عنوان روشنفکران دینی به دین مداران روشنفکر تغییر کرد.
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<big>'''جنسیت'''</big>؛ تکالیف و رفتارهای مورد انتظار یا منتسب به جنس.<br>
<big>'''جنسیت'''</big>؛ تکالیف و رفتارهای مورد انتظار یا منتسب به جنس.<br>


جنسیت (Gender) به‌معنای فاصلۀ حداکثری میان جنس (بیولوژی و ذخیره ژنتیکی هر فرد) و انتظارات منتسب به آن است. اگر جنس به خصوصیات ثابت، طبیعی و همیشگی اطلاق می‌شود، جنسیت به خصوصیات فرهنگی، تربیتی، وابسته به شرایط و محیط زیست، تغییرپذیر و تاریخی مربوط است. گروه‌های حامی حقوق زنان واضع واژه و مفهوم جنسیت بوده‌اند. بنابراین تا زمان‌های اخیر، جنسیت انحصاری زنانه داشته است و مردان خارج از بررسی رابطه میان جنس طبیعی (تذکیر) و تکالیف مرتبط با آن (مردانگی) بوده‌­اند.
جنسیت (Gender) به‌معنای فاصلۀ حداکثری میان [[جنس]] (بیولوژی و ذخیره ژنتیکی هر فرد) و انتظارات منتسب به آن است. اگر جنس به خصوصیات ثابت، طبیعی و همیشگی اطلاق می‌شود، [[جنسیت]] به خصوصیات فرهنگی، تربیتی، وابسته به شرایط و محیط زیست، تغییرپذیر و تاریخی مربوط است. گروه‌های حامی حقوق زنان واضع واژه و مفهوم جنسیت بوده‌اند. بنابراین تا زمان‌های اخیر، جنسیت انحصاری زنانه داشته است و مردان خارج از بررسی رابطه میان جنس طبیعی (تذکیر) و تکالیف مرتبط با آن (مردانگی) بوده‌­اند.


==تاریخچه مفهوم جنسیت==
==تاریخچه مفهوم جنسیت==
خط ۱۹: خط ۱۹:
مطالعات تاریخی و انسان‌شناختی، صورت‌های متنوعی از زنانگی را در فرهنگ‌های متعدد آشکار کرده است و بیانگر تاثیر ضرورت­‌های اجتماعی‌فرهنگی است که بر حسب آنها زنانگی تعریف شده ­است. در چنین نگرشی طبیعت و ذات، کمترین تاثیر را در تعریف زنانگی و نقش‌های منتسب به آن دارد. علاوه بر آن دسترسی به تحصیلات، پیشرفت­‌های تکنولوژیکی و اقتصادی، زنانگی وابسته به مردان را تغییر داده است.<ref>. هام و گمبل، فرهنگ نظریه­های فمنیستی، 1389ش، ص290.</ref>  
مطالعات تاریخی و انسان‌شناختی، صورت‌های متنوعی از زنانگی را در فرهنگ‌های متعدد آشکار کرده است و بیانگر تاثیر ضرورت­‌های اجتماعی‌فرهنگی است که بر حسب آنها زنانگی تعریف شده ­است. در چنین نگرشی طبیعت و ذات، کمترین تاثیر را در تعریف زنانگی و نقش‌های منتسب به آن دارد. علاوه بر آن دسترسی به تحصیلات، پیشرفت­‌های تکنولوژیکی و اقتصادی، زنانگی وابسته به مردان را تغییر داده است.<ref>. هام و گمبل، فرهنگ نظریه­های فمنیستی، 1389ش، ص290.</ref>  


