حق کرامت زن
حق کرامت زن؛ حق برخورداری زن از رفتار محترمانه شوهر.
انسان بهدلیل برخورداری از هستی شرافتمندانه، شایستۀ احترام است، از اینرو رفتار محترمانه و تکریم افراد از اصول پذيرفتهشدۀ اسلام است. در این میان بهدلیل جایگاه خانواده، حسن معاشرت زوجین و بهویژه رفتار مناسب شوهر با زن، بسیار مورد توجه قرار گرفته است؛ زیرا لازمۀ نقش مادری و تربیت فرزند، برخورداری از شخصیت سالم است و چنین شخصیتی در نتیجۀ حفظ کرامت ایجاد میشود. ضمن اینکه زنان از یکسو بهدلیل انسان بودن و شرافت ذاتی، شایستۀ برخورد کریمانه هستند و از سوی دیگر بهدلیل نقش همسری و وظیفۀ تمکین، امکان مقابله با فزونخواهی و سوءاستفادۀ برخی از مردان را ندارند، به این دلیل تکریم زن و حسن معاشرت با او از وظایف شناختهشدۀ شوهر در اسلام است.
مفهومشناسی کرامت
كرامت در لغت بهمعنی بزرگواری و جوانمردی است.[۱] کرامت ذاتی بهمعنای وجود شرافت در ذات یک چیز است که غیرقابل سلب بوده و تعیینکنندۀ رهیافتهای اخلاقی و حقوقی برای انسان است. کرامت، انسان را واجد حقوقی میکند که صرفاً به واسطۀ انسانبودن از آنها برخوردار است. این حقوق، تکوینی بوده و همانند قراردادهای بشری از اعتبار ساقط نمیشود.[۲]
حق کرامت زن در مسیحیت
در آموزههای مسیحیت، زن از کرامت برخوردار نیست، زیرا با مرد تفاوت ماهوی دارد. آنها معتقدند خداوند اول آدم را آفرید و بعد حوا را؛ آدم فریب شیطان را نخورد، اما حوا فریب خورد و آدم را نیز گرفتار کرد. به همین نحو عالمان و کشیشهای مسیحی نیز نگاه مثبتی به زن نداشتند. آگوستین قدیس، از برجستهترین علمای مسیحی، معتقد بود میان تمام جانواران وحشی، زیانبارتر از زن وجود ندارد.[۳]
در جوامع مسیحی، زن از حقوق اولیه و انسانی محروم بود؛ مثلا در انگلستان، یک رویۀ قضایی «قاعدۀ انگشت» به مرد اجازه میداد همسرش را با چوب بزند، مشروط بر اینکه چوب از انگشت شست او ضخیمتر نباشد. تا اینکه در اواخر سدۀ نوزده با تلاش جنبشهای فمینیستی این شکل از ضرب و جرح غیرقانونی اعلام شد.[۴]
حق کرامت زن در قرآن
واژۀ کرامت در قرآن پنجاه بار بهکار رفته و در همۀ موارد، معنای عزت و برتری داشتن در ذات را دارد،[۵] که خداوند به همۀ ابناء بشر آن را عطا کرده است. انسـان از آن جهـت کـه انسـان است، کریم است[۶] و این کرامت اختصاص به گروه و قشـر و جنس خاصـی ندارد.[۷]
زن نیز از آنجا که انسان است، از آزادی و کرامت ذاتی برخوردار است[۸] و هستی شرافتمندانۀ زن بر اساس آیۀ ۷۰ سورۀ اسراء، دارای حرمت است. این حرمت و کرامت انسانی، بهرسمیت شناختن بسیاری از حقوق را برای زن بهدنبال دارد، از جمله حق مالکیت و حق مشارکت اجتماعی و سیاسی.[۹]
زن بهدلیل داشتن شرافت انسانی، حق دارد از زندگی محترمانه برخوردار باشد و كسی نباید با رفتار خود، جان، روان، آبرو و حيثيت او را به مخاطره اندازد.[۱۰] همانطور که انسان کریم، حافظ شئونات انسانی و نظام اجتماعی است، انسان لئیم، بزرگترین آسیب برای اجتماع است. از این رو کرامتبخشی به زن، نیازی ضروری در تربیت اجتماعی است.[۱۱]
زن اگر عزيز شمرده نشود و به كرامت و حيثيت او اهانت شود، شخصيت و آبرويش آسيب میبیند و توان بروز استعدادهای خود را از دست میدهد و بهجای رشد و كمال به ركود و گمراهی میرسد. چنين فردی، توان اصلاح و تربيت خانواده را نداشته و منجر به انحطاط جامعه نیز میشود.[۱۲] تا آنجا که تحقیقات نشان میدهد، ﺧـﺸﻮﻧﺖ علیه زن، آسیبپذیری ﺧـﺎﻧﻮاده و جامعه را بهدنبال دارد و فرزندان در چنین خانوادههایی، عمدتاً مستبد، بدون اعتماد به نفس و نابهنجار پرورش مییابند.[۱۳]
