زن در چین قدیم
زن در چین قدیم؛ منزلت انسانی و نقشهای جنسیتی زنان در چین باستان.
در چین باستان، آموزههای فلسفی و اخلاقی کنفوسیوس نقش پررنگی در شکلگیری انگارههای شناختی مردم داشته است. الاهیات چینی توأم با تبعیض جنسیتی بود؛ نرینگی از سنخ نور و مادینگی نماد تاریکی بهشمار میآمد. تبعیض علیه زنان در چین نهادینه شده و زن مستخدم مرد انگاشته میشد. ازدواج عاشقانه تقبیح شده و نهاد خانواده بهمنظور تولید مثل تشکیل میشد. تولد دختر امری منحوس دانسته شده بود. هرچند جایگاه مادری محترم شمرده میشد؛ اما رسم پاشکنی از شدیدترین خشونتهایی بود که بر دختران تحمیل میشد.
بنیادهای تمدن چین قدیم
از منظر ویل دورانت؛ بنیـاد جامعه چین مبتنی بر علم نبود، بلکه معجون غریبی از دین، اخلاق و فلسـفه بود. او چینیها را قومی موهـومپرست، شکاک، پرهیزگار و در عین حال عقـلگرا و دنیـاطلب دانسته و چنین تناقضاتی را ناشی از نفوذ فیلسوفان و فقر مردم چین میداند.[۱] تمدن چینی متأثر از آیین کنفوسیوس بود. او به امور لاهوتی بیتوجه و فلسفه را در خدمت کشورداری میخواست.[۲]
تعالیم کنفوسیوس ترکیبى از اصول اخلاقى، سیاست و اندکی از مسائل دینى بود.[۳] او بر شـعایر کهن نیاپرستی و قربانی تأکید داشت.[۴] محافظهکاری زاهدانه و خردمنـدی از ویژگیهای این تمدن بهشمار میآید.[۵] آیین بودا هرچند در چین فراگیر نشد؛ اما تأثیراتی بر بنیادهای تمدن چینی داشته است.[۶]
جنسیت در الاهیات چین قدیم
مردم چین پدیدههای زیادی را میپرستیدند؛ اما نیروی زایندگی و بالندگی زمین را بیش از عوامل دیگر تقدیس میکردند. دختران و پسـران در جشـنهای بهاری میرقصیدند تا رضایت مادر زمین را جلب کنند. در الاهیات ابتدایی چین؛ آسـمان و زمین دو نیمه از جهـان یگـانه، ماننـد مرد و زن، همبسـته بودنـد. از منظر مردم عادی، خدا همین نظـم اخلاقی و آسمانی بود که پدیدهها را در برگرفته، مناسبات زناشویی، خانوادگی و اجتماعی را نظم میبخشید؛ اما فیلسوفان او را مجموعۀ نیروهای بیتشخص میشمردند. با پیشرفت فلسفه، دین چینی نیز به دو سو گرایید: مردم عامی به پرستش نیاکان خود میپرداختند و پیروان کنفوسیوس، پرستش آسمان و مردان بزرگ را تعلیم میدادند.[۷]
در پرستش ارواح نیاکان باید ترتیب خاصى رعایت مىشد؛ ابتدا ارواح اجداد مادرى و سپس ارواح نیاکان پدرى پرستیده مىشدند. پرستش ارواح شوهران توسط زنان نیز رایج بود که حکایت از پیشینه طولانى نظام مردسالارى در چین داشت. بر مبنای برخی منابع؛ اقوام چینى معتقد بودند؛ در جهان دو اصل حکومت مىکند؛ یکى نر یا نور، دیگرى ماده یا تاریکى. تا زمانى که این دو نیروى متضاد با هم هماهنگ هستند، امور جهان بر محور خوشبختى جامعه دور مىزند.[۸]
تبعیض جنسیتی علیه زنان در چین قدیم