بر اساس رویکرد برساخت‌محور، در دوره‌­های زمانی و متناسب با تحولات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، بازنگری در نقش‌­های انتسابی به زنان ضروری است. از مهم‌ترین این موارد تولیدمثل و مادری در خانوادۀ­ هسته‌­ای است. در نگرش برساخت‌­محور، به‌دنیا آوردن نوزاد ضرورتاً زن را به مادر تبدیل نمی‌­کند، بلکه فرایند جامعه‌پذیری، چینش نهادهای حاکم و سیاست­‌های حمایتی یا بازدارنده است که اولویت زن را مادری، فرزندپروری و چشم‌­پوشی از حضور در هر موقعیتی ازجمله عرصۀ عمومی، تعیین کرده است. از این جهت است که این تکلیف طبیعی‌نما امروزه دچار چالش جدی است.<ref>. بوذری­نژاد و اقبالی، «مناقشات نظری ابن‌سینا و گیدنز پیرامون الگوی خانواده»، 1398ش، ص219.</ref>  
بر اساس رویکرد برساخت‌محور، در دوره‌­های زمانی و متناسب با تحولات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، بازنگری در نقش‌­های انتسابی به زنان ضروری است. از مهم‌ترین این موارد تولیدمثل و [[مادري|مادری]] در [[خانواده|خانوادۀ­]] هسته‌­ای است. در نگرش برساخت‌­محور، به‌دنیا آوردن نوزاد ضرورتاً زن را به مادر تبدیل نمی‌­کند، بلکه فرایند جامعه‌پذیری، چینش نهادهای حاکم و سیاست­‌های حمایتی یا بازدارنده است که اولویت زن را مادری، فرزندپروری و چشم‌­پوشی از حضور در هر موقعیتی ازجمله عرصۀ عمومی، تعیین کرده است. از این جهت است که این تکلیف طبیعی‌نما امروزه دچار چالش جدی است.<ref>. بوذری­نژاد و اقبالی، «مناقشات نظری ابن‌سینا و گیدنز پیرامون الگوی خانواده»، 1398ش، ص219.</ref>  


از منظر این رویکرد تحول­‌محور، آن‌چه به زن منتسب است قابلیت بازنگری و تغییر متناسب با اقتضائات را دارد. در وضعیتی که فرایند مدرنیته برخی مظاهر سنت را به حاشیه رانده است، لازم است خصوصیات جنسیتی زنانه نیز متناسب با آن تغییر کند. تحصیل، اشتغال، تشویق به استقلال اقتصادی، جدایی مادری تمام‌وقت از فرزندآوری، تلاش جهت فراهم‌آوردن تسهیلات اجتماعی اشتغال چون مرخصی زایمان و مهدهای کودک در پی این نگرش، پیشنهاد شده است و نقش و مظاهر زن و زنانگی را متحول ساخته است.<ref>. رودگر، فمنیسم، تاریخچه، نظریات، 1394ش، ص70.</ref>  
از منظر این رویکرد تحول­‌محور، آن‌چه به زن منتسب است قابلیت بازنگری و تغییر متناسب با اقتضائات را دارد. در وضعیتی که فرایند مدرنیته برخی مظاهر سنت را به حاشیه رانده است، لازم است خصوصیات جنسیتی زنانه نیز متناسب با آن تغییر کند. تحصیل، اشتغال، تشویق به استقلال اقتصادی، جدایی مادری تمام‌وقت از فرزندآوری، تلاش جهت فراهم‌آوردن تسهیلات اجتماعی اشتغال چون مرخصی زایمان و مهدهای کودک در پی این نگرش، پیشنهاد شده است و نقش و مظاهر زن و زنانگی را متحول ساخته است.<ref>. رودگر، فمنیسم، تاریخچه، نظریات، 1394ش، ص70.</ref>  
خط ۳۱: خط ۳۱:
====گسترش قلمرو جنسیت به دگرباشان جنسی====
====گسترش قلمرو جنسیت به دگرباشان جنسی====


نگرش برساختی'''،''' جنسیت و خصوصیات انتسابی به جنس افراد را گسترده‌تر کرده و آن را به گرایش‌­های جنسی نیز مرتبط کرده است. پیامد چنین نگرشی ایجاد گروه دگرباشان جنسی و طیف LGBTQAI+ است. هر فرد اعم از زن و مرد می­‌تواند در هر نقطه از این طیف قرار گرفته و آنها را از محدودیت تعلق به مذکر یا مونث بودن و گرایش به جنس مخالف رها کند. این نگرش زنانگی و مردانگی را نیز از وضعیت بیولوژیک خارج کرده و آن را به ترجیح و انتخاب کنش‌گران وابسته کرده است.<ref>. تانگ، نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریه‌های فمینیستی، 1385ش، ص349.</ref>  
نگرش برساختی'''،''' جنسیت و خصوصیات انتسابی به جنس افراد را گسترده‌تر کرده و آن را به گرایش‌­های جنسی نیز مرتبط کرده است. پیامد چنین نگرشی ایجاد گروه [[دگرباشان جنسی]] و طیف LGBTQAI+ است. هر فرد اعم از زن و مرد می­‌تواند در هر نقطه از این طیف قرار گرفته و آنها را از محدودیت تعلق به مذکر یا مونث بودن و گرایش به جنس مخالف رها کند. این نگرش زنانگی و مردانگی را نیز از وضعیت بیولوژیک خارج کرده و آن را به ترجیح و انتخاب کنش‌گران وابسته کرده است.<ref>. تانگ، نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریه‌های فمینیستی، 1385ش، ص349.</ref>  


