نورالهدی منگنه، ملقب به منیر السلطنه، دختر میرزا علی (مشیر دفتر) و رخساره خانم (مهر الدوله) در پانزدهم شعبان 1282 قمری در تهران متولد شد. [۱]در کودکی، فارسی، عربی، ریاضیات و برخی دیگر را در خانه، نزد آموزگاران خصوصی فراگرفت. در ده سالگی، نواختن پیانو را نزد مورل فرانسوی، زبان فرانسه را از معلم فرانسوی خود، مادام بارنائوت، ریاضی را نزد مهندس باشی، خط را نزد میرزا کاظم و فارسی را از آقا شیخ علی آموخت.

نورالهدی منگنه
اطلاعات شخصی
زاده 1282؛ تهران
محل سکونت تهران
همسر معاون الممالک
خدمات
تحصیلات روانشناسی کودک
محل تحصیل بیروت
شغل نویسنده
حرفه روزنامه‌نگاری

زندگی‌نامه

نورالهدی منگنه، ملقب به منیر السلطنه، دختر میرزا علی( مشیر دفتر) و رخساره خانم( مهرالدوله) در پانزدهم شعبان 1282 قمری در تهران متولد شد. [۲] در کودکی، فارسی، عربی، ریاضیات و برخی دیگر را در خانه، نزد آموزگاران خصوصی فراگرفت. در ده سالگی، نواختن پیانو را نزد مورل فرانسوی، زبان فرانسه را از معلم فرانسوی خود، مادام بارنائوت، ریاضی را نزد مهندس‌باشی، خط را نزد میرزا کاظم و فارسی را از آقا شیخ علی آموخت. [۳] در پانزده سالگی، به عقد معاون الممالک( معاون وزارت پست و تلگراف) در آمد؛ ولی این ازدواج چندان دوام نیاورد و پنج سال بعد، از او جدا شد. این شکست، مدتی او را منزوی و گوشه‌‏گیر کرد؛ اما پس از مدتی، با هم‏کاری خانم محترم اسکندری، اقدام به تأسیس جمعیت نسوان‌ وطن‌خواه کرد.[۴] نورالهدی در اواخر پاییز 1304 شمسی، به بیروت سفر کرد و در دانشگاهی امریکایی در رشته روان‏شناسی کودک به تحصیل مشغول شد. پس از آن به کشورهای مختلف اروپایی سفر کرد و مدتی را در پاریس، لندن و برخی دیگر از شهرهای اروپا به سر برد.[۵]؛او پس از بازگشت به ایران، بقیه عمرش رابه کارهای فرهنگی، چون نویسندگی برای مجلات، ایراد سخنرانی و هم‏چنین کارهای دستی پرداخت. [۶]

وضعیت خانوادگی

پدر بزرگ نورالهدی، میرزا محمد حسین، معروف به آقا میرزا محمد حسین منگنه، سر رشته‌‏دار کل دستگاه قاجار بود و از آن‏جایی که کار مهر و منگنه دفتر کل، زیر نظر او انجام می‌‏شد، به لقب منگنه معروف شد. بر اساس گفته خود او، پدر و مادری غرب‌‏گرا و متجدد داشته است. [۷] پدر وی مانند اسلافش، که از قاجاریه و از مستوفیان دربار قاجار بودند، دیوان اعلی و محاسب کل خزانه نظام، در نطنز، جوشقان، اسدآباد و کنکاور بود و ظاهراً در مشروطه دوم، وارد مجلس شورای ملی گردید.[۸]