حق کرامت زن در منابع فقهی
در متون اسلامی، گزارهها و مضامین فراوانی وجود دارد که از توجه اسلام به حق کرامت زن حکایت میکند. سفارش مردان به معاشرت مناسب با همسران و تأکید بر نگهداری شایستۀ زنان مطلقه، در آیۀ ۲۲۹ سورۀ بقره، شواهد قرآنی این ادعا هستند. به همین نحو در روایات به مصادیقی از حسن معاشرت اشاره شده است، از جمله خوشصحبتی، عفو و گذشت شوهر از خطاهای همسر، محبت شوهر به همسر و ابراز آن، پاکیزگی و آراستگی ظاهری شوهر برای همسر،[۱۴] اکرام همسر و بزرگداشت وی حتی در صدا زدن او و پایبندی به همسر و عدم اهتمام به غیر همسر.[۱۵] به همین نحو برای ممانعت از سوء معاشرت شوهر، علاوه بر سرزنشِ کتکزدن زن توسط شوهر، مجازاتهای تعزیر، قصاص و دیه نیز پیشبینی شده است.[۱۶]
در تفاسیر، دستور قرآنی معاشرت معروف با زنان، بهعنوان عملی تعریف شده که منطبق بر عقل، حکم شرع و قانون باشد، با فضایل اخلاقی منافات نداشته باشد و سنتهای مرسوم آن را خلاف ادب ندانند، آمده است. به عبارت دیگر از نظر اسلام، معروف چیزی است که مردم آن را معروف بدانند، البته مردمی که از راه فطرت منحرف نشده باشند. بر این اساس عادات و رسوم اجتماعی، تمدن و اخلاق هر قوم، میتواند مفهوم خاصی از حسن معاشرت را مطرح کند.[۱۷]
همانطور که در گذشته در تنگنا قراردادن زن بهواسطۀ اذن خروج و ایجاد محرومیت در کسب علم و حضور در اجتماع برای زنان موضوعیتی نداشت و گستردگی مصادیق اذن خروج، بیعدالتی و مخدوش کردن کرامت زن تلقی نمیشد، اما امروزه برخورداری زن از حقوق اولیۀ انسانی مانند خروج از منزل بهمنظور تحصیل علم، تصرف در اموال شخصی، احسان و نیکی به والدین و اشتغال از بارزترین مصادیق اجرای عدالت در راستای حفظ کرامت تلقی میشود.[۱۸]
حق کرامت زن در قوانین ایران
جنبۀ سلبی اصل معاشرت به معروف، بیانگر این است که اگر كرامتِ ساحتهای مختلف وجود انسان مانند عقل، اراده و عواطف، نقض و حرمت جسم يا روان انسان خدشهدار شود، باید برای رفع و ترميم آنها اقدام کرد و موانعی برای نقض کرامت ایجاد کرد.[۱۹] بر این اساس اگر شوهر در روابط خود با زن بهگونهای رفتار کند که زن دچار زیان مادی یا بدنی شود، ضامن پرداخت خسارت است، یعنی برای زن حق مصونیت از سوء معاشرت شوهر مطرح است.[۲۰]
علاوه بر ضمانت اجراهای حقوقی و کیفری، سوء معاشرت، دارای پیامد حقوقی حق درخواست طلاق قضایی از سوی زن نیز است.[۲۱] از اینرو حق کرامت و حسن معاشرت با زن در مادۀ ۱۱۰۳ قانون مدنی[۲۲] مورد توجه قرار گرفته، اما مصادیق آن بهصورت معین مشخص نشده و ضمانت اجرایی برای آن تعیین نشده است. این در حالی است که اگرچه حفظ كرامت انسانی يكی از مرزهای سازندۀ حريم خصوصی خانواده شمرده میشود، اما از نگاهی ديگر اگر حرمت انسانی و كرامت جسمی يا روحی شخصی در آن مورد تهاجم و خدشه قرار گيرد، دخالت حكومت اسلامی و حمايت كيفری از آن به سبب آن كه متصدی اصلی حريم خصوصی دولت است، ضرورت مییابد.[۲۳] به این دلیل مصونیت از سوء رفتار در نظام حقوقی اسلام، دارای ضمانت اجرای مدنی و حتی کیفری است؛ زیرا اگر کسی به دیگری زیان مادی یا بدنی برساند، بر اساس قواعد، ضامن پرداخت خسارت خواهد بود و با تحقق شرایط مستحق مجازات است.[۲۴]
