و خارج از حیطه مردانـه نه تنها کارایی نداشته، بلکه جایگاه اجتماعی [[زنان]] را نیز به مخاطره انداخته است. فشارهای روانی و عدم تعادل روحی در [[همجنسگرایان]] باعث اعمال خشونت و ناسازگاری این افراد با محیط میگردد و گاه آنان را منزوی و مطرود از اجتماع مینماید. تحقیقات سال 1990 بر روی 90 زوج لزبین، نشان میدهد که 40 درصد آنان خشونت را در روابط خود تجربه کردهاند و در تحقیق سال 1985 از 1109 لزبین مشخص گردید که بیش از نیمی از آنان توسط [[شریک جنسی]] خود مورد آزار قرار گرفتهاند.<ref>Gwat – Yong Lie and Gen Hewarrier, Intimate Violence in Lesbian relatioship, Journal of Social Service Research, No. 15, 1985: 11.</ref> همچنین 15 درصد از لزبینها بهمنظور کسب [[لذت جنسی]] به شکنجه طرف مقابل خود پرداختهاند.<ref>Bradford, J. Ryan, C., and Rothblum ED., National Lesbian Health Care Survey: Journal of Consulting and psychology, 1999 Washington, Dc, 1999: 228</ref> در حقیقت این [[زنان]] معمولاً دچار نوعی [[سادیسم جنسی]] میشوند که ناشی از عدم رضایت و ارضای نیازهای [[جنسی]] است و به صورت رفتارهای خشونتآمیز بروز مینماید. | |||
==== تأثیر بر روابط اجتماعی ==== | |||
نهضت فمینیسم به ویژه [[فمینیسم رادیکال]] با القائات خود در جهت حذف و به حاشیهراندن دین، مبارزه با نقشهای [[مادری]]، [[همسری]] و...، برخورد با سنتها و عرف جوامع، جریانی غیرمنطقی را تحمیل نمود که نه تنها تعریف مشخص و قابل قبولی از جایگاه و منزلت [[زنان]] ندارد، بلکه خود باعث ظلمی مضاعف بر [[زنان]] گردیده و به شکست حرمتها، از بین رفتن قداست حریم [[خانواده]]، تابو شکنیهای روزافزون اخلاق جمعی و ایجاد [[خانواده]]های نامتعارف و ناسالم همچون [[خانواده]]های تکسرپرست یـا دو سرپرست [[تک جنسـی]] منجر شـده اسـت. تغییـر مفاهیمی چـون [[حیـا]]، [[عفت]]، [[خویشتنداری]] و اجتناب از گناه در ساختار [[فمینیسم سکولار]] ارزشهای [[زنان]] را چنان خدشهدار کرده که در چند سال اخیر بسیاری از نهادهای فعال در حیطه [[زنان]] و مراکز مطالعاتی و دانشگاهی نابسامانی در وضعیت [[زنان]] را هشدار میدهند. [[وندی شلیت]]<ref>Wendy shalit.</ref> از پژوهشگران علوماجتماعی در کتاب خود تحت عنوان '''بازگشت به عفاف'''<ref>A Return to Modesty</ref> اظهار میدارد: « بدیهی است وقتی هر کاری آزاد باشد، [[آزارجنسی]]، مزاحمت و تجاوز به عنف هم افزایش پیدا میکند. جامعهای که علیه شرم و [[حیا]] اعلان جنگ میدهد، دشمنی با [[زنان]] را آغاز کرده است ». [[سیمون دوبوار]] نیز در کتاب '''[[جنس دوّم]]''' خود، علیرغم آنکه معتقد است باید [[زنان]] را از نقش [[همسری]] و [[مادری]] رها کرد، امّا [[عفت]] و خویشتنداری [[زنان]] را امری طبیعی و لازم قلمداد میکند که ماهیت بیولوژیکی داشته و [[زنان]] را محافظت مینماید.<ref>Clavdia Schoppmann, National Socialist Policies Toward Homosexuality, 1993: 17.</ref> | |||