نور الهدی، پدر خود را مردی دانشمند می‌‏دانست که برای تفریح، عکاسی می‌‏کرده و نیز برای تربیت فرزندانش، معلم‌‏های خارجی فرنگی استخدام می‌‏کرده است. مادرش هم زنی نوگرا و روشن‌‏فکر بوده است. آن‌‏گونه که نقل می‏‌کنند، وی خیاطی فرنگی و اختصاصی داشته است و در دورانی که عموم مردم و حتی اشراف، از لباس‏‌های ایرانی استفاده می‏‌کردند، لباس‏‌های این خانواده را خیاط‌های فرنگی می‌‏دوختند و از حجاب، به شکل مرسوم، خبری نبود.[۹] نورالهدی می‏‌گوید:« مادرم همیشه لباس‌‏های مرا به خیاطی فرنگی می‏‌داد که بدوزد.»[۱۰]. از گرایش‏‌های سیاسی و اعتقادی پدر و دیگر اعضای خانواده منگنه، اطلاع چندانی در دست نیست و تنها طبق اظهارات نورالهدی، خانواده‏‌اش افرادی روشن‌‏فکر بودند و به تحصیل فرزندان‌شان، اهمیت بسیار می‌‏دادند؛[۱۱]. اما به نظر می‌‏رسد این اظهار نظر، بیش‏تر تحت تأثیر فضای روشن‏‌فکری در عصر پهلوی بوده است؛ با توجه به تمایل فراوان رجال قاجار به فرنگ و مدها و رفتار فرنگی، داشتن معلم سرخانه فرنگی یا تحصیل فرزندان به روش غربی‏‌ها نوعی اظهار فخر به دیگران محسوب می‏‌شد. با توجه به این‏که در منابع تاریخی و در جریانات سیاسی زمان قاجار و مشروطه، کم‏تر اسمی از پدر نورالهدی برده شد به نظر می‏‌رسد که پدر او هم مانند دیگر رجال قاجار، کم‏تر در مسائل سیاسی و اجتماعی وارد می‏‌شده است.

گرایش‏‌های فکری و اعتقادی

با توجه به این که نورالهدی از کودکی تحت آموزش و تربیت مستقیم معلمان فرانسوی قرار داشته، و طبیعی است که شیفته فرهنگ غرب باشد. او خود و خانواده خویش را روشن‌‏فکر معرفی کرده در فعالیت‏‌های اجتماعی، همه تلاش خود را به کار گرفته تا فرهنگ مردم ایران را به سوی فرهنگ و شیوه زندگی غربی سوق دهد. او و هم‌‏فکرانش تحت تأثیر آموزه‌‏های میرزا ملکم خان، بزرگ‏‌ترین روشن‌‏فکر آن زمان، می‏‌کوشیدند تا آموزه‏‌های غربی را در لباس دین، در جامعه آن روز گسترش دهند. در باره عقاید دینی نورالهدی، اطلاعات چندانی در دست نیست و از نوشته‌‏هایش هم در این‏ باره چیزی به دست نمی‏‌آید؛ اما روش زندگی و عکس‌هایی که از زمان جوانی او به جای مانده، نشان‌دهنده عدم تقیدش به حجاب و پوشش اسلامی است. عضویت او در« کانون بانوان»( مرکز رسمی کشف حجاب در ایران) و جمعیت نسوان‌ وطن‌خواه و تلاش برای دین زدایی از زنان کشور می‏‌تواند دلیلی بر گرایش‏‌های سوسیالیستی وی باشد؛ زیرا این جمعیت، در مجله‏‌ای به نام« جمعیت نسوان‌ وطن‌خواه»، که ارگان رسمی این جمعیت به شمار می‌‏رفت و نورالهدی در آن مقاله می‌نوشت، دارای گرایش‏‌های سوسیالیستی بود. از سوی دیگر، او در مجله« زبان زنان» به سردبیری صدیقه دولت‏ آبادی نیز فعالیت می‌‏کرد. این مجله نیز دارای گرایش‏‌های سوسیالیستی بوده است.[۱۲] بنابراین، درباره او می‏‌توان ادعا کرد که به آموزه‏‌های دینیِ شیعه‌ای اعتقاد نداشته است.

فعالیت‏های سیاسی و اجتماعی

شکست در ازدواج، در آغاز زندگی، خانم منگنه را مدتی منزوی و گوشه‌‏گیر کرد؛ ولی پس از چندی، با مشارکت در تأسیس «جمعیت نسوان‌ وطن‌خواه»، فعالیت‏های سیاسی و اجتماعی خود را آغاز کرد.[۱۳]. مدت فعالیت سیاسی فرهنگی- اجتماعی او بیش از نیم قرن است.[۱۴].

