بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳: | خط ۳: | ||
==تاریخچه مفهوم جنسیت== | ==تاریخچه مفهوم جنسیت== | ||
در نیمۀ دوم قرن بیستم میلادی، گسترش مطالعات انسانشناختی و افزایش آگاهی دربارۀ تفاوت رفتارهای وابسته به جنس در قومیتها و ملل گوناگون، سرآغاز تردید در جهانشمول بودن زنانگی و مردانگی (با استناد به وضعیت ثابت زیستشناسی) شد.<ref>. رید، فمنیسم و مردمشناسی؛ زن در تحلیلها و دیدگاههای انسانشناختی، 1387ش، ص145.</ref> | در نیمۀ دوم قرن بیستم میلادی، گسترش مطالعات انسانشناختی و افزایش آگاهی دربارۀ تفاوت رفتارهای وابسته به جنس در قومیتها و ملل گوناگون، سرآغاز تردید در جهانشمول بودن [[زنانگی]] و [[مردانگی]] (با استناد به وضعیت ثابت زیستشناسی) شد.<ref>. رید، فمنیسم و مردمشناسی؛ زن در تحلیلها و دیدگاههای انسانشناختی، 1387ش، ص145.</ref> | ||
جنسیت بهعنوان مفهومی اجتماعی، فرهنگی و برساختی، در مقابل دیدگاه طبیعی جنسمحور (Sex-oriented) ظهور یافت و زمینهساز حوزه جدیدی با عنوان [[جامعه شناسی بدن|جامعهشناسی بدن]] شد. جنسیت در این دیدگاه، مجموعه رفتارها، تکالیف و حقوق را انتسابات توافقی و تاریخی میشناسد. توافقی یا برساختی بودن این انتسابات به آن معنا است که جنس شخص، پیوند ذاتی و همیشگی با رفتارهای مورد انتظار از او ندارد؛ بلکه حاصل انتخاب شخص یا تحمیل ساختارهای اجتماعی بر او است.<ref>. رفعتجاه، هویت و امر زنانه، 1384ش، ص5.</ref> | جنسیت بهعنوان مفهومی اجتماعی، فرهنگی و برساختی، در مقابل دیدگاه طبیعی جنسمحور (Sex-oriented) ظهور یافت و زمینهساز حوزه جدیدی با عنوان [[جامعه شناسی بدن|جامعهشناسی بدن]] شد. جنسیت در این دیدگاه، مجموعه رفتارها، تکالیف و حقوق را انتسابات توافقی و تاریخی میشناسد. توافقی یا برساختی بودن این انتسابات به آن معنا است که جنس شخص، پیوند ذاتی و همیشگی با رفتارهای مورد انتظار از او ندارد؛ بلکه حاصل انتخاب شخص یا تحمیل ساختارهای اجتماعی بر او است.<ref>. رفعتجاه، هویت و امر زنانه، 1384ش، ص5.</ref> | ||
ریزمن و دیویس اشاره دارند که جنسیت، ساختاری اجتماعی است که افراد در آن مشغول تکرار و انجام تجویزات آن هستند.<ref>. Risman & Davis, From sex roles to gender structure,2013, 734</ref> جنسیت در این دیدگاه، مناسباتی انجامشدنی است<ref>Gender is what we are doing not who we are.</ref> نه تعریف کسی که آن را اجرا می کند.<ref>. Zimmer, 1988, Tokenism and women in the workplace: The limits of gender-neutral theory</ref> | ریزمن و دیویس اشاره دارند که جنسیت، ساختاری اجتماعی است که افراد در آن مشغول تکرار و انجام تجویزات آن هستند.<ref>. Risman & Davis, From sex roles to gender structure,2013, 734</ref> [[جنسیت]] در این دیدگاه، مناسباتی انجامشدنی است<ref>Gender is what we are doing not who we are.</ref> نه تعریف کسی که آن را اجرا می کند.<ref>. Zimmer, 1988, Tokenism and women in the workplace: The limits of gender-neutral theory</ref> | ||
==دیدگاههای نظری دربارۀ جنسیت== | ==دیدگاههای نظری دربارۀ جنسیت== | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