محققین معتقدند جامعه سنتی چین مردسالار بود؛ پسران بر دختران ترجیح داده میشدند؛ زنان باید تابع مردی میبودند و نمیتوانستند نسبت به مردان داناتر و تعلیمدیدهتر باشند. مطابق شواهد، میزان مرگومیر کودکان و زنان بیش از مردان بود.[۹] زنان از محرومترین طبقات اجتماعی در جامعه چین بودند؛ آنان حق دختر زاییدن را نداشتند و تولد دختر مظهر خشم و غضب ارواح نیاکان شمرده میشد. زنان و دختران بهعنوان برده فروخته میشدند.[۱۰] دختران باری بر دوش خانواده بهشمار آمده، اگر در مواقع سختی، دختری بر دختران خانواده افزوده میشد، امکان داشت نوزاد را رها کنند تا بمیرد.[۱۱]
هنوز این باور در حافظه تاریخی چینیها وجود دارد که وقتی پسری متولد میشود اجازه دهید روی تختخواب بخوابد. با لباسهای زیبا او را بپوشانید، به او سنگ جِید بدهید تا با آن بازی کند؛ اما وقتی دختری متولد میشود او را روی زمین بخوابانید، تن او را با لباسهای عادی پوشانده، به او کاشی شکستهای بدهید تا با آن بازی کند.[۱۲] چینیها مانند همۀ جوامع مردسالار، پسران را مفید دانسته، بقای خود و تدوام نسل خویش را در داشتن پسر میدیدند.[۱۳]
نقشهای اجتماعی زنان در چین قدیم
بر مبنای منابع تاریخی، زنان چینی حق مداخله در شئون اجتماعى را نداشتند و فقط در اشتغالاتی مانند زراعت و هیزمشكنى با مردان همکاری میکردند. برخی محققین معتقدند زنان چینی ظاهراً در مواردی از حقوق اجتماعی برخوردار بودند، از جمله؛ ارث برده و در امر ازدواج مختار بودند؛ اما در واقع همین امور نیز تحت اختیار سرپرستشان قرار میگرفت.[۱۴] انتظار جامعه چین از زنان این بود که پس از ازدواج باید مطیع شوهران و خویشاوندان او باشند.[۱۵] زنان نیز معتقد بودند؛ زن حق تصمیمگیری نداشته، وظیفه او اطاعت است، در کودکی مطیع پدر، پس از ازداواج مطیع شوهر و با فوت شوهر باید مطیع فرزند خود باشد.[۱۶]
آزادی جنسی در چین قدیم
به گزارش ویل دورانت؛ در چین، همجنسگرایی رایج بود و همجنسگرایان تهدیدی برای نوجوانان شمرده میشدند. هرچند دختران، عفت و پاکدامنی را ارج نهاده و هرگاه دامنشان آلوده میشد، خودکشـی میکردند؛ اما پاکدامنی مرد مجرد نهتنها مهم نبود که انتظار میرفت از روسپیخانهها دوری نکند. شهوت مرادنه مانند تشنگی نیاز طبیعی تلقی میشد. مردان آشکارا وارد روسپیخانه میشدند؛ اما روابط زناشوییشان نیز آسیب میدید. روسپیان جواز رسمی داشته و دولت زیباترین آنها را رایگان نزد سفیران بیگانه میفرستاد. بهتدریج گروه جدیدی در چین پدید آمد که به دختران نغمهپرداز شهرت یافتند. آنها که عمدتاً با فسلفه و هنر آشنایی داشتند، جوانان مجرد و شوهران آبرومند را با صحبت، موسـیقی و رقص سرگرم میکردند.[۱۷]
سنت ازدواج در چین قدیم