  • مشارکت در تاسیس جمعیت نسوان وطن‌خواه

نورالهدی در باره نقش خود در تاسیس این جمعیت می‏گوید: «جمعیت نسوان‌ وطن‌خواه، از بانوان ترقی‏خواه، در سال 1301 خورشیدی تشکیل گردیده بود. جمعی از بانوان، کمر همت بسته بودیم برای بنیان گذاری ترقیات، آزادی، پیش‏رفت و تعلیمات وبه ‏طور کلی، برای بهبود زنان عالم! قد علم کرده بودیم. هیأت مدیره آن، ده نفر از بانوان منتخب جمعیت بودند که رئیس جمعیت مزبور، با انتخاب اعضا، خانم محترم اسکندری و این جانب در آن هیأت منشی اول انتخاب شده بودم». خانم منگنه افزون برداشتن مسؤولیت منشی اول، کار دعوت از اعضا و ایراد برخی سخنرانی‏ها را نیز به عهده داشت. وی در این باره می‏نویسد: «هر هفته، جلسات منظم سخنرانی داشتیم. خود من، هر هفته سیصد کارت دعوت را می نوشتم و به خانه زنان می فرستادم. آن زمان، تلفن در همه خانه ها نبود و من این کار را به وسیله مستخدمین خودم انجام می دادم».[۱۵] پس از درگذشت نخستین رئیس این جمعیت، باز در رأی‏‌گیری تازه، وی دوباره به سمت منشی اول انتخاب شد و همان کارها را تا انحلال این جمعیت انجام می‏داد. [۱۶]

  • نویسندگی
  1. مجله جمعیت نسوان وطن‌خواه: این مجله در سال 1302 شمسی با صاحب متیازی بانو شاهزاده ملوک اسکندری منتشر شد.
  2. ستاره ایران و مجله زبان زنان به صاحب امتیازی صدیقه دولت آبادی
  3. روزنامه بانوان متعلق به فخر عظمی ارغون
  4. روزنامه زن امروز به صاحب امتیازی بدرالملوک تکین (بامداد) مقالات بسیاری نوشت.ه.تالیفات قلمی او عبارت اند از: ره‌آموز خانواده، دوست شما، صحنه های زندگی، پندآموز،ناقوس، فانوس، آداب معاشرت، تدبیر منزل، دیوان اشعار، تگرگ، گلگشت.[۱۷]

علاوه بر اینها خود نیز مجله ماهنامه بی بی را از سال 1334منتشر می کرد که نشریه‌ای علمی، ادبی و انتقادی بود.

  • شرکت در کمیسیون ها

خانم منگنه در همه کمیسیون‏های جمعیت نسوان‌ وطن‌خواه،[۱۸]. که مهم‏ترین آن‏ها، کنگره زنان شرق بود، عضوی مؤثر به شمار می‌‏آمد. هم‏سو با سیاست‏های دین‌‏زدایی و غرب‏گرایی پهلوی اول و در راه تغییر فرهنگ دینی زنان و آماده‏سازی زمینه کشف حجاب، در پاییز سال 1311، کنگره زنان شرق، در تهران برگزار شد. در این کنگره، زنان تجددطلب و غرب‏گرا، از کشورهای عرب دعوت شده بودند که در بین آنان می‏توان از خانم‏ها نورحماده از بیروت، حنیفه خوری از مصر و سید فاطمه از عراق نام برد. خانم منگنه در این باره می‏نویسد: «ما چندین کیمسیون تشکیل دادیم... و این‏جانب در همه این کمیسیون‏ها شرکت داشتم. هر روز جلسه‏ای به نام کنفرانس و با حضور خانم‏های عرب دایر می‏شد و مذاکراتی درباره بی حجابی و ترقی زنان مطرح می‏گردید».[۱۹] [پانویس ۱]