مطالعات تاریخی و انسانشناختی، صورتهای متنوعی از زنانگی را در فرهنگهای متعدد آشکار کرده است و بیانگر تاثیر ضرورتهای اجتماعیفرهنگی است که بر حسب آنها زنانگی تعریف شده است. در چنین نگرشی طبیعت و ذات، کمترین تاثیر را در تعریف زنانگی و نقشهای منتسب به آن دارد. علاوه بر آن دسترسی به تحصیلات، پیشرفتهای تکنولوژیکی و اقتصادی، زنانگی وابسته به مردان را تغییر داده است.<ref>. هام و گمبل، فرهنگ نظریههای فمنیستی، 1389ش، ص290.</ref> | مطالعات تاریخی و انسانشناختی، صورتهای متنوعی از زنانگی را در فرهنگهای متعدد آشکار کرده است و بیانگر تاثیر ضرورتهای اجتماعیفرهنگی است که بر حسب آنها زنانگی تعریف شده است. در چنین نگرشی طبیعت و ذات، کمترین تاثیر را در تعریف زنانگی و نقشهای منتسب به آن دارد. علاوه بر آن دسترسی به تحصیلات، پیشرفتهای تکنولوژیکی و اقتصادی، زنانگی وابسته به مردان را تغییر داده است.<ref>. هام و گمبل، فرهنگ نظریههای فمنیستی، 1389ش، ص290.</ref> | ||
بر اساس رویکرد برساختمحور، در دورههای زمانی و متناسب با تحولات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، بازنگری در نقشهای انتسابی به زنان ضروری است. از مهمترین این موارد تولیدمثل و [[مادري|مادری]] در [[خانواده|خانوادۀ]] هستهای است. در نگرش برساختمحور، بهدنیا آوردن نوزاد ضرورتاً زن را به مادر تبدیل نمیکند، بلکه فرایند | بر اساس رویکرد برساختمحور، در دورههای زمانی و متناسب با تحولات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، بازنگری در نقشهای انتسابی به زنان ضروری است. از مهمترین این موارد تولیدمثل و [[مادري|مادری]] در [[خانواده|خانوادۀ]] هستهای است. در نگرش برساختمحور، بهدنیا آوردن نوزاد ضرورتاً زن را به مادر تبدیل نمیکند، بلکه فرایند [[جامعهپذیری جنسیتی از دیدگاه سیمون دوبووار|جامعهپذیری]]، چینش نهادهای حاکم و سیاستهای حمایتی یا بازدارنده است که اولویت زن را مادری، فرزندپروری و چشمپوشی از حضور در هر موقعیتی ازجمله [[حوزه عمومی در امر جنسی|عرصۀ عمومی]]، تعیین کرده است. از این جهت است که این تکلیف طبیعینما امروزه دچار چالش جدی است.<ref>. بوذرینژاد و اقبالی، «مناقشات نظری ابنسینا و گیدنز پیرامون الگوی خانواده»، 1398ش، ص219.</ref> | ||
از منظر این رویکرد تحولمحور، آنچه به زن منتسب است قابلیت بازنگری و تغییر متناسب با اقتضائات را دارد. در وضعیتی که فرایند مدرنیته برخی مظاهر سنت را به حاشیه رانده است، لازم است خصوصیات جنسیتی زنانه نیز متناسب با آن تغییر کند. | از منظر این رویکرد تحولمحور، آنچه به زن منتسب است قابلیت بازنگری و تغییر متناسب با اقتضائات را دارد. در وضعیتی که فرایند مدرنیته در برخی جوامع مظاهر سنت را به حاشیه رانده است، لازم است خصوصیات جنسیتی زنانه نیز متناسب با آن تغییر کند. [[تحصیل دختران|تحصیل]]، [[اشتغال زنان|اشتغال]]، تشویق به استقلال اقتصادی، جدایی مادری تماموقت از فرزندآوری، تلاش جهت فراهمآوردن تسهیلات اجتماعی اشتغال چون مرخصی زایمان و مهدهای کودک در پی این نگرش، پیشنهاد شده است و نقش و مظاهر زن و زنانگی را متحول ساخته است.<ref>. رودگر، فمنیسم، تاریخچه، نظریات، 1394ش، ص70.</ref> | ||
====گسترش قلمرو جنسیت به مردانگی==== | ====گسترش قلمرو جنسیت به مردانگی==== | ||