====جنسیت و  سنت====
====جنسیت و  سنت====
خط ۵۹: خط ۵۹:
===جنسیت در رویکرد دین مداران روشنفکر===
===جنسیت در رویکرد دین مداران روشنفکر===


برخی افراد با نگاه دینی و طبیعی به جنسیت، بر این نظرند که برجسته شدن برخی صفات زیستی در زن و مرد تنها می‌تواند نتیجه فرایندی تاریخی باشد. به‌عنوان مثال مشهور شدن مرد به فردی [[جنسیت و عقل|عاقل]] و زن به فردی احساساتی می‌تواند تنها نتیجۀ فرایندی باشد که زن را از تصمیم‌­گیری­‌های جدی و نیازمند تعقل دور نگه داشته و مرد را در این فرایند ماهر و ورزیده کرده است.  
برخی افراد با نگاه دینی و طبیعی به جنسیت، بر این نظرند که برجسته شدن برخی صفات زیستی در زن و مرد تنها می‌تواند نتیجه فرایندی تاریخی باشد. به‌عنوان مثال مشهور شدن مرد به فردی عاقل و زن به فردی احساساتی می‌تواند تنها نتیجۀ فرایندی باشد که زن را از تصمیم‌­گیری­‌های جدی و نیازمند تعقل دور نگه داشته و مرد را در این فرایند ماهر و ورزیده کرده است.  


بر این اساس تصور ذاتی بودن قدرت تعقل بیشتر مردان و احساسات بیشتر زنان، نادرست و تمامی مناسبات وابسته به آن نیز محل تردید خواهد بود. لذا لازم است در خصوص دامنۀ اختیارات، امتیازات و محدودیت‌های وابسته به این صفات، در شرایط تاریخی و اجتماعی جدید بازبینی و بازنگری صورت گیرد.<ref>. ملکیان، «زن، مرد، کدام تصویر»، 1379ش، ص34؛ سروش، «قبض و بسط حقوق زنان»، 1378ش، ص32؛ مجتهد شبستری، «زنان، کتاب و سنت»، 1378ش، ص19-22؛ باقی، «مساله زنان: کدام مساله»، 1378ش، ص23-24؛ محمدی، «جنسیت خط قرمز روشنفکران دینی»، 1378ش، ص41.</ref> در این رویکرد از هست­‌ها (صفات طبیعی)، بایدها استنباط و استخراج نخواهد شد.<ref>. سروش, «قبض و بسط حقوق زنان»، 1378ش، ص35-37.</ref>
بر این اساس تصور ذاتی بودن قدرت تعقل بیشتر مردان و احساسات بیشتر زنان، نادرست و تمامی مناسبات وابسته به آن نیز محل تردید خواهد بود. لذا لازم است در خصوص دامنۀ اختیارات، امتیازات و محدودیت‌های وابسته به این صفات، در شرایط تاریخی و اجتماعی جدید بازبینی و بازنگری صورت گیرد.<ref>. ملکیان، «زن، مرد، کدام تصویر»، 1379ش، ص34؛ سروش، «قبض و بسط حقوق زنان»، 1378ش، ص32؛ مجتهد شبستری، «زنان، کتاب و سنت»، 1378ش، ص19-22؛ باقی، «مساله زنان: کدام مساله»، 1378ش، ص23-24؛ محمدی، «جنسیت خط قرمز روشنفکران دینی»، 1378ش، ص41.</ref> در این رویکرد از هست­‌ها (صفات طبیعی)، بایدها استنباط و استخراج نخواهد شد.<ref>. سروش, «قبض و بسط حقوق زنان»، 1378ش، ص35-37.</ref>
خط ۶۹: خط ۶۹:
بر اساس این دیدگاه آنچه اصالت دارد برخی خصوصیات زیستی مشخص، متفاوت و آشکار چون میزان متفاوت هورمون‌­ها یا توان فرزندآوری میان زن و مرد است و آنچه محل تأمل و بازنگری است، نحوۀ مواجهه و تعامل فرهنگ‌های مختلف با این خصوصیات است.
بر اساس این دیدگاه آنچه اصالت دارد برخی خصوصیات زیستی مشخص، متفاوت و آشکار چون میزان متفاوت هورمون‌­ها یا توان فرزندآوری میان زن و مرد است و آنچه محل تأمل و بازنگری است، نحوۀ مواجهه و تعامل فرهنگ‌های مختلف با این خصوصیات است.