دکتر [[کلودیا شاپمن]]<ref>Claudia Schoppman.</ref> نیز از فعالین حزب سوسیالیست ملّی آلمان نیز در مطالعات گسترده خود از سال 1991 تا 1993، [[همجنسگرايی]] را زنگ خطری برای جامعه بشریت دانسته و آن را به شدّت محکوم میکند. وی اظهار میدارد [[همجنسگرايی]] گونهای از رفتار تبعیـضآمیـز [[جنسـی]] اسـت که مدل رفتـاری آن مـانند نـازیهاسـت، لزبینها خود را [[زنان]] برتـر میداننـد، در حالـی کـه محکـوم به فنـا و نابـودی هستند.<ref>همان</ref> | |||
از سوی دیگر استغراق در لذات مادّی و تحریک اذهان عمومی به کسب لذت و آزادیهای بیحد و حصر در کامجوییهای [[جنسی]]، شخصیت انسانی [[زن]] را خدشهدار نموده است و اگر این هنجار گسیختگی در یک برههی زمانی جوابی کوتاهمدت و مقطعی به یک تمنای سرکش بدهد، لیکن در درازمدت تغییر و تحولات زیانبار و غیرقابل انکاری را به جامعه تحمیل خواهد نمود. ایجاد تنفر و محسوب نمودن [[مردان]] به عنوان دشمن فرضی که به صورت اصولی و نظاممند صورت میگیرد، تعامل اجتماعی و روابط [[زن]] و [[مرد]] را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد و به پررنگتر شدن فضای [[تبعیض جنسیتی]] میانجامد که به صورت غیرمستقیم [[زنان]] را دچار مشکل میسازد. | |||
تبلیغاتی که نحلههای گوناگون [[فمینیسم]] برای رهایی [[زنان]] از ستمگری [[مردان]] و قیود زندگی [[خانوادگی]] انجام میدهند، فضایی را بهوجود آورد که بسیاری از [[زنان]]، [[لزبینیسم]] را تنها راه پایان دادن به نقشهای کلیشهای دانستند تا آنجا که [[تیگریس اتکینسن]] از لزبین [[فمینیستها]]ی معروف معاصر میگوید: | |||
[[ | |||
«[[فمینیسم]] یک نظریه [[و لزبینیسم]] کاربرد آن است »؛ تحت تأثیر این فضا، بسیاری از [[زنان]] که هیچ تمایلی به [[همجنس]] خود نداشتند، جهت حمایت از [[فمینیسم]] به [[همجنسگرايی]] روی آوردند و به اختلالاتی چون عقده حقارت و افسردگی ناشی از پشیمانی شدید گرفتار شدند، به عنوان مثال بررسیهای سال 1985 نشان داد 30 درصد لزبینها پس از 35 سالگی رو به [[جنس مخالف]] میآورند و 45 درصد از آنان نیز قبل از [[همجنسگرايی]]، [[ازدواج]] کرده بودند و 20 درصد لزبینها نیز کمتر از 3 سال با هم زندگی میکنند.<ref>Saghir M. T. and E. Robins, Male and Female Homosexuality, A Comprehensive Investigation, 1985, Baltimore, London, 1985: 226.</ref> بر اساس این مطالعات میتوان چنین نتیجه گرفت که بسیاری از [[زنان]] علیرغم میل باطنی خود و تحت تأثیر تبلیغات [[فمینیستی]]، گرایشهای مقطعی خاصی پیدا میکنند، امّا در نهایت به نادرستی و عدمتطابق الگوهای ارائه شده جدید با فطرت و روحیات خود، پیخواهند برد. | |||
==== لزبینیسم در ادیان ==== | ==== لزبینیسم در ادیان ==== | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۹: | ||