نگرش برساختی به جنسیت، آن را از انصراف زنانهاش خارج کرده و دایرۀ شمول و اثرگذاری (ساختار جنسیت) را شامل مرد نیز ساخته است. از منظر این نگرش، | نگرش برساختی به جنسیت، آن را از انصراف زنانهاش خارج کرده و دایرۀ شمول و اثرگذاری (ساختار جنسیت) را شامل مرد نیز ساخته است. از منظر این نگرش، مردانگی نیز همچون زنانگی حامل و واجد انتسابات فرهنگی، زمانمند و موقعیتی است. همچنین مردانگی نیاز به بازنگری و پیرایش از خصوصیاتی دارد که از منظر این رویکرد حاصل تحمیل گفتمانهای حاکم است؛ در حالیکه لازم است امکان متناسبسازی آن با تحولات دوران جدید مدنظر باشد. از این منظر لازم است مردانگیها در پاسخ یا به تناسب تحولات وابسته به زمان، برساخت و بازتعریف شود.<ref>.<sup>Connell, Masculinities, 2005:37</sup></ref> | ||
تحتتأثیر مفهوم جنسیت، جنس مرد و مردانگی، که تا پیش از این معیار انسان بودن محسوب میشد، بازنگری و تحول در مردانگی و خصوصیات منتسب به آن نیز آغاز شده است.<ref>. <sup>Gardiner, Men, masculinities and feminist theory, 2005, 40</sup></ref> | تحتتأثیر مفهوم جنسیت، جنس مرد و مردانگی، که تا پیش از این معیار انسان بودن محسوب میشد، بازنگری و تحول در مردانگی و خصوصیات منتسب به آن نیز آغاز شده است.<ref>. <sup>Gardiner, Men, masculinities and feminist theory, 2005, 40</sup></ref> | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
====گسترش قلمرو جنسیت به دگرباشان جنسی==== | ====گسترش قلمرو جنسیت به دگرباشان جنسی==== | ||
نگرش برساختی'''،''' جنسیت و خصوصیات انتسابی به جنس افراد را گستردهتر کرده و آن را به گرایشهای جنسی نیز مرتبط کرده است. پیامد چنین نگرشی ایجاد گروه [[دگرباشان جنسی]] و طیف LGBTQAI+ است. هر فرد اعم از زن و مرد میتواند در هر نقطه از این طیف قرار گرفته و آنها را از محدودیت تعلق به مذکر یا مونث بودن و گرایش به جنس مخالف رها کند. این نگرش زنانگی و مردانگی را نیز از وضعیت بیولوژیک خارج کرده و آن را به ترجیح و انتخاب کنشگران وابسته کرده است.<ref>. تانگ، نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریههای فمینیستی، 1385ش، ص349.</ref> | نگرش برساختی'''،''' جنسیت و خصوصیات انتسابی به جنس افراد را گستردهتر کرده و آن را به گرایشهای جنسی نیز مرتبط کرده است. پیامد چنین نگرشی ایجاد گروه [[دگرباشان جنسی]] و طیف LGBTQAI+ ([[اینترسکس]]، [[کوئیر]]، [[لزبین]]، [[کوئسشنینگ]]، [[ترنسجندر]]، [[همجنسگرایی]]) است. به زغم این دیدگاه هر فرد اعم از زن و مرد میتواند در هر نقطه از این طیف قرار گرفته و آنها را از محدودیت تعلق به مذکر یا مونث بودن و گرایش به جنس مخالف رها کند. این نگرش زنانگی و مردانگی را نیز از وضعیت بیولوژیک خارج کرده و آن را به ترجیح و انتخاب کنشگران وابسته کرده است.<ref>. تانگ، نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریههای فمینیستی، 1385ش، ص349.</ref> | ||
====جنسیت و سنت==== | ====جنسیت و سنت==== | ||
در فضای سنت، مفهوم جنسیت بهعنوان برساخت اجتماعی وجود ندارد. زنانگی و مردانگی با طبیعت بیولوژیک افراد گره خورده است. افراد در فرایند جامعهپذیری و بر اساس نسخۀ از پیش موجود (سنت) در راستای نقشهای از پیش تعریفشده تربیت میشوند و برای زندگی خانوادگی، بهعنوان مهمترین مسئولیت فردی و جمعی در قبال جامعه آماده میشوند.<ref>.عرب خراسانی، «فرایند شکلگیری معنا ی ازدواج و زندگی خانوادگی از منظر نسل میانه»، 1401ش، ص142.