پرش به محتوا

اصالت بدن

از ویکی‌جنسیت

اصالت بدن‏؛ وجوه گوناگون اصالت بدن و زمینه‌های اجتماعی شکل‌گیری آن.

اصالت بدن جنبه‌های مختلفی چون اقتصادی و فرهنگی دارد. از لحاظ اقتصادی، نظام سرمایه‌داری به پیشران‌های جسمانی نیاز دارد و علوم اجتماعی به‌عنوان مشروعیت‌بخش و علوم پزشکی به‌عنوان تقویت‌کننده اصالت بدن عمل می‌کنند.

وجوه گوناگون اصالت بدن

۱. اصالت هستی‌شناسانه

بیشتر جامعه‌شناسان از نوعی اصالت هستی‌شناسانه بدن سخن گفته‌اند؛ اما دربارهٔ معنای اصالت هستی بدن، اتفاق نظر وجود ندارد. برخی بدن را برساخت اجتماعی یا مرکب از ویژگی‌هایی نظیر رفتار، طرز راه رفتن و شکل آن می‌دانند.[۱] برخی چون ترنر معتقدند که اصالت بدن به جنبه فیزیکی، بیولوژیکی و مادی آن برمی‌گردد. پذیرش این جنبه بدنی به‌معنای ارزیابی دانش، حواس و توانایی عمل انسان‌ها در پرتو آن خواهد بود. همچنین به‌منزله ایجاد پل میان اندازه و شکل بدن با روابط اجتماعی است و قدرت بوییدن، شنیدن، لمس‌کردن و حتی فکر کردن نیز از عناصر جمعی آن محسوب می‌شود.[۲]

در سرگرمی‌های مدرن، بدن به‌ویژه بدن زنانه، از طریق اقداماتی مانند ورزش منظم، برنامه‌های سلامت شخصی، رژیم‌های غذایی پرفیبر و لباس‌های رنگی، به دقت تنظیم، مراقبت، بازسازی و ارائه می‌شود. در این سرگرمی‌ها بدن اصالت و محوریت دارد..[۳]

یکی از دلایل اهمیت‌یافتن بدن ارتباط ستم و جنسیت بوده است. فمینیست‌ها مدعی هستند که بدن زنان تحت ستم مردانه قرار دارد و باید بدن زنان از چنین ستمی رهایی یابد. حتی آنان ادعا می‌کردند که مردان بر تمایلات جنسی زنان سلطه دارند؛ پس زنان باید یاد بگیرند که با بدن تحت فشار زندگی کنند.[۴]

۲. اصالت کارکردی

برخی جامعه‌شناسان معتقدند که بدن دارای اصالت کارکردی است؛ چراکه بدن به انسان اجازه کنش‌گری و تغییر جهان را می‌دهد.[۵] ترنر امور مختلف دیگری از جمله تولیدمثل، نیاز به تنظیم پزشکی و قانونی، درونی‌سازی و بازنمایی بدنی را در شمار مهم‌ترین کارکردهای آن می‌داند.[۶]

از مجموعه نظریات بوردیو چنین برمی‌آید که وی کنترل و بیان بدنی نهادینه‌شده توسط مدارس در جوامع معاصر را برای کسب اطمینان خاطر کودکان و بزرگسالان حیاتی می‌داند؛ یعنی رضایت اجتماعی همگانی محصول کنترل‌های اجتماعی بدنی و بیانات بدنی است.[۷]

فمینیست‌ها بر این باورند که در جوامع معاصر، فشار اصلی ناشی از حضور زنان بر بدن آنها متمرکز است. جریان ناپایدار گردش اجتماعی، فشار روحی و روانی شدیدی را به زنان تحمیل می‌کند. البته، این بدان معنا نیست که مردان، موجوداتی مکانیکی یا صرفاً اجزایی بی‌فکر از یک ماشین اجتماعی هستند. یکی از اهداف اساسی در فرهنگ کالایی‌شدن، این بوده که نظم اجتماعی باید به‌طور قاطع هدایت و تنظیم شود تا تسلط و گردش کنترل‌شده در حوزهٔ اقتصادی تضمین شود. برای دستیابی به این هدف، بازآفرینی بدنی ضرورت یافت که فشار اصلی آن بر دوش زنان افتاد. علاوه بر این، زنان برای نقش‌های خانگی نیز تعریف شده‌اند.[۸]