===== يهوديت ===== | ===== يهوديت ===== | ||
علیرغم تلاشهای صهيونيسم جهانی به منظور جذب افراد به يهوديت صهيونيستی و تحريف دين يهود و كتب و منابع آن جهت مشروعيت بخشيدن به [[همجنسگرايی]] و لزبينيسم در نص صريح تورات، [[همجنسگرايی]] حرام میباشد. به طور مثال در تورات، فصل 22/18 آمده است: «آنچنان كه با [[زنان]] همبستر میشويد با [[مردان]] نشويد كه موجب بيزاری (خدا) | علیرغم تلاشهای صهيونيسم جهانی به منظور جذب افراد به يهوديت صهيونيستی و تحريف دين يهود و كتب و منابع آن جهت مشروعيت بخشيدن به [[همجنسگرايی]] و [[لزبينيسم]] در نص صريح تورات، [[همجنسگرايی]] حرام میباشد. به طور مثال در تورات، فصل 22/18 آمده است: «آنچنان كه با [[زنان]] همبستر میشويد با [[مردان]] نشويد كه موجب بيزاری (خدا) است » و در فصل 13/20 تصريح ميشود: «هر دوی آنها (همجنسگرايان زن و مرد) بايد بميرند و خونشان برگردن خودشان است». | ||
همچنين در تورات | همچنين در تورات در خصوص ممنوعيت [[همجنسگرايی]] آمده است: «همخوابگی [[زنان]] با [[زنان]] ممنوع است. اين فعل مردمان سرزمين مصر بود كه شما را به ترك آن هشدار میدهيم. آنها چه میكردند؟ [[مردان]] با [[مردان]] و [[زنان]] با [[زنان]] [[ازدواج]] میكردند. آنان از درگاه خدا رانده شدند».<ref>عهد عتيق: بخش 21.</ref> | ||
برخي تحقيقات دانشگاهی هم به بررسي همين موضوع پرداختهاند. به عنوان مثال در سـال 1992 در كارگاه «[[خانواده]] در درون [[فمينيسم]] يا خـارج آن»<ref>“Family Inside/Out Feminism and Law” Workshop Series.</ref> بـه تفصيل در خصوص وضعيت لزبينها در سنت يهود و پارادوكسهای دنيای مدرن با مذهب مطالب ذيل ارائه شده است: | برخي تحقيقات دانشگاهی هم به بررسي همين موضوع پرداختهاند. به عنوان مثال در سـال 1992 در كارگاه «[[خانواده]] در درون [[فمينيسم]] يا خـارج آن»<ref>“Family Inside/Out Feminism and Law” Workshop Series.</ref> بـه تفصيل در خصوص وضعيت لزبينها در سنت يهود و پارادوكسهای دنيای مدرن با مذهب مطالب ذيل ارائه شده است: | ||
# [[خانواده]] به طور سنتی در جوامع مذهبی، پدرسالار و كانون [[مسائل جنسی]] و تحقير [[زنان]] است. | |||
# واژه [[خانواده]] بايد برای ساختارهای جديد اجتماعي چون كانونهای لزبينها و [[زنان]] سرپرست [[خانواده]] نيز اطلاق شود. | |||
#[[خانواده]] لزبينها بايد از احترام و حقوق اجتماعی برخوردار شوند. | |||
===== مسيحيت ===== | ===== مسيحيت ===== | ||
از آنجا كه مسيحيان اكثر جمعيت جهان را تشكيل میدهند، بيشترين تضارب آرای اديان با [[همجنسگرايی]] در دين مسيحيت و فرق گوناگون آن رخ داده است. پروتستانها به عنوان اصولگراترين فرقه مسيحيت و كاتوليكها به عنوان بزرگترين مخالفان [[همجنسگرايان]] بوده و هستند، چنانچه پاپ ژان پل دوّم بارها و بارها [[ازدواج]] همجنسگرايان را مطرود دانسته و پاپ بنديكت شانزدهم نيز در سياستهای جديد واتيكان