محققین معتقدند در چین باستان، تجرد قطعی برای مردان و حتی روحانیان، ناپسند و در حکم جنایتی نسبت به نیاکان و جامعه شمرده میشد. حکومت کارگزارانی را میگماشت تا مردان را پیش از سیسالگی و زنان را پیش از بیستسالگی به زناشویی وادار کنند. والدین، بعـد از بلوغ و در مواردی پیش از بلوغ و حتی پیش از تولـد فرزندانشان، برای آنها نامزدهایی را انتخاب میکردند.[۱۸]
زناشویی با عشق آغاز نمیشد و بهنظر چینیها نباید خانواده را بر بنیاد عواطف و هیجانات بنا کرد؛ زیرا هدف ازدواج صرفا پیوند دو فرد سالم بهمنظور تشکیل خانواده و تولید مثل دانسته میشد.[۱۹] برخی معتقدند؛ آزادی پسران و مقید بودن دختران، اساسا زمینۀ ایجاد عشق میان آنها را سلب میکرد؛ لذا عشق رمانتیک در ادبیات چینی کمترین بازتاب را دارد.[۲۰]
ازدواج اجباری در چین مرسوم بود، دختران بدون اینکه همسر خود را ببینند ازدواج میکردند.[۲۱] داماد نیز غالباً تا جشن عروسی چهره عروس را نمیدید.[۲۲] در هر خانهاى ضریحى قرار داده و در مقابل آن عقد ازدواج منعقد میشد تا عروس و داماد همیشه به یاد نیاکان خود باشند.[۲۳] با انعقاد عقد، دختر فروخته شده و ملک شوهرش میشد.[۲۴]
چند همسری در چین قدیم
به گزارش منابع تاریخی، چندزنی در چین باستان رایج بود و تک همسری برای مردان ننگ تلقی میشد.[۲۵] تعداد همسران برای مردان حد معینی نداشت و آنها هر کدام از زنان خود را که نمیخواستند بهراحتی طلاق میدادند. گونۀ دیگری از چندهمسری چنین بود که مردان دو نفرى یا چند نفرى یك زن میگرفتند و در بهرهگیرى از او و استفاده از كارهایش با هم شریك بودند. چنین زنی اگر بچهدار مىشد، معمولاً فرزند از آنِ مردى بود كه كودك شباهت بیشتری با او داشت.[۲۶]
خانوادۀ آرمانی در چین قدیم
بر مبنای آیین کنفوسیوس، خانوادۀ آرمانی، چهار نسل را در خود داشته و قدرت در اختیار مرد کهنسال است. اطاعت از پدر و مادر، از اصلیترین آموزههای این آیین محسوب میشود.[۲۷] بهگزارش محققین، دیدگاههای کنفوسیوس تأثیر جدی بر نظام ارزشی مردم چین داشته و دارد؛ روابط خانوادگی واعضای خانواده براساس سلسله مراتب در نسل، سن و جنسیت تعریف میشود. اعضای پیرتر خانواده نسبت به جوانها جایگاه برتری داشته و مرد ارزشمندتر از زن شمرده میشود.[۲۸]
در الگوی خانواده چینی، مادر از موقعیت رفیعی برخوردار بوده است؛ حرمت مادری در افسانه چینی «هاکوگا» بازتاب یافته و چینیها معتقدند؛ هاکوگا هر روز از مادرش تازیانه میخورد و هیچگاه مویه نمیکرد. تنها زمانی که مادرش پیر شده و قادر به زدن ضربتهای شدید نبود، برای ناتوانی مادر گریست. [۲۹]
نقشهای خانوادگی زنان در چین قدیم
در چین قدیم؛ وظیفۀ زن کار طاقتفرسا در خانه و اطاعت از شوهر بود. زنان حق نداشتند با مردان و حتى با پسران خود سر یك سفره بنشینند. شوهر بعد از مرگ همسرش میتوانست زن جدیدی بگیرد؛ اما زن بعد از مرگ شوهرش حق ازدواج مجدد نداشت و معاشرتش با مردان ممنوع بود.[۳۰]