در سال 1314، رضا شاه به علی اصغر حکمت، وزیر معارف، دستوی مردهد که جمعیتی از زنان آزادی‏خواه تهرانی تشکیل دهد. این جمعیت، می‏بایست اساس‏نامه‏‌ای تهیه کرده، در اختیار وزیر معارف بگذارد و از او بخواهد که حمایت خود را از آنان اعلام کند. بعدها این جمعیت «کانون بانوان» نامیده شد. کانون بانوان به ریاست شمس پهلوی و زیر نظر وزارت معارف، در تاریخ 22 اردیبهشت 1314، برای زمینه‌‏سازی رفع حجاب تأسیس شد. ریاست بعدی آن را بر عهده هاجر تربیت و سپس صدیقه دولت آبادی گذاشتند [۲۰] نورالهدی منگنه نیز آغاز ابتدای تأسیس، در هیأت مدیره کانون، فعالیت می‏کرد. خود او دراین باره می‏گوید: «بعد از چندی، صدیقه دولت ‏آبادی (مدیرکانون بانوان) که از دور و نزدیک با هم آشنایی داشتیم ، از من خواهش کرد، که عضو هیئت مدیره کانون بانوان شوم. من هم قبول کردم. مدتی در کمیسیون ادبی کانون بانوان و سایر قسمت‏ها با خانم‏ها هم‏کاری داشتم و در مجله زبان زنان، که مدیر مسؤولش، خانم دولت ‏آبادی بود، مقالات می‏نوشتم و تقریباً تمام ترجمه‌‏های آن به قلم من بود. هم‏چنین به سخنرانی‏های تربیتی و اجتماعی خودم برای روشن نمودن اذهان، ادامه می‏دادم؛ چنان‏که در سخنرانی‏های پرورش افکار، در سال 1319، مورد تقدیر ملوکانه واقع شدم».[۲۱]

  • تلاش برای تغییر فرهنگ بومی‏

اساس فرهنگ هر جامعه را زنان آن جامعه تشکیل می‏دهند؛ زیرا تربیت و پرروش نسل آینده، به عهده آنان است. منگنه نیز پی برده بود که بهترین روش برای تغییر فرهنگ یک جامعه، ایجاد تغییر در زنان، به‌‏ویژه زنان طبقه متوسط است. او خود می‏گوید: «عقیده من این بود که باید مادران و خانواده ها را اصلاح کرد و مادر آزموده تحویل جامعه داد. این رستاخیز را باید از طبقه پایین آغاز کرد و می‏باید بدون تظاهر، زنانی را که فاقد پرورش و آموزش هستند، جمع کرد و برای آن‏ها سخنرانی کرد. با مهر و محبت به آن‏ها فهماند که دنیا و جامعه و خانواده، از آنان چه می خواهد. بنابراین، مقالات زیادی تحت عنوان «لزوم تربیت زنان» در مجله جمعیت نسوان وطن‌خواه نوشته‏‌ام». [۲۲]بنابراین، زنان این کشور، هدف تلاش‏های فرهنگی نورالهدی منگنه و هم‏فکرانش قرار می‏گیرند؛ زیرا با تغییر فرهنگ زنان یک کشور، فرهنگ همه افراد آن کشور تغییر می‏کند. او برای زمینه‌‏سازی رفع حجاب و کشاندن زن به سوی هم‏دوشی تمام عیار با مردان، همه تلاش خود را به کار می‏گیرد و از آن‏جا که خطی خوش و طبع شعر داشت و به زبان فرانسه نیز مسلط بود، تا حدودی نیز در این زمینه، به موفقیت دست یافت.