</ref> | در فضای سنت، مفهوم جنسیت بهعنوان برساخت اجتماعی وجود ندارد. زنانگی و مردانگی با طبیعت بیولوژیک افراد گره خورده است. افراد در فرایند [[جامعهپذیری جنسیتی در خانواده|جامعهپذیری]] و بر اساس نسخۀ از پیش موجود (سنت) در راستای نقشهای از پیش تعریفشده تربیت میشوند و برای زندگی خانوادگی، بهعنوان مهمترین مسئولیت فردی و جمعی در قبال جامعه آماده میشوند.<ref>.عرب خراسانی، «فرایند شکلگیری معنا ی ازدواج و زندگی خانوادگی از منظر نسل میانه»، 1401ش، ص142.</ref> | ||
===رویکرد طبیعی=== | ===رویکرد طبیعی=== | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
===رویکرد دینی به جنسیت=== | ===رویکرد دینی به جنسیت=== | ||
ادیان، نگرشی طبیعی و نظممحور به مفهوم جنسیت دارند. جنسیت در | ادیان، نگرشی طبیعی و نظممحور به مفهوم جنسیت دارند. جنسیت در دیدگاههایی دینی چون [[جنسیت در حکمت متعالیه|حکمت متعالیه]]، [[جنسیت در تفسیر نور|تفسیر نور]]، [[جنسیت در تفسیر نمونه|تفسیر نمونه]]، ابعاد متنوعی یافته است. در بحث تکالیف، تطبیق حداکثری جنس و نقش و انتظارات مرتبط با آن مورد تاکید قرار گرفته است. تفاوت مفهوم جنسیت در این رویکرد با رویکرد برساختی، ارتباط وثیق و ثابت میان وضعیت بیولوژیک فرد با تکالیف مورد انتظار از او است که بر اساس حکمت دینی توجیه میشود. اگر جنسیت بر برساختی، فرهنگی، زمانمندی و موقعیتی بودن تکالیف زنان و مردان اصرار دارد، نگرش دینی به همیشگی و ثبات آنها تاکید دارد. در این نگرش نیز نظم و مرز مشخصی میان زن-مرد و زنانگی-مردانگی وجود دارد و از پیروان ادیان انتظار میرود این تکالیف را انجام داده و از تخطی یا انحراف از آن اجتناب کنند.<ref>. زیبایینژاد، هویت و نقشهای جنسیتی، 1388ش، ص84.</ref> البته در این دیدگاه تنها تکالیف و امور مبتنی بر تفاوتهای اثبات شده زیستی و روانی، میان زن و مرد آن هم مبتنی بر عدالت جنسیتی متفاوت و ثابت است. | ||
در نگرش دینی نظممحور دو رویکرد قابل تشخیص است؛ رویکرد اول که ریشه در پایگاه دینی دارد و از یافتههای علوم زیستی استفاده میکند، بخش قابل توجهی از آنچه جنسیت خوانده میشود را امری طبیعی و وابسته به صفات خاصی میداند که در جنس افراد تعبیه شده است. در این نگاه زن و مرد بهجهت صفات وابسته به جنس، هویت ثابت و متفاوت با یکدیگر داشته و جایگاه اجتماعی متمایزی نیز به آنها تعلق خواهد گرفت. در چنین رویکردی زن و مرد علاوه بر خصوصیات زیستی، با کیفیات غیر زیستی (روحی) متفاوتی از یکدیگر آفریده شدهاند که وظایف و حدود فعالیت اجتماعی ویژهای را برای آنان رقم میزند.<ref>. زیبایینژاد، هویت و نقشهای جنسیتی، 1388ش، ص84.</ref> | در نگرش دینی نظممحور دو رویکرد قابل تشخیص است؛ رویکرد اول که ریشه در پایگاه دینی دارد و از یافتههای علوم زیستی استفاده میکند، بخش قابل توجهی از آنچه جنسیت خوانده میشود را امری طبیعی و وابسته به صفات خاصی میداند که در جنس افراد تعبیه شده است. در این نگاه زن و مرد بهجهت صفات وابسته به جنس، هویت ثابت و متفاوت با یکدیگر داشته و جایگاه اجتماعی متمایزی نیز به آنها تعلق خواهد گرفت. در چنین رویکردی زن و مرد علاوه بر خصوصیات زیستی، با کیفیات غیر زیستی (روحی) متفاوتی از یکدیگر آفریده شدهاند که وظایف و حدود فعالیت اجتماعی ویژهای را برای آنان رقم میزند.<ref>. زیبایینژاد، هویت و نقشهای جنسیتی، 1388ش، ص84.</ref> |