بر همین اساس زن در صورت سوء معاشرت مطابق مادۀ ۱۱۰۸ قانون مدنی[۲۵] استحقاق دریافت نفقه را از دست میدهد، اما علیرغم اینکه خداوند در آیات معاشرت با معروف، مردان را بیشتر مخاطب قرار داده و آنها را به رفتار مناسب با همسران خود سفارش کرده، در قانون، سوء معاشرت شوهر بیشتر جنبۀ اخلاقی دارد و ضمانت اجرایی برای آن پیشبینی نشده است. تنها زمانی که سوء معاشرت مرد، زندگی را برای زن غیرقابل تحمل سازد، بر اساس مادۀ ۱۱۳۰ قانون مدنی[۲۶] زن حق دارد از دادگاه درخواست طلاق کند.[۲۷]
در مادۀ مذکور ضمن بیان مصادیق عسر و حرج، در بند چهار تصریح شده که ضرب و شتم یا هرگونه سوءرفتار مستمر زوج که عرفاً با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد، از مصادیق قابل پذیرش دادگاه برای اجبار زوج به طلاق زن است. البته در عمل، عدم وضوح و تعریف دقیق مفهوم عسر و حرج، مانع درک مناسب قاضی از این مسئله میشود. احساس امنیت جسمی و روانی باید بهشدت تحتتأثیر قرار گیرد تا شرایط زوجه، سخت ارزیابی شود. از طرفی از آنجا که قانون، شرایط اجرای عسر و حرج را مشخص نکرده، قاضی باید بهمنظور ارزیابی وضعیت، مورد به مورد را بهصورت جداگانه بررسی کند، که در این حالت عسر و حرج زنی که استاد دانشگاه است، متفاوت از یک زن کم سواد ارزیابی میشود [۲۸].
عدم تعریف این که خشونت چیست و چه سطحی از آن طلاق را مجاز میکند، مانع متقاعد کردن دادگاه در عمل میشود. گاهی تشخیص خشونت بر عهده قاضیای قرار میگیرد که وی در فرهنگی مردسالار پرورش یافته، فرهنگی که در آن، میزانی از خشونت مردان علیه زنان پذیرفته شده است. به این دلیل در عمل، دادگاه هر نوع خشونتی را جزء مصادیق عسر و حرج قرار نمیدهد و قاضی طبق معیارهای خود به تعریف خشونت میپردازد.[۲۹]در این شرایط زنان برای وصول به طلاق، بیشتر به شروط موجود در قرارداد ازدواج بسنده میکنند و حتی گاهی بهمنظور متقاعد کردن شوهر برای موافقت با طلاق امتیازهایی به وی میدهند.[۳۰]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه کرامت.
- ↑ ولیزاده، «ارزیابی انگارۀ تزاحم قوامیت مرد با کرامت اخلاقی زن»، 1401ش، ص165-167.
- ↑ فقیهی، «مولفههای حفظ کرامت زن و نقش تربیتی آن در سبک زندگی اسلامی»، 1396ش، ص138- 139.
- ↑ آبوت و والاس، جامعهشناسی زنان، 1393ش، ص233.
- ↑ فقیهی، «مولفههای حفظ کرامت زن و نقش تربیتی آن در سبک زندگی اسلامی»، 1396ش، ص138.
- ↑ جوادی آملی، كرامت در قرآن، 1376ش، ص46.
- ↑ طباطبائی، تفسیر المیزان، 1370ش، ج13، ص165.
- ↑ جوادی آملی، كرامت در قرآن، 1376ش، ص126.
- ↑ فقیهی، «مولفههای حفظ کرامت زن و نقش تربیتی آن در سبک زندگی اسلامی»، 1396ش، ص138-146.
- ↑ جوادی آملی، كرامت در قرآن، 1376ش، ص126.
- ↑ فقیهی، «مولفههای حفظ کرامت زن و نقش تربیتی آن در سبک زندگی اسلامی»، 1396ش، ص156.
- ↑ جوادی آملی، كرامت در قرآن، 1376ش، ص126.
- ↑ عليوردينيا، «تبيين جامعه شناختي خشونت عليه زنان: آزمون تجربي نظريههاي منابع در دسترس زنان و فمينيسم راديكال»، 1392ش، ص326.
- ↑ بستان، اسلام و تفاوتهای جنسیتی در نهادهای اجتماعی، 1401ش، ص32-33.
- ↑ حکمتنیا، حقوق زن و خانواده، 1396ش، ص240.
- ↑ بستان، اسلام و تفاوتهای جنسیتی در نهادهای اجتماعی، 1401ش، ص255.