۳. ارزش احساسی بدن

یکی از جنبه‌های مهم در توجه به بدن، ارزشی است که امروزه برای کار احساسیِ بدن در نظر گرفته می‌شود. این نوع کار که از طریق مدیریت و نمایش بدن محقق می‌شود، به یکی از عناصر کلیدی در سبک زندگی معاصر تبدیل شده است. کار احساسی شامل تعامل مستقیم (رودررو یا صوتی) با عموم است؛ برای مثال، کارمندان اغلب ملزم هستند تا حالت‌های عاطفی خاصی را در دیگران ایجاد کنند. برای برآورده کردن انتظارات کارفرمایان، کارمندان باید احساسات خود را مدیریت و حتی دستکاری کنند. گاهی لازم است احساساتی را که واقعاً ندارند، به‌صورت مصنوعی بروز دهند یا احساسات واقعی خود را تغییر دهند؛ برای نمونه، سرکوب خشم و جایگزینی آن با حس همدردی.[۹]

مهمان‍داران هواپیما موظف‌اند با رسیدگی به نیازها و مشکلات مسافران، فضایی آرامش‌بخش ایجاد کنند. این وظیفه ایجاب می‌کند که آنها همواره ظاهری خندان داشته باشند. با این حال، نباید این نقش را بیش از حد جدی گرفته و به‌شکلی ساختگی ایفا کنند؛ چراکه ایفای نقش‌های ساختگی می‌تواند به عزت‌نفس آسیب بزند. کار احساسی، از منظر جنسیتی نیز پیامدهای منفی دارد و منجر به اعمال فشار جنسی بر زنان می‌شود؛ زیرا برخی مشتریان مرد، مهمان‌داران زن را از لحاظ جنسی در دسترس تلقی می‌کنند.[۱۰]

۴. تبدیل‌شدن به موضوع علمی

اصالت یافتن بدن در جامعه غربی، موجب محوریت بدن در مطالعات جامعه‌شناختی شد. ترنر با همین دیدگاه رشته جدیدی تحت عنوان «جامعه جسمانی» را پیشنهاد کرده و دلیل اصلی طرح چنین ایده‌ای را کشف نقش فزاینده بدن در تعیین و جهت‌دهی هویت شخصی اعضای جوامع مدرن، مخصوصاً هویت زنانه می‌داند..[۱۱] از جمله مزایای این دیدگاه، تأکید بر تفاوت‌ها به‌جای شباهت‌ها است. به باور نوربرت الیاس، تفاوت‌های بدنی زمینه‌ساز تفاوت‌های میان‌فرهنگی و بین‌فردی می‌شوند؛ زیرا توانایی‌های افراد در شنیدن، راه رفتن، حس کردن و بروز عواطف یکسان نیست.[۱۲] بدن‌های مردانه و زنانه مسائل ویژه‌ای را برای علوم انسانی و پزشکی مطرح کرده‌اند. در ابتدای شکل‌گیری علوم انسانی، تجربیات خاص بدن زنانه، مانند بارداری و مواجهه با مرگ‌ومیر کودکان، موضوعات مهمی را برای تحلیل در علوم اجتماعی فراهم می‌آورد.[۱۳]

در مقابل برخی مطالعات در مورد مردان و مشکلات بدن مردان و عوارض آسیب‌های دنیای مدرن برای بدن مردان انجام شده است. انحرافاتی نظیر هم‌جنس‌گرایی مردان نیز موضوعاتی برای علوم انسانی و پزشکی معاصر ایجاد کرده است. بخشی از مباحث علوم اجتماعی به تحلیل پیامدهای این مشکلات در جوامع معاصر پرداخته است.[۱۴]

برخی اندیشمندان فمینیست معتقدند که دلیل عدم توجه کافی به بدن در علوم اجتماعی، غلبه دیدگاه مردانه در میان متفکران کلاسیک بوده است. این متفکران مرد فاقد تجربه زیسته استفاده از بدن زنانه، نظیر بارداری بوده‌اند. با ورود زنان به عرصه‌های علمی، درک عمیق‌تری از مباحث مرتبط با بدن فراهم آمد.[۱۵]

۵. اصالت بدن در فرهنگ مصرفی

در جوامع غربی، اقتصاد اهمیتی ویژه یافته و دوگانگی تولید و مصرف شکل گرفته است. در نیمه دوم قرن بیستم، تمرکز سرمایه‌داری غربی از کار سخت و تولید کاسته شد و فرهنگ مصرفی با محوریت بدن و گذران اوقات فراغت جایگزین آن شد. نمایش‌های بدنی نه‌تنها جایگاه اجتماعی را نشان می‌دهند؛ بلکه نمایانگر شخصیت اصلی کنشگران هستند. در فرهنگ مصرفی، بدن زنانه کاربردهای مصرفی بیشتری نسبت به بدن مردانه پیدا کرده[۱۶] و به‌دلیل همین فرهنگ مصرفی، بدن به ماشینی قابل تنظیم تبدیل شده است.[۱۷]