افزایش دانش، گسترده‌شدن رویکرد‌های مطالعاتی جنس و جنسیت، تردید در قطعیت خصوصیاتی که به‌عنوان صفات و خصوصیات وابسته به جنس فرض می‌­شوند، ورود زنان و مردان به حوزه‌­های اختصاصی یکدیگر و انجام باکفایت تکالیف اختصاصی جنس­ دیگر (به‌جز بارداری و زایمان)، امکان این بازنگری را فراهم کرده است. از آن جمله می‌­توان به مادری به‌عنوان نقطه ثقل وابسته‌کردن، تکلیف و توصیه­ زنان به خانه‌ماندن (خانه‌داری) و فرزندان (مادری) اشاره کرد.
افزایش دانش، گسترده‌شدن رویکرد‌های مطالعاتی جنس و جنسیت، تردید در قطعیت خصوصیاتی که به‌عنوان صفات و خصوصیات وابسته به جنس فرض می‌­شوند، ورود زنان و مردان به حوزه‌­های اختصاصی یکدیگر و انجام باکفایت تکالیف اختصاصی جنس­ دیگر (به‌جز بارداری و زایمان)، امکان این بازنگری را فراهم کرده است. از آن جمله می‌­توان به مادری به‌عنوان نقطه ثقل وابسته‌کردن، تکلیف و توصیه­ زنان به خانه‌ماندن ([[خانه‌داری و کدبانویی در اندیشه آیت‌الله خامنه‌ای|خانه‌داری]]) و فرزندان (مادری) اشاره کرد.


مطالعات تاریخیِ مادرانگی، این وابستگی را امری متأخر و ناشی از تولد خانوادۀ هسته­‌ای می­‌دانند، در حالی‌که پیش از آن مادری نه مسئولیت زنان بلکه مسئولیت جمعی خانواده­ گسترده بوده است.<ref>. مورداک، ژرفای زن بودن، 1393ش، ص17.</ref> همچنین تجربیات جدید مردان از امر فرزندپروری بیانگر آن است که توانش والدگری در مردان نیز وجود دارد و تنها لازم است فرصت و مهارت لازم به آنان آموزش داده شود؛ چنانچه زنان نیز به هر دوی فرصت و مهارت نیاز دارند.<ref>. Biblarz &amp; Stacey, 2010, How Does the Gender of Parents Matter,2010, 17</ref>  
مطالعات تاریخیِ مادرانگی، این وابستگی را امری متأخر و ناشی از تولد خانوادۀ هسته­‌ای می­‌دانند، در حالی‌که پیش از آن مادری نه مسئولیت زنان بلکه مسئولیت جمعی خانواده­ گسترده بوده است.<ref>. مورداک، ژرفای زن بودن، 1393ش، ص17.</ref> همچنین تجربیات جدید مردان از امر فرزندپروری بیانگر آن است که توانش والدگری در مردان نیز وجود دارد و تنها لازم است فرصت و مهارت لازم به آنان آموزش داده شود؛ چنانچه زنان نیز به هر دوی فرصت و مهارت نیاز دارند.<ref>. Biblarz &amp; Stacey, 2010, How Does the Gender of Parents Matter,2010, 17</ref>