- ↑ ابنتراب، «نقش عرف در حقوق همسران»، 1386ش، ص95-98.
- ↑ شریف بهشتی و دیگران، «اذن زوج و تضمین کرامت زن درپرتو قاعدة لاضرر»، 1403ش، ص81.
- ↑ هاشمي، حقوق بشر و آزاديهاي اساسي، 1384ش، ص82.
- ↑ حکمتنیا، حقوق زن و خانواده، 1396ش، 241-242.
- ↑ حکمتنیا، حقوق زن و خانواده، 1396ش، 246.
- ↑ قانون مدنی، ماده 1103.
- ↑ عظیمزاده اردبیلی و میرزازاده، «بررسي دلايل لزوم حمايت كيفري از حريم خصوصي خانواده»، 1395ش، ص46.
- ↑ حکمتنیا، حقوق زن و خانواده، 1396ش، 241-242.
- ↑ قانون مدنی، ماده 1108.
- ↑ قانون مدنی، ماده 1130.
- ↑ وفادار، حقوق خانواده (حقوق مدنی 5)، 1380ش، ص83.
- ↑ Yassari, “Iranian Family Law in Theory and Practice”, Yearbook of Islamic and Middle Eastern Law 9: (53).
- ↑ Afshasr, Islam and Feminisms : An Iranian Case– Study, p.182.
- ↑ رحیمی سجاسی، تبیین فرایند مواجهه زنان با شکاف هنجارهای عرفی و موازین شرعی در ارتباط با حقوق خود در نقش همسری، 1398ش، ص67.
منابع
- قرآن کریم
- آبوت، پاملا و کلر، والاس، جامعهشناسی زنان، ترجمه منیژه نجم عراقی، تهران، نی، 1393ش.
- ابنتراب، مریم، «نقش عرف در حقوق همسران»، در دو فصلنامه علمی-ترویجی حقوق خانواده (ندای صادق)، شماره 52، سال 15، 1389ش.
- بستان (نجفی)، حسین، اسلام و تفاوتهای جنسیتی در نهادهای اجتماعی، تهران، دفتر امور بانوان وزارت کشور، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1388ش.
- جوادي آملي، عبداالله، كرامت در قرآن، تهران، رجا، چاپ دوم، 1376ش.
- حکمتنیا، محمود، حقوق زن و خانواده، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ سوم، 1396ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 9 اردیبهشت 1404ش.
- رحیمی سجاسی، مریم، تبیین فرایند مواجهه زنان با شکاف هنجارهای عرفی و موازین شرعی در ارتباط با حقوق خود در نقش همسری، پایاننامه دوره دکتری، تهران، دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس، 1398ش.
- شریف بهشتی، نرجس و دیگران، «اذن زوج وتضمین کرامت زن درپرتو قاعدۀالضر»، در فصلنامۀ مطالعات فقه اقتصادی، دورۀ 6، پیاپی 5، 1403ش.
- فقیهی، علینقی، «مولفههای حفظ کرامت زن و نقش تربیتی آن در سبک زندگی اسلامی»، در پژوهشنامه اسلامی حقوق زن و خانواده، شماره 9، سال 5، پاییز و زمستان 1396ش.
- عظيمزاده اردبيلي، فائزه و ميرزازاده، زهرا، «بررسي دلايل لزوم حمايت كيفري از حريم خصوصي خانواده»، در فصلنامه علمى-ترويجى فقه و حقوق خانواده (نداى صادق)، شماره 6، سال 21، 1395ش.
- عليوردينيا، اكبر و دیگران، «تبيين جامعه شناختي خشونت عليه زنان: آزمون تجربي نظريههاي منابع در دسترس زنان و فمينيسم راديكال»، در فصلنامۀ علمی پژوهشي رفاه اجتماعي، شماره 49، سال 13، 1392ش.
- طباطبائی، محمدحسين، تهران، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی،1370ش.
- وفادار، علی، حقوق خانواده (حقوق مدنی 5)، تهران، وفادار، 1380ش.
- ولیزاده، محمدمهدی، «ارزیابی انگارۀ تزاحم قوامیت مرد با کرامت اخلاقی زن»، در مطالعات راهبردی زنان، شماره 98، دوره 25، زمستان 1401ش.
- هاشمي، سيدمحمد، حقوق بشر و آزاديهاي اساسي، تهران، ميزان، 1384ش.
- Afshar, Haleh. Islam and Feminisms : An Iranian Case– Study. London: Macmillan Press Ltd & The United States of America , New York : ST.Martin Press, INC, 1999.
- Yassari, Nadjma. 2002-2003. “Iranian Family Law in Theory and Practice”. Yearbook of Islamic and Middle Eastern Law Vol, 9.