براين موضع تأكيد نموده است. | از آنجا كه مسيحيان اكثر جمعيت جهان را تشكيل میدهند، بيشترين تضارب آرای اديان با [[همجنسگرايی]] در دين مسيحيت و فرق گوناگون آن رخ داده است. پروتستانها به عنوان اصولگراترين فرقه مسيحيت و كاتوليكها به عنوان بزرگترين مخالفان [[همجنسگرايان]] بوده و هستند، چنانچه پاپ ژان پل دوّم بارها و بارها [[ازدواج]] همجنسگرايان را مطرود دانسته و پاپ بنديكت شانزدهم نيز در سياستهای جديد واتيكان براين موضع تأكيد نموده است. | ||
در متون مذهبی و اناجيل نيز نمونههای فراوانی وجود دارد كه [[همجنسگرايی]] را حرام و گناهي بزرگ تلقی مینمايد. به عنوان مثال در سفر پيدايش 18:20 انجيل، به داستان حضرت لوط و شهر سدوم اشاره | در متون مذهبی و اناجيل نيز نمونههای فراوانی وجود دارد كه [[همجنسگرايی]] را حرام و گناهي بزرگ تلقی مینمايد. به عنوان مثال در سفر پيدايش 18:20 انجيل، به داستان حضرت لوط و شهر سدوم اشاره شدهاست كه خداوند به واسطه اين گناه بزرگ سرزمينشان را ويران نموده است. همچنين در سفر پيدايش 1:24 حضرت مسيح در گفتاری به '''ماتيو'''<ref>Matthew</ref> (يكي از حواريون) اظهار ميدارد كه همبستری [[مردان]] با [[مردان]] و [[زنان]] با [[زنان]] ممنوع و موجب غضب خداوند است. در فصل رومن[26] 1:26 نيز آمده است كه: «خداوند آنها را بخشيد تا رفتارشان را عوض كنند، زيرا [[زنان]] با [[زنان]] در میآميختند و [[مردان]] به طرز شرمآوری به [[مردان]] گرايش داشتند و برسرشان آمد آنچه كه براساس خطايشان بود».<ref> Wilson James Q., Against Homosexual Marriage, Commentary Journal. Vol. 101, March 1996: 300.</ref> | ||
در دهههای اخير كه معنويت و دين در اروپا و آمريكا كمرنگ گرديده، تئوریپردازان سكولار و برخی از مفسران متون ديني به تحريف انجيل و ارائه و تفسيرهای جديدی دست زدهاند تا بتوانند از طريق مذهب به تطهير [[همجنسگرايی]] پرداخته و زمينه را برای پذيرش عمومی فراهم نمايند، به عنوان مثال اينگه '''اندرسون'''<ref>Inge Anderson.</ref> از اساتيد دانشگاه ملي سوئد در كتاب خود تحت عنوان «گناه سدوم» اظهار میدارد: «بر اساس منابع متعدد انجيلي ميتوان اثبات كرد كه گناه اصلي آنان (ساكنان شهر سدوم) غفلت از يتيمان و بيوگان بوده است نه [[همجنسگرايی]] [[مردان]] و [[زنان]] » و به نظر '''دي. بارتلت'''<ref>D. Bartlett</ref> از پژوهشگران متون دينی مؤسسه مطالعات ملی انگلستان بسياری از داستانهای اناجيل غيرواقعی بوده و نمیتواند منبع دقيقی برای استنادات علمی باشد!! <ref> Wilson James Q., Against Homosexual Marriage, Commentary Journal. Vol. 101, March 1996: 311.</ref> | در دهههای اخير كه معنويت و دين در اروپا و آمريكا كمرنگ گرديده، تئوریپردازان سكولار و برخی از مفسران متون ديني به تحريف انجيل و ارائه و تفسيرهای جديدی دست زدهاند تا بتوانند از طريق مذهب به تطهير [[همجنسگرايی]] پرداخته و زمينه را برای پذيرش عمومی فراهم نمايند، به عنوان مثال اينگه '''اندرسون'''<ref>Inge Anderson.