مورخین از خانوادۀ چینی به بهشت مردان تعبیر کرده و معتقدند زنان صیغهای عملاً بَرده بودند و زن اصلی وسیلۀ تولید مِثل بهشمار میآمد. مرد به هر بهانهای میتوانست همسرش را طلاق دهد. پدر حق داشت کودکانش را به کنیزی و غلامی فروخته و در مواردی حتی حق کشتنشان را نیز داشت. مرد عمدتا بهتنهایی غذا میخورد و بهندرت زن و فرزندانش را به سفرۀ خود میخواند. اگر زنی با مرگ شوهرش خود را میکشت، وفادار شناخته میشد.[۳۱] چینیها زمین را مقدس دانسته و معتقد بودند مرد باید در خانه بر روى زمین یا حصیری با همسرش آمیزش داشته باشد تا مادر زمین او را بارور کرده و ارواح نیاکان مادرى در جنین حلول کنند.[۳۲]
جامعهپذیری جنسیتی در چین قدیم
در چین قدیم، خانوادهها عمدتا فرزندان خود را با مهربانی پرورش میدادند. والدین از تنبیه بدنی کودکان اجتناب کرده، با راهنمایی درست و ایجاد سرمشق شایسته به تربیت آنها میپرداختند. در مواردی بهطور موقت فرزندانشان را با فرزندان خانوادهای آشنا، معاوضه میکردند تا محبت دایم والدین سبب نازپروردگی آنها نشود. کودکان در اندرونی خانهها نزد زنان بهسر میبردنـد. پیش از هفتسالگی، به ندرت به حضور مردان میرفتند. در این سن، توانگران پسران خود را به مدرسه فرستاده و از دختران دور نگاه میداشتند، پسران پس از ده سالگی، برای معاشرت با مردان و رابطه با روسپیان، آزادی نسبی مییافتند.[۳۳]
رسمپاشکنی دختران در چین قدیم
خشونت علیه زنان نیز در چین وجود داشت. بر مبنای منابع تاریخی، زنان چینی برای اینکه پاشنه پاهای خود را بلند و زیبا کنند، پاهایشان را محکم بسته و انگشتهایش را میشکستند. اگر خود نمیتوانستند از دیگران میخواستند که پاهایشان را هنگام پیچیدن در پارچه بزنند تا استخوانهای پا، شکسته و تغییر شکل تسریع شود. برخی از قبایل، شکستن انگشت پاهای دختران خود را از دوران خردسالی انجام میدادند و دختران زمانی که بزرگ میشدند پاهای خود را بیشتر میشکستند تا آنها را به اصطلاح، خمیدهتر و زیباتر کنند. بسیاری از قبایل بر این باور بودند که اگر پاهای دختران خود را شکسته و آنها را به شکل پنجههای چارپایان در آورند، دخترشان پس از ازدواج ثروتمند میشود.[۳۴] رسمپاشکنی در چین از سال ۱۹۱۲م، ممنوع شد؛ اما هنوز زنانی در برخی شهرهای کوچک و روستاهای دور افتادۀ چین با پاهای باندپیچی شده زندگی میکنند.[۳۵]
پانویس
- ↑ دورانت، تاریخ تمدن،1337ش، ج1، ص849.
- ↑ دورانت، تاریخ تمدن،1337ش، ج1، ص854.
- ↑ «تعالیم کنفوسیوس»، وبسایت پرسمان دانشگاهیان.
- ↑ دورانت، تاریخ تمدن،1337ش، ج1، ص743.
- ↑ دورانت، تاریخ تمدن،1337ش، ج1، ص751.
- ↑ دورانت، تاریخ تمدن،1337ش، ج1، ص853.
- ↑ دورانت، تاریخ تمدن،1337ش، ج1، ص850.
- ↑ «عقاید و باورهای ابتدایی چینیان باستان»، وبسایت طهور.
- ↑ آزاد، «ازدواج و طلاق و نقش زن در فرهنگ چینیها»، وبسایت جوان آنلاین.