هم‏کاری با دستگاه استبداد

خانم منگنه که تقریباً در همه نوشته‌‏هایش، از تمدن و فرهنگ و مشروطیت( دموکراسی) دم می‏‌زند و حتی دلیل کناره‌‏گیری خود از کانون بانوان را استبداد رئیس آن، یعنی خانم دولت ‏آبادی می‌‏داند، مشخص نیست که چرا از استبداد بزرگ‏‌تر، یعنی رضا شاه غافل است و آن را می‌‏پذیرد. حتی وقتی به علت سخنرانی‏‌های آن‏چنانی خود، برای روشن ساختن اذهان زنان، در سال 1319 مورد تقدیر ملوکانه قرار می‏‌گیرد، در کمال افتخار، عین تقدیرنامه را در کتاب خود چاپ می‏‌کند و اذعان می‏‌کند که نه تنها در کانون بانوان، با دستگاه حکومتی هم‏کاری می‌‏کرده، بلکه عضو هیئت رئیسه آن نیز بوده است. از آن مهم‏‌تر، عضویت او در جمعیت نسوان‌ وطن‌خواه و هم‏کاری این جمعیت با دستگاه استبداد است، به گونه‌‏ای که برگزاری و تشکیل کنگره زنان شرق، بدون هم‏کاری این جمعیت، امکان‏‌پذیر نبوده است. او در این‏‌باره می‏‌نویسد:« دو نفر از آقایان، یعنی مرحوم شاهزاده محمد هاشم میرزای افسر و آقای اورنگ گویا، از طرف تیمورتاش وزیر دربار وقت ، خانم‌‏ها را به جمعیت نسوان‌ وطن‌خواه معرفی و با دست‌یاری جمعیت ما، مقدمات تشکیل کنگره را فراهم ساختند».[۲۳] او نباید فراموش کرده باشد که این جمعیت، از سال 1302، محرمانه از رضاشاه کمک مالی دریافت می‏‌کرد.[۲۴]

آثار

از خانم منگنه علاوه بر مقالات و نوشته‌های متنوع در زمینه آموزش و امور مربوط به موضوعات اجتماعی و زنان آثار بسیار دیگری به یادگار مانده‌است. آثاری چون: دوست شما ره‌آموز خانواده در تربیت اطفال ناقوس در اخلاق و روش خانواده شعر؛ تگرگ شعر؛ گلگشت نورالهدی هم‌چنین آثاری ویژه دختران و زنان به رشته تحریر درآورده است: ره‌آموز خانواده آداب معاشرت تدبیر منزل[۲۵]

کهنسالی و شعر

یکی از کتاب‌‏هایی که نورالهدی در اواخر عمر خود و در کهن‏سالی نوشته، دیوان اشعار و پنجمین کتابی است که منتشر کرده است.[۲۶] دیوان منگنه نخستن بار، در سال 1335 شمسی چاپ شد. دیوان اشعار وی بسیار متنوع است و به گونه‌‏ای نیست که نشان‌دهنده تفکری مستقل باشد؛ اما از آن‏جا که خود او در کهن‏سالی این اشعار را منتشر کرده، پختگی او را در شعرهایش می‌‏توان دید که شاید نشان‌دهنده تغییر رویه او باشد. این کتاب، بیش‏تر اخلاقی- تربیتی است. و از مضمون بسیاری از آخرین سروده‌‏هایش چنین برمی‌‏آید که در آخر تغییر رویه داده و بر خلاف اوایل جوانی، در جمعیت نسوان، که گرایش‌‏های سوسیالیستی تندی داشت، معتدل شده و در بسیاری از اشعار خویش ایمان و تقوا را می‌‏ستاید؛ مانند: نسیم صبحگاهان بانگ مرغان همی‌‏کردند بس هنگامه بر پا به این معنی که آوازی سرودند که خوش بر حال با ایمان بینا که در هر بامدادان ذکر تسبیح کنندی از دل و جان سوی بالا به امید توکل چاره جویند برای کارهای نیک و زیبا [۲۷] در بسیاری از سروده‌‏هایش نیز از زنانی که لباس، طبق مد می‏‌پوشند و در پوشش، عفاف و حجب و حیا را رعایت نمی‏‌کنند، انتقاد کرده، آنان را نکوهش می‌‏کند. [۲۸] و در مقابل، زنان با حیا و نجیب را می‏‌ستاید. او هم‏چنین از اختلاط زن و مرد انتقاد می‏‌کند و آن را موجب نابودی خانوادها و جامعه می‌‏داند.