</ref> از اساتيد دانشگاه ملي سوئد در كتاب خود تحت عنوان «گناه سدوم» اظهار میدارد: «بر اساس منابع متعدد انجيلي ميتوان اثبات كرد كه گناه اصلي آنان (ساكنان شهر سدوم) غفلت از يتيمان و بيوگان بوده است نه [[همجنسگرايی]] [[مردان]] و [[زنان]] » و به نظر '''دي. بارتلت'''<ref>D. Bartlett</ref> از پژوهشگران متون دينی مؤسسه مطالعات ملی انگلستان بسياری از داستانهای اناجيل غيرواقعی بوده و نمیتواند منبع دقيقی برای استنادات علمی باشد!! <ref> Wilson James Q., Against Homosexual Marriage, Commentary Journal. Vol. 101, March 1996: 311.</ref> | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۲۸: | ||
===== اسلام ===== | ===== اسلام ===== | ||
دين مبين اسلام، با تأكيد بر | دين مبين اسلام، با تأكيد بر فطرت انسانی و در جهت رشد و تكامل روحی بشر، از شمول عام برخوردار است. توجه به ابعاد غريزی و معنوی انسان با ظرافتهای احكام آن نشان ميدهد كه تمدن اسلامی اجتماعیترين مكتب فكری است. كنترل عوامل ذهنی و رفتاری افراد با تهذيب و تزكيه اخلاقی از يكسو و بهينهسازی شرايط زندگی مادی و اجتماعی انسان با تأكيد بر بنياد [[خانواده]] از سوی ديگر، از ساز و كارهای اين نظام متعالی است. | ||
[[غريزه جنسی]] به عنوان يكی از مهمترين غرايز انسان كه به تحكيم روابط عاطفی و توليد نسل انسان میانجامد، از اهميت خاصی برخوردار بوده و نهاد [[خانواده]] نيز به شكل قاعدهمندی از آن بهرهمند است. در دين اسلام سركوب غرايز [[جنسی]] نه تنها امری مذموم شمرده میشود، بلكه با تشويق افراد به [[ازدواج]]، از تزلزل و انحرافات اخلاقی جلوگيری میگردد. | [[غريزه جنسی]] به عنوان يكی از مهمترين غرايز انسان كه به تحكيم روابط عاطفی و توليد نسل انسان میانجامد، از اهميت خاصی برخوردار بوده و نهاد [[خانواده]] نيز به شكل قاعدهمندی از آن بهرهمند است. در دين اسلام سركوب غرايز [[جنسی]] نه تنها امری مذموم شمرده میشود، بلكه با تشويق افراد به [[ازدواج]]، از تزلزل و انحرافات اخلاقی جلوگيری میگردد. | ||
انسان امروز با توجه به تغییرات ساختار اجتماعی و تحولات عظیم سیاسی دریافته که دچار بحران شدید هویتی است. در جوامع مادّیگرا که معنویات، اخلاقیات و ارزشهای انسانی به سرعت رنگ میبازد و معیارهای درستی برای سازماندهی افکار عمومی وجود ندارد و معیارهای رایج، کسب منفعت بیشتر و لذتجویی است، انحرافات اجتماعی امری بدیهی بهنظر میرسد. پدیدههایی نظیر زنانه شدن فقر را شاید بتوان از عمده نتایج جنبش [[فمینیسم]] دانست که با تشویق [[زنان]] به استقلال از [[مردان]] سلب مسئولیت نموده و بار مشکلات اقتصادی را بهصورت مستقیم و غیرمستقیم به آنان تحمیل مینماید که همین امر خود ریشه بسیاری از جرائم و رفتارهای نابهنجار