- ↑ «عقاید و باورهای ابتدایی چینیان باستان»، وبسایت طهور.
- ↑ معصومه محمدی، «زنانی که برده بودند!»، 1393ش.
- ↑ آزاد، «ازدواج و طلاق و نقش زن در فرهنگ چینیها»، وبسایت جوان آنلاین.
- ↑ «خانواده در جامعه سنتی چین»، وبسایت مجله ویستا.
- ↑ . طباطبایی، الميزان، 1363ش، ج2، ص397- 396.
- ↑ آزاد، «ازدواج و طلاق و نقش زن در فرهنگ چینیها»، وبسایت جوان آنلاین.
- ↑ معصومه محمدی، «زنانی که برده بودند!»، 1393ش.
- ↑ دورانت، تاریخ تمدن،1337ش، ج1، ص856 - 855.
- ↑ دورانت، تاریخ تمدن،1337ش، ج1، ص856.
- ↑ معصومه محمدی، «زنانی که برده بودند!»، 1393ش.
- ↑ «اخلاق چینی»، وبسایت تاریخ ما.
- ↑ «خانواده در جامعه سنتی چین»، وبسایت مجله ویستا.
- ↑ دورانت، تاریخ تمدن،1337ش، ج1، ص857.
- ↑ «عقاید و باورهای ابتدایی چینیان باستان»، وبسایت طهور.
- ↑ . طباطبایی، الميزان، 1363ش، ج2، ص397.
- ↑ آزاد، «ازدواج و طلاق و نقش زن در فرهنگ چینیها»، وبسایت جوان آنلاین.
- ↑ . طباطبایی، الميزان، 1363ش، ج2، ص397.
- ↑ «تعالیم کنفوسیوس»، وبسایت پرسمان دانشگاهیان.
- ↑ آزاد، «ازدواج و طلاق و نقش زن در فرهنگ چینیها»، وبسایت جوان آنلاین.
- ↑ «اخلاق چینی»، وبسایت تاریخ ما.
- ↑ . طباطبایی، الميزان، 1363ش، ج2، ص397.
- ↑ معصومه محمدی، «زنانی که برده بودند!»، 1393ش.
- ↑ «عقاید و باورهای ابتدایی چینیان باستان»، وبسایت طهور.
- ↑ دورانت، تاریخ تمدن،1337ش، ج1، ص855.
- ↑ «پاشکنی، رسم دردناک زنان چین باستان برای زیبایی»، وبسایت خبرگزاری ایمنا.
- ↑ آزاد، «ازدواج و طلاق و نقش زن در فرهنگ چینیها»، وبسایت جوان آنلاین.
منابع
- «اخلاق چینی»، وبسایت تاریخ ما، تاریخ درج مطلب: 9 آبان 1397ش.
- آزاد، بهنام، «ازدواج و طلاق و نقش زن در فرهنگ چینیها»، وبسایت جوان آنلاین، تاریخ درج مطلب: 20 مرداد 1395ش.
- «پاشکنی، رسم دردناک زنان چین باستان برای زیبایی»، وبسایت خبرگزاری ایمنا، تاریخ درج مطلب: 13 تیر 1402ش.
- «تعالیم کنفوسیوس»، وبسایت پرسمان دانشگاهیان، تاریخ درج مطلب: 27 مرداد 1391ش.
- جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج17، قم، اسراء، 1389ش.
- «خانواده در جامعه سنتی چین»، وبسایت مجله ویستا، تاریخ بازدید مطلب: 9 اردیبهشت 1404ش.
- دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، ترجمه احمد آرام و دیگران، تهران، اقبال، 1337ش.
- «عقاید و باورهای ابتدایی چینیان باستان»، وبسایت طهور، تاریخ بازدید مطلب: 9 اردیبهشت 1404ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین، 1363ش.
- معصومه محمدی، سیف، «زنانی که برده بودند!»، پیام زن، شماره 267، خرداد 1393ش.