یادداشت

  1. در پایان این کنگره، خانم مستوره افشار، رئیس جمعیت نسوان وطن‌‏خواه، در گزارش خود، از فعالیت‏های خانم منگنه و بعضی دیگر از فعالان این جمعیت، مانند محترم اسکندری، نامی نمی‏بَرد و همین امر، باعث خشنودی آنان می‏شود، به‏ گونه‏ای که پس از این کنگره، نورالهدی و عده‏‌ای از زنان تجدد طلب، از جمعیت نسوان وطن‏‌خواه کناره‏‌گیری کردند. کناره‏گیری خانم منگنه فقط نه به این دلیل که در گزارش، نامی از او برده نشده است، نشان از آن دارد که شعارهای ایشان در حمایت از زنان و آزادی آنان از واقعیت تهی و تنها برای خودنمایی و کسب شهرت بوده است. نکته جالب، این است که در عکسی که خانم منگنه در کتاب خود (دیوان نورالهدی منگنه) از این کنگره چاپ کرده، دیده می‏شود که تنها زنان دعوت شده خارجی و بعضی از زنان متجدد، مانند او و صدیقه دولت ‏آبادی، بی‏حجاب هستند؛ اما دیگر زنان شرکت کننده در کنگره، چادر و حجاب کامل دارند و این، ریشه‏دار بودن پوشش چادر، در بین زنان ایرانی عصر رضا شاه را نشان می‏دهد.

پانویس

  1. دائره المعارف زن ایرانی، ج 2، ص 898
  2. دائره‌المعارف زن ایرانی، ج 2، ص 898
  3. نور الهدی منگنه، دیوان نور الهدی منگنه، ص 3 ـ 6 ؛ زنان روزنامه نگار و اندیشمند ایرانی، ص و 154
  4. پری شیخ الاسلامی، زن در ایران و جهان، ص 154
  5. همان، ص 158 دیوان نورالهدی منگنه، ص 13
  6. دیوان منگنه، ص‏16 ـ 18
  7. همان، ص 3
  8. دیوان منگنه
  9. زنان روزنامه نگار و اندیشمند ایرانی، ص 153
  10. دیوان منگنه، ص 6
  11. همان، ص 3
  12. فصلنامه گفتگو، زمستان 1382، ش 38 ، ص 63؛ زبان زنان، 7 ربیع الثانی 1339
  13. ر ک: زن در ایران و جهان، ص 154
  14. ر ک: همان، ص 153
  15. نورالهدی منگنه، شمه ای از سرگذشت من
  16. دیوان منگنه، ص 12 ـ 13
  17. زنان در تاریخ سیاسی- اجتماعی ایران ، ص 67
  18. همان، ص 25 و 26
  19. دیوان منگنه، ص 15.
  20. ر. ک: تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، ص 383 و 382
  21. دیوان منگنه، ص 16.
  22. منگنه، شمه‏ای از سرگذشت من، مندرج در سایت ]
  23. دیوان منگنه، ص 14 ـ 15
  24. زن در ایران و جهان، ص 143
  25. ویکی پدیا
  26. دیوان منگنه، ص 18
  27. دیوان نورالهدی منگنه، ص 136
  28. همان، ص 149 و 150

منابع

  • کتاب انجمنهای نیمه سری زنان در نهضت مشروطیت، نویسنده:ژآنت آفاری، ترجمه دکتر جواد یوسفیان، نشر بانو1377
  • مقاله کمر همت بسته بودیم برای بهبود زنان عالم؛؛ نورالهدی منگنه،حوراء شماره7،سال 1383
  • دانش‌نامه الکترونیکی زنان
  • نرگسی رمضانی، رضا، زنان در تاریخ سیاسی-اجتماعی ایران،نشر موسسه تاریخ مطالعات معاصر ایران، سال 1395