اجتماعی خواهد بود. سرخوردگی [[زنان]] از عدم تحقق وعدههایی که سردمداران [[فمینیسم]] داده بودند نیز به رشد تک بعدی شخصیت [[زنان]] منجر شد که به برآشفتگی و عدمثبات روحی انجامید. بهعنوان مثال مسئله لزبینیسم و واخوردگی [[زنان]] | انسان امروز با توجه به تغییرات ساختار اجتماعی و تحولات عظیم سیاسی دریافته که دچار بحران شدید هویتی است. در جوامع مادّیگرا که معنویات، اخلاقیات و ارزشهای انسانی به سرعت رنگ میبازد و معیارهای درستی برای سازماندهی افکار عمومی وجود ندارد و معیارهای رایج، کسب منفعت بیشتر و لذتجویی است، انحرافات اجتماعی امری بدیهی بهنظر میرسد. پدیدههایی نظیر زنانه شدن فقر را شاید بتوان از عمده نتایج جنبش [[فمینیسم]] دانست که با تشویق [[زنان]] به استقلال از [[مردان]] سلب مسئولیت نموده و بار مشکلات اقتصادی را بهصورت مستقیم و غیرمستقیم به آنان تحمیل مینماید که همین امر خود ریشه بسیاری از جرائم و رفتارهای نابهنجار اجتماعی خواهد بود. سرخوردگی [[زنان]] از عدم تحقق وعدههایی که سردمداران [[فمینیسم]] داده بودند نیز به رشد تک بعدی شخصیت [[زنان]] منجر شد که به برآشفتگی و عدمثبات روحی انجامید. بهعنوان مثال مسئله لزبینیسم و واخوردگی [[زنان]] در این حیطه نشان میدهد که تنها روش طبیعی و قابل دسترس برای کسب آرامش و جلوگیری از برخورد تبعیضآمیز، حفظ قداست [[خانواده]] و [[ازدواج]] است. هرچند با ترفندهای جدیدی چون طرح پدیده جهانی شدن که همان شق دیگر غربیسازی جهان است، سعی میشود تا ارزشها و معیارهای فرهنگ غربی با ایجاد تغییراتی در ساختارهای روبنایی جایگزین فرهنگهای اصیل ملّی و دینی کشورهای جهان گردد. در چنین حالتی اتخاذ موضع منفعلانه برای نفوذ فرهنگی شکست خورده عواقب غیرقابل جبرانی را در پیخواهد داشت. به عنوان مثال [[همجنسگـرایی]] بـه خصوص لزبینیسم میکوشد بـا برخـورداری از حمایـتهای [[فمینیستی]] جایگاه قانونی و بینالمللی را برای این قشر خاص بیابد، بیتردید مؤثرترین گزینه به منظور مقابله با پیدایش چنین پدیدههایی، بازگشت به معنویت و شناخت اصالت انسان بر مبنای فلسفه دینی است. چنین به نظر میرسد که طراحی الگوهایی که بتوانند جایگاه حقیقی و منزلت [[زن]] را براساس فطرت الهی انسان تبیین نمایند، از اولویت خاصی برخوردار است، زیرا مکاتب سکولار ساخته دست بشر در آزمون و خطای مکرر، نشان دادهاند که نه تنها موفقیتی در راهبری جامعه بشری کسب نکردهاند، بلکه با سردرگمی و ایجاد چالشهای روحی و رفتاری وضعیت اجتماع انسانی را رو به وخامت نهادهاند. | ||
== آثار== | == آثار== | ||
Hoagland, Sarah Lucia; Penelope, Julia (1988). For lesbians only: a separatist anthology. London: Onlywomen Press Ltd. ISBN 9780906500286. | Hoagland, Sarah Lucia; Penelope, Julia (1988). For lesbians only: a separatist anthology. London: Onlywomen Press Ltd. ISBN 9780906500286. |