افزایش حضور زنان در عرصه‌های اجتماعی، تفاوت‌های شناختی، شغلی و سبک زندگی میان مردان و زنان را کاهش داده است. این کاهش تفاوت‌ها، مردان را ناگزیر به پذیرش بیشتر تفاوت‌های بدنی بین دو جنس کرده است. به علاوه، نقش سنتی مرد به‌عنوان نان‌آور اصلی کمرنگ شده و فرهنگ مصرفی که عمدتاً زنانه تلقی می‌شود، جایگزین آن شده است؛ فرهنگی که بدن در مرکز توجه آن قرار دارد.[۱۸]

زمینه‌های اصالت اجتماعی بدن در غرب

۱. عقلانیت کارکردی

از قرن نوزدهم اموری چون تغذیه و رسیدگی به بدن، تابع علوم پزشکی و علوم انسانی شدند. این علوم مقدار تغذیه، کیفیت تغذیه و مواد قابل قبول آن را معرفی کردند و تغذیه اصطلاحاً عقلانی شد و بدن عقلانی در محور این مباحث قرار گرفت.[۱۹] در این دیدگاه همه چیز باید با کمترین هزینه بیشترین سود را داشته باشد. همچنین عرصه‌های دیگر اجتماعی نظیر زندان‌ها، پادگان‌های نظامی و محل‌های کار مشغول بازآموزی ذهن از طریق نظم و سازمان‌دهی بدنی و رژیم غذایی شد. مردان و زنان به یک اندازه تحت تأثیر کنترل بدنی قرار گرفتند.[۲۰] عقلانیت کارکردی جنبه جسمانی نیز دارد؛ یعنی باید سودمندی و زیان بدن زنانه و مردانه جداگانه محاسبه شود.[۲۱]

۲. نقش بدن در هویت

  • رابطه طبیعی بدن و هویت

مارسل موس معتقد است تکنیک‌های بدنی به زنان و مردان هویت سنی می‌دهد و دوران نوزادی، جوانی و پیری را تعیین می‌کند. این رابطه طبیعی است؛ چراکه بدن به‌طور طبیعی بر شکل‌گیری هویت سنی تأثیر دارد.[۲۲]

  • گسترش سلطه بر بدن‌ها

در جهان امروز، رسانه‌ها و بسیاری از سازمان‌ها و نهادها نقش مهمی در شکل‌دهی به تصورات و استفاده از بدن ایفا می‌کنند. اعضای جامعه نیز در برابر این نفوذ بیرونی واکنش نشان می‌دهند. به گفته اومبرتو اکو، افراد از بدن به‌طور دوگانه استفاده می‌کنند؛ از یک سو، بخشی از هویت فرهنگی غالب را پذیرفته و با آن هماهنگ می‌شوند و از سوی دیگر، با بخش دیگری از آن به مقابله می‌پردازند.[۲۳]

  • تضعیف هویت‌های سنتی و دینی

در جوامع غربی بی‌هویتی دینی فراگیر شده است. انسان‌ها تلاش می‌کنند از بدن برای جبران کمبود بی‌هویتی استفاده کنند. به همین دلیل بدن به‌منزله ماشین اجرای خود است که از طریق آن خود به‌طور مداوم بازسازی و ساخته خواهد شد؛ یعنی بدن وسیله نمایش دائمی خود است.[۲۴]

  • کالایی‌شدن بدن

در فرهنگ غربی بدن ویژگی‌هایی پیدا کرده که با نمایش‌های بدنی هماهنگ است؛ از جمله بدن به منزله کالا و علاقه به بدن تشدید شده است، دلیل آن رویکرد زنان و حتی عموم مردم برای بازیابی بدن به‌عنوان دارایی فردی و ارتباط آن با هویت است.[۲۵]

  • فناپذیری بدن

کسب هویت از بدن، اضطراب و ترس‌های فراگیر ایجاد می‌کند و انسان‌ها از ضعف و فرسودگی بدنی به‌شدت هراسان می‌شوند. محیط بیرونی غیرقابل کنترل، پیری و از هم پاشیدن بدن را رقم می‌زند و انسان‌ها از این محیط به‌شدت ترس دارند.[۲۶] ترس از پیری بدن به دغدغه انسان‌ها مبدل شده است. بدن از یک سو علت این تغییر قلمداد و از سوی دیگر به‌عنوان پیامد این تغییر مورد مطالعه قرار گرفته است.[۲۷]

  • نگاه دینی

اسلام با شئ‌انگاری بدن به‌گونه‌ای که انسان بتواند آن را واگذار کند یا بفروشد یا به آن ضرر برساند، مخالف است. از نظر اسلام بدن بر هویت تأثیر دارد؛ اما نباید هویت را در بدن منحصر ساخت. از این منظر بدن به‌تنهایی منبعی مطمئن برای هویت‌سازی نیست.[۲۸]

پانویس

  1. - Cockerham, The Blackwell Companion to Medical Sociology, p. 42.
  2. - Shilling, The Body and Social Theory, p. 11.
  3. - Shilling, The Body and Social Theory, p. 35.
  4. - Shilling, The Body and Social Theory, p. 32.
  5. - Shilling, The Body and Social Theory, p. 9.
  6. - Cockerham, The Blackwell Companion to Medical Sociology, p. 45.
  7. - Shilling, The Body and Social Theory, p. 34.
  8. -Shuttleworth, “Female circulation: medical discourse and popular advertising in the mid-Victorian era”, p. 55.
  9. - Hochschild, The Managed Heart: Commercialization of Human Feeling, p. 33.
  10. - Hochschild, The Managed Heart: Commercialization of Human Feeling, p. 7.
  11. -Shilling, The Body and Social Theory, p. 1.
  12. - Shilling, The Body and Social Theory, p. 24.
  13. - Shilling, The Body and Social Theory, p. 27.
  14. - Shilling, The Body and Social Theory, p. 34.
  15. - Shilling, The Body and Social Theory, p. 37.
  16. - اخلاصی، درآمدی بر جامعه‌شناسی بدن، 1397ش، ص35.
  17. - Shilling, The Body and Social Theory, p. 34-36.
  18. - Shilling, The Body and Social Theory, p. 34.
  19. -Turner, “Recent developments in the theory of the body”, 7.
  20. - Shilling, The Body and Social Theory, p. 36.
  21. - Shilling, The Body and Social Theory, p. 38.
  22. - Shilling, The Body and Social Theory, p. 24.
  23. - مزینانی و محمدی، «تحلیل فرهنگی مصرف بدن در اسلام و لیبرالیسم»، 1400ش، ص50.
  24. - سلطانی بهرام و دیگران، «ارتباط سرمایه فرهنگی با مدیریت بدن در میان دانشجویان دانشگاه تبریز»، 1391ش، ص201.
  25. - Shilling, The Body and Social Theory, p. 30.
  26. - Shilling, The Body and Social Theory, p. 30
  27. - Shilling, The Body and Social Theory, P. 34.
  28. - مزینانی و محمدی، «تحلیل فرهنگی مصرف بدن در اسلام و لیبرالیسم»، 1400ش، ص54.

منابع

  • اخلاصی، ابراهیم، درآمدی بر جامعه‌شناسی بدن، تهران، جامعه‌شناسان، ۱۳۹۷ش.
  • سلطانی بهرام، سعید و دیگران، «ارتباط سرمایه فرهنگی با مدیریت بدن در میان دانشجویان دانشگاه تبریز»، رفاه اجتماعی، سال ۱۲، شماره ۴۷، ۱۳۹۱ش.
  • مزینانی، مهدی و محمدی، حمیدرضا، «تحلیل فرهنگی مصرف بدن در اسلام و لیبرالیسم»، معرفت فرهنگی اجتماعی، سال دوازدهم، شماره ۴، پیاپی ۴۸، پاییز ۱۴۰۰ش.
  • Cockerham, William C. The Blackwell Companion to Medical Sociology. Massachusetts: Blackwell, 2001.
  • Hochschild, Arlie R. The Managed Heart: Commercialization of Human Feeling. Berkeley, CA: University of California Press, 1983.
  • Shilling, Chris, The Body and Social Theory. London, Newbury Park and New Delhi, Sage Publications, 1993.
  • Shuttleworth, Sally. 1997. “Female circulation: medical discourse and popular advertising in the mid-Victorian era”, in M. Jacobus, E.Keller and S. Shuttleworth (eds), Body/Politics: Women and the Discourses of Science. London, Routledge.
  • Turner, B.S. “Recent developments in the theory of the body”,in M. Featherstone, M. Hepworth and B. Turner (eds), The Body: Social Process and Cultural Theory. London